نماینده باربارا لی ، که پس از 9 سپتامبر علیه "جنگ های ابدی" ، رای مستقل داد ، در مورد نیاز به تحقیقات جنگ افغانستان

By اکنون دموکراسی!سپتامبر 10، 2021

بیست سال پیش ، نماینده باربارا لی تنها نماینده کنگره بود که بلافاصله پس از حملات ویرانگر 9 سپتامبر که حدود 11 نفر را کشت. او در یک سخنرانی نمایشی در صحن مجلس از همکارانش خواست: "اجازه ندهید به شرتی تبدیل شویم که ما از آن ابراز تاسف می کنیم." رای نهایی در مجلس 3,000-420 بود. این هفته ، در حالی که ایالات متحده بیستمین سالگرد 1 سپتامبر را جشن می گیرد ، نماینده لی در گفتگو با امی گودمن از دموکراسی در حال حاضر در مورد رای سرنوشت ساز خود در سال 20 و اینکه چگونه بدترین ترسهایش در مورد "جنگهای ابدی" محقق شد ، صحبت کرد. "تنها چیزی که گفته شد این بود که رئیس جمهور می تواند برای همیشه از زور استفاده کند ، مادامی که آن ملت ، فرد یا سازمان به 9 سپتامبر مرتبط باشند. منظورم این است که این فقط یک سلب کامل مسئولیت های ما به عنوان اعضای کنگره بود. ”نماینده لی می گوید.

رونوشت
این یک متن عجیب و غریب است. کپی ممکن است در فرم نهایی آن نباشد.

امی مردخوب: شنبه بیستمین سالگرد حملات 20 سپتامبر است. در روزهای بعد ، ملت از مرگ بیش از 11 نفر ناراحت شدند ، زیرا رئیس جمهور جورج دبلیو بوش بر طبل های جنگ کوبید. در 3,000 سپتامبر 14 ، سه روز پس از حملات ویرانگر 2001 سپتامبر ، اعضای کنگره یک بحث پنج ساعته در مورد اعطای اختیارات گسترده به رئیس جمهور برای استفاده از نیروی نظامی در تلافی حملات ، که سنا قبلاً تصویب کرده بود ، برگزار کردند. با 9 رای مخالف و 11 رأی موافق

باربارا لی ، نماینده کنگره دموکرات کالیفرنیا ، هنگامی که از صحن مجلس صحبت می کرد ، صداش از احساسات می لرزید ، تنها عضوی از کنگره خواهد بود که بلافاصله پس از 9 سپتامبر علیه جنگ رای داد. رای نهایی 11 در مقابل 420 بود.

REP. باربارا خواندن: آقای سخنران ، اعضا ، من امروز واقعاً با قلبی بسیار سنگین قیام می کنم ، غم و اندوه خانواده ها و عزیزانی که در این هفته کشته و زخمی شده اند ، سرشار است. تنها احمق ترین ها و بی احساس ترین ها نمی توانند اندوهی را که واقعا مردم و میلیون ها نفر را در سراسر جهان فرا گرفته است درک کنند.

این اقدام ناگفتنی بر ایالات متحده واقعاً مرا مجبور کرده است که برای راهنمایی به قطب نمای اخلاقی ، وجدان و خدای خود تکیه کنم. 11 سپتامبر جهان را تغییر داد. عمیق ترین ترس های ما اکنون ما را آزار می دهد. با این حال من متقاعد شده ام که اقدام نظامی مانع اقدامات بیشتر تروریسم بین المللی علیه ایالات متحده نخواهد شد. این یک موضوع بسیار پیچیده و پیچیده است.

اکنون ، این قطعنامه تصویب می شود ، اگرچه همه ما می دانیم که رئیس جمهور حتی بدون آن می تواند جنگی را آغاز کند. این رای گیری هرچقدر هم دشوار باشد ، برخی از ما باید از خویشتنداری استفاده کنیم. کشور ما عزادار است. برخی از ما باید بگوییم: «بیایید یک لحظه عقب نشینی کنیم. بیایید فقط یک دقیقه مکث کنیم و به پیامدهای اعمال امروز خود فکر کنیم تا این امر از کنترل خارج نشود. "

اکنون ، من از این رای ناراحت شده ام ، اما امروز با آن کنار آمدم و در مخالفت با این قطعنامه در مراسم یادبود بسیار دردناک و در عین حال بسیار زیبا کنار آمدم. همانطور که یکی از اعضای روحانیت بسیار فصیح گفت: "همانطور که ما عمل می کنیم ، اجازه ندهیم تبدیل به بدی شویم که ما از آن تاسف می خوریم." از شما متشکرم ، و من تعادل زمانم را به دست می آورم.

امی مردخوب: "اجازه ندهید تبدیل به بدی شویم که از آن ابراز تاسف می کنیم." و با این کلمات ، باربارا لی ، نماینده کنگره اوکلند ، مجلس ، کنگره ، این کشور ، جهان ، صدای تنها بیش از 400 عضو کنگره را تکان داد.

در آن زمان ، باربارا لی یکی از جدیدترین اعضای کنگره و یکی از معدود زنان آمریکایی آفریقایی تبار بود که در مجلس یا سنا منصب داشت. او در دوازدهمین دوره ریاست جمهوری خود ، بالاترین رتبه زن آفریقایی آمریکایی در کنگره است.

بله ، 20 سال بعد است. و روز چهارشنبه این هفته ، من با نماینده کنگره لی در طی یک رویداد مجازی که توسط موسسه مطالعات سیاست برگزار شد ، مصاحبه کردم ، که توسط مارکوس راسکین ، دستیار سابق دولت کندی که یک فعال و نویسنده مترقی بود ، تاسیس شد. من از لی از نمایندگان کنگره پرسیدم که چگونه تصمیم گرفت تنها بماند ، چه تصمیمی در این تصمیم گرفت ، کجا بود وقتی تصمیم گرفت سخنرانی کند و سپس مردم چگونه به آن واکنش نشان دادند.

REP. باربارا خواندن: خیلی ممنون امی و واقعاً ، از همه ، به ویژه تشکر می کنم IPS برای میزبانی این انجمن بسیار مهم امروز و اجازه دهید فقط به کسانی که از IPSاز نظر بافت تاریخی و همچنین به افتخار مارکوس راسکین ، مارکوس آخرین فردی بود که قبل از سخنرانی با او صحبت کردم - آخرین نفر.

من به یادبود رفته بودم و برگشته بودم. و من در کمیته صلاحیت ، که کمیته امور خارجه با آن بود ، بودم ، جایی که مجوز از آنجا می آمد. و البته ، از طریق کمیته گذشت. قرار بود شنبه بیاید. به دفتر برگشتم و کارکنانم گفتند: "باید روی زمین بروید. مجوز در راه است. رأی گیری تا یکی دو ساعت دیگر به پایان می رسد. "

بنابراین مجبور شدم تا روی زمین مسابقه دهم. و من سعی می کردم افکارم را جمع کنم. همانطور که می بینید ، من یک جورهایی نبودم - نمی گویم "آماده نیستم" ، اما از نظر نوع چارچوب و نکات مورد بحثم آنچه را که می خواستم نداشتم. مجبور شدم چیزی را روی کاغذ خط خطی کنم. و من با مارکوس تماس گرفتم. و من گفتم: "باشه." گفتم - و در سه روز گذشته با او صحبت کرده بودم. و من با رئیس سابقم ، ران دلومز ، صحبت کردم ، که برای کسانی که نمی دانید یک جنگجوی بزرگ برای صلح و عدالت از منطقه من بود. من 11 سال پیش از او برای او کار کردم. بنابراین من با رون صحبت کردم و او حرفه ای مددکار اجتماعی روانپزشکی است. و من با چندین وکیل قانون اساسی صحبت کردم. من با کشیش خود ، البته ، مادرم و خانواده ام صحبت کرده ام.

و آن زمان بسیار سخت بود ، اما هیچ کس که با او صحبت کردم ، امی ، پیشنهاد نکرد که چگونه باید رای بدهم. و بسیار جالب بود. حتی مارکوس هم این کار را نکرد. ما در مورد جوانب مثبت و منفی ، آنچه قانون اساسی اقتضا می کرد ، این موضوع در مورد چه بود ، و همه ملاحظات صحبت کردیم. و برای من بسیار مفید بود که بتوانم با این افراد صحبت کنم ، زیرا به نظر می رسد آنها نمی خواستند به من بگویند رای منفی بدهم ، زیرا آنها می دانستند که همه جهنم در حال از بین رفتن است. اما آنها واقعاً مزایا و معایبی را به من دادند.

به عنوان مثال ، ران ، ما به نوعی در زمینه روانشناسی و خدمات اجتماعی روانپزشکی قدم برداشتیم. و ما گفتیم ، می دانید ، اولین چیزی که در روانشناسی 101 یاد می گیرید این است که هنگام غم و اندوه و عزاداری و اضطراب و عصبانیت تصمیمات جدی و جدی نمی گیرید. آن لحظات است که شما باید زندگی کنید - می دانید ، باید از آن عبور کنید. شما باید آن را پیش ببرید. سپس شاید بتوانید در یک فرآیند متفکرانه شرکت کنید. بنابراین ، من و رون در این مورد زیاد صحبت کردیم.

من با دیگر اعضای روحانیت صحبت کردم. و فکر نمی کنم که من با او صحبت کرده باشم ، اما من از او در این مورد نام بردم - زیرا بسیاری از کارها و خطبه های او را دنبال می کردم ، و او یکی از دوستان من است ، کشیش جیمز فوربز ، که کشیش کلیسای ریورساید است ، تابوت ویلیام اسلون و آنها در گذشته در مورد جنگهای عادلانه صحبت کرده بودند ، جنگها در مورد چه بود ، معیارهای جنگهای عادلانه چیست. و بنابراین ، می دانید ، اعتقاد من در حال افزایش بود ، اما اساساً این شرط قانونی بود که اعضای کنگره نتوانند مسئولیت ما را به هیچ قوه مجریه ، به رئیس جمهور ، چه رئیس جمهور دموکرات یا جمهوریخواه بسپارند.

و بنابراین به این نتیجه رسیدم که - هنگامی که قطعنامه را خواندم ، زیرا قبلاً آن را داشتیم ، آن را پس زدیم ، هیچ کس نمی تواند از آن حمایت کند. و وقتی دومی را برگرداندند ، باز هم بیش از حد گسترده بود ، 60 کلمه ، و تنها چیزی که گفته می شد این بود که رئیس جمهور می تواند برای همیشه از زور استفاده کند ، مادامی که آن ملت ، فرد یا سازمان به 9 سپتامبر مرتبط باشد. منظور من این بود که این یک سلب کامل مسئولیت های ما به عنوان اعضای کنگره بود. و من آن زمان می دانستم که این زمینه را برای جنگهای ابدی - و من همیشه آن را نامیده ام - آماده می کند ، برای همیشه.

بنابراین ، هنگامی که در کلیسای جامع بودم ، ناتان باکستر را شنیدم که گفت: "در حالی که ما عمل می کنیم ، اجازه ندهیم تبدیل به بدی شویم که ما از آن تاسف می خوریم." من آن را در برنامه نوشتم و در آن زمان کاملاً متقاعد شده بودم که وقتی به مراسم یادبود رفتم ، می دانستم که 95 voting رأی منفی می دهم. اما وقتی صدایش را شنیدم صد در صد بود. می دانستم که باید رای منفی بدهم.

و در واقع ، قبل از رفتن به مراسم یادبود ، من قصد نداشتم بروم. من با ایلیا کامینگز صحبت کردم. ما در پشت اتاق صحبت می کردیم. و چیزی فقط به من انگیزه داد و مرا مجبور کرد که بگوید: "نه ، ایلیا ، من می روم" ، و از پله ها دویدم. فکر کنم آخرین نفر اتوبوس بودم. یک روز تاریک و بارانی بود و من یک قوطی زنجبیل در دست داشتم. این را هرگز فراموش نمی کنم و بنابراین ، می دانید که چه چیزی منجر به این شد. اما این لحظه بسیار مهمی برای کشور بود.

و البته ، من در کنگره نشسته بودم و مجبور شدم آن روز صبح با تعدادی از اعضای گروه سیاه و مدیر اداره مشاغل کوچک تخلیه شوم. و مجبور شدیم ساعت 8:15 ، 8:30 تخلیه کنیم. نمی دانستم چرا ، به جز "برو از اینجا". به عقب نگاه کرد ، دود را دید ، و آن پنتاگون بود که اصابت کرده بود. اما همچنین در آن هواپیما ، در پرواز 93 ، که در حال ورود به کنگره بود ، رئیس ستاد من ، ساندره سوانسون ، پسر عمویش واندا گرین ، یکی از مهمانداران پرواز 93 بود. و بنابراین ، در این هفته ، البته ، من به همه کسانی که جان خود را از دست داده اند فکر می کنم ، جوامعی که هنوز بهبود نیافته اند. و آن قهرمانان و قهرمانان پرواز 93 که آن هواپیما را فرود آوردند ، می توانستند جان من را نجات دهند و جان کسانی را که در کنگره آمریکا بودند نجات دهند.

بنابراین ، می دانید ، آن لحظه بسیار غم انگیز بود. همه ما غصه خوردیم. عصبانی بودیم. ما مضطرب بودیم. و البته همه می خواستند تروریست ها را محاکمه کنند ، از جمله من. من صلح طلب نیستم بنابراین ، نه ، من دختر یک افسر نظامی هستم. اما من می دانم - پدرم در جنگ جهانی دوم و کره بود و من می دانم که قرار گرفتن در جنگ به چه معناست. و بنابراین ، من کسی نیستم که بگویم بیایید از گزینه نظامی به عنوان اولین گزینه استفاده کنیم ، زیرا می دانم که ما می توانیم با مسائل پیرامون جنگ و صلح و تروریسم به روش های جایگزین برخورد کنیم.

امی مردخوب: پس ، چه اتفاقی افتاد بعد از اینکه شما از صحن مجلس بیرون رفتید ، آن سخنرانی مهم دو دقیقه ای را ایراد کردید و به دفتر خود بازگشتید؟ عکس العملش چی بود؟

REP. باربارا خواندن: خوب ، من برگشتم به رختکن ، و همه برگشتند تا مرا بگیرند. و یادم می آید. اکثر اعضا - فقط 25٪ از اعضا در سال 2001 در حال حاضر مشغول خدمت هستند ، توجه داشته باشید ، اما هنوز خدمات زیادی وجود دارد. آنها به من برگشتند و از روی دوستی گفتند: "شما باید رای خود را تغییر دهید." چیزی شبیه این نبود که "چه مشکلی داری؟" یا "آیا نمی دانید که باید متحد باشید؟" چون این حرف بود: "شما باید با رئیس جمهور متحد باشید. ما نمی توانیم این را سیاسی کنیم. این باید جمهوری خواه و دموکرات باشد. " اما آنها اینطور به سمت من نیامدند. آنها گفتند ، "باربارا" - یکی از اعضا گفت: "می دانید ، شما کارهای فوق العاده ای را انجام می دهید اچ آی وی و ایدز. » این زمانی بود که من وسط کار با بوش در زمینه جهانی بودم PEPFAR و صندوق جهانی "شما قرار نیست در انتخاب مجدد خود پیروز شوید. ما اینجا به تو نیاز داریم. ” یکی دیگر از اعضا گفت: "آیا نمی دانی باربارا آسیب می بیند؟ ما نمی خواهیم شما آسیب ببینید. می دانید ، باید برگردید و آن رای را تغییر دهید. "

چند عضو برگشتند و گفتند: "مطمئنی؟ می دانید ، رای منفی دادید. مطمئنی؟" و سپس یکی از دوستان خوب من - و او این را علنی گفت - لین کن وولسی ، نماینده کنگره ، من و او صحبت کردیم و او گفت: "باید رأی خود را تغییر دهی ، باربارا." او می گوید ، "حتی پسرم" - او به من گفت که خانواده اش می گویند ، "این زمان سختی برای کشور است. و حتی خود من ، شما می دانید ، ما باید متحد باشیم و ما رأی می دهیم. شما باید رای خود را تغییر دهید. " و فقط به خاطر نگرانی من بود که اعضا برای درخواست رای من از من خواستند.

بعداً ، مادرم گفت - مادر مرحومم گفت: "آنها باید به من زنگ می زدند ،" او گفت ، "زیرا اگر به تصمیمی رسیدید ، به آنها می گفتم که بعد از این که در ذهن خود صحبت کردید و با مردم صحبت کردید. ، که شما بسیار سرسخت و بسیار سرسخت هستید. خیلی طول می کشد تا نظر شما تغییر کند. اما شما به راحتی این تصمیمات را نمی گیرید. " او گفت: "تو همیشه باز هستی." مادرم این را به من گفت. او گفت: "آنها باید به من زنگ می زدند. من به آنها می گفتم. ”

بنابراین ، دوباره به دفتر برگشتم. و تلفن من شروع به زنگ زدن کرد. البته ، من نگاهی به تلویزیون انداختم ، و یک تیکت کوچک وجود داشت که می گفت: "یکی بدون رای". و من فکر می کنم یکی از خبرنگاران می گفت: "من تعجب می کنم این کی بود." و سپس نام من ظاهر شد.

و بنابراین ، خوب ، من شروع به راه رفتن به دفتر خود کردم. تلفن شروع به منفجر شدن کرد. اولین تماس از طرف پدرم ستوان بود - در حقیقت ، در سالهای آخر زندگی ، او می خواست من او را سرهنگ توت صدا کنم. او به سربازی بسیار افتخار می کرد. دوباره ، جنگ جهانی دوم ، او در گردان 92 بود ، که تنها گردان آمریکایی آفریقایی تبار در ایتالیا بود ، از حمله نرماندی حمایت می کرد ، خوب؟ و سپس بعداً به کره رفت. و او اولین فردی بود که با من تماس گرفت. و او گفت: "رای خود را تغییر ندهید. این رای درستی بود ” - زیرا من قبلاً با او صحبت نکرده بودم. مطمئن نبودم من گفتم: "نه ، من هنوز با پدر تماس نمی گیرم. من می روم با مادرم صحبت کنم. " او می گوید: "شما سربازان ما را به خطر نمی فرستید." او گفت: "من می دانم جنگها چگونه هستند. من می دانم که این کار با خانواده ها چه می کند. " او گفت: "شما ندارید - نمی دانید کجا می روند. چه کار می کنی؟ چگونه کنگره آنها را بدون هیچ گونه استراتژی ، بدون برنامه ، بدون اینکه کنگره حداقل بداند در حال انجام چه چیزی است ، قرار می دهد؟ " بنابراین ، او گفت: "این رای درست است. شما به آن پایبند هستید. ” و او واقعاً - و بنابراین من واقعاً از این بابت احساس خوشبختی کردم. واقعاً احساس غرور کردم.

اما تهدید به مرگ آمد. می دانید ، من حتی نمی توانم جزئیات وحشتناک بودن آن را به شما بگویم. مردم در آن مدت کارهای وحشتناکی با من کردند. اما همانطور که مایا آنجلو گفت: "و من هنوز بلند می شوم" و ما فقط به راه خود ادامه می دهیم. و نامه ها و ایمیل ها و تماس های تلفنی که بسیار خصمانه و نفرت انگیز بودند و مرا خائن خطاب می کردند و می گفتند من مرتکب خیانت شده ام ، همه آنها در کالج میلز ، دانشگاه عالی من هستند.

اما همچنین - در واقع ، 40 درصد از این ارتباطات - 60,000،40 وجود دارد - XNUMX درصد بسیار مثبت هستند. اسقف توتو ، کورتا اسکات کینگ ، منظورم این است که مردم از سراسر جهان پیامهای بسیار مثبتی به من ارسال کردند.

و از آن زمان - و من فقط با به اشتراک گذاشتن این یک داستان پایان می دهم ، زیرا این واقعیت پس از چند سال پیش اتفاق افتاده است. همانطور که بسیاری از شما می دانید ، من از کامالا هریس برای ریاست جمهوری حمایت کردم ، بنابراین در کارولینای جنوبی ، به عنوان جانشین ، در یک تجمع بزرگ ، امنیت در همه جا حضور داشتم. و این پسر بلند قد و بزرگ سفیدپوست با یک بچه کوچک از میان جمعیت می آید - درست است؟ - با چشمانی اشکبار این در دنیا چیست؟ او نزد من آمد و به من گفت - او گفت: "من یکی از کسانی بودم که نامه تهدید آمیز برای شما ارسال کردم. من یکی از آنها بودم. ” و او تمام آنچه را که به من گفت پایین آورد. من گفتم: "امیدوارم پلیس حرفهای شما را نشنود." اما او کسی بود که مرا تهدید کرد. او گفت: "و من برای عذرخواهی به اینجا آمدم. و من پسرم را به اینجا آوردم ، زیرا می خواستم او مرا ببیند که به شما بگوید چقدر متاسفم و چقدر حق با شما بود ، و فقط بدانید که این برای من روزی است که منتظرش بودم. "

و بنابراین ، من در طول این سالها ، بسیاری ، بسیاری از مردم به روشهای مختلف آمده اند که این را بگویند. و بنابراین ، این چیزی است که من را از راه های زیادی به راه انداخت ، با دانستن آن - می دانید ، به دلیل پیروزی بدون جنگ ، به دلیل کمیته دوستان ، به دلیل IPS، به دلیل پیشکسوتان ما برای صلح و همه گروههایی که در سراسر کشور کار می کردند ، سازماندهی ، بسیج ، آموزش عمومی بودند ، مردم واقعاً شروع به درک این موضوع کردند و معنی آن چیست. و بنابراین ، من فقط باید از همه برای چرخاندن واگن ها تشکر کنم ، زیرا کار آسانی نبود ، اما چون همه شما آنجا بودید ، مردم اکنون به من نزدیک می شوند و چیزهای خوبی می گویند و از من حمایت می کنند - در واقع ، عشق زیاد

امی مردخوب: خوب ، لی ، نماینده کنگره ، اکنون 20 سال از آن می گذرد و رئیس جمهور بایدن نیروهای آمریکایی را از افغانستان بیرون کشیده است. او به دلیل هرج و مرج چند هفته اخیر مورد حمله شدید دموکرات ها و جمهوری خواهان قرار گرفته است. و وجود دارد - کنگره در حال تحقیق درباره آنچه اتفاق افتاده است. اما آیا فکر می کنید که تحقیقات باید به کل 20 سال طولانی ترین جنگ در تاریخ ایالات متحده ادامه یابد؟

REP. باربارا خواندن: من فکر می کنم ما نیاز به پرس و جو داریم. نمیدونم همون یکی هست یا نه اما ، قبل از هر چیز ، اجازه دهید بگویم من یکی از معدود اعضایی بودم که زود با حمایت از رئیس جمهور به آنجا رفتم: "شما تصمیم کاملاً صحیح را گرفته اید." و در واقع ، من می دانم که اگر پنج ، 10 ، 15 ، 20 سال دیگر در آنجا بمانیم نظامی ، احتمالاً در وضعیت بدتری قرار خواهیم گرفت ، زیرا هیچ راه حل نظامی در افغانستان وجود ندارد و ما نمی توانیم کشور را بسازیم. این مسلم است.

و بنابراین ، در حالی که برای او دشوار بود ، ما در طول مبارزات انتخاباتی در این مورد بسیار صحبت کردیم. و من در کمیته پیش نویس این پلتفرم حضور داشتم ، و شما می توانید به عقب برگردید و به نوعی نگاه کنید که برنی و مشاوران بایدن در این پلتفرم به چه چیزی دست یافته اند. بنابراین ، این وعده هایی بود که داده شد ، وعده هایی نیز عملی شد. و او می دانست که این تصمیم سختی است. او کار درست را انجام داد.

اما با گفتن این که بله ، تخلیه در ابتدا بسیار سنگین بود و هیچ برنامه ای وجود نداشت. یعنی حدس نمی زنم ؛ به نظر من برنامه ای نبود ما نمی دانستیم - حتی ، فکر نمی کنم ، کمیته اطلاعات. حدس می زنم که این اطلاعات حداقل در مورد طالبان معیوب بوده یا نه - یا اطلاعات بی نتیجه ای است. و بنابراین ، بسیاری از حفره ها و شکاف ها وجود دارد که ما باید در مورد آنها بیاموزیم.

ما وظیفه نظارتی داریم که قبل از هر چیز بفهمیم که چه اتفاقی در رابطه با تخلیه رخ داده است ، هرچند این تعداد بسیار قابل توجه بود - چه؟ - بیش از 120,000،XNUMX نفر تخلیه شدند. یعنی بیا چند هفته دیگه؟ من فکر می کنم که این تخلیه باورنکردنی است. هنوز مردم آنجا باقی مانده اند ، زنان و دختران. ما باید امنیت را تأمین کنیم ، مطمئن شویم که آنها از امنیت برخوردارند و مطمئن شویم که راهی برای کمک به تحصیل آنها و بیرون آوردن هر آمریکایی و هر متحد افغان وجود دارد. بنابراین هنوز کارهای بیشتری برای انجام دادن وجود دارد که نیاز به اقدامات دیپلماتیک زیادی دارد - بسیاری از ابتکارات دیپلماتیک برای تحقق این امر.

اما سرانجام ، اجازه دهید فقط بگویم ، می دانید ، بازرس ویژه بازسازی افغانستان ، او بارها و بارها گزارش هایی ارائه می دهد. و آخرین مورد ، من فقط می خواهم کمی درباره آخرین موردی بخوانم - چند هفته پیش منتشر شد. او گفت: "ما مجهز نبودیم که در افغانستان باشیم." وی گفت: "این گزارشی بود که درس های آموخته شده را تشریح می کند و به جای ارائه توصیه های جدید ، سوالات خود را برای سیاست گذاران مطرح می کند." این گزارش همچنین نشان داد که دولت ایالات متحده - و این در این گزارش است - "زمینه های افغانستان ، از جمله اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی را درک نکرده است." علاوه بر این - و این است سیگاربازرس کل - او گفت که "مقامات آمریکایی به ندرت حتی درک متوسطی از محیط افغانستان داشتند" - این را از گزارش می خوانم - و "بسیار کمتر نحوه واکنش آن به مداخلات آمریکا" ، و این این نادانی غالباً ناشی از "بی توجهی عمدی به اطلاعاتی است که ممکن است در دسترس باشد".

و او بوده است - این گزارشها در 20 سال گذشته منتشر شده است. و ما در حال شنیدن و تالار گفتمان بوده ایم و سعی کرده ایم آنها را علنی کنیم ، زیرا آنها عمومی هستند. و بنابراین ، بله ، ما باید به عقب برگردیم و شیرجه عمیق و تمرین را انجام دهیم. اما ما همچنین باید مسئولیت های نظارتی خود را از نظر آنچه اخیراً اتفاق افتاده انجام دهیم ، به طوری که هرگز دیگر تکرار نشود ، اما همچنین به این ترتیب که 20 سال گذشته ، هنگامی که ما بر آنچه اتفاق افتاده نظارت می کنیم ، دیگر هرگز اتفاق نخواهد افتاد ، به

امی مردخوب: و سرانجام ، در این قسمت از شب ، به ویژه برای جوانان ، چه چیزی به شما این شجاعت را داد که تنها در برابر جنگ بایستید؟

REP. باربارا خواندن: ای خدا. خوب ، من یک فرد با ایمان هستم. اول از همه دعا کردم. ثانیاً ، من یک زن سیاه پوست در آمریکا هستم. و من در این کشور ، مانند همه زنان سیاه پوست ، چیزهای زیادی را پشت سر گذاشته ام.

مادرم - و من باید این داستان را به اشتراک بگذارم ، زیرا از بدو تولد شروع شد. من در ال پاسو ، تگزاس به دنیا آمدم و بزرگ شدم. و مادرم رفت-او به سزارین نیاز داشت و به بیمارستان رفت. آنها او را نمی پذیرفتند زیرا او سیاه بود. و خیلی طول کشید تا بالاخره در بیمارستان بستری شد. زیاد. و هنگامی که او وارد شد ، برای سزارین خیلی دیر شده بود. و آنها فقط او را آنجا رها کردند. و کسی او را دید. او بیهوش بود. و بعد ، آنها می دانند ، او را دیدند که روی سالن دراز کشیده است. او گفت که او را فقط یک گورنی پوشاندند و او را آنجا رها کردند. و بنابراین ، در نهایت ، آنها نمی دانستند چه باید بکنند. و بنابراین او را به داخل بردند - و او به من گفت که این یک اورژانس است ، حتی اتاق زایمان نیست. و آنها در نهایت سعی کردند بفهمند چگونه می خواهند زندگی او را در جهان نجات دهند ، زیرا در آن زمان او بیهوش بود. و بنابراین آنها مجبور شدند من را با استفاده از پنس از شکم مادرم بیرون آورند ، صدای من را می شنوی؟ استفاده از فورسپس. بنابراین تقریباً به اینجا نرسیدم. تقریبا نمی توانستم نفس بکشم. من در حین زایمان تقریباً فوت کردم. مادرم با من تقریباً مرد. بنابراین ، می دانید ، در کودکی ، منظورم این است که چه بگویم؟ اگر من شجاعت رسیدن به اینجا را داشتم و مادرم جرات تولد مرا داشت ، من حدس می زنم که بقیه چیزها مشکلی ندارند.

امی مردخوب: خوب ، لی ، نماینده کنگره ، از صحبت با شما ، یکی از اعضای رهبری دموکرات مجلس ، بالاترین رتبه لذت بردم-

امی مردخوب: باربارا لی ، نماینده کنگره کالیفرنیا ، بله ، اکنون در دوازدهمین دوره خود است. او بالاترین رتبه زن آمریکایی آفریقایی تبار در کنگره است. در سال 12 ، 2001 سپتامبر ، تنها سه روز پس از حملات 14 سپتامبر ، او تنها عضو کنگره بود که علیه مجوز نظامی رای داد - رای نهایی ، 9 در مقابل 11.

وقتی عصر چهارشنبه با او مصاحبه کردم ، او در کالیفرنیا پیش از انتخابات فراخوان این سه شنبه ، به همراه معاون رئیس جمهور کامالا هریس ، که در اوکلند متولد شده بود ، در حمایت از فرماندار گاوین نیسوم در کالیفرنیا بود. باربارا لی نماینده اوکلند است. روز دوشنبه ، نیوزوم با رئیس جمهور جو بایدن کمپین می کند. این هست اکنون دموکراسی! با ما بمان.

[زنگ تفريح]

امی مردخوب: "راکفلر در آتیکا را به خاطر بسپار" اثر چارلز مینگوس. قیام زندان آتیکا 50 سال پیش آغاز شد. سپس ، در 13 سپتامبر 1971 ، فرماندار وقت نیویورک ، نلسون راکفلر ، به نیروهای نظامی مسلح دستور داد به زندان حمله کنند. آنها 39 نفر از جمله زندانیان و نگهبانان را کشتند. روز دوشنبه ، ما قیام آتیکا را در پنجاهمین سالگرد نگاه می کنیم.

 

 

 

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی