جنون دروغین: جنگ های نابجا ضد تولید

توسط داگ نول، Upstate (نیویورک) ائتلاف عمل نابود

سرلشکر مایکل فلین ، رئیس سابق آژانس اطلاعات دفاعی ، به مصاحبه گفت: "به نظر می رسد کل سیاست ما در خاورمیانه بر اساس شلیک هواپیماهای بدون سرنشین است." "آنها توسط توانایی عملیات ویژه و CIA علاقه مند شده اند تا پسری را در وسط بیابان در دهكده كوچك كوچك پیدا كنند و بمبی بر سر او بیندازند و او را بكشند."

توسط لئون پانتا، مدیر سابق سازمان سیا، انتخاب قهرمانانه توسط هواپیماهای بدون سرنشین باقی مانده است. این به رغم دهه اخلاق اخلاقی در سراسر جهان در برابر تلفات شدید غیرنظامیان، نقض قوانین بین المللی، بی توجهی به حاکمیت ملی، اخراج از روند قانونی و ادامه محرمانه بودن است. دولت اوباما اخیرا اعلام کرده است که برنامه کشتار هواپیماهای بدون سرنشین در دو سال آتی به میزان 50٪ افزایش خواهد یافت.

در حال حاضر اسناد دولتی به Intercept نشان داده است که نشان می دهد که برنامه ی هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا هزاران نفر بی گناه را در معرض هوش بد و بی هدف قرار می دهد، در حالی که به طور غلط به عنوان برنامه ی برنامه ریزی بی عام و اعدام دقیق به تصویر کشیده شده است. به تازگی منتشر شده "Papers of Drone" نشان می دهد که میزان بی کفایتی عمدی در عملیات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در افغانستان، پاکستان، یمن، سومالی، که به طور سیستماتیک اطلاعات نادرست و اشتباهات شگفت آور در شناسایی اهداف متکی است. این آگهی ها بیشتر نشان می دهد که بسیاری از ما در حال حاضر در مورد ناراحتی ناخوشایند، فریب بی قید و سرقت جنایی برنامه ی هواپیمای بدون سرنشین آمریکا می دانیم.

اما حتی بدتر هم هست اعدام بی رحمانه و تحریف عمومی یک چیز است. اگر ایالات متحده در واقع با تکیه بر یک فن آوری و استراتژی نظامی ثابت شده برای شکست دادن تروریست ها و "حفظ امنیت امریکا"، با وجود شکست ها و زندگی بی گناهان از دست رفته، کسانی هستند که می توانند هزینه را توجیه کنند.

اما آنچه که شاید بیش از همه موذیانه باشد این واقعیت است که بسیاری از مطالعات که مدتها در دسترس برنامه ریزان نظامی بوده است ، به طور قاطع نشان داده اند که استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین مسلح در اقدامات ضد شورش و ضد تروریسم هم بی اثر است و هم نتیجه مثبتی ندارد. حتی بیشتر ، سوابق تاریخی و تحقیقات اخیر به وضوح نشان می دهد که استراتژی "سر بریدن" که منجر به چنین استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین می شود - ترور اهداف با ارزش بالا - خود در شکست دادن سازمان های شورشی یا تروریستی هم ناموفق بوده و هم نتیجه مثبتی داشته است.

بنابراین جنگجویان هواپیماهای بدون سرنشین می دانند که این کار نمی کند: این که هواپیماهای بدون سرنشین قاتل و کشتن لیست ها هزاران غیرنظامی را ذبح می کند اما هرگز تروریست ها را شکست نمی دهد. آنها این را به طور قطعی از دهه ها تجربه نظامی و بسیاری از مطالعات تحقیقاتی می دانند. با این وجود آنها به هر حال ادامه می دهند ، هر چه بیشتر ، بی سر و ته تر. چرا؟ زیرا آنها می توانند (و چون هیچ برنامه B ندارند).

*********

هواپیماهای بدون سرنشین مسلح در واقع برای اولین بار توسط ارتش ایالات متحده در سال 2000 ، قبل از 9 سپتامبر ، به عنوان وسیله ای برای هدف قرار دادن و کشتن ، با همان هواپیما ، هدف شماره یک با ارزش بالا ، اسامه بن لادن ، پیشنهاد شد. برای این منظور ، هواپیماهای بدون سرنشین نظاره گر شکارچی با موشک های Hellfire که هنوز از جنگ خلیج فارس در دسترس هستند ، مجهز شدند. نام "Hellfire" مخفف "موشک شلیک و فراموشی شلیک شده توسط هلیبورن" در ابتدا به عنوان "موشک هدایت شونده ضد تانک (AGM)" طراحی شده بود ، "به گونه ای اکنون برای کشتن با دقت از راه دور افراد یا به عنوان یک مقاله از نیروی هوایی آن را "کلاهک تا پیشانی" نامید.

این هواپیماهای بدون سرنشین مسلح از آن زمان به عنوان سلاح انتخابی در عملیات ایالات متحده در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا استفاده می شود. اکنون ، با توجه به اختلافات اخلاقی و قانونی پیرامون استفاده از آنها ، برخی این سوال را آغاز کرده اند که آیا این هواپیماهای بدون سرنشین مسلح شده حتی در شکست تروریست ها نیز مثر بوده اند؟ همانطور که اخیراً ستون نویس لس آنجلس تایمز ، دویل مک مانوس پرسید ، "آیا ما در جنگ هواپیماهای بدون سرنشین پیروز می شویم؟"

از آنجایی که به عنوان یک نیروی کار جدید مرکز Stimson در گزارش سیاست غربالگری ایالات متحده توضیح داده شده است، "از زمان استفاده بیش از 10 سالها، برنامه هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا همچنان در قالب محرمانه باقی مانده است که ما اطلاعات کافی برای ارزیابی تحصیلی نداریم از کارآیی آن ... بدون درک روشنی از استراتژی، اهداف و معیارهای برنامه هواپیماهای بدون سرنشین مورد استفاده برای ارزیابی، ... کارشناسان ... نمیتوانند ارزیابی آگاهانه درمورد کارایی برنامه انجام دهند. "

گزارش Stimson مشاهده کرد که "در ماه مه 23، 2013، پرزیدنت اوباما سخنرانی اصلی در دانشگاه دفاع ملی انجام داد که در آن ... او متعهد به ادامه کار سختی برای اطمینان از اینکه استفاده از پهپادهای کشنده است .. استراتژیک صدا است." نویسندگان این گزارش توصیه می کنند که دولت ایالات متحده ارزیابی دقیق از تاثیر حملات هواپیما بر سازمان های تروریستی، با توجه به قابلیت ها، تهدیدات موجود، روحیه و استخدام، و همچنین تاثیر آنها در افکار عمومی، دادرسی و سیاست های دفاعی، انجام دهد. انتظار می رود هیچ چیزی در آینده به زودی نرسد.

پرزیدنت اوباما در یک سخنرانی مهم در سال 2014 معیار سنجش اثربخشی هواپیماهای بدون سرنشین را ارائه داد: "اقدامات ما باید یک آزمایش ساده داشته باشد: ما نباید دشمنانی بیش از آنچه که از میدان جنگ خارج می کنیم ایجاد کنیم." اگرچه به سختی یک تعریف قوی از پیروزی است ، حتی با این معیار ، با توجه به افزایش تعداد جذب نیرو در القاعده ، داعش و سایر گروه ها ، به نظر می رسد که استراتژی ایالات متحده به طور قطع بی نتیجه بوده است. اما از آنجا که تعداد مشخصی از دشمنان کشته شده و تازه استخدام شده توسط دولت اوباما وجود ندارد ، این معیار اثربخشی بی فایده است.

آموزه های تاریخی و دیرین military نظامی ، بینشی در مورد تأثیر احتمالی جنگ هواپیماهای بدون سرنشین اوباما ارائه می دهند. آنچه در زیر می آید ، نمونه گیری مختصری از نتیجه گیری های محققان تحقیقاتی است ، چه در داخل و چه در خارج از ارتش ، كه سابقه تاریخی و شواهد نظامی را بررسی كرده اند. همه این دانشمندان اتفاق نظر دارند که حملات هواپیماهای بدون سرنشین برای شکست ضد شورش و ضد تروریسم بی فایده است ، اما همه آنها نیز پذیرفته اند که ارتش ایالات متحده در آینده نیز ادامه خواهد داد و به هر حال به عنوان "تنها بازی در شهر" به آنها اعتماد خواهد کرد.

جیمز A. راسل ، محقق بخش امور امنیت ملی در دانشکده تحصیلات تکمیلی نیروی دریایی ، در مقاله خود نتیجه گیری می کند "وعده دروغین پلیس هوایی "،" که "ایده پلیس هوایی خطرناک و بسیار ناقص است ، با این حال به طرز مرموزی تبدیل شده است به نوعی دارو برای کشورهایی که می خواهند در دوران مدرن اعمال نیرو کنند ... پلیس هوایی یک خانه کارتونی فکری و استراتژیک است که بر پایه های متزلزل ساخته شده است ... [این] پیروزی تاکتیک ها بر استراتژی را نشان می دهد ، و حقایق اساسی را درباره ماهیت جنگ بر سر آنها قرار می دهد. "

پلیس هوایی از نظریه های نیروی هوایی فراتر رفته است که هواپیمای جنگ را انقلابی کرده است و باعث شده است که ارتش بتواند روی زمین ضربه بزند و یکی دیگر را نابود کند. در عوض، آنها استدلال کردند که ارتش حریف، ابزار خود برای جنگیدن و حتی اراده خود برای مبارزه با بمباران استراتژیک از طریق هوا تخریب می شود. آنها ادعا کردند که این جنگ اعتصاب، عملیات و جنگ را به یک مشکل مهندسی برای شناسایی و برانگیختن اهداف کاهش داده است.

جنگ جهانی دوم آزمایشگاه بزرگی بود که این ایده ها را امتحان می کرد، زیرا ایالات متحده و انگلیس به دنبال بمب گذاری استراتژیک آلمان بودند. با این حال، درس های جنگ برای بمباران های استراتژیک بی خبر بود. بمب گذاران متفقین بیشتر از آنچه که هدفشان را از دست می دادند، ابزار آلمانی را برای جنگیدن نگذاشتند و مردم آلمان را متقاعد نشدند تا این مبارزه را کنار بگذارند.

اسطوره از طرفداران نیروی هوایی، از طریق جنگ ویتنام، به رغم شکست دیگر نیروی هوایی برای دستیابی به تاثیر استراتژیک تحمل کرد. اخیرا، نیروهای ویژه آمریکا در مورد ایجاد یک متدولوژی هدفگیری شورشی قرار داشتند که ریشه در رویکرد مهندسی توسط طرفداران نیروی هوایی داشت. روش های هدف گیری به شدت توسط علاقه مندان به نیروی هوایی تسخیر شد تا تروریست های مظنون در سراسر جهان را با نسل جدید ربات های آمریکایی در آسمان ترور کند.

عقب نشینی استراتژیک آمریکا از عراق و افغانستان پس از سال های 15 یک بنای تاریخی برای شکست ... تاکتیک های هوشمندانه است که توسط طرفداران ضد شورش و روش های دقیق هدف گیری آنها دفاع می کنند. با این حال، واکنش آمریکا به این شکست استراتژیک، دو برابر شدن بودجه بودجه و مسئولیت در نیروهای ویژه و سازمان های مشابه بود که در طول آخرین سال های 15 هیچ تاثیر مثبتی بر استراتژیک نداشت.

جیمز ایگو والش, کالج نظامی ارتش ایالات متحده موسسه مطالعات استراتژیک، یک مقاله جامع با عنوان «تأثیر اعتصابات درون ضد شورش و مبارزات ضد تروریستی» نوشته است.

او نتیجه گرفت که "هواپیماهای بدون سرنشین حداکثر ، جایگزین ضعیفی برای عملیات ضد شورش سنتی هستند. در حالی که هواپیماهای بدون سرنشین توانایی مجازات و بازدارندگی سازمان های شورشی را دارند ، اما آنها به تنهایی در ایجاد اقتدار دولتی موثر از طریق مستقیم و معنادار مشارکت نمی کنند ، که به تعداد زیادی نیروی زمینی و غیرنظامی برای ارائه خدمات و کسب اطلاعات از آنها نیاز دارد. جمعیت محلی. "

گروههایی که توسط هواپیماهای بدون سرنشین هدف قرار می گیرند در مناطقی فعالیت می کنند که ایالات متحده و دولت ملی [محلی] نمی توانند یا درگیر تعداد زیادی "در زمین" نخواهند شد. هواپیماهای بدون سرنشین دقیقاً در چنین مناطقی بسیار مفید هستند ، زیرا آنها به ایالات متحده اجازه می دهند تا نیروهایی را طراحی کند که گزینه های دیگری برای آن و دولت ملی داشته باشد

اما فقدان چکمه ها بر روی زمین، جمع آوری اطلاعات انسانی را در مورد فعالیت های گروه های ستیزه جوی که می توانند برای حمله به هواپیماهای بدون سرنشین استفاده شوند، دشوار می سازد. فضاهای مجاز همچنین می توانند گروه های مسلح را به گسترش و تشکیل اتحادیه های پیچیده و کوتاه مدت که دشوار است برای درک افراد بیرونی، افزایش دهد، افزایش چالش هدف قرار دادن تنها ستیزه جویانی که مخالف ایالات متحده هستند را افزایش می دهد. پس از آن، هواپیماهای بدون سرنشین بیشتر برای مبارزه با تروریسم مفید هستند، دقیقا در آن مکان هایی که چالش های ضد تروریسم بزرگترین هستند و توانایی جمع آوری اطلاعات ضعیف ترین است. این بدان معنی است که نوار برای استفاده موفقیت آمیز هواپیماهای بدون سرنشین برای مقابله با تروریسم بسیار بالا است ... شواهدی از مبارزات پایدار که به اعتصابات هواپیماهای بدون سرنشین برای جلوگیری و مجازات سازمان های شورشی در پاکستان متکی هستند، نشان می دهد که این تکنولوژی ظرفیت محدودی برای دستیابی به این اهداف دارد . علیرغم این محدودیت ها، تکنولوژی هواپیماهای بدون سرنشین به نظر می رسد که احتمالا در نیروهای مسلح ایالات متحده، نیروهای مسلح کشورهای دیگر و حتی سازمان های شورشی گسترش یابد.

گرگوری چامایو، فیلسوف و مورخ، در کتاب خود یک نظریه هذیان، به سخنان دیوید کیلکولن ، مشاور نفوذ نظامی ایالات متحده در ضد شورش ، در سال 2009 اشاره می کند که خواستار توقف در حملات هواپیماهای بدون سرنشین در پاکستان است. کیلکولن آنها را به عنوان یک ضد خطرناک تلقی می کرد ، و مردم را به آغوش افراط گرایان سوق می داد. کیل کولن بین برنامه های فعلی هواپیمای بدون سرنشین و شکست های بدنام کمپین های قبلی بمباران هوایی فرانسه و انگلیس در الجزایر و پاکستان موازی مستقیم ایجاد کرد. وی همچنین با طلسم تکنولوژیکی استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین ، که "هر مشخصه یک تاکتیک - یا به عبارت دقیق تر ، یک قطعه از فناوری - را جایگزین استراتژی می کند" ، مخالفت کرد.

Gregoire خاطرنشان می کند که "استراتژیست های نیروی هوایی به خوبی از ایرادهایی که نظریه پردازان [ضد شورش] هرگز کوتاهی نمی کنند ، آگاه هستند ... که آنچه به عنوان یک استراتژی جدید ارائه می شود قبلاً آزمایش شده است ، با نتایج فوق العاده فاجعه بار." او در آموزه های نظامی به "حقیقت گرایی که COIN [ضد شورش] مربوط به چکمه های روی زمین است و نیروی هوایی معکوس" استناد می کند.

Gregoire مشاهده می کند ، "شکار بدون شرط نشان دهنده پیروزی iter ضد تروریسم بر ضد شورش است. طبق این منطق ، تعداد کل بدن و لیستی از غنایم شکار به جای ارزیابی استراتژیک تأثیرات سیاسی خشونت مسلحانه جای می گیرد. موفقیت ها به آمار تبدیل می شوند. " مهم نیست که حملات هواپیماهای بدون سرنشین دشمنان جدید را چند برابر می کند. به نظر می رسد اکنون برنامه استراتژیک ضد شورش پهپادها این است که یک آرمادای بدون سرنشین قاتل قادر به از بین بردن افراد تازه جذب شده به همان سرعتی است که ایجاد می شوند: "به محض اینکه یک سر رشد کرد ، آن را قطع کنید" ، به روشی از بین بردن مداوم. این ارزیابی همزمان با نتیجه گیری گزارش استیمسون است که "در دسترس بودن پهپادهای کشنده به رویکرد" ضربت سخت زدن "برای مبارزه با تروریسم دامن زده است."

منبع افشاگر روزنامه های هواپیماهای بدون سرنشین نتیجه گیری می کند: "ارتش به راحتی قادر به سازگاری با تغییر است ، اما آنها دوست ندارند جلوی هر چیزی را که احساس می کنند زندگی آنها را آسان می کند یا به نفع آنها است ، بگیرند. و این مطمئناً از نظر آنها یک روش سریع و تمیز برای انجام کارهاست. این یک روش بسیار نرم و کارآمد برای انجام جنگ است ، بدون اینکه مجبور به اشتباهات گسترده حمله زمینی به عراق و افغانستان باشید. ... اما در این مرحله ، آنها چنان به این دستگاه ، به این شیوه تجارت وابسته شده اند ، که به نظر می رسد دور کردن آنها از آن هرچه اجازه ادامه کار در آنها بیشتر و دشوارتر شود ، مسیر."

*********

علاوه بر تحقیقات در مورد کشتار هواپیماهای بدون سرنشین ، برخی از محققان در مورد استراتژی زیربنایی حملات هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده ، یعنی استراتژی "سر بریدن" (روش خود ما برای سربریدن دشمن) تحقیق کرده اند. این استراتژی فرض می کند که ترور رهبران و دیگر بازیگران اصلی - به اصطلاح "اهداف با ارزش بالا" (HVTs) - در درون یک شورشی دشمن یا یک گروه تروریستی سرانجام خود این گروه را شکست می دهد.

محققان، با این حال، به نتیجه گیری متضاد می رسند.

پاتریک بی جانستون ، محقق RAND ، در مقاله خود "آیا سر بریدن م Workثر است؟ ارزیابی تأثیر هدف گذاری رهبری در کارزارهای ضد شورش ، "یادداشت ها:

"صرفنظر از اینکه دشمن دولت یک دولت، یک سازمان تروریستی یا یک شورشی چریکی است، نظر محققان این است که اهداف با ارزش بالا در بهترین حالت ناکارآمد هستند و در بدترین شرایط. ... داده ها همچنین ثابت می کنند که کشتن یا دستگیری رهبران شورشی معمولا یک گلوله نقره ای نیست، زیرا دولت تنها حدود 25 درصد احتمال بیشتری برای شکست دادن شورشیان پس از حذف موفق رهبران شورشیان دارد.

مت فرانكل از مitutionسسه بروكينگز ، در بررسي ادبيات مربوطه ، "ABCs HVT: دروس كليدي از مبارزات ارزشيابي عليه شورشيان و تروريست ها" ، نتيجه مي گيرد:

"پیامد نهایی برای ایالات متحده این است که بسیار مهم است که هر فعالیت HVT به عنوان بخشی از یک استراتژی بزرگتر انجام شود ، نه فقط به عنوان هدف خود. برای دستیابی به حداکثر اثربخشی ، حملات از راه دور و حملات هدفمند باید با عملیات گسترده تری ، چه نظامی و چه غیر نظامی همراه باشد.

ایالات متحده با موفقیت با استفاده از مبارزات انتخاباتی HVT درگیر خواهد شد، زیرا همیشه به عنوان یک نیروی شخص ثالث عمل خواهد کرد. اگر اهداف دولت میزبان و نیروی شخص ثالث واگرا باشند، شانس کمی برای موفقیت وجود دارد.

واضح است که تا زمانی که القاعده یک نیروی جهانی باقی بماند، عملیات HVT تحت حمایت ایالات متحده ادامه خواهد یافت. اما اگر ایالات متحده همچنان عملیات HVT را در یک خلاء ادامه دهد ... ادامه خواهد یافت تا به شکستی محکوم شود. "

پروفسور جنانا اردن در امور بین الملل، در مقاله خود "چرا گروه های تروریستی اعتصابات خودکشی را تحمل می کنند"

"هدف قرار دادن رهبران تروریست وابسته به القاعده، سنگ بنای سیاست مبارزه با تروریسم ایالات متحده از زمان 2001 بوده است. .. هدف قرار دادن القاعده به احتمال زیاد منجر به ناکامی سازمانی و یا تضعیف درازمدت نمی شود؛ زیرا سازمان بوروکراتیک و حمایت جمعی او را قادر به مقاومت در برابر حملات مکرر به رهبری آن قرار داده است. "

با این حال، او هشدار می دهد: "صرف نظر از اثربخشی و پتانسیل عواقب ناگوار استراتژی انحلال آن، ایالات متحده احتمالا همچنان هدف قرار دادن رهبران القاعده را ادامه می دهد؛ زیرا سیاستگذاران ایالات متحده قتل اهداف بلند پایه را به عنوان موفقیت در نظر خود می بینند."

نتیجه

انتشار این سال مقاله های هواپیماهای بدون سرنشین نشان می دهد که دولت اوباما ، ارتش ایالات متحده و CIA در تمام مدت در مورد برنامه ترور هواپیماهای بدون سرنشین ، اهداف آن و تلفات غیرنظامی آن دروغ گفته اند. این اسناد همچنین بی توجهی ناشایست به زندگی انسان ها را فرا گرفته در کل عملیات نشان می دهد ، زیرا جنگجویان هواپیماهای بدون سرنشین رویاهای تکنولوژیکی خود را دنبال می کنند. استیمسون گزارش به ما یادآوری می کند ، "در طول تاریخ بشر ، توانایی طراحی نیرو در فواصل قابل توجه ، توانایی نظامی بسیار مورد جستجو بوده است ... و از سپیده دم مکانیزاسیون ، نظامیان سعی کرده اند مردم را با ماشین جایگزین کنند." در این زمینه ، هواپیماهای بدون سرنشین جام غیر مقدس هستند. مقاله های Drone نشان می دهد که در پیگیری این دکتر Strangeloves به خوبی از هزینه های هولناک انسانی شرکت خود آگاه بوده اند و نمی توانند کمتر از این مراقبت کنند.</s></s>

آنچه که من سعی کردم در اینجا نشان دهم چیز دیگری است: اینکه این اشرار نظامی همچنین در کل می دانند که فناوری هواپیماهای بدون سرنشین و استراتژی هدف گیری آنها از نظر نظامی ورشکسته است. آنها نمی توانند از تاریخ و آموزه های نظامی آگاه باشند که این رویکردها کاملاً امکان شکست گروه های تروریستی یا ایمن نگه داشتن آمریکا را ندارند. آنها باید بدانند که در واقع عکس این قضیه صادق است ، که کار شرورانه آنها همه ما را بیشتر به خطر می اندازد. و با این وجود آنها با وقاحت بیشتری جنون Reaper خود را ادامه خواهند داد ، دانشمندان اینجا همه عقیده دارند ، تا زمانی که راهی برای جلوگیری از آنها پیدا کنیم.

_______________________

منابع

توصیه ها و گزارش گروه ویژه مرکز استیمسون در مورد سیاست هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده ، چاپ دوم. مدیر تحقیقات: راشل استهل ، آوریل 2015 http://www.stimson.org/images/uploads/research-pdfs/task_force_report_FINAL_WEB_062414.pd

راشل استهل، "چطور برنامه برنامه هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا چقدر موثر است؟"

https://www.lawfareblog.com/foreign-policy-essay-just-how-effective-us-drone-program-anyway

دویل مکمنس، "آیا ما برنده جنگ هواپیماهای بدون سرنشین هستیم؟" لس آنجلس تایمز آوریل 24، 2015

پاتریک بی جانستون ، "آیا سر بریدن مثر است؟ ارزیابی تأثیر هدف گذاری رهبری در کارزارهای ضد شورش ، " امنیت بین المللی, 36(4):47-79, 2012

Frankel، Matt (2011) "The ABCs of HVT: درسهای کلیدی از مبارزات هدف قرار دادن با ارزش بالا علیه شورشیان و تروریست ها" ، مطالعات درگیری و تروریسم ، 34: 1 ، 17 - 3

جانا جردن، "چرا گروه های تروریستی اعتصابات خودکشی را تحمل می کنند" امنیت بین المللی، جلد 38، شماره 4 (بهار 2014)، ص. 7-38،

گرگوری چامایو یک نظریه هذیان، مطبوعات جدید ، 2015

ریچارد ویتل شکارچی: راز ریشه های انقلاب دونده. هنری هولت و شرکت ، 2014

اندرو کوکبورن زنجیره کشتن: ظهور قاتلان با تکنولوژی بالا، هنری هولت و شرکت ، 2015

جرمی Scahill و همکاران، مقاله های Drone.  https://theintercept.com/drone-papers

یک دیدگاه

  1. همچنین از این واقعیت که آنها نمی توانند صدمه ببینند یا مورد آزار و اذیت قرار بگیرند ، مجذوب خود می شوند و درعین حال "مرد" عمل می کنند ، شاید به عنوان قهرمانان کارتون ، برای نجات چیزی در پروازند.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی