از کودتا

کوپن: 1953، سیا و ریشه های روابط مدرن ایالات متحده و ایران با چنان مبحث جذابي سروكار دارد كه حتي به نظر مي رسد كتاب جديد نيز واقعاً نمي تواند آن را خسته كننده كند. وقتی از من س askedال شد که من بیشتر دوست دارم کدام شخصیت تاریخی را به زندگی برگردانم و با او گفتگو کنم ، من فکر می کنم مصدق ، مجتمع ، گاندیان ، رهبر منتخب ، به عنوان هیتلر و کمونیست محکوم شود (که بخشی از روش استاندارد خواهد شد ) و سرنگون شده در کودتای اولیه سیا (1953) - کودتایی که ده ها نفر دیگر را در سراسر جهان تشویق می کند و مستقیماً به انقلاب ایران و بی اعتمادی امروز ایران به ایالات متحده منتهی می شود. من بیشتر تمایل دارم که باور داشته باشم که بی اعتمادی کنونی ایران به دولت آمریکا بیش از آن است که مقصر دانستن آن در کودتای دیرینه شناخته شود ، اما این کودتا ریشه شک و تردید ایران و جهان در مورد اهداف سخاوتمندانه آمریکا را دارد.

همچنین این یک واقعیت جالب است که با حمایت این پرونده پشتیبانی می شود ، این است که برخی از بهترین اقدامات دولت ، که توسط هر دولتی در سراسر جهان انجام شده است ، دقیقاً قبل از کودتاهای مختلف خشونت آمیز مورد حمایت ایالات متحده رخ داده است - و من در این گروه قرارداد جدید ایالات متحده را گنجانده ام ، به دنبال آن تلاش کودتای ناموفق وال استریت توسط سمدلی باتلر رد شد. مصدق به تازگی این موارد را انجام داده بود: بودجه نظامی را 15٪ كاهش داد ، تحقیق در مورد معاملات اسلحه را آغاز كرد ، 135 افسر ارشد بازنشسته ، باعث شد كه ارتش و پلیس به جای گزارش به پادشاه به دولت گزارش دهند ، هزینه های كاهش یافته به خانواده سلطنتی ، دسترسی شاه به دیپلمات های خارجی را محدود كرد ، املاك سلطنتی را به ایالت منتقل كرد ، و لایحه هایی را تهیه كرد كه به زنان رأی می داد و از مطبوعات و استقلال دیوان عالی حمایت می كرد و 2٪ مالیات بر ثروت های شدید و به كارگران خدمات بهداشتی و درمانی می داد. افزایش 15٪ سهم دهقانان از محصول. وی که با تحریم نفتی روبرو بود ، حقوق دولت را کاهش داد ، اتومبیل های راننده را برای مقامات عالی حذف کرد و واردات لوکس را محدود کرد. البته همه اینها علاوه بر این ، دلیل کودتا بود: اصرار او برای ملی کردن نفتی که یک شرکت انگلیسی و انگلیس از آن سود قابل توجهی کسب کرده بودند.

بخش عمده این کتاب در واقع رهبری کودتا است و تاکید بسیاری بر اثبات مورخان دیگر در تفسیر آنها اشتباه است. ظاهرا مورخان، مصدق را برای عدم پذیرش و همچنین اقدام آمریکا در مورد ایدئولوژی جنگ سرد، سرزنش می کنند. نویسنده، ارورد آبراهامیان، برعکس، انگلیسی و آمریکایی را سرزنش می کند و توضیح می دهد که چرا این مسئله به طور مرکزی مطرح است که چه کسی نفت نفت زیر ایران را کنترل می کند. واکنش من به آن همان بود که ممکن است شما باشد: شوخی نیست!

بنابراین ، خواندن این کتاب کمی شبیه خواندن انتقاد از اخبار شرکت ها است پس از اینکه از اخبار شرکت ها اجتناب کردید. خوب است که ببینید این چنین دیوانگی ظالمانه ای برچیده می شود ، اما از طرف دیگر شما خیلی خوب کنار می آمدید و نمی دانید وجود آن وجود دارد. خواندن ریچارد رورتی ، که در صفحه آخر کتاب مورد عجیب و غریب قرار می گیرد ، تا حدودی مشابه است - دیدن یک انتقاد خوب از چیزهای احمقانه ای که فیلسوفان فکر می کنند بسیار عالی است ، اما نمی دانستیم که آنها فکر می کنند آنها واقعاً چندان ناخوشایند نیستند. هنوز هم ، در همه این موارد ، آنچه شما نمی دانید می تواند به شما آسیب برساند. آنچه گروهی از مورخان بد درباره تاریخ روابط ایران و آمریکا می اندیشند ، می تواند دیپلماسی کنونی (یا فقدان آن) را از طریق روشهایی که راحت تر تشخیص می دهد ، اطلاع دهید ، اگر بدانید که این افراد دقیقاً با چه چیزی خود را گمراه کرده اند.

آبراهامیان مورخان زیادی را مستند می کند که معتقدند انگلیسی ها منطقی و آماده سازش بودند ، در حالی که - همانطور که نویسنده نشان می دهد - مصدق را توصیف می کند ، در حالی که انگلیسی ها تمایلی به انجام چنین کاری ندارند. گنجاندن استفان کینزر در لیست مورخانی که این کار را اشتباه انجام داده اند ، احتمالاً بیشترین کشش را دارد. فکر نمی کنم کینزر واقعاً معتقد باشد که مقصر مصدق بوده است. در حقیقت ، من فکر می کنم کینزر نه تنها ایالات متحده و انگلیس را مقصر می داند ، بلکه او صریحاً اعتراف می کند که آنچه آنها انجام دادند واقعاً چیز بدی بود (در مقابل بازگو کردن بدون احساسات آبراهامیان).

ابراهیمیه اهمیت زیادی به انگیزه اقتصادی دارد، مثلا به عنوان نژادپرستی. اما البته این دو کار با هم انجام می شود و ابراهیمی هر دو آنها را اسکن می کند. اگر ایرانی ها به نظر آمریکایی های سفید پوست نگاه می کردند، پذیرش سرقت نفت در همه ذهن ها، پس از آن و در حال حاضر، کمتر روشن خواهد بود.

کودتای 1953 به یک الگو تبدیل شد. مسلح کردن و آموزش ارتش محلی ، رشوه دادن به مقامات محلی ، استفاده و سو abuse استفاده از سازمان ملل ، تبلیغ علیه هدف ، دامن زدن به آشفتگی و هرج و مرج ، آدم ربایی و تبعید ، کارزارهای اطلاعات غلط. آبراهامیان اشاره می کند که حتی دیپلمات های آمریکایی در ایران در آن زمان از نقش آمریکا در کودتا اطلاع نداشتند. امروزه تقریباً به طور قطع در هندوراس یا اوکراین همین امر صدق می کند. اکثر آمریکایی ها نمی دانند چرا کوبا از اینترنت باز می ترسد. تصور می کنیم فقط عقب ماندگی و حماقت خارجی است. نه ایدئولوژی وجود دارد که هم به دوران مداوم کودتای CIA / USAID / NED دامن بزند و هم با ماجراهای جنایتکارانه آن تقویت شود.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی