موردی برای لغو جنگ که شما می توانید از دست بدهید

توسط دیوید سوانسون

اراسموسمی ترسم یکی از بهترین کتاب هایی که در مورد لغو جنگ خوانده ام توسط غیر کاتولیک ها نادیده گرفته شود، زیرا عنوان آن این است رئالیسم کاتولیک و لغو جنگ (توسط دیوید کارول کوکران). این کتاب از استدلال‌های کاتولیک‌ها علیه جنگ استفاده می‌کند و برای رد استدلال‌های کاتولیک به نفع جنگ کار می‌کند، اما به نظر من این بحث را غنی‌تر می‌کند و به هیچ وجه از استدلال جهانی کوکران برای از بین بردن همه جنگ‌ها - که بسیاری از آن‌ها کم یا زیاد هستند، نمی‌کاهد. ربطی به کاتولیک نداره من این کتاب را به همراه این کتاب‌های خودم و دیگران به قفسه لغو جنگ اضافه کردم:

  • فراتر از جنگ: پتانسیل انسانی برای صلح توسط داگلاس فرای (2009)
  • زندگی فراتر از جنگ by وینسلو مایرز (2009)
  • جنگ دروغ است توسط دیوید سوانسون (2010)
  • پایان جنگ توسط جان هورگان (2012)
  • گذار به صلح توسط راسل فور براک (2012)
  • جنگ بیشتر: مورد برای لغو توسط دیوید سوانسون (2013)
  • Shift: آغاز جنگ، پایان دادن به جنگ by جودیت هند (2013)
  • جنگ: جنایت علیه بشریت by روبرتو ویو (2014)
  • رئالیسم کاتولیک و لغو جنگ اثر دیوید کارول کوکران (2014)
  • سیستم امنیتی جهانی: جایگزینی برای جنگ by World Beyond War (2015)
  • جنگ یک دروغ است: نسخه دوم توسط دیوید سوانسون (5 آوریل 2016)

"دو دروغ بزرگ جنگ، درستی و اجتناب ناپذیر بودن آن است." به این ترتیب کتاب کوکران آغاز می‌شود و او صحت گفته‌های خود را فراتر از هرگونه تردید معقول نشان می‌دهد. او دروغ هایی را که برای شروع جنگ گفته می شود و دروغ هایی که در مورد نحوه انجام جنگ گفته می شود را بررسی می کند. ممکن است این دو نوع دروغ را بنامیم mendacia ad bellum و mendacia in bello. کوکران تاکید زیادی بر دومی دارد و اشاره می‌کند که جنگ تعداد زیادی از بی‌گناهان را می‌کشد - و همیشه این‌گونه بوده است، حتی در دوره‌های قبلی که با سلاح‌های بسیار متفاوت مسلح شده‌اند. هرگز وجود نداشت فقط آگهی bellum or تو در بلا

کوکران در میان افراد بی گناه هم غیرنظامیان و هم سربازان را شامل می شود. درج تنها غیرنظامیان برای بیان نظر او کافی است، زیرا جنگ‌ها همیشه تعداد زیادی از غیرنظامیان را کشته‌اند (اگرچه درصد کشته‌شدگان غیرنظامی در دهه‌های اخیر به حدی افزایش یافته است که اکثریت قریب به اتفاق کشته‌شدگان را تشکیل می‌دهد). کوکران سربازان را بی گناه نمی داند زیرا طرف آنها در جنگ دفاعی است. او آنها را از طرف متجاوز نیز بی گناه می داند - و نه تنها سربازانی که بی سر و صدا از کاری که انجام می دهند پشیمان هستند یا کسانی که صادقانه به تبلیغاتی که اقدامات آنها را توجیه می کند اعتقاد دارند. نه، حتی رزمندگانی که به طور کامل از جنگ حمایت می کنند، از نظر کوکران، به نوعی بی گناه هستند.

به نظر می رسد که این با برخی از سنت های کاتولیک در تضاد است. یادم می‌آید که اراسموس از روحانیون درخواست می‌کرد که هر کسی را که در جنگ کشته می‌شود در زمین مقدس دفن نکنند: «سرباز مزدور بی‌احساس، که توسط چند تکه سکه ناچیز استخدام شده است تا کار آدم‌کشی را انجام دهد، پرچم صلیب را پیش روی خود می‌برد. و همین شکل به نماد جنگ تبدیل می شود، که به تنهایی باید به هر کس که به آن نگاه می کند بیاموزد که جنگ باید کاملاً از بین برود. ای سرباز خون آلود تو با صلیب مسیح روی پرچم هایت چه کار داری؟ با چنین حالتی مانند تو; با اعمالی مانند تو، دزدی و قتل، معیار مناسب تو اژدها، ببر یا گرگ خواهد بود!»

من ادعای کوکران در مورد بی گناهی سربازان را قانع کننده می دانم، اگرچه من واقعاً علاقه چندانی به این ندارم که آیا موقعیت او به درستی کاتولیک است یا نه. او خاطرنشان می کند که کشتن سربازانی که مجروح یا تسلیم شده اند، عموماً اشتباه تلقی می شود. کوکران می نویسد که این به این دلیل است که آنها هیچ کاری انجام نداده اند که مستحق سلاخی باشند، هرچند که سلاخی شده اند در جریان یک جنگ هستند. یک ایده ارائه شده توسط حامیان جنگ این است که در جریان عادی جنگ، سربازان به طور متقابل درگیر دفاع از خود علیه یکدیگر هستند، اما کوکران خاطرنشان می کند که توجیه دفاع از خود برای افراد خارج از جنگ تنها زمانی کار می کند که یک متجاوز به یک قربانی حمله کرد جنگ در مقیاس بسیار متفاوت و با هنجارهای بسیار متفاوت انجام می شود. از سربازان در طول جنگ انتظار نمی رود قبل از توسل به خشونت ابتدا همه رویکردهای غیرخشونت آمیز را امتحان کنند و در واقع به طور معمول سربازانی را که هیچ تهدیدی قریب الوقوع نیستند بکشند. بیشترین کشتار در نبردهای تاریخی پس از شروع عقب نشینی یک طرف رخ داده است. به یاد بیاورید که چگونه ایالات متحده 30,000 سرباز عراقی در حال عقب نشینی را در طول جنگ خلیج فارس در سال 1991 کشت.

توجیه نهایی برای کشتار دسته جمعی جنگ این است که اگر آسیب های وارده از اهداف جنگ بیشتر شود، افراد بی گناه را می توان سلاخی کرد. اما چنین اهدافی اغلب مخفیانه یا دروغ می‌گویند و این جنگ‌سازان هستند که تصمیم می‌گیرند مرگ چه کسانی بر چه اهدافی برتری داشته باشد. تیموتی مک وی، تروریست آمریکایی، یک ساختمان دولتی را در سال 1995 منفجر کرد و مدعی شد که مرگ‌های ناشی از آن صرفا "خسارات جانبی" بوده است، زیرا کشتن آن افراد هدف او نبوده است. ارتش ایالات متحده نیز همین بازی را انجام می دهد، تنها تفاوت این است که اجازه دارد از آن فرار کند.

تا حدی ارتش با ادعای مدام ادعای یافتن راه‌حل‌های فن‌آوری برای آسیب‌های جانبی، از آن دور می‌شود. اما، در واقع، آخرین چنین ترفندی - پهپادهای تسلیحاتی - غیرنظامیان را بیشتر از افرادی می‌کشد که هر کسی حق قتل (همیشه بی‌دلیل) را برای آنها قتل می‌کند.

