صلح در افغانستان

خانه صلح کابل توسط مارک اسحاق

توسط دیوید سوانسون ، اکتبر 27 ، 2019

در این روستا زمزمه‌هایی وجود داشت که در کوههای افغانستان بلند بود. اینجا یک غریبه بود. او دوستی کرده بود و به رغم خانواده بودن بودن ، دعوت شده بود که در یک خانه زندگی کند ، اگرچه احتمالاً حتی از نظر قومیت یا دین هر شخصی که بتوان به آن اعتماد کرد وجود ندارد.

غریبه برای یک خانواده وام کم بهره و بدون بهره بدست آورده بود و به آنها در ایجاد فروشگاه کمک می کرد. او بچه ها را از خیابان استخدام کرده بود. حالا بچه ها بچه های دیگر را دعوت می کردند که بیایند و با Stranger در مورد کار برای صلح صحبت کنند. آنها علی رغم اینکه نمی دانستند "کار برای صلح" به چه معناست ، از دوستی بیرون می آیند.

به زودی آنها فکر می کنند. برخی از آنها ، که قبلاً حتی با کسی با قومیت متفاوت صحبت نکرده بودند ، یک اجتماع چند قومی زنده را تشکیل دادند. آنها پروژه هایی از قبیل پیاده روی برای صلح را با ناظران بین المللی و ایجاد پارک صلح آغاز کردند.

این جامعه در نهایت به سمت پایتخت کابل حرکت می کند. آنها در آنجا می توانند یک مرکز اجتماع ایجاد کنند ، غذا تهیه کنند ، شغل ایجاد کنند و به آنها فرصت بدهند ، به بچه ها کمک کنند که بتوانند آموزش ببینند ، به زنان کمک کنند تا استقلال کمی کسب کنند. آنها زنده بودن یک جامعه چند قومی را نشان می دهند. آنها دولت را ترغیب می کنند اجازه ایجاد پارک صلح را بدهد. آنها هدایای جوانان یک گروه قومی را برای اعضای دور گروهی از ترس و نفرت در بخش دیگری از افغانستان ایجاد و ارسال می کردند که نتایج چشمگیر برای همه افراد درگیر داشت.

این گروه از جوانان صلح و خشونت را مطالعه می کنند. آنها با نویسندگان و دانشگاهیان ، فعالان صلح و دانشجویان در سراسر جهان ارتباط برقرار می كنند ، اغلب از طریق تماس های ویدئویی كنفرانس ، همچنین با دعوت از بازدیدكنندگان به كشورشان. آنها بخشی از یک جنبش جهانی صلح خواهند شد. آنها به روش های مختلفی کار می کنند تا جامعه افغانستان را از جنگ ، خشونت ، نابودی محیط زیست و بهره برداری دور کنند.

این یک داستان واقعی است که در کتاب جدید مارک اسحاق بازگو شده است ، خانه صلح کابل.

هنگامی که رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما جنگ را علیه افغانستان تشدید کرد و بلافاصله جایزه صلح نوبل را دریافت کرد ، فعالان جوان صلح در کابل گیج و ناراحت شدند. آنها اعلام کردند و تحصن در بیرون از منزل را با چادرها شروع کردند تا دوام بیاورد تا اینکه اوباما به پیامی از آنها پاسخ داد که درخواست توضیحی داشتند. در نتیجه ، سفیر ایالات متحده در افغانستان آمد و با آنها ملاقات کرد و دروغ گفت که وی پیام خود را به اوباما تحویل خواهد داد. این نتیجه یک میلیون مایل با یک موفقیت کامل است ، اما - بیایید با آن روبرو شویم - بیش از آنکه بیشتر گروه های صلح ایالات متحده معمولاً از دولت آمریکا خارج شوند.

اینکه گروهی از جوانان افغانستان که در اثر جنگ تهدید شده اند ، در مواجهه با تهدیدهای مرگ ، آتش سوزی و فقر ، می توانند الگویی از جامعه سازی بدون خشونت و آموزش صلح بسازند ، می توانند شروع به ایجاد پذیرش فعالیت های غیر خشونت آمیز کنند ، می تواند به فقرا کمک کنید ، ثروتمندان را ببخشید و در ساختن فرهنگ جهانی وحدت و صلح انسانی نقش داشته باشید ، باید بقیه ما را به چالش بکشد تا کارهای بیشتری انجام دهیم.

در سالهای اخیر ما شاهد راهپیمایی های بزرگ در افغانستان علیه جنگ هستیم. اما ما آنها را در ایالات متحده متوقف کرده ایم. آنچه ما نیاز داریم ، البته این است که آنها را در هر دو مکان ، همزمان ، در همبستگی و در مقیاس بزرگتر از مردم عادت کنیم.

فعالان صلح در افغانستان به این نیاز ما دارند. آنها به پول ما احتیاج ندارند. در حقیقت ، همه نام ها ، حتی از گروه درگیر ، اسم های مستعار در خانه صلح کابل هستند. نگرانی هایی در مورد ایمنی کسانی که اجازه داده اند داستان های شخصی خود را به صورت چاپ نشان دهند. اما من می توانم از دانش مستقیم خودم درباره بعضی از آنها اطمینان دهم که این داستانها صادق هستند.

ما کتاب های داستان های کلاهبرداری از افغانستان ، مانند سه فنجان چای دیده ایم. رسانه های شرکت های آمریکایی به خاطر وفاداری به ارتش آمریکا و ادعاهای قهرمانی غربی ، آن داستانها را دوست داشتند. اما اگر در مورد داستانهای به مراتب بهتر داستانهایی كه خود جوانان جوان را درگیر می كنند ، چه بگوید ، چه بسا نگران نباشید ، نادرست و ناقص ، رانندگی و پتانسیل باورنكردنی را به عنوان صلح جویانه نشان دهند؟

این چیزی است که آنها از ما می خواهند. آنها به ما نیاز دارند تا کتابهایی مانند خانه صلح کابل را به اشتراک بگذاریم. آنها به همبستگی محترمانه احتیاج دارند.

افغانستان نه به شکل سلاح ، بلکه به کمک واقعی که به مردم کمک می کند ، نیاز به کمک دارد. مردم افغانستان به ارتش آمریكا و ناتو برای عزیمت ، عذرخواهی و ارسال اعترافات كتبی به دادگاه جنایی بین المللی نیاز دارند. آنها نیاز به جبران خسارت دارند. آنها به تمام جنبه های آن به دموکراسی نیاز دارند که با مثال های واقعی در سرزمین هایی که اشغالگران از آنجا می آیند ، از هواپیماهای بدون سرنشین که توسط آنها به شکل سازمان های غیردولتی فاسد سپرده نشود ، به آنها راه اندازی نشوند.

آنها به بقیه ما احتیاج دارند تا از مثال خود بیاموزیم ، گشودنی که شگفتی هایی برای پایان دادن به ظلم آمریکا در قبال افغانستان داشته باشد.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی