کریس هجز می گوید: فلسطینیها حق دفاع از خود را در قالب موشک دارند، بدون در نظر گرفتن اینکه آیا موشکها باعث دفاع کم و بیش فلسطینیها میشوند یا خیر. به هر حال، یک استدلال معقول وجود دارد مبنی بر اینکه موشکها به جای محافظت از فلسطین، نتیجه معکوس دارند و آنها را به خطر میاندازند.
از نظر قانونی، اگر پیمان کلوگ-برایاند را نادیده بگیریم و به منشور سازمان ملل متحد پایبند باشیم، چه رسد به سوء استفاده مکرر از آن توسط کشورهای قدرتمند جهان، در درستی هجز شکی وجود ندارد. اگر تخریب خانههای عراقیها، افغانستانیها، لیبیاییها، پاکستانیها یا یمنیها «دفاع» آمریکاست، پس مطمئناً مردم غزه، تحت حمله واقعی، حق قانونی دارند که به اسرائیل راکت شلیک کنند. این فقط اجماع اساسی غرب با حذف ریاکاری است.
هجز مینویسد: «هر فلسطینی، بهویژه مردان جوانی که در چاههای پر ازدحام به دام افتادهاند، جایی که کار و منزلت کمی دارند، برای سرپیچی از مرگ آهسته و تحقیرآمیز اشغال، خطر مرگ فوری را خواهند داشت. من نمی توانم آنها را سرزنش کنم.»
در اینجا گزینههای نادرستی مطرح میشوند: یا قربانیان حمله وحشیانه و گسترده اسرائیل را به جمعیتی که به دام افتادهاند سرزنش میکنیم، آنها را به خاطر واکنشی که تقریباً هر کسی در جهان به اصطلاح توسعهیافته نشان میدهد سرزنش میکنیم، یا از حق مبارزه با جنگهای دفاعی دفاع میکنیم. - صرف نظر از اینکه به موقعیت کمک می کند یا آسیب می رساند. اینها تنها گزینه ها نیستند.
من مطمئن نیستم که بتوانم ثابت کنم که موشک ها به وضعیت آسیب می زند، اما غیرقابل قبول کردن این سوال به نظر می رسد تا حد زیادی ناقص باشد. توجیهی که کنگره آمریکا و کاخ سفید برای تسلیح اسرائیل و تلاش برای محافظت از اسرائیل در برابر عواقب قانونی استفاده می کنند، همیشه و منحصرا موشک است. توجیهی که سخنگویان اسرائیل در تلویزیون از آن استفاده می کنند نیز تقریباً به طور کامل موشک است. آیا در دنیای بدون موشک، بهانه های دیگر موفق خواهند بود؟ گفتن قطعی سخت است. اما راکتها بستهبندی عمومی برای جنگافروزی اسرائیل را فراهم میکنند، عملاً هیچ کاری از نظر نظامی انجام نمیدهند، و تقریباً مطمئناً بیشتر از اینکه اسرائیلیها را به همدردی با مصیبتهای قربانیان دولتشان سوق دهند، باعث ترس و خشم مردم اسرائیل میشوند.
من به تازگی با یک نویسنده باهوش در غزه به نام سارا علی برای نسخه آینده از طریق تلفن صحبت کردم. رادیو ملی رادیو صحبت کن. او کاملاً شیوا برای من توضیح داد که چگونه حملات اسرائیل به غزه باعث حمایت از حماس و خشونت علیه اسرائیل می شود. او نیاز عاطفی به مبارزه را توضیح داد. بنابراین، از او پرسیدم که آیا حملات موشکی به اسرائیل نیز نتیجه معکوس ندارد. او گفت نه، او تصور کرد که اسرائیلی ها موشک ها را دیدند و شروع به درک دیدگاه فلسطینی ها کردند. در غیاب هیچ مدرکی از آن پدیده، فقط می توانم بگویم که وقتی آن را ببینم آن را باور خواهم کرد. در هر موردی که من میدانم که در آن یک ملت به طور نظامی به دیگری حمله کرده است، بسیار بیشتر برای خشم و نه تحریک همدردی در مردمی که مورد حمله قرار میگیرند، انجام داده است.
البته من حق ندارم به مردم غزه از آسایش خانه ام در دل هیولای امپراتوری که بودجه آخرالزمان آنها را تأمین می کند، بگویم که چه کار کنند یا چه نکنند. البته من نمی توانم وضعیت را همانطور که آنها می دانند بدانم. اما برای من روشن نیست که هر غزه با اسرائیلیها یا هر اسرائیلی با غزهها به اندازهای که میتوان از مجاورت جغرافیایی آنها تصور کرد، آشنایی عمیقی دارد. شکاف بین این دو جامعه افراطی است. دیگر چگونه اسرائیلی ها می توانستند کودکان را دشمن خود تصور کنند؟ و والدین آن کودکان چگونه می توانند تصور کنند که شلیک موشک بر قلب ها و ذهن ها تسخیر می شود؟