بی گناه خواندن رزمندگان در تحلیل اخلاقیات جنگ، به نظر من، کاهش برتری اخلاقی امتناع از جنگیدن نیست. همچنین نمی توان نوعی کمال اخلاقی را در زندگی فردی سربازان مطرح کرد. همچنین کنار گذاشتن استاندارد نورنبرگ که مستلزم عدم اطاعت از دستورات غیرقانونی است، نیست. بلکه درک این موضوع است که هیچ توجیهی برای کشتن سربازان وجود ندارد. ممکن است توجیهی برای تحریم رفتار آنها، و - بیشتر - رفتار کسانی که آنها را به جنگ فرستادند، وجود داشته باشد، اما نه برای کشتن آنها.

جنگ نه تنها به طور چشمگیری با روابط فردی عادی که در آن می توان از دفاع شخصی صحبت کرد، متفاوت است، بلکه، کوکران نشان می دهد، با کار پلیس نیز تفاوت اساسی دارد. کار قانونی و قابل ستایش پلیس به دنبال کاهش و اجتناب از خشونت است. این افراد را بر اساس سوء ظن به اشتباه منحصر به فرد مورد هدف هدف قرار می دهد. به دنبال تسهیل کار دادگاه های حقوقی است. برعکس، جنگ به دنبال به حداکثر رساندن خشونت است، کل ارتش ها و جمعیت ها را هدف قرار می دهد، و برای هیچ حکم دادگاهی مکث نمی کند، بلکه می بیند که دو طرف هر یک به طور دسته جمعی دیگری را مجرم اعلام می کنند. نامیدن یک جنگ "اقدام پلیس" یا دادن وظایف پلیسی واقعی به سربازان، این واقعیت را تغییر نمی دهد که جنگ پلیس نیست. در حالی که پلیس خوب "نظم" ایجاد می کند، جنگ خشونت، هرج و مرج و بی ثباتی ایجاد می کند.

مخالفت با جنگ به دلیل غیراخلاقی بودن آن و مخالفت با جنگ به دلیل اینکه ابزارهای غیرخشونت آمیز بهتر عمل می کنند، رویکردهای جداگانه ای نیستند که با یکدیگر تضاد داشته باشند. جنگ تا حد زیادی غیراخلاقی است، زیرا کار نمی کند، زیرا به جای کاهش دشمنان، ایجاد خشونت می کند.

ادله اخلاقی قسمت اول رئالیسم کاتولیک و لغو جنگ بسیار عالی هستند، اما نقطه اوج واقعی کتاب ممکن است مرور آن بر نهادهای خشونت جمعی گذشته باشد که اخلاقی، طبیعی، اجتناب ناپذیر و دائمی تلقی می شدند، اما اکنون از بین رفته اند. این مورد را در بیشتر کتاب‌های فهرست شده در بالای این مقاله خواهید دید، اما کوکران بهترین کاری را که من دیده‌ام انجام می‌دهد. او شامل بحث های دوئل و برده داری، اما نمونه های کمتر استفاده شده از محاکمه با مصیبت و جنگ، و لینچ است.

از برخی جهات، محاکمه از طریق مصیبت و جنگ بهترین مثال است، زیرا بیشترین وابستگی، مانند بسیاری از جنگ‌ها، به اقدامات یک دولت، هرچند دولت‌های سطح محلی در بسیاری از پرونده‌های محاکمه به مصیبت و جنگ است. در حالی که حاکمان درک می کردند که محاکمه از طریق مصیبت و جنگ در واقع حقیقتی را که ادعا می کرد تولید نمی کند، آنها سال ها به استفاده از آن ادامه دادند، همانطور که انجام این کار را راحت می دیدند. کاتولیک ها توجیهات پیچیده ای برای آن ارائه کردند، مشابه آنچه که توسط نظریه «جنگ عادلانه» ارائه شد. محاکمه با مصیبت و مبارزه برای دفاع از خود، محافظت از بیگناهان و ایجاد صلح و ثبات، اخلاقی و ضروری تلقی می شد. به تدریج تغییرات فرهنگی و سیاسی به آنچه غیرقابل پایان بود پایان داد.

طرفداران دوئلینگ نیز آن را ضروری می دانستند و آن را ساده لوحانه و رویایی حذف می کردند. آنها ادعا می کردند که دوئل باعث حفظ صلح و نظم می شود. تغییرات فرهنگی و سیاسی باعث شد که اکثریت دوئل را خنده دار، وحشیانه، جاهلانه، شرم آور و تهدیدی برای صلح و نظم بدانند.

برده داری، به شکلی که عملاً از بین رفته است، بر دروغ ها و تناقضات اساسی استوار است، از جمله به رسمیت شناختن و نشناختن انسانیت آن بردگان. همچنین بر تئوری «جنگ عادلانه» استوار بود که مدعی بود برده داری جایگزین سخاوتمندانه ای برای کشتار دسته جمعی مردمان تسخیر شده است. همانطور که رزمندگان بشردوستان ادعا می کنند که جنگ ها به نفع قربانیان آنها است، مدافعان برده داری ادعا کردند که به نفع مردم اسیر شده است. از آنجایی که امروزه حامیان جنگ ادعا می کنند که این شیوه زندگی طبق تعریف حریصانه و ناعادلانه است، حامیان برده داری ادعا می کردند که برای شیوه زندگی موجود صاحبان برده ضروری است.

جالب اینجاست که کوکران تاکید می‌کند که شواهد نشان می‌دهد که نابودی برده‌داری خانه‌ای توسط هیچ نیروی اقتصادی انجام نشده است، بلکه یک انقلاب اخلاقی است. درست قبل از پایان برده داری، بسیار سودآور بود. اما، کوکران می نویسد، «نخبگان سیاسی و اقتصادی با تفکر جهانی، برده داری را انحراف شرم آور از هنجارهای بین المللی می دانستند.

ممکن است لینچ دقیقاً قانونی نبوده باشد، اما یک نهاد مستقر بود، و استدلال‌هایی که برای حفظ آن استفاده می‌شود، شباهت زیادی به ادعاهای دروغین مطرح شده در مورد سایر نهادهای خشونت دارد. حامیان آن گفتند که لینچ کردن، دفاعی بود و از نژاد سفید از طریق "غریزه نژادی" اجتناب ناپذیر دفاع می کرد. با این حال، آنها معتقد بودند که باید از آن به عنوان "آخرین راه حل" استفاده شود. یعنی آنها معتقد بودند تا زمانی که به تدریج دیگر آن را باور نکردند، تا اینکه لینچ به تدریج نه به عنوان دفاع بلکه به عنوان تهدیدی برای نظم و قانون تلقی شد.

اگر یک بخش از کتاب کمی ضعیف‌تر از بقیه باشد، فکر می‌کنم این بخش پایانی است که برای پایان دادن به جنگ چه باید کرد. من معتقدم کوکران در ادعای خود مبنی بر کاهش جنگ، کمی بیش از حد به پینکریسم افراط می کند. من ارزشی را که او برای گسترش دموکراسی به منظور گسترش صلح قائل است قائل نمی‌شوم، تا حدی به این دلیل که جنگ‌ساز پیشرو یک «دموکراسی» است، و تا حدی به این دلیل که بسیاری از «دموکراسی‌ها» را مورد حمله قرار داده است. من فکر می کنم تمرکز بیش از حد بر سرزنش کشورهای فقیر برای جنگ وجود دارد. به همان اندازه که با جنگ ارتباط تنگاتنگی دارد، وجود آن با فقر همبستگی دارد نفت. و جنگ در کشورهای فقیر که شامل سربازی از افراد ثروتمند نمی شود، شامل سلاح هایی از افراد ثروتمند می شود.

پاپ در کنگره ایالات متحده گفت: «به تجارت اسلحه پایان دهید» که تجارت اسلحه را تشویق کرد و تشدید کرد.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی