انتقاد از کشتار غیر نظامیان

نویسنده تام اچ هاستینگز، هاستینگ در مورد عدم خشونت

هنگامی که در مورد حملات هوایی که غیرنظامیان را می کشند - چه از طریق هواپیماهای بدون سرنشین یا جت با مهمات "هوشمند" به چالش کشیده می شوند، بهانه هایی که توسط مقامات دولتی و نظامی ارائه می شود دوگانه است. این یک خطای تاسف بار بود یا یک عارضه جانبی تاسف بار هدف قرار دادن یک "آدم بد" شناخته شده - یک رهبر داعش، تروریست الشباب، یک رئیس طالبان یا یک فرمانده القاعده. خسارت جانبی پاسخ LOADR. رژ لب روی موش مرده.

پس ارتکاب جنایت جنگی اگر می گویید پشیمان است اشکالی ندارد؟

"آره، اما آن پسرها روزنامه نگاران را سر می برند و دختران را به بردگی می گیرند."

درست است، و داعش به خوبی تنفر و انزجاری را به دست آورده است که مردم شریف روی زمین نسبت به آنها احساس می کنند. همچنین، وقتی ارتش ایالات متحده بیمارستان‌ها را بمباران می‌کند، آیا اصلاً می‌توانیم تعجب کنیم که چرا از ایالات متحده به اندازه کافی زهر برای غلبه بر اخلاق منفور است؟ بله، درست است، وقتی آمریکا غیرنظامیان را سلاخی می‌کند، آن را یک اشتباه می‌نامد و وقتی داعش این کار را می‌کند، مثل بچه‌های دو ساله مغرور با هیچ حس درست و غلط، غرغر می‌کنند. اما سوال من این است که مردم آمریکا چه زمانی اجازه خواهند داد ارتش ما - که نماینده همه ما در یک دموکراسی است - برای ارتکاب جنایات علیه بشریت دست بردارند؟

دولت اوباما مدعی است که تنها غیرنظامیانی که ارزش نگرانی دارند در کشورهایی هستند که به عنوان مناطق جنگی تعیین نشده اند و در آن کشورها ایالات متحده تنها بین 64 تا 116 غیرنظامی را در حملات هواپیماهای بدون سرنشین و سایر حملات هوایی مرگبار علیه مظنونان تروریسم کشته است. این کشورها احتمالاً شامل لیبی، یمن، سومالی و پاکستان هستند. برای عراق، افغانستان و سوریه نیازی به ذکر عدد نیست. غیرنظامیان وجود دارد احتمالا بازی منصفانه.

حداقل چهار سازمان آمارهای مستقلی را حفظ می کنند و همگی در اظهارات خود در مورد حداقل مرگ غیرنظامیان در مناطق غیرجنگی تعیین شده بسیار بالاتر هستند.

تصویر گسترده تر چیست؟

مؤسسه روابط بین‌الملل و عمومی واتسون در دانشگاه براون بزرگترین مطالعه را انجام می‌دهد و مرگ غیرنظامیان را در اثر اقدامات نظامی دنبال می‌کند. مطالعه آنها برآوردها از حساب های مستند تا مارس سال گذشته حدود 210,000 غیرنظامی در جنگ جهانی علیه ترور که در اکتبر 2001 آغاز شد کشته شده اند.

بنابراین، در یک نقطه، ما باید تعجب کنیم؛ اگر سرویس‌های اطلاعاتی ایالات متحده تشخیص دهند که یک رهبر داخلی داعش در ساختمانی در کوئینز یا شمال مینیاپولیس یا بیورتون، اورگان زندگی می‌کند، آیا پس از آن مشکلی نیست که آن ساختمان را با موشک هلفایر که از یک پهپاد پریداتور پرتاب می‌شود، هدف قرار دهیم؟

چقدر مسخره، درسته؟ ما هرگز این کار را نمی کنیم.

به جز اینکه ما به طور معمول در سوریه، عراق، افغانستان، یمن، سومالی، لیبی و پاکستان انجام می دهیم. این چه زمانی متوقف می شود؟

زمانی که ما نه تنها از نظر اخلاقی با آن مخالف باشیم، بلکه زمانی که تصمیم بگیریم موثر باشیم، متوقف خواهد شد. واکنش خشونت آمیز ما به تروریسم در هر مرحله تشدید می شود و تضمین می کند که به نوبه خود تروریسم علیه ایالات متحده نیز تشدید خواهد شد. زمان آن فرا رسیده است که این ایده را رد کنیم که رویکرد غیرخشونت آمیز و ظریف ناکارآمد است. در واقع، این کمی یادآور گفته های وینستون چرچیل در مورد دموکراسی است، که این بدترین شکل حکومت است - به جز بقیه. خشونت پرهیزی بدترین راه برای مدیریت تعارض است - به جز همه موارد دیگر.

ما نه تنها هنگامی که تصادفاً یا اشتباهاً بیمارستانی را بیرون می‌آوریم، تروریست‌های بیشتری ایجاد می‌کنیم، بلکه مهم‌تر از آن، ما برای هر نوع شورشی علیه ایالات متحده، همدردی گسترده و عمیق‌تر ایجاد می‌کنیم. در حالی که درست است که همدردی و حمایت از تروریست ها به هیچ وجه به حمایت از شورش مسلحانه نزدیک نیست - و تفاوت های زیادی وجود دارد - چرا ما باید اساساً تضمین کنیم که این جنگ جهانی علیه ترور دائمی است؟

چرا واقعا؟ کسانی هستند که با ادامه این جنگ خداپسندانه موقعیت، قدرت و پول به دست می آورند. اینها افرادی هستند که سخت ترین لابی را برای جنگ بیشتر می کنند.

این افراد باید کاملا نادیده گرفته شوند. ما باید با روش های دیگر این مشکل را برطرف کنیم. ما می توانیم و باید.

اگر ایالات متحده در روش های مدیریت درگیری خود تجدید نظر کند، ممکن است بدون خونریزی به راه حل هایی برسد. برخی از مشکلات به سادگی این است که از چه کسی خواسته می شود به تصمیم گیرندگان مشاوره دهد. در برخی از کشورها، مقامات با متخصصان و متخصصان میانجی‌گری، مذاکره، کمک‌های بشردوستانه و توسعه پایدار مشورت می‌کنند. این کشورها صلح را خیلی بهتر حفظ می کنند. اکثر آنها - به عنوان مثال نروژ، دانمارک، سوئد - نسبت به ما در ایالات متحده معیارهای بهتری برای رفاه شهروندان دارند.

ما می توانیم کمک کنیم. به عنوان نمونه در نیمکره ما، شورشیان و دولت در کلمبیا جنگی 52 ساله به راه انداختند، هر یک از طرفین مرتکب جنایات زیادی شدند و رفاه یک کلمبیایی معمولی برای بیش از نیم قرن متحمل رنج شد. در نهایت، محققان صلح و درگیری از موسسه کروک برای کمک دعوت شدند- اولین باری بود که هر برنامه دانشگاهی در رشته ما برای انجام این کار در غرب دعوت شد. آنها ایده های جدیدی را ارائه کردند و نتیجه خوشحال کننده این بود که سرانجام - سرانجام - کلمبیایی ها یک توافق صلح امضا کردند. بله، رای دهندگان به شدت آن را رد کردند، اما مدیران به میز مذاکره بازگشته اند، نه در میدان جنگ، تا روی یک توافق موافق تر کار کنند.

لطفا. ما دانش لازم برای پایان دادن به این رقص وحشتناک مرگ را داریم که به عنوان جنگ شناخته می شود. اکنون بشر می داند که چگونه. اما آیا اراده داریم؟ آیا می‌توانیم به‌عنوان رای‌دهندگان گام برداریم و از نامزدهای موفق خود بخواهیم از اینکه چقدر سخت و کشنده خواهند بود، لاف نزنند و به جای آن اصرار داشته باشیم که نامزد موفق روند صلح سازنده‌ای را توضیح دهد و به آن متعهد شود که ثابت شده است سود بسیار بیشتری با درد بسیار کمتری به همراه دارد. ?

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی