توسط دیوید سوانسون World BEYOND War، ژوئن 24، 2022
سالها پیش کتابی نوشتم به نام جنگ دروغ است با این استدلال که همه چیزهایی که به ما گفته می شود از جنگ سازی حمایت می کند، نادرست است.
تشابهات بین سیستم پلیس-دادستان-زندان و سیستم جنگی گسترده است. منظورم ارتباطات مستقیم، جریان سلاح، جریان جانبازان نیست. منظور من شباهت هاست: شکست عمدی در استفاده از جایگزین های برتر، ایدئولوژی خشونت که برای توجیه ایده های وحشتناک استفاده می شود، و هزینه و فساد.
این که دیپلماسی و حاکمیت قانون، همکاری و احترام، دفاع غیرنظامی غیرمسلح و خلع سلاح بهتر از جنگ عمل میکنند، عوارض جانبی وحشتناک کمتری دارند، راهحلهای پایدارتری ایجاد میکنند و هزینه بسیار کمتری دارند، معما نیست.
حتی کمتر هیچ رازی وجود دارد که کاهش فقر، شبکه امنیت اجتماعی، مشاغل خوب، ارتقای فرزندپروری، مدارس و برنامههای جوانان بهتر از پلیس و زندانها از جرم و جنایت جلوگیری میکند، در حالی که آسیب کمتری به همراه دارد و هزینهای جزئی به همراه دارد.
بله، دادستان منطقه سانفرانسیسکو به تازگی توسط رای دهندگان به دلیل عدم سختگیری در برابر جرم فراخوانده شد. اما نکته اینجاست. او جرم و جنایت را کاهش داد، و با این حال افرادی که معتقد بودند تبلیغات شرکتی به این نتیجه رسیدند که «سرسخت در برابر جرم» بهتر از کاهش واقعی جرم است. اینها همان افرادی هستند که برای هر جنگی که تلویزیون آنها تشویق می کند، حداقل برای 20 ماه یا بیشتر تشویق می کنند، پس از آن اعلام می کنند که هرگز نباید شروع می شد، البته پایان دادن به آن توهین به نیروهایی است که باید به کشتن و مردن در آن به طور نامحدود ادامه داد.
دادستان هایی که سیاستمداران بهتری هستند، مانند کامالا هریس، کتاب هایی می نویسند که چه چیزی بهتر عمل می کند، بدون اینکه در واقع کار بهتری انجام دهند. اما این واقعیت که یکی مثل هریس می تواند کتابی به نام بنویسد هوشمند در برابر جنایت رد کردن سخت گیری در برابر جنایت به شما می گوید که چقدر چیزهای مورد نیاز مخفی نگه داشته می شوند. همانطور که اروین والر در کتاب خود اشاره می کند علم و اسرار پایان دادن به جنایات خشونت آمیز، سازمان ملل متحد و دولت های مختلف علناً قصد خود را برای انجام آنچه که برای کاهش جرایم خشونت آمیز لازم است را اعلام می کنند. آنها فقط این کار را نمی کنند.
"علم را دنبال کن!" اغلب با توجه به سیاست های زیست محیطی فریاد زده می شود که به طور کامل علم را نادیده می گیرد. اما وقتی صحبت از برتری اثبات شده ابزارهای غیرخشونت آمیز در سیاست خارجی یا ابزارهای شناخته شده برای پیشگیری از جرم و جنایت به جای واکنش بی دلیل به آن می شود، حتی تظاهر هم وجود ندارد.
کتاب والر دلیل محکمی برای تغییر چشمگیر رویکرد است. او می نویسد در سال 2017، 17,000 نفر در ایالات متحده به قتل رسیدند و 1,270,000 نفر مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. ابزارهایی که به طور چشمگیری خشونت را در جایی که آزمایش شده کاهش داده اند، به طور غیرقابل توجیهی نادیده گرفته می شوند. در همین حال، افزایش پلیس – که نه با جرم کمتر، بلکه با تعداد بیشتری همراه است – بیخبر تکرار میشود و هر بار انتظار نتیجه متفاوتی را میکشیم. زندانها که با کاهش جرم و جنایت ارتباطی ندارند، بزرگتر و بزرگتر ساخته میشوند. مانند جنگ، ایالات متحده در ساختن زندان به نام پرداختن به آن شیطان بی امان، «طبیعت انسانی» بسیار از 96 درصد دیگر بشریت پیشی گرفته است.
مانند انتقال پول از نظامی گری به خشونت پرهیز از خشونت، ما به پولی نیاز داریم که از پلیس و زندان به رویکردهای قدرتمندتر منتقل شود.
والر تعجب میکند که چرا گروههای فعال، محکومیت محکومان به جرایم غیرخشونتآمیز را در اولویت قرار میدهند، در حالی که افراد زندانی برای جرایم خشونتآمیز گروه بزرگتری هستند، و دانش چگونگی پیشگیری از چنین جنایاتی به راحتی در دسترس است. این چه روشی برای لغو زندان است؟
بدون شک سوال بلاغی است، اما من به آن پاسخ خواهم داد. اعتقاد جادویی گسترده ای به شر ذاتی و ابدی و جبران ناپذیر کسانی که مرتکب جنایات خشونت آمیز شده اند وجود دارد و همچنین این باور بی معنی وجود دارد که بهبود زندگی جوانان برای جلوگیری از جنایات آینده با مجازات شریرانه، انتقام جویانه و عادلانه گذشته در تعارض است. جنایات برای ادامه متنفر شدن از جنایتکاران، باید از دانستن این موضوع پرهیز کنیم که مسکن و مدارس مناسب، آنها را غیر مجرم میسازد، همانطور که وظیفه ما به عنوان افرادی خوب و مسئول از پوتین است که هر کسی را که تا به حال جایگزین عاقلانهای را برای افزایش تدریجی پیشنهاد کرده است به صلیب بکشیم. جنگ
جنگ البته تجارت بزرگی است. جنگها بر سر جمعآوری سلاحها انجام میشود و باعث افزایش بیشتر سلاحها میشود. صلح برای تجارت اسلحه بسیار بسیار بد است. و شرکت های تسلیحاتی آشکارا برای سیاست های جنگ افروزانه لابی می کنند.
"عدالت" نیز یک تجارت بزرگ است. دولت های محلی مانند دولت های ملی در جنگ منابع خود را به پلیس می ریزند. و "امنیت" خصوصی تجارت بزرگتری است. این کسب و کارها به همان شیوه ای که لاکهید مارتین به جنگ نیاز دارد به جرم و جنایت نیاز دارند. هیچ کس سخت تر از پلیس برای حذف دادستان هایی که در حال کاهش جرم هستند (با کاهش سیستم "عدالت" جنایی) سخت کار نمی کند.
چرا تحملش می کنیم؟ مشکل فقط میهن پرستی و موسیقی جنگ نیست. این چیزها به پلیس و زندان منتقل نمی شود. من فکر میکنم مشکل اصلی حمایت از جنگ و پلیس (و بازاریابی جنگ بهعنوان شکلی از پلیس جهانی) اعتقاد به خشونت و دلبستگی به خشونت است، هم برای آنچه تصور میشود انجام میدهد و هم به خاطر خودش.
پاسخ 3
مقالاتی از این دست به همسویی مداوم WBW با ایدئولوژی چپ ادامه میدهند، که یک استراتژی خود به حاشیه رانده است که جنبش صلح گستردهای را در ایالات متحده ایجاد نخواهد کرد. اما، من به دلیل نام و مأموریتی که منعکس میکند، همراه با عشق و احترامم به افرادی که در اینجا کار میکنند، باقی میمانم (حتی اگر حرکت مداوم آنها به سمت چپ، من و بسیاری دیگر را پشت سر بگذارد).
به نظر من این مقاله عالی بود.
خوب گفته شد - استدلالی برای بازاندیشی که مدتهاست به پایان رسیده است. ما نمی توانیم به همین شکلی که هستیم ادامه دهیم. تنها در نتیجه تفکر عقب مانده ما، جهان ناپایدارتر شده است. ما همچنان به همان استراتژی ادامه می دهیم و با این حال هیچ کس در داخل یا خارج از کشور امن تر نیست