چگونه سوریه به اینجا رسید؟

توسط دیوید سوانسون

جنگ ها ممکن است نحوه یادگیری جغرافیا توسط آمریکایی ها باشد ، اما آیا آنها همیشه تاریخچه شکل گیری جغرافیا توسط جنگ را می آموزند؟ من تازه خوندم سوریه: تاریخچه صد سال گذشته توسط جان مک هوگو. این برای جنگها بسیار سنگین است ، که همیشه با نحوه گفتن تاریخ مشکل دارد ، زیرا مردم را متقاعد می کند که جنگ طبیعی است. اما همچنین روشن می کند که جنگ در سوریه همیشه عادی نبوده است.

نقشه سوریهسوریه با توافق 1916kes سایک پیکو (که در آن انگلیس و فرانسه چیزهایی را که متعلق به هیچ یک از آنها نبودند) تقسیم کردند ، بیانیه بالفور 1917 (که انگلیس به صهیونیست ها قول داد که این کشور را خاتمه ندهد) شکل گرفت و تا امروز خشمگین است. به عنوان فلسطین یا جنوب سوریه شناخته می شود) ، و کنفرانس سان رمو 1920 که در آن انگلیس ، فرانسه ، ایتالیا و ژاپن از خطوط نسبتاً خودسرانه ای برای ایجاد حکم فرانسه در سوریه و لبنان ، حکم انگلیس فلسطین (از جمله اردن) استفاده کردند ، و حکم انگلیس عراق.

بین 1918 و 1920 سوریه تلاش کرد تا سلطنت مشروطه را راه اندازی کند؛ و McHugo معتقد است که تلاش برای نزدیک شدن به سوریه به خودی خود رسیده است. البته، آن را توسط کنفرانس سان رمو که تعدادی از خارجی ها در ویلا در ایتالیا نشسته بودند، پایان دادند و تصمیم گرفتند که فرانسه باید سوریه را از مردم سوریه نجات دهد.

بنابراین 1920 تا 1946 دوره سو of استفاده و ستم و خشونت وحشیانه فرانسه بود. استراتژی فرانسه برای تقسیم و حکومت به جدایی لبنان منجر شد. منافع فرانسه ، همانطور که مک هوگو گفت ، به نظر می رسد سود و منافع ویژه ای برای مسیحیان بوده است. تعهد قانونی فرانسه برای "مأموریت" کمک به سوریه برای رسیدن به مرحله ای بود که بتواند بر خودش حکومت کند. اما ، مطمئناً ، فرانسوی ها علاقه ی کمی داشتند که اجازه دهند سوری ها بر خودشان حکومت کنند ، سوری ها به سختی می توانستند بدتر از فرانسه رفتار کنند و کل تظاهرات بدون هیچگونه کنترل قانونی یا نظارت بر فرانسوی ها بود. بنابراین ، اعتراضات سوریه به حقوق بشر متوسل شد اما با خشونت روبرو شد. این اعتراضات شامل مسلمانان و مسیحیان و یهودیان بود ، اما فرانسوی ها همچنان که از اقلیت ها محافظت می کردند یا حداقل وانمود می کردند که از آنها محافظت می کنند در حالی که تقسیم فرقه ای را تشویق می کنند.

در 8 آوریل 1925 ، لرد بالفور از دمشق بازدید کرد و در آنجا 10,000 هزار معترض با فریاد "پایین توافق بالفور!" از او استقبال کردند. فرانسوی ها مجبور شدند او را به خارج از شهر بدرقه كنند. در اواسط دهه 1920 فرانسوی ها 6,000 مبارز شورشی را کشتند و خانه های 100,000 نفر را ویران کردند. در دهه 1930 سوری ها اعتراض ، اعتصاب و تحریم مشاغل تحت مالکیت فرانسه ایجاد کردند. در سال 1936 چهار معترض کشته شدند و 20,000،XNUMX نفر قبل از آغاز اعتصاب عمومی در مراسم خاکسپاری آنها شرکت کردند. و هنوز فرانسوی ها ، مانند انگلیسی ها در هند و بقیه امپراتوری خود ، باقی ماندند.

در اواخر جنگ جهانی دوم ، فرانسه پیشنهاد کرد "بدون پایان دادن به اشغال سوریه" به آنها پایان دهد ، چیزی مانند اشغال افغانستان در حال حاضر توسط ایالات متحده که "همچنان پایان یافته" است. در لبنان ، فرانسوی ها رئیس جمهور و نخست وزیر را دستگیر کردند اما پس از اعتصابات و تظاهرات در لبنان و سوریه مجبور شدند آنها را آزاد کنند. اعتراضات در سوریه بیشتر شد. فرانسه احتمالاً 400 کشته دمشق را گلوله باران کرد. انگلیسی ها وارد این کشور شدند. اما در سال 1946 فرانسوی ها و انگلیس ها سوریه را ترک کردند ، کشوری که مردم حاضر به همکاری با حکومت های خارجی نبودند.

اوقات بد ، به جای خوب ، در پیش است. انگلیسی ها و اسرائیلی های آینده فلسطین را دزدیدند و سیل پناهندگان در سال 1947 تا 1949 به سوریه و لبنان عزیمت کردند که هنوز از آنها باز نگشته اند. و (اولین؟) جنگ سرد آغاز شد. در سال 1949 ، سوریه تنها ملتی بود كه با اسرائیل آتش بس نگذاشت و از عبور خط لوله انتقال نفت عربستان از سرزمین خود امتناع ورزید ، با مشاركت سیا - پیش از 1953 ایران و 1954 گواتمالا - كودتای نظامی در سوریه اجرا شد.

اما ایالات متحده و سوریه نتوانستند اتحاد ایجاد کنند زیرا ایالات متحده با اسرائیل متحد بود و با حقوق فلسطینیان مخالف بود. سوریه اولین سلاح های شوروی خود را در سال 1955 بدست آورد. و ایالات متحده و انگلیس یک پروژه طولانی مدت و مداوم برای تهیه و بازنگری برنامه های حمله به سوریه را آغاز کردند. در سال 1967 اسرائیل به بلندی های جولان که از آن زمان به طور غیرقانونی اشغال کرده حمله کرد و آنها را به سرقت برد. در سال 1973 سوریه و مصر به اسرائیل حمله کردند اما نتوانستند ارتفاعات جولان را پس بگیرند. منافع سوریه در مذاکرات برای سالهای زیادی بر بازگشت فلسطینیان به سرزمین خود و بازگشت بلندی های جولان به سوریه متمرکز است. منافع ایالات متحده در مذاکرات صلح در طول جنگ سرد نه در صلح و ثبات بلکه در پیروزی ملت های طرف خود در برابر اتحاد جماهیر شوروی بود. اواسط دهه 1970 جنگ داخلی در لبنان بر مشکلات سوریه افزود. گفتگوهای صلح برای سوریه با انتخاب نتانیاهو به عنوان نخست وزیر اسرائیل در سال 1996 به پایان رسید.

سوریه از سال 1970 تا 2000 توسط حافظ اسد ، از سال 2000 تاکنون توسط پسرش بشار اسد اداره می شد. سوریه در جنگ اول خلیج فارس از ایالات متحده حمایت كرد. اما در سال 2003 ایالات متحده پیشنهاد حمله به عراق را اعلام كرد و اعلام كرد كه همه ملتها باید "با ما یا علیه ما باشند؟" سوریه نمی توانست خود را "با ایالات متحده" اعلام کند در حالی که رنج فلسطینیان هر شب در سوریه در تلویزیون بود و ایالات متحده با سوریه نبود. در واقع ، پنتاگون در سال 2001 سوریه را در یک کشور قرار داد فهرست از هفت کشور برنامه ریزی شده برای "خارج کردن"

هرج و مرج، خشونت، فقر، تقسیم فرقه ای، خشم و سلاح هایی که منطقه را با حمله به آمریکا در عراق در 2003 سیل کردند، بر سوریه تأثیر گذاشت و البته باعث ایجاد گروه هایی مانند داعش شد. بهار عربی در سوریه خشونت آمیز شد. رقابت های فرقه ای، تقاضای رو به رشد برای آب و منابع، اسلحه و جنگجویانی که توسط رقابت های منطقه ای و جهانی تهیه شده، سوریه را به یک جهنم زندگی تبدیل کرده است. بیش از 200,000 جان خود را از دست داده اند، بیش از 3 میلیون نفر از کشور خارج شده اند، شش و نیم میلیون نفر آواره داخلی هستند، 4.6 میلیون نفر زندگی می کنند که در آن مبارزه ادامه دارد. اگر این یک فاجعه طبیعی بود، تمرکز بر کمک های بشردوستانه، منافعی را به دست خواهد آورد و حداقل دولت ایالات متحده برای افزودن باد یا امواج بیشتر متمرکز نخواهد شد. اما این یک فاجعه طبیعی نیست. این موضوع، در میان سایر موارد، یک پروکسی جنگ در منطقه ای است که به شدت مسلح ایالات متحده و روسیه در کنار دولت سوریه مسلح است.

فشارهای عمومی در 2013 موجب جلوگیری از مبارزات گسترده بمب گذاری در سوریه در ایالات متحده شد، اما سلاح ها و مربیان در حال جریان بوده و واقعی نیستند جایگزین پیگیری شد در سال 2013 اسرائیل به یک شرکت مجوز جستجوی گاز و نفت در بلندی های جولان را داد. تا سال 2014 "متخصصان" غربی در مورد جنگ نیاز به "ادامه روند" صحبت می کردند ، در حالی که ایالات متحده به برخی شورشیان سوریه حمله می کند در حالی که دیگران را که گاهی تسلیحات را به کسانی که آمریکا حمله می کند تسلیم می کنند و همچنین توسط بودجه ثروتمند خلیج فارس تأمین می شود ، مسلح می کند. متحدان و به وسیله جنگنده های ایجاد شده از جهنمی که ایالات متحده به عراق ، لیبی ، پاکستان ، یمن ، افغانستان و غیره آورده بود ، و همچنین توسط ایران مورد حمله قرار گرفتند که ایالات متحده نیز مخالف آنها است. تا سال 2015 ، "متخصصان" در مورد "تقسیم" سوریه صحبت می کردند ، که حلقه کامل ما را به وجود می آورد.

ترسیم خطوط روی نقشه می تواند جغرافیا را به شما آموزش دهد. این نمی تواند باعث شود افراد وابستگی خود را به مردم و مکانهایی که دوست دارند و با آنها زندگی می کنند از دست بدهند. مسلح شدن و حمله به مناطق جهان می تواند اسلحه و نامزدها را بفروشد. این نمی تواند صلح یا ثبات ایجاد کند. سرزنش نفرت ها و ادیان باستانی می تواند مورد تشویق قرار گیرد و احساس برتری ایجاد کند. این نمی تواند کشتار جمعی ، تقسیم و ویرانی را که تا حد زیادی به منطقه ای لعنت می کند که دارای منابع طبیعی مورد نظر و مجاورت صلیبی است که جام مقدس جدید آنها به اصطلاح مسئولیت محافظت از آنهاست اما ترجیح نمی دهند ذکر کنید که آنها واقعاً نسبت به چه کسی احساس مسئولیت می کنند و در واقع از چه چیزی محافظت می کنند.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی