حمله به جنگ

توسط هلن کلر

سخنرانی در کارنگی هال ، شهر نیویورک ، 5 ژانویه 1916 ، تحت حمایت حزب صلح زنان و مجمع کارگری

برای شروع ، من یک کلمه برای گفتن به دوستان خوبم ، سردبیران و دیگران دارم که به من ترحم کرده اند. برخی از مردم ناراحت هستند زیرا تصور می كنند كه من در دست افراد بی وجدان هستم كه من را به بیراهه می كشانند و مرا ترغیب می كنند تا از اهداف غیرمردمی حمایت كرده و سخنگوی تبلیغات آنها باشند. حالا بگذارید یک بار برای همیشه درک شود که من ترحم آنها را نمی خواهم. من مکان خود را با یکی از آنها عوض نمی کنم. من می دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم. منابع اطلاعاتی من به اندازه دیگران خوب و قابل اعتماد است. من مقالات و مجله هایی از انگلیس ، فرانسه ، آلمان و اتریش دارم که خودم می توانم آنها را بخوانم. همه سردبیرانی که ملاقات کرده ام نمی توانند این کار را انجام دهند. تعداد زیادی از آنها باید دست دوم فرانسوی و آلمانی خود را بگیرند. نه ، من سردبیران را بی آبرو نمی کنم. آنها یک کلاس بیش از حد پرکار ، سو mis تفاهم هستند. هر چند به آنها یادآوری کنید که اگر من نتوانم آتش سیگارهایشان را ببینم ، آنها هم نمی توانند در تاریکی یک سوزن بزنند. آقایان فقط آنچه می پرسم یک میدان عادلانه و بدون لطف است. من وارد مبارزه با آمادگی و سیستم اقتصادی که در آن زندگی می کنیم هستیم. این یک مبارزه است تا پایان ، و من هیچ ربع نمی خواهم.

آینده جهان در دست امریکا قرار دارد. آینده آمریكا در پشت مردان 80,000,000 و زنان و فرزندان آنها قرار دارد. ما با یک بحران عمیق در زندگی ملی مواجه هستیم. کسانی که از کار توده ها سود می برند می خواهند کارگران را به یک ارتش که از منافع سرمایه داری محافظت می کند، سازمان دهند. از شما خواسته می شود تا بار سنگینی که بارها از ارتش بزرگتر و چندین کشتی جنگی اضافی حمل می کنید را اضافه کنید. این قدرت شماست که از حمل توپخانه و نگرانی های ناخوشایند خودداری کنید و همچنین برخی از بارهای خود را مانند لمسین ها، قایق های بخار و املاک کشور تکان دهید. شما لازم نیست که سر و صدای بزرگی در مورد آن ایجاد کنید. با سکوت و عزت سازندگان می توانید جنگ و سیستم خودخواهی و استثماری را که باعث جنگ می شود، پایان دهید. همه چیزهایی که لازم است برای انجام این انقلاب عجیب و غریب انجام دهید این است که سلاح های خود را درست کنید و بریزید.

ما برای دفاع از کشور ما آماده نیستیم. حتی اگر ما به همان اندازه ناراحت بودیم که کنگره گاردنر می گوید ما هستیم، ما هیچ دشمنی را به اندازه ای احمقانه ای برای تلاش برای حمله به ایالات متحده نداریم. بحث در مورد حمله به آلمان و ژاپن پوچ است. آلمان دستانش را پر می کند و بعد از پایان جنگ اروپا، بعضی از نسل ها مشغول کار خود هستند.

با کنترل کامل از اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه، متحدان موفق به کشتن مردان کافی برای شکست دادن ترک ها در Gallipoli نبودند؛ و سپس آنها دوباره موفق به فرود ارتش در Salonica در زمان برای بررسی تهاجم بلغاری به صربستان. فتح آمریکا توسط آب، یک کابوس است که به طور انحصاری به افراد نادان و اعضای لیگ نیروی دریایی محدود می شود.

با این حال ، در همه جا ، ما ترس را به عنوان استدلالی برای تسلیحات می شنویم. این مرا به یاد افسانه ای می خواند که خوانده ام. مرد خاصی نعل اسب پیدا کرد. همسایه او شروع به گریه و زاری کرد زیرا همانطور که او به حق اظهار داشت ، مردی که نعل اسب را پیدا کرد ممکن است روزی اسبی پیدا کند. با پیدا کردن کفش ، ممکن است او را کفش کند. کودک همسایه ممکن است روزی آنقدر به جهنم اسب نزدیک شود که لگدش شود و بمیرد. بدون شک این دو خانواده با هم مشاجره و دعوا می کردند و چندین زندگی ارزشمند با یافتن نعل اسب از بین می رفت. شما می دانید آخرین جنگی که داشتیم به طور کاملاً اتفاقی برخی از جزایر موجود در اقیانوس آرام را به دست آوردیم که ممکن است روزی علت نزاع بین خود و ژاپن باشد. من ترجیح می دهم همین جزایر را همین الان رها کنم و آنها را فراموش کنم تا اینکه برای حفظ آنها به جنگ بروم. مگه نه؟

کنگره آماده دفاع از مردم ایالات متحده نیست. این کشور قصد دارد از سرمایه داریگران و سرمایه گذاران آمریکایی در مکزیک، آمریکای جنوبی، چین و جزایر فیلیپین محافظت کند. در ضمن این آماده سازی به تولیدکنندگان موشک و ماشین های جنگی کمک خواهد کرد.

تا همین اواخر در ایالات متحده برای پول گرفته شده از کارگران استفاده می شد. اما اکنون نیروی کار آمریکا تقریباً تا حد محدود مورد بهره برداری قرار گرفته است و منابع ملی ما همگی اختصاص یافته است. هنوز هم سود ادامه می یابد تا سرمایه جدید جمع شود. صنعت شکوفایی ما در امر قتل پر کردن طاقهای بانکهای نیویورک با طلا است. و یک دلار که برای ساختن برده برخی از انسانها استفاده نمی شود ، هدف خود را در طرح سرمایه داری برآورده نمی کند. این دلار باید در آمریکای جنوبی ، مکزیک ، چین یا فیلیپین سرمایه گذاری شود.

تصادفی بود که لیگ نیروی دریایی در همان زمان که بانک ملی شهر نیویورک شعبه ای در بوینس آیرس تاسیس کرد، به شدت برجسته شد. این یک تصادف ساده نیست که شش شرکای تجاری JP Morgan مسئولان لیگ های دفاع هستند. و این شانس را نپذیرفت که شهردار میچل باید به کمیته ایمنی خود یک هزار نفر را که یک پنجم ثروت ایالات متحده را تشکیل می دهند، تعیین کند. این مردان می خواهند سرمایه گذاری های خارجی خود را حفظ کنند.

هر جنگ مدرن ریشه در استثمار داشته است. جنگ داخلی برای تصمیم گیری در مورد اینکه آیا به برده داری های جنوب یا سرمایه داران شمال باید از غرب بهره برداری کنند، مبارزه کرد. جنگ اسپانیا-آمریکایی تصمیم گرفت که ایالات متحده از کوبا و فیلیپین استفاده کند. جنگ آفریقای جنوبی تصمیم گرفت که بریتانیا باید از معادن الماس بهره برداری کند. جنگ روسیه و ژاپن تصمیم گرفت که ژاپن از کره جنوبی بهره برداری کند. جنگ فعلی این است که تصمیم بگیرد چه کسی باید از بالکان، ترکیه، ایران، مصر، هند، چین، آفریقا بهره برداری کند. و ما شمشیر خود را می کشیم تا پیروان را به تفرقه بیندازیم. در حال حاضر، کارگران علاقه مند به خرابی نیستند؛ هیچ کدام از آنها را به هیچ وجه دریافت نخواهند کرد.

تبليغ گران آمادگي هنوز يك جسم ديگر و يكي از مهم ترين آنهاست. آنها می خواهند به مردم چیزی بگویند که علاوه بر شرایط ناخوشایند به دست آورده اند. آنها می دانند که هزینه های زندگی بالا است، دستمزد کم است، اشتغال نامطمئن است و خیلی بیشتر از زمانی است که تماس اروپایی برای مهمات متوقف شود. مهم نیست که چقدر سخت و بی وقفه مردم کار می کنند، اغلب نمی توانند از آرامش زندگی لذت ببرند؛ بسیاری نمیتوانند نیازهای خود را بدست آورند.

هر چند روز یک ترس جدید جنگی به ما داده می شود تا به تبلیغات آنها واقع گرایی بدهیم. آنها ما را بر سر لوزیتانیا ، گلف لایت ، آنکونا در آستانه جنگ قرار داده اند و اکنون می خواهند کارگران از غرق شدن فارس هیجان زده شوند. کارگر علاقه ای به هیچ یک از این کشتی ها ندارد. آلمانی ها ممکن است هر کشتی در اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه را غرق کنند و با هر یک آمریکایی ها را بکشند - کارگر آمریکایی هنوز هیچ دلیلی برای جنگ ندارد.

تمام ماشین آلات سیستم در حال حرکت است. بالاتر از شکایت و اعتراض کارگران، صدای قدرت است.

در آن آمده است ، "دوستان" ، همكاران هم وطن ، کشور شما در خطر است! دشمنانی در هر طرف ما وجود دارند. بین اقیانوس آرام و اقیانوس اطلس چیزی بین ما و دشمنان ما نیست. ببینید بلژیک چه اتفاقی افتاده است. سرنوشت صربستان را در نظر بگیرید. آیا وقتی کشور شما ، یعنی آزادی های شما ، به خطر بیفتد ، در مورد دستمزدهای پایین زمزمه خواهید کرد؟ بدبختی های شما نسبت به تحقیر داشتن یک ارتش پیروز آلمان در حرکت در رودخانه شرقی چیست؟ غر زدن خود را ترک کنید ، مشغول شوید و برای دفاع از آتش سوزی و پرچم خود آماده شوید. ارتش بگیرید ، نیروی دریایی بگیرید. مانند آزادگان وفادار قلبی که هستید برای دیدار با مهاجمان آماده باشید. "

آیا کارگران به این تله می روند؟ آیا آنها دوباره فریب خورده خواهند شد؟ می ترسم مردم همیشه از این نوع اقرار برخوردار بوده اند. کارگران می دانند که هیچ دشمنی ندارند جز سرپرست آنها. آنها می دانند که مقررات شهروندی آنها امنیت خود و همسران و فرزندان خود را ندارند. آنها می دانند که عرق صادقانه، عمیق و مبارزه طولانی مدت، آنها را به ارزش هایی که ارزش آن را دارند، برای مبارزه برای آنها ارزش قائل نیست. با این حال، عمیق در دل های احمقانه آنها معتقدند که آنها یک کشور دارند. ای غرور انسانی برهانی!

باهوش ها ، در جاهای مرتفع می دانند که کارگران چقدر کودکانه و احمق هستند. آنها می دانند که اگر دولت آنها را به لباس خاکی بپوشاند و یک اسلحه به آنها بدهد و آنها را با باند برنجی و بنرهای تکان دهنده شروع کند ، آنها برای مبارزه با دشمنان خود بیرون می روند. به آنها تعلیم داده می شود که مردان شجاع برای ناموس کشورشان می میرند. چه هزینه ای برای یک انتزاع - زندگی میلیون ها مرد جوان پرداخته است. میلیونها نفر دیگر برای زندگی معلول و نابینا شده اند. موجودیت برای میلیونها انسان بیشتر نفرت انگیز است. دستاورد و میراث نسلها در یک لحظه از بین رفت - و هیچ کس بهتر از این برای بدبختی نیست! این فداکاری وحشتناک قابل درک خواهد بود اگر چیزی که شما برای آن می میرید و کشور را به شما تغذیه می کند ، لباس می پوشاند ، خانه شما را گرم می کند ، فرزندان خود را تعلیم داده و گرامی می دارد. من فکر می کنم کارگران از بین فرزندان مردان ، از خود گذشته نیستند. آنها برای کشور دیگران ، احساسات دیگران ، آزادی های دیگران و خوشبختی دیگران زحمت می کشند و زندگی می کنند! کارگران هیچگونه آزادی برای خود ندارند. آنها وقتی مجبور به دوازده یا ده یا هشت ساعت کار در روز شوند ، آزاد نیستند. آنها در هنگام پرداختن به زحمت طاقت فرسای خود آزاد نیستند. آنها وقتی فرزندانشان باید در معادن ، کارخانه ها یا کارخانه ها کار کنند یا گرسنه بمانند ، آزاد نیستند و زنانشان ممکن است توسط فقر به زندگی شرم آور بروند. آنها در هنگام چماق بستن و زندانی شدن آزاد نیستند زیرا برای افزایش دستمزد و عدالت اساسی که حق آنها به عنوان انسان است اعتصاب می کنند.

ما آزاد نیستیم مگر این که مردانی که قوانین را تشکیل می دهند و اجرا می کنند، منافع زندگی مردم و منافع دیگر را نشان نمی دهند. این رای گیری یک مرد آزاد را از برده دستمزد نمی گیرد. ملتی واقعا آزاد و دموکراتیک در جهان وجود نداشته است. از زمان بسیار قدیم مردان با وفاداری کور به دنبال مردان قدرتمند که قدرت پول و ارتش را داشتند. حتی در حالی که میدان های جنگی با مرده های خود بالا می رفتند، زمین های حاکمان را کشتند و از میوه های کارشان سرقت شده بودند. آنها قصرها و اهرامها، معابد و کلیساها را ساخته اند که هیچ حرم واقعی برای آزادی نداشتند.

همانطور که تمدن پیچیده تر شده است، کارگران بیشتر و بیشتر به بردگی تبدیل شده اند، تا این امروز آنها کمی بیشتر از بخشی از ماشین های کار می کنند. روزانه آنها با خطرات راه آهن، پل، آسمان خراش، قطار حمل و نقل، چتربازی، صندوق انبار، قایق چوب و مین روبرو می شوند. آموزش و پرورش در اسکله ها، در راه آهن و زیرزمینی و در دریاها، آنها ترافیک را حرکت می دهند و از زمین عبور می کنند تا کالاهای گرانبهائی را که می توانند برای ما زندگی کنند، فرود آورند. و پاداش آنها چیست؟ دستمزد کم، اغلب فقر، اجاره، مالیات، ادای احترام و پاداش های جنگی.

نوعی آمادگی که کارگران می خواهند سازماندهی مجدد و بازسازی کل زندگی آنها است ، مانند هرگز که توسط دولتمردان یا دولتها انجام نشده است. آلمانی ها سال ها پیش فهمیدند که نمی توانند سربازان خوبی را در محله های فقیرنشین پرورش دهند بنابراین محله های فقیرنشین را از بین بردند. آنها مراقبت کردند که همه مردم حداقل چند مورد از ملزومات اساسی تمدن - محل اسکان مناسب ، خیابان های تمیز ، غذای مناسب و ناچیز ، مراقبت های پزشکی مناسب و محافظت های مناسب برای کارگران در مشاغل خود را داشته باشند. این تنها بخش کوچکی از کارهایی است که باید انجام شود ، اما چه عجب که یک گام به سمت آمادگی مناسب برای آلمان برداشته شده است! هجده ماه در حالی که جنگ تسخیر گسترده ای را در پیش گرفته است ، خود را از حمله دور نگه داشته است و ارتش هایش همچنان با قدرت و بی وقفه بر آن فشار می آورند. این وظیفه شما است که این اصلاحات را به دولت تحمیل کنید. بگذارید دیگر درمورد آنچه دولت می تواند انجام دهد یا نمی تواند صحبت کند. همه این کارها توسط همه ملت های متخاصم در جنگ و شدت جنگ انجام شده است. هر صنعت بنیادی بهتر از شرکتهای خصوصی توسط دولتها اداره می شود.

وظیفه شما این است که بر روی اندازه گیری رادیکال بیشتر تأکید کنید. مشاغل شما این است که ببینید هیچ فرزندی در یک محل کار یا ماین یا فروشگاه ذخیره نمی شود و هیچ کارگر نیازی به تصادف یا بیماری ندارد. کسب و کار شما این است که آنها را به شما شهرهای تمیز، بدون دود، خاک و تراکم بسپارند. کسب و کار شما این است که آنها را به شما یک دستمزد زندگی را بپردازند. کسب و کار شما این است که ببینیم این نوع آمادگی در هر بخش در کشور اجرا می شود، تا زمانی که همه بتوانند در هر زمان به خوبی رشد کنند، به خوبی تغذیه شوند، به درستی آموزش ببینند، هوشمندانه و کارآمد باشند.

اعتصاب علیه تمام مقررات و قوانین و مؤسسات که قتل عام صلح و جنگ افزارهای جنگ را ادامه می دهند. اعتصاب در برابر جنگ، بدون شما بدون جنگ می تواند مبارزه شود. حمله به انفجار تولید و بمب های گاز و تمام ابزارهای دیگر قتل. حمله به آمادگی که به معنای مرگ و بدبختی میلیونها انسان است. بیگانه، بردگان مطیع در ارتش نابودی. قهرمان بودن در میان ارتشی از ساخت و ساز ها.

منبع: هلن کلر: سال های سوسیالیست او (ناشران بین المللی، 1967)

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی