روزی که از مبارزه خودداری کردیم، تنها کاری که انجام دادیم درست بود

توسط CJ Hinke، WorldBeyondWar.org

گزیده ای از رادیکال های آزاد: مقاومت در برابر جنگ در زندان توسط CJ Hinke، آینده از Trine-Day در 2016.

خطوط مقاومت در برابر جنگ شکل‌های مختلفی به خود می‌گیرد، مانند داستان‌های مقاومت‌کنندگان در زندان در جنگ‌های جهانی اول ("جنگ بزرگ"، "جنگ برای پایان دادن به همه جنگ‌ها") و دوم ("جنگ خوب")، جنگ سرد، "درگیری اعلام نشده کره"، "ترس سرخ" دوره مک کارتی، دهه 1960 و در نهایت، جنگ ایالات متحده علیه ویتنام، خود را نشان می دهد. دلایل و روش های زیادی برای امتناع از جنگ وجود دارد به همان اندازه که امتناع کنندگان وجود دارد. وزارت دادگستری، مقاومت‌کنندگان جنگ جهانی دوم را به‌عنوان مذهبی، اخلاقی، اقتصادی، سیاسی، روان رنجور، طبیعت‌گرا، صلح‌طلب حرفه‌ای، فلسفی، جامعه‌شناس، بین‌المللی، شخصی و شاهد یهوه طبقه‌بندی کرد.

چرا برخی بیدار و آگاهند، چرا برخی آنقدر وجدان خود را احساس می کنند که نمی توانند آن را نادیده بگیرند؟ همانطور که AJ Muste اعلام کرد، "اگر من نتوانم هیتلر را دوست داشته باشم، اصلا نمی توانم دوست داشته باشم." چرا این روح در درون همه ما نیست؟ بسیاری از ما ناخودآگاه صدای وجدان آزاردهنده خود را بسته ایم تا زندگی خود را آسان تر کنیم. با این حال، به شما اطمینان می‌دهم، اگر همه ما یاد بگیریم حتی به ضعیف‌ترین تکان‌های آن گوش دهیم، دنیا به طرز بی‌اندازه‌تری بهتر می‌شد.

دلیل اینکه مقاومت تا این حد در برابر پیش نویس مؤثر بود این بود که جلسات به همه گوش می دادند. این استراتژی در داخل بدن از Quakers، SNCC و CNVA آموخته شد. مقاومت به دلیل تعهد اساسی خود به اجماع اصولی عمل کرد. بسیاری از ما - (با دیگران خوب بازی نمی‌کنیم) - به دلیل ناامیدی از این عملکرد طولانی و اغلب خسته‌کننده، دست به کار شدیم تا کارهای خود را طراحی کنیم. گاهی دیگران با دیدن ارزش آن به ما می‌پیوندند و گاهی نه. اگر "رهبران" مقاومت وجود داشتند، من هرگز با آنها ملاقات نکردم!

اجماع آسان نیست اما کار می کند. اجماع یک فرآیند است تا نتیجه گیری. اجماع هرگز با فیلیباستر موفق نمی شود. اجماع دقیقاً به روشی عمل می کند که اکثریت حکومت و رأی گیری هرگز انجام نمی دهند. رای دادن با گروه بزرگی از رای دهندگان ناراضی و ناراضی به پایان می رسد. آیا واقعاً می‌خواهید به دروغ‌گوی دوم، بددهنی، بددهنی و چنگال‌زبان رای دهید؟!؟

اجماع تجربی است. رای دادن خصمانه است اجماع جامعه را می سازد. رای دادن دشمن می آفریند، بیگانه می آفریند. پس فقط از قبل گوش کن

جهنمی از مردم روی این سیاره وجود دارد و من ممکن است بیش از حد ایده آل گرا باشم. اما در یک جامعه ایده آل، همه ما از طریق دموکراسی مشارکتی تصمیم می گیریم نه محرومیت اساسی که هسته اصلی رأی اکثریت است.

در میان تاکتیک‌های دیگر، مقاومت استفاده از مفهوم باستانی یهودی-مسیحی و قرون وسطی را در مورد پناهگاه - مکانی امن، پناهگاه - برای فراریان نظامی و سربازان مقاومت تحت کیفرخواست پیشنهاد کرد. یکی از اولین کسانی که درهای خود را برای پناهگاه باز کرد، کلیسای متدیست میدان واشنگتن بود که مرکز صلح روستای گرینویچ قرار دارد.

بیش از 500 کلیسا از ساحل به ساحل، از جمله لوتری ها، کلیسای متحد مسیح، کاتولیک های رومی، پرسبیتریان، متدیست ها، باپتیست ها، یهودیان، جهانی گرایان متحد، کواکرها، منونیت ها و برخی از دانشگاه ها نیز خود را پناهگاه های امن اعلام کردند. دستگیری نیروهای مقاومت در یک پناهگاه تصویری وحشتناک بود.

تاکتیک دیگری که برای ما الهام بخش بود، از بین بردن پیش نویس پرونده های هیئت مدیره برای غیرممکن کردن القای سربازان بود. به دنبال آن سوابق شرکت‌های بزرگ سودجویان جنگی مانند داو کیمیکال، تولیدکنندگان ناپالم و جنرال الکتریک، تولیدکننده قطعات بمب، از بین رفت. به یاد داشته باشید، اگر می توانید، این چند دهه قبل از کامپیوتری بود. بدون آن فایل‌ها، گوشت نمی‌توانست به درون ماشین جنگی وارد شود.

استاتون لیند حداقل 15 اقدام علیه هیئت‌های پیش‌نویس و شرکت‌های جنگی را از 1966 تا 1970 مستند می‌کند که منجر به نابودی چند صد تا بیش از 100,000 پرونده شد. در سال 1969، زنان علیه بابا وارباکس نه تنها فایل‌های پیش‌نویس را نابود کردند، بلکه تمام کلیدهای «1» و «A» را از ماشین‌نویس‌های دفتر هیئت مدیره نیویورک حذف کردند تا افراد پیش‌نویس نتوانند برای انجام وظیفه مناسب اعلام شوند.

جری المر، یک سال کوچکتر از من که از ثبت نام امتناع کرد، ممکن است رکورد این تاکتیک را داشته باشد. او 14 تخته پیش نویس را در سه شهر به سرقت برد! جری در کلاس سال 1990 تنها مجرم مجرم دانشکده حقوق هاروارد شد.

اینترنت دنیای جدیدی از فرصت‌ها را برای فعالان خشونت‌پرهیز فراهم می‌کند، از جمله شبکه‌سازی با دیگران برای اقدام در دنیای واقعی. عمل شر در حال حاضر به رایانه نیاز دارد و ما به راحتی می توانیم فرآیند شر و طمع را قطع کنیم. شما می توانید سیستم را بدون ترک کاناپه خراب کنید.

از سال 2010، چکمه های آمریکایی در حملات نظامی به پاکستان، افغانستان، عراق، لیبی، اردن، ترکیه، یمن، سومالی، اوگاندا، چاد، جمهوری آفریقای مرکزی، سودان و مالی روی زمین بودند. تهدیدات علیه امنیت ملی ایالات متحده دلایل ذکر شده بود. بترسید. خیلی بترسید "فرمانده کل" ما به ما می گوید که آمریکا "بزرگترین ارتشی را که جهان تا به حال شناخته است" دارد - و این چیز خوبی است؟!؟

در سال 2015، ایالات متحده 741 میلیارد دلار در سال برای ماجراجویی های نظامی فعلی خود - 59,000 دلار در دقیقه - چهار و نیم برابر نزدیکترین رقیب خود، چین، هزینه خواهد کرد. هیچ کشور دیگری نزدیک نمی شود. با این حال، این رقم شامل بدهی هزینه های جنگ گذشته نمی شود. در مجموع، 54 درصد از بودجه ایالات متحده در جنگ خرج می شود، 4.4 درصد از تولید ناخالص داخلی ما، 73 سنت از هر دلار آمریکا. ارتش آمریکا یک انگل است.

این در کل یک تریلیون و نیم دلار است. به همه خوبی های دنیا فکر کنید که پول غیرقابل تصوری می تواند انجام دهد. ما ترجیح می دهیم در سراسر جهان سلاخی کنیم و کشورهای دیگر را از بین ببریم. برای در نظر گرفتن این موضوع، هزینه کمتر از 1/10 بودجه نظامی ایالات متحده، 62.6 میلیارد دلار، برای ارائه رایگان هر آموزش عالی آمریکا خواهد بود!

اگر کسی تاریخ را بررسی کند، غرق شدن در آن آسان است زیرا تاریخ در درجه اول تاریخ جنگ است. اگرچه 619 میلیون انسان سلاخی شده اند، اما هیچ جنگی در تاریخ طولانی بشریت وجود ندارد که زودتر از اینها با فرسایش "پیروز" نشود.

آیا کسی می‌تواند فکر کند که اگر برادران و همسایگان جوان آمریکایی در خونین‌ترین جنگ آمریکا، یعنی جنگ داخلی آمریکا، یکدیگر را قتل عام نمی‌کردند، بردگان سیاه‌پوست آزاد نمی‌شدند و حداقل به سطح «برابری» که در قرن بیست و یکم دیده می‌شد، نمی‌رسیدند؟

آیا کسی می تواند فکر کند که رژیم امپریالیستی نازی آلمان به خودی خود سقوط نمی کرد؟ کدام دوره رنج بیشتری ایجاد می کند، انتظار یا کشتار؟

اگرچه قانون اساسی ایالات متحده کنگره را ملزم می کند که مانند قطعنامه اختیارات جنگ 1973 اعلام جنگ کند، اما از زمان جنگ جهانی دوم این کار را انجام نداده است. بنابراین، تهاجمات نظامی یکجانبه ارتش آمریکا به کره; ویتنام؛ لائوس؛ کامبوج؛ گرانادا پاناما; عراق و کویت ("طوفان صحرا")؛ افغانستان ("آزادی پایدار")؛ عراق ("آزادی عراق") آشکارا جنگ های غیرقانونی بود. جنگ های ایالات متحده علیه ترور در واقع چیزی بیش از جنگ های ترور نیست. البته هزینه‌های انسانی هنگفتی را به همراه دارند، اما برای آمریکایی‌ها ساعتی 14 میلیون دلار هزینه دارند. البته، من فقط به نکات مهم اشاره کردم - ده ها اقدام نظامی جزئی دیگر در کشورهای مستقل وجود دارد. آنها به این تئاتر نظامی می گویند، جایی که افراد واقعی روی صحنه می میرند.

همانطور که نوام چامسکی می گوید، "اگر قوانین نورنبرگ اعمال می شد، هر رئیس جمهور آمریکا پس از جنگ به دار آویخته می شد."

شاید نباید نسبت به ایالات متحده آنقدر سختگیر باشم، اما بالاخره این کشور من است. در تمام شش هزاره تاریخ ثبت شده بشری، آن تاریخ بشر مجموعاً فقط 300 سال صلح را ثبت کرده است! اما، البته، این جنگ را درست نمی کند…

قانون اساسی ایالات متحده یک سیستم خوب برای کنترل اختیارات دولت، کنترل و تعادل از سه شاخه دولت ایجاد کرد. با این حال، دولت ایالات متحده بدون کنترل و نامتعادل از کنترل خارج شده است. ایالات متحده بیش از 235 سال است که وجود دارد. در تمام این مدت، ما فقط 16 سال صلح را دیده ایم! تقریباً هر یک از جنگ‌های آمریکا جنگ‌های تجاوزکارانه و علیه خودمختاری بوده است که در راستای منافع ملی آمریکا تلقی نمی‌شود.

مدارس، مجالس عروسی و تشییع جنازه تخصص ماست. "آرامش" را به خاطر دارید؟ ما کشوری هستیم که حداقل سه لیست قتل مجزا برای ترورهای «هدفمند» داریم که در «سه‌شنبه‌های ترور» تعیین شده است. این آمریکای شماست؟ سربازان آمریکایی برای شهروندان عادی نه تنها تروریست هستند، بلکه قاتلان بدون تحریم هستند. آزمایش اسید برای جنگ این است که عکس آن را تصور کنیم، جنگی که برای ما اتفاق می افتد، در خانه.

لطفاً به من بگویید جنگ های "خوب" کدامند؟ نه سیاستمداران و نه پسران آنها اغلب سرباز نیستند. اگر همه سناتورهای 80 ساله هر دو طرف مجبور به مبارزه با یکدیگر شوند، یک جنگ چقدر طول می کشد؟!؟ همانطور که در مسابقات گلادیاتوری. بازی های گرسنگی را با 1% همراه کنید!

در دهه‌های پس از جنگ آمریکا علیه ویتنام، حمایت گسترده از مخالفان وظیفه‌شناسی علیرغم الزامات مستمر برای ثبت خدمات انتخابی کاهش یافته است. دولت ایالات متحده همچنین در به حداقل رساندن حمایت عمومی و فعالیت های صلح علیه به اصطلاح جنگ های خود علیه "تروریسم" در داخل و خارج از کشور موفق شده است.

جنگ فقط تروریسم با بودجه بیشتر است.

با این حال، لیگ مقاومت های جنگ همچنان فعالانه از مخالفان نظامی همراه با مرکز وجدان و جنگ حمایت می کند. بین‌المللی مقاومت‌های جنگ و اتحادیه پیمان صلح در بریتانیا نیز از مقاومت‌کنندگان بین‌المللی حمایت می‌کنند و پرونده‌های سربازگیری را در حداقل یازده کشور از جمله ارمنستان، اریتره، فنلاند، یونان، اسرائیل، روسیه، صربستان و مونته‌نگرو، کره جنوبی، سوئیس مستند می‌کنند. ، تایلند، ترکیه و ایالات متحده آمریکا.

هر فردی باید این سوال اساسی را از خود بپرسد: "برای چه چیزی ارزش مردن را دارد؟" زیرا مطمئناً هیچ چیز ارزش کشتن ندارد. حداکثر، تنها حدود پنج درصد از انسان ها تا به حال دیگری را کشته اند. همه تفاوت بین درست و نادرست را می دانند: انسان ها هم به سختی طراحی شده اند و هم طوری برنامه ریزی شده اند که نکشند. جنگ سربازان را هم به معنای واقعی کلمه و هم به صورت مجازی از درون به بیرون تبدیل می کند.

نظامیان در سراسر جهان سربازان جوان را شکنجه و شستشوی مغزی می‌دهند تا بر ماهیت خود غلبه کنند که با هدف قرار دادن مردان جوان دیگر به عنوان «دشمن»، قتل نکنند. جنگ سرباز را به عنوان رمز و سپس به عنوان مجروح دوباره می سازد. نتیجه تقریباً همیشه یک مرد یا زن بسیار آسیب دیده است. 22 کهنه سرباز آمریکایی هر روز خودکشی می کنند، بیش از 8,000 نفر در هر سال. آمریکا آنها را مصرف کرده و دور انداخته است. نه تنها درمان نشده، نزدیک به 60,000 جانباز نیز بی خانمان هستند.

البته ما «دشمنان» خود را از هیچ می‌سازیم، چه شخصاً و چه با سیاست دولت. مفهوم رادیکال و معقول: از نگاه کردن به «دیگران» به عنوان دشمن خودداری کنید! گفتگو، گفتگو، میانجیگری، مذاکره، سازش، سازش، صلح، از «دشمنان» دوست می‌سازد.

همان اصطلاحاتی که در مورد جنگ، «برنده‌ها» و «بازنده‌ها» به کار می‌روند را می‌توان به طور مساوی در دادگاه به کار برد. بمب اتم و مجازات اعدام ایده دولت ها برای پیروزی است. جنگ‌ها و زندان‌ها راه‌حلی پایدار نیستند، دقیقاً به این دلیل که در ابتدایی‌ترین آزمون شفقت نسبت به همنوع خود شکست می‌خورند. هیچ جنگی و هیچ حکم زندانی هرگز راه حلی دائمی برای مشکلات جامعه پیدا نکرده است. جنگ و زندان هر دو صرفاً تردمیل هایی هستند که به چرخان ختم می شوند.

اولین زنی که در سال 1916 به عضویت کنگره ایالات متحده انتخاب شد، ژانت پیکرینگ رانکین، قبل از ورود ایالات متحده به جنگ جهانی اول اعلام کرد: "شما نمی توانید بیش از آن که در یک زلزله پیروز شوید، در جنگ پیروز شوید." بدیهی است که ما به این نوع احساسات بیشتر نیاز داشتیم - حق رای کامل زنان تا سال 1920 به اجرا گذاشته نشد.

ایالات متحده همچنین در فروش تسلیحات از جمله اسلحه، مهمات، موشک، هواپیماهای بدون سرنشین، هواپیماهای نظامی، وسایل نقلیه نظامی، کشتی‌ها و زیردریایی‌ها، سیستم‌های الکترونیکی و موارد دیگر، رهبر جهانی است. 2.7 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان صرف تسلیحات می شود. با این حال، سهم تولید ناخالص داخلی ایالات متحده تقریباً پنج درصد است. آمریکا 711 میلیارد دلار از فروش تسلیحات به دست می آورد که 41 درصد از کل جهان را تشکیل می دهد و مانند هزینه های نظامی، بیش از چهار برابر نزدیکترین رقیب سرمایه دار خود یعنی چین است. ایالات متحده سلاح های ضد نفر، بمب های خوشه ای و مین های زمینی را به هر کشوری با پول می فروشد و پهپادهای خود را "شکارچی-قاتل" می نامد، اهداف نرم آنها (بخوانید انسان) که توسط "اطلاعات نظامی" تعیین می شود. مسابقه پاپ: کدام کشور مستحق تحریم های اقتصادی است؟

قبل از جنگ جهانی دوم، پرزیدنت روزولت اعلام کرد: «زمان آن رسیده است که از جنگ سود ببریم.» پرزیدنت آیزنهاور، ژنرال با نشان جنگ جهانی دوم، در آخرین روز ریاست جمهوری خود، نسبت به "یک مجتمع نظامی-صنعتی-کنگره" هشدار داد که نیروهای مسلح را با شرکت ها و سیاستمداران مرتبط می کند.

شاید این روند مخرب می توانست توسط رهبران در سال 1961 متوقف شود. در عوض، آنها از آن برای سود بهره برداری کردند. ایالات متحده از رنج قربانیان این تجارت شنیع سود می برد. من روزهای خرمایی را به یاد می‌آورم که آمریکا به کشورهای نیازمند کمک‌های خارجی و کمک به بلایای طبیعی می‌داد و آموزش و نیروی انسانی را برای توسعه صادر می‌کرد. حالا ما فقط تخریب صادر می کنیم.

در حال حاضر 100 کشور بخشی از "باشگاه" هسته ای هستند که هر سال بیش از 8,500 میلیارد دلار را صرف تسلیحات هسته ای می کند. روسیه چند کلاهک بیشتر از ایالات متحده دارد (7,700/XNUMX) اما مشغول فروش هسته های پلوتونیوم خود برای تامین انرژی راکتورهای هسته ای است.

استراتژی هسته ای آمریکا بسیار تهاجمی تر است و سالانه هشت میلیارد و 600 میلیون دلار برای آماده نگه داشتن سلاح های هسته ای هزینه می کند. اوباما تز ارشد خود را در کلمبیا درباره مسابقه تسلیحاتی و توقف هسته ای نوشت. با این حال، بودجه سال 2015 او شامل نگهداری، طراحی و تولید تسلیحات هسته‌ای است که بالاترین رقمی است که تاکنون وجود داشته است که در سال 2016 به میزان هفت درصد افزایش یافته است. کاخ سفید اوباما از ارائه معاهده منع جامع آزمایش به سنای ایالات متحده برای تصویب خودداری کرد... دو وزیر امور خارجه

ایالات متحده حداقل از سال 1958 سلاح های هسته ای آماده پرتاب را در کره جنوبی نگهداری می کند. وقتی کره شمالی در سال 2013 آزمایش کرد، آمریکا تصمیم گرفت با آنها مرغ بازی کند. و اسرائیل بمب را در اختیار دارد - بله!

این واقعیت که ما هنوز تمام زندگی روی زمین را از بین نرفته‌ایم، نتیجه اخلاق بالا یا خویشتن‌داری سیاسی نیست - این یک تصادف خوش شانس بوده است... تا اینجا. آفریقای جنوبی تنها کشوری است که تسلیحات هسته ای تولید کرده و سپس به طور کامل آنها را برچیده است. آمریکا دوباره با هزینه 100 میلیارد دلاری برای ساخت ناوگان جدید زیردریایی های هسته ای تریدنت، که از زیردریایی هایی که من در گروتون دستگیر شدم، به روز شده، بی پروا با زندگی ما قمار می کند.

زندان ها همیشه با نیت سوء استفاده می شوند. آنها پرندگان مردار هستند - آنها از اجساد مردگان زنده تغذیه می کنند. زندان ها در بدبختی معامله می کنند. مانند جنگ‌ها، زندان‌ها ابزار ساده انتقام‌جویی هستند که نقطه مقابل تمدن بشری است. مجرم به سادگی نمی تواند برای مدت زمانی که در بند است دوباره توهین کند.

طنز این است که جمعیت زندانیان ایالات متحده از سال 250,000 تا 1930 ثابت ماند، در حدود 1960 زندانی. تاریخ جهان - جنگ با مواد مخدر. در سال 2010، 13 میلیون نفر در ایالات متحده دستگیر شدند؛ پنج سال بعد، این تعداد قطعاً افزایش یافته است. حدود 500,000 نفر از این متهمان توانایی پرداخت وثیقه یا جریمه را ندارند و در قفس می مانند.

و 140,000 آمریکایی در حال گذراندن حبس ابد هستند که 41,000 نفر از آنها بدون امکان آزادی مشروط هستند. همانطور که رئیس پلیس مخفی استالین گفت: "مرد را به من نشان دهید تا جنایت را به شما نشان دهم." دولت فضایی از ترس عمومی ایجاد کرده است، بذرهایی را کاشت که همه ما باید با ... قفل کردن مردم و دور انداختن کلید از آنها محافظت کنیم.

جیمز وی بنت به مدت 34 سال مدیر اداره زندان ها در دولت ایالات متحده بود. درخواست تجدیدنظر توسط COها به بنت رفت. این دوران تا حدودی متمدن‌تر بود، زمانی که زندان‌ها تلاش‌های جزئی برای توانبخشی و آموزش انجام می‌دادند. امروزه این اداره 38,000 کارمند دارد.

مجتمع زندان-صنعتی امروزی یک صنعت کار برده کاملاً عملیاتی است که میلیون‌ها نفر برای شرکت‌های سهامی عام مانند Corrections Corrections Corporation of America، گروه GEO، و مراکز آموزش جامعه جمع‌آوری می‌کند. در آمریکای سرمایه داری، دولت حتی مردگان زنده را با استفاده از سرمایه سرمایه گذاری بنیاد بیل و ملیندا گیتس در مناطق دور از خانواده و جامعه زندانیان با زندان های خصوصی تقسیم می کند.

زندان های ایالات متحده امروز 2.6 میلیون زندانی را در بیش از 4,500 زندان نگهداری می کنند که با احکام حداقل اجباری و سه اعتصاب تقویت می شود. این رقم در مجموع 25 درصد از کل زندانیان در همه کشورها را تشکیل می دهد. ایالات متحده 700,000 زندانی بیشتر از چین دارد، کشوری با چهار برابر جمعیت. در حالی که ممکن است شکنجه سیستماتیک تعمیم یافته وجود نداشته باشد، خشونت نژادی بومی است. اتفاقی که به سختی برای زندانیان در هر کشور دیگری رخ می دهد، تنها در سال 2012، 216,000 مورد تجاوز جنسی گزارش شده است که 10٪ از کل زندانیان ایالات متحده است. البته اکثریت قریب به اتفاق گزارش نشده است.

زندانیان آمریکایی هنوز به طور کینه توزانه از حقوق مدنی خود مانند رأی دادن محروم هستند. نزدیک به هفت میلیون آمریکایی تحت نوعی نظارت «اصلاحی» هستند. این 2.9 درصد از کل آمریکایی ها است که بیشترین تعداد شهروندان محروم در تاریخ است. 75 درصد مجرمان غیر خشونت آمیز هستند. 26 میلیون نفر به خاطر ماری جوانا زندانی شده اند!

علاوه بر این بدبختی انسانی، هر روز 34,000 نفر توسط جوخه های اداره مهاجرت و گمرک ایالات متحده به عنوان "بیگانگان" غیرقانونی دستگیر می شوند که از روند قانونی تضمین شده توسط قانون اساسی ایالات متحده محروم می شوند. مراکز بازداشت ICE توسط وزارت امنیت داخلی اداره می شود و با بازداشت شدگان به عنوان تروریست برخورد می کند، فقط به این دلیل که آنها متولد خارجی هستند. اکثر این زندانیان به دلیل جستجوی یک زندگی بهتر با فرصت بیشتر، انجام کارهایی مانند چیدن توت فرنگی یا تنباکو یا تمیز کردن استخرهای شنا، که تعداد کمی از آمریکایی های بومی آمریکا حتی به آن فکر می کنند، با اخراج یا حبس نامحدود مواجه می شوند. اینها زندانهای مخفی هستند: هیچ کس از دستگیری او مطلع نمی شود.

برای زندانی کردن شهروندان این کشور محروم 53.3 میلیارد دلار هزینه دارد. در واقع، ایالت بزرگ کالیفرنیا پیشنهاد می کند که به طور کامل 10 درصد از بودجه خود را صرف حبس کردن شهروندان خود کند. از دستگیری تا اعدام برای هر زندانی محکوم به اعدام تا 24,000,000 میلیون دلار هزینه دارد. جمعیت زندان های آمریکا اکثراً فقرا و رنگین پوستان هستند. بنابراین حتی جالب‌تر است که مدیر فعلی زندان‌ها در یک مرد سیاه‌پوست، چارلز ای. ساموئلز، جونیور نارنجی، سیاه‌پوست جدید است.

شغل کارگردان مناسب نازی آدولف آیشمن است که خود مدیر شبکه ملی گولاگ های رایش است. ساموئلز، مانند آیشمن، یک شرکت قانونی بربریت بی روح را هدایت می کند. هر دو بوروکرات صرفاً دستورات را پیروی می کنند، چیزی که هانا آرنت آن را «ابتذال شر» می نامد. جرج برنارد شاو، فیلسوف بریتانیایی، در سال 1907 اظهار داشت که زندان‌ها مانند آبله هستند، «شرارت بی‌اندیشه‌ای که با آن احکام حبس را پراکنده می‌کنیم».

جنایت جنگی اصلی اداره زندان ها استفاده از سلول انفرادی است که اغلب برای چندین دهه است. بدون نور طبیعی، بدون هوای تازه، بدون خورشید یا ماه، ستاره یا دریا - برای چندین دهه. در یک قبر سیمانی تا سال 2005، بیش از 80,000 زندانی آمریکایی در انفرادی بودند. با این حال، بعید است که ساموئلز به دلیل جنایات جنگی خود محاکمه شود، نتیجه اجتناب ناپذیر اعدام با چوبه دار کردن است، اما ساموئل به همان اندازه مطمئناً یکی از سازمان دهندگان اصلی هولوکاست زندان آمریکا، جنایت علیه بشریت است.

سه مدیر سابق BoP، جنایتکاران جنگی هارلی لاپین، مایکل کوینلان و نورمن کارلسون، به سمت های اجرایی در شرکت های خصوصی زندان، Corrections Corporation of America و گروه GEO رفته اند. هر یک از این شرکت‌های سهامی عام با درآمدی نزدیک به دو میلیارد دلار که از رنج‌های انسانی حاصل می‌شود، سود می‌برند.

زندان ها به سرعت در حال تبدیل شدن به یک صادرات سودآور ایالات متحده هستند که از کلمبیا شروع می شود و پس از آن مکزیک، هندوراس و سودان جنوبی قرار دارند.

جنایت علیه بشریت در مورد مجازات اعدام حتی غیر قابل برگشت تر است، اشتباهی که هرگز قابل جبران نیست. ایالات متحده پس از چین، عراق و ایران در رتبه چهارم از نظر تعداد اعدام ها قرار دارد. در ایالات متحده 3,095 زندانی در انتظار اعدام هستند. آمریکا در سال 43 به طور قانونی 2012 نفر را به قتل رساند که از 98 نفر در سال 1999 به نصف رسید. در چهار دهه 1974-2014، 144 زندانی تبرئه و آزاد شدند. در طول جنگ بزرگ، 17 سرباز آمریکایی به اعدام محکوم شدند. بیش از 50 درصد از اعدام‌ها در سال 2013 در فلوریدا و تگزاس انجام شد. تگزاس مدعی 38 درصد از اعدام‌های ایالات متحده است. دو درصد از شهرستان های ایالات متحده مسئول تمام احکام اعدام هستند. خانواده‌های قربانیان می‌توانند تماشا کنند…

اوباما بدترین سابقه را در بین هر رئیس‌جمهوری در تاریخ در رابطه با بخشش دارد. او تمام 39 عفو و بدون - صفر - تخفیف مجازات صادر کرده است. ما برای قدرتمندان مصونیت داریم و برای ناتوانان زندان.

همه زندانیان زندانی سیاسی هستند.

در سال 2014، ایالات متحده دیگر پیش نویس نظامی ندارد. اما قانون خدمات انتخابی همچنان پابرجاست و مردان جوان هنوز باید پنج روز پس از تولد 18 سالگی خود ثبت نام کنند.

بیش از 20 میلیون مرد آمریکایی در سن سربازی، قانون خدمات انتخابی سال 1980 را با عدم ثبت نام در سن 19 سالگی، کامل نکردن جزئیات ثبت نام مانند شماره تامین اجتماعی، ثبت نام دیرهنگام، و عدم اطلاع رسانی خدمات انتخابی از آدرس فعلی خود نقض کرده اند. تا سن 26 سالگی، هر گونه تلاش برای تشکیل ارتش ثابت در صورت وقوع جنگ غیرممکن است.

مجازات تمام این اعمال پنج سال حبس و جریمه آن به 250,000 دلار افزایش یافته است. (موفق باشید!) قانون محدودیت در مورد نقض SSA زمانی که فرد 31 ساله شود منقضی می شود. مجازات های اجتماعی دیگر برای عدم رعایت، عدم واجد شرایط بودن برای وام های دانشجویی، مشاغل دولتی و تابعیت به عنوان شهروند است.

من خودم هنوز به این اعمال مشاوره می دهم، کمک می کنم و از آنها حمایت می کنم و برای انجام این کار با دیگران توطئه می کنم.

تاکنون فقط 15 مورد تعقیب قضایی و تنها 35 حکم زندان بین XNUMX روز تا XNUMX ماه و نیم بوده است. تنها چند فعال صریح تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند. دولت ممکن است در نهایت متوجه شده باشد که چنین استراتژی هرگز نمی تواند اجرا شود.

همانطور که روی کپلر، صلح طلب رادیکال، در مورد COها در زندان مشاهده کرد، "... بزرگترین اشتباهی که دولت مرتکب شد این بود که ما را به یکدیگر معرفی کرد. آنها به ایجاد شبکه صلح طلب کمک کردند.»

با این حال، ده‌ها کشور در سراسر جهان هنوز جوانان را برای خدمت سربازی فرا می‌خوانند و تنها تعداد انگشت شماری از «دموکراسی‌های» غربی اجازه مخالفت وجدانی را می‌دهند. در سال‌های اخیر، برای شناسایی وضعیت سرباز وظیفه وظیفه‌شناسی و پایان خدمت اجباری در تایلند که بیش از دو دهه خانه من بوده، کار کرده‌ام.

11,700 دبیرستان در ایالات متحده آزمون باتری حرفه ای نیروهای مسلح را برگزار می کنند که در سال 11,700 به 2013 دانش آموز متوسطه بدون رضایت والدین داده شد. داوطلبان نظامی "داوطلب" آمریکا به سه دلیل. جوانان و فقیرها و تحصیلکرده های ضعیف به ارتش می پیوندند زیرا در بن بست قرار دارند و فرصتی برای ادامه تحصیل یا شغلی با دستمزد ندارند. استخدام‌کنندگان نظامی، جوانان و بی‌تجربه‌ها را با وعده‌های حقوق اولیه و «آموزش» گول می‌زنند. ممکن است «خلبان هواپیمای بدون سرنشین» پس از ترک ارتش چندان مهارتی قابل فروش نباشد! ما اکنون نسل بازی های ویدیویی را داریم که با جنگ های آمریکا روی صفحه و در کابین الکترونیکی ماشین های پلیس آمریکا می جنگند. انجام این کار غیرانسانی آسان بود: آنها فکر می کنند می توانید به کسی شلیک کنید، آنها فقط بلند می شوند و می توانید به سطح بعدی بازی برسید.

با این حال، به نظر می‌رسد که چنین «آموزش‌هایی» به‌طور اجتناب‌ناپذیری ماشین‌های کشتار مؤثر و بی‌چون‌گویی تولید نمی‌کند. مطالعات انجام شده بر روی سربازان نشان می دهد که 50٪ از سربازان تازه کار تیراندازی به هوا یا بالای سر "دشمن" را انتخاب می کنند و 50٪ دیگر افراد روانی هستند. به نظر می رسد اطاعت از دستورات برای رضایت داوطلبانه قتل کافی نیست.

مردان جوان نیز به دلیل شستشوی مداوم مغزی برای میهن پرستی که با اولین سلام پرچم بچه آغاز می شود، داوطلب می شوند. دیگران برای لگد زدن یا به این دلیل که این یک سنت در خانواده های نظامی آنهاست به جمع می پیوندند. ارتش داوطلبانه منجر به هزاران AWOL و فرار و امتناع از جنگ شده است. کهنه سربازان آمریکایی نه شبکه حمایتی دارند و نه دولت مراقبت های پزشکی مؤثری برای آنها ارائه می کند. ما ارتشی از قاتلان آموزش دیده آسیب دیده، آسیب دیده و اغلب بی خانمان داریم که در خیابان های ما سرگردان هستند.

اما گلدمن، آنارشیست آمریکایی، به بهترین وجه گفت: "اگر رای دادن بتواند چیزی را تغییر دهد، غیرقانونی خواهد بود." من هرگز رای ندادم من همیشه دریافته ام که انتخاب رای دادن به دو شر کوچکتر است و این به نظر من شبیه دموکراسی نیست. رای توسط سیاستمداران درست مانند یک کازینو آتلانتیک سیتی انجام می شود. رای تقلب شده است، صندوق رای قبلا پر شده است. اگر به من پول می دادند رای نمی دادم!

هیچ نمونه ای بهتر از کمپین اوباما تحت شعارهای «امید» و «تغییر» برای این موضوع وجود ندارد. به عنوان یک مرد سیاهپوست، امیدوار بودیم که بتواند با افراد فقیر و رنگین پوستان آشنا شود و به برابری واقعی برسد و برای همه مهاجران قانونی و غیرقانونی بازی جوانمردانه ارائه دهد. سیاه پوستان در آمریکا فروتنی را از یک باشگاه بیلی یا سگ مهاجم یاد می گیرند. اوباما آن درس ها را از دست داد.

به عنوان یک محقق حقوق اساسی، ما امیدوار بودیم که او تضمین های آزادی های ما را که در منشور حقوق ذکر شده است، حفظ کند. ما به عنوان یکی از جوانترین رؤسای جمهور ایالات متحده امیدوار بودیم که او ذهنی باز، قوی و صادق داشته باشد.

به عنوان یک مرد، ما امیدوار بودیم که او جنگ‌های بی‌معنا و ماجراجویی‌های نظامی آمریکا را که از پایگاه‌های ایالات متحده در بیش از 177 کشور رهبری می‌شد، از بین ببرد، از جمله... حداقل 194 زمین گلف برای روحیه سربازان، 2,874 سوراخ. عملیات محرمانه نیروهای ویژه ایالات متحده در 134 کشور از این تعداد آموزش می بیند.

ایالات متحده نوعی کمک نظامی به 150 کشور، بیش از 80 درصد از جهان، ارائه می کند. شرکت های آمریکایی غنایم را از رنج درو می کنند.

"میتوانی اعتقادت را تغییر بدهی"؟؟؟ آبه صادق را امتحان کنید: "شما می توانید همه مردم را گاهی اوقات و برخی از مردم را همیشه فریب دهید، اما نمی توانید همه مردم را همیشه فریب دهید." تغییر دادن؟ بدتر: بیش از 600,000 آمریکایی بی خانمان هستند.

اوباما دخترانش را به مدرسه کویکر می فرستد، اما ترور، شکنجه و آدم ربایی اکنون سهام آمریکا را در تجارت آزاد کرده است. ملت ما از schadenfreude ساخته شده است. تاریخ تو را نخواهد بخشید، بری.

با این حال، اوباما ثابت کرده است که فرمانده کل قوا نیست. ما در واقع مطمئن نیستیم که چه قدرت های مخفی واقعاً به او اجازه فرماندهی می دهند. تنها چیزی که مردم آمریکا به دست آوردند مصونیت از مجازات ناشی از استکبار قدرت بود. یکی از وعده‌های انتخاباتی اوباما بستن زندان فرامنطقه‌ای در گوانتانامو بود، که از سال 2002 بر آزادی لکه‌دار است. میراث او این است که سربازان آمریکایی را در همه جای دنیا... برای همیشه جای دهد. به همین دلیل است که او جایزه صلح نوبل را دریافت کرد! هیتلر و استالین 40 میلیون کشتند - آنها هم نامزد شدند!

تغییر دادن؟ چرا اصلا چیزی تغییر نکرده فکر می کنید بعدی بهتر باشد؟ سیاستمداران دروغگو هستند - این بخشی از شرح شغل است. دولت‌ها دود و آینه‌های مار-روغن شعله‌ور هستند. رژیم‌های بوش جونیور و اوباما بهترین نمونه‌هایی هستند که من برای امتناع از پرداخت مالیات جنگی یا هر گونه مالیاتی می‌شناسم. و هیلاری نفر بعدی است؟!؟

رسانه های جمعی وظیفه دارند دروغ را پنهان کنند. جامعه ما مانند روم باستان به یکی از panem et circenses، نان و سیرک تبدیل شده است، انحرافی که برای از بین بردن احساس وظیفه مدنی شهروندان طراحی شده است. تبلیغات رسانه ای شرکتی با امتیازات ورزشی و شایعات افراد مشهور، ما را از قتل منحرف می کند.

بیایید با واقعیت ها روبرو شویم: هیچ کس نمی خواهد یک فعال باشد! همه ما دوست داریم جلوی جعبه بنشینیم و تکرارها را تماشا کنیم و بلتز بنوشیم. اما گاهی اوقات مسائلی وجود دارد که وجدان شما را چنان تغییر می دهد که نمی توانید از کنار آنها عبور کنید - دقیقاً مانند کفش های جدیدی است که گاز می گیرند یا شروع یک دندان درد است که نادیده گرفتن آن غیرممکن است. نتایج چنین مخالفت های اصولی اغلب بسیار ترسناک است. این چیزی است که ما را بیشتر سرسخت می کند. وقتی با ذهنی باز به داستان‌های این کتاب گوش می‌دهید، این وجدان است که می‌گوید: "آیا این تمام چیزی است که دارید؟!؟"

ریشه نافرمانی مدنی کلمه «اطاعت» است. به سربازان باید کشتن، اطاعت کورکورانه بدون فکر کردن را آموخت. اینها به طور طبیعی برای موجودات ذی شعور به وجود نمی آیند. انسان ها تنها گونه ای در طبیعت هستند که قصد کشتن یکدیگر را دارند. نافرمانی بخش تفکر را در اولویت قرار می دهد.

نکته این است که فقط یک نفر می تواند نیرویی پویا برای تغییر اجتماعی باشد. نیازی به یک جنبش توده ای نیست. این فقط مستلزم گوش دادن به وجدان خود و انتخاب مسائل خود است. گاندی چنین افرادی را ساتیگراه نامید، افرادی که خواستار حقیقت هستند. همه ما می توانیم گاندی باشیم!

به عنوان یک نمونه کوچک، تایلند که یک سوم جوانان 18 ساله خود را به خدمت سربازی می‌کشد، البته به جز کسانی که می‌توانند پول چای بپردازند، 25,000 فراری از سربازی را ثبت می‌کند. این یک مقاومت آرام و رو به رشد است.

این ما را به امروز می رساند. آمریکا جنگ های خود را مخفیانه انجام می دهد. همانطور که دیوید لوید جورج، نخست وزیر بریتانیا در سال 1917 گفت: «اگر مردم حقیقت را می دانستند، فردا جنگ متوقف می شد. اما مسلماً نمی دانند و نمی توانند بدانند.» حتی عکاسی از تابوت‌های پرچم‌دار سربازان مرده که در حال بازگشت هستند، غیرقانونی است. عزیزان سربازان مرده در نهان غمگین می شوند.

دوربین‌های مداربسته، با تشخیص چهره، و نظارت پهپادهای داخلی همه ما را در همه جا دنبال می‌کنند. جمع‌آوری داده‌ها در تمام رسانه‌های الکترونیکی، حفظ حریم خصوصی و ناشناس ماندن را غیرممکن می‌کند، مگر برای تعداد معدودی متعهد. دولت امنیت داخلی مسئول قانون PATRIOT است. هر کسی که سؤال می کند یا مخالف است، به طور پیش فرض، میهن پرست نیست.

همانطور که سیسرو نوشت، "Inter Arma Silent leges" ["در طول جنگ، قوانین ساکت هستند."]

با این حال ما همچنان مقاومت می کنیم. من از جنبش‌های اشغال و ضد جهانی‌سازی/ضد تجارت آزاد، کمپین‌ها علیه جنگ‌های مواد مخدر آمریکا و قانونی کردن همه مواد مخدر، جاده ابریشم، تاریک‌نت، بیت‌کوین، محققان روان‌گردان، لغو زندانیان، کشتی‌هایی به غزه برای شکستن الهام گرفته‌ام. محاصره فلسطین توسط اسرائیل، خلیج دزدان دریایی و دیگر تلاش‌های خلاقانه ضد کپی‌رایت، دفاع چوپان‌های دریایی از اقیانوس‌ها، معترضان هواپیماهای بدون سرنشین و بمب‌های هسته‌ای، فعالان ضد شکستن، شن‌های قیر و محاصره خطوط لوله، درخت نشینان، محاصره‌کنندگان معادن، فعالان بومی Idle No More و Sacred Peace Walk، Ruckus Society، Raging Grannies، مراسم هفتگی صلح، The Onion Router، هکتیکیست های Anonymous، و WikiLeaks.

من خواهر مگان رایس 84 ساله را تحسین می‌کنم که او را «سخت‌کم‌ترین راهبه‌ی بداخلاق جهان» توصیف می‌کنند، که به همراه چند جوان (63 و 57 ساله) - Transform Now Plowshares - از جلوی امنیت عبور کردند تا خون خود را روی تولید سلاح‌های هسته‌ای بریزند. در اوک ریج، تنسی در سال 2012. متشکرم مگان، گرگ، مایکل.

ایالات متحده افشاگران خود را خائن می خواند. دانیل الزبرگ، چلسی منینگ، 30 سال خدمت، ادوارد اسنودن، در تبعید، و ده ها تن دیگر با فداکاری های شخصی بزرگ در زمین بازی بین شهروندان و دولت هایشان هستند و برای مقاومت در برابر ظلم و ستم جذب می شوند. همه ما باید به آنها احترام بگذاریم. سانسور و نظارت، انطباق را تضمین می کند. افشاگران آزادی ما را تضمین می کنند.

من عاشق گروه هنری روسیه، پوسی ریوت، و فعالان اوکراینی در جنبش FEMEN هستم. و من از رشد ابطال هیئت منصفه دلگرم هستم. هیئت منصفه ای که از محکوم کردن بردگان فراری امتناع می کردند، اکنون قربانیان مواد مخدر را نجات می دهند.

به ویژه، من از چریک‌های بی‌خشونت مردمی مکزیک، Ejército Zapatista de Liberación Nacional الهام گرفته‌ام. مایاها در چیاپاس، نخبگان قدرت را در سال 1994 از پشت کلاه هایشان تکان دادند. زندگی سنتی روستایی مایاها با سوسیالیسم لیبرتارین، آنارشیسم و ​​مارکسیسم ادغام شد تا یک دموکراسی رادیکال فعال ایجاد کند. "Aquí manda el pueblo y el gobierno obedece." - "در اینجا مردم حکومت می کنند و دولت اطاعت می کند."

سازماندهی روستاهای مردمی زاپاتیستا برای اصلاحات ارضی، برابری کامل جنسیتی، بهداشت عمومی، مدارس ضد جهانی شدن و انقلاب، تقریباً دو دهه است که وضعیت موجود را با هیاهوی کمی از بین برده است. بیانیه های EZLN دقیقاً به قلب تغییرات اجتماعی و نحوه تأثیرگذاری آن می پردازد. Piqueteros با الهام از زاپاتیستاها اکنون در حال گسترش انقلاب مردمی غیرخشونت آمیز به آرژانتین هستند.

کانادا در سال های اخیر فراریان نظامی آمریکایی را به برخی از احکام زندان ایالات متحده اخراج کرده است. با این حال، در 3 ژوئن 2013، پارلمان کانادا رای به توقف کلیه مراحل اخراج و اخراج این گونه سربازان مقاومت کرد و برنامه ای را برای عادی سازی وضعیت آنها با درخواست اقامت دائم در کانادا آغاز کرد.

جهان غرب تعطیلات نظامی خود را به عنوان مناسبت هایی برای آبجو و هات داگ و آتش بازی جشن می گیرد. حتي سرود ملي آمريكا، «پرچم ستاره‌دار» از «بمب‌هايي كه در هوا منفجر مي‌شوند» لذت مي‌برد. آمریکایی‌ها مطمئناً در منفجر کردن خرابکاری خوب هستند.

با این حال، تنها فعالان صلح واقعاً معنای جنگ و سربازان کشته شده خود را در روز یادبود، که در اصل روز تزئین برای بزرگداشت سربازان کشته شده در جنگ داخلی ایالات متحده نامیده می‌شد، و روز کهنه سربازان یا روز یادبود، که در اصل روز آتش‌بس نامیده می‌شد، به خاطر می‌آورند. جنگ جهانی اول - دیگر هرگز! فقط به جنگ نه بگو خشخاش سفید بپوش! دیگر کشتار نیست! هیچ pasaran!

ظهور تکنولوژی دنیا را به مکانی بسیار کوچک تبدیل کرده است. حدود 300 میلیارد صفحه وب وجود دارد که هر هفته یک میلیارد افزایش می یابد. اکنون مردم در همه جا می توانند با یکدیگر گفتگو کنند. این باعث می‌شود همه دولت‌های بزرگ روی کره زمین به وحشت بیفتند و به همین دلیل سرکوبگرتر می‌شوند.

این سرکوب مانند دیوار برلین است - برای مدت طولانی باقی نخواهد ماند. ما حریم خصوصی خود را پس می گیریم تنها چیزی که ما نیاز داریم یک اعلامیه استقلال است تا بر اساس «زندگی، آزادی و جستجوی خوشبختی» عمل کنیم. بدون ترس عشق را در اطراف پخش کنید. و دولت ها کنترل آهنین خود را بر ما از دست خواهند داد. ناسیونالیسم همه ما را مسموم می کند. و این یک اسب مرده است.

اگر در این مورد شک دارید، هنوز به اندازه کافی به آهنگ "Imagine" جان لنون گوش نداده اید. وقت آن است که دوباره آن را بازی کنیم!

صرفاً مناسب است که این مقاله را با یادآوری نورمن موریسون، کویکر جوانی که در سال 1965، دختر شیرخوار خود، امیلی، را به پنتاگون آورد، پایان دهیم، جایی که او خود را زیر پنجره های دفتر وزیر جنگ سوزاند. آن موریسون ولش: «فکر می‌کنم داشتن امیلی با او یک آرامش نهایی و بزرگ برای نورمن بود... [S] او نماد قدرتمندی از کودکانی بود که ما با بمب‌ها و ناپالم خود می‌کشتیم – که پدر و مادری نداشتند که آنها را در آغوش بگیرند. بازوهای آنها." مو ری سون هنوز در ویتنام یک قهرمان است. جنگ آمریکا علیه ویتنام ده سال بیشتر طول کشید. آخرین سربازان ایالات متحده در روز تولد من در سال 1975 خارج شدند.

تنها کاری که ما درست انجام دادیم
روزی بود که از جنگیدن خودداری کردیم.

ما فعالانی که ریسک‌های شخصی بزرگی را به نفع همه می‌پذیریم و در نهایت توسط دولت زندانی می‌شویم، برای فرزندانمان نیز رنج می‌بریم. دانستن اینکه دیگران به اندازه کافی مراقب آنها هستند، بار بزرگی را برمی دارد. تشکر فروتنانه ما از صندوق روزنبرگ برای کودکان.

زندان تنها آغاز راه است. شعار جولیان آسانژ: "شجاعت مسری است."

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی