درباره نقاشی دنیل هیل: بار نفیس او

By رابرت اشتریلی, شامپانزه Smirking، آگوست 12، 2021

"شجاعت قیمت زندگی است که برای دادن صلح به ارمغان می آورد."
- آملیا ارهارت

نقاشی پرتره زمان می برد ، عجله کردن اشتباهات دادگاه است. قانون من این است که پرشور باشم اما صبور باشم ، وقتی برای درخشش دقیق چشم تلاش می کنم ، لب ها را منحنی می کنم و برجستگی را روی پل بینی شکل می دهم تا متناسب با خط آن باشد ، زمان برای نشخوار کردن باقی می ماند.

دانیل هیل ، که تصویر من نقاشی می کردم ، آیا افشا کننده هواپیماهای بدون سرنشین نیروی هوایی است که وجدان او را مجبور کرده اسناد محرمانه ای را منتشر کند که نشان می دهد نزدیک به 90 درصد قربانیان ترور هواپیماهای بدون سرنشین غیرنظامی ، افراد بی گناه هستند که با کمک او کشته شده اند. او نمی توانست با آن زندگی کند. دانیل می دانست که انتشار این مطالب خشم دولت را بر سر او خواهد آورد. او تحت قانون جاسوسی متهم خواهد شد ، گویی جاسوس است. با سالها زندان روبرو است و اکنون به دلیل گفتن حقیقت به 45 ماه محکوم شده است. او گفت چیزی که بیش از زندان از آن می ترسد وسوسه عدم زیر سوال بردن این قتل های بدون سرنشین است. وظیفه نظامی او سکوت بود. اما چه نوع شخصی اقداماتی را که مسئول آن است زیر سوال نمی برد؟ آیا ارزش زندگی او بیشتر از افرادی است که کشته می شوند؟ او گفت: "این پاسخ به من رسید که برای متوقف کردن چرخه خشونت ، من باید جان خود را فدا کنم و نه جان یک نفر دیگر."

وقتی بچه بودم ، هیچ فکری نمی کردم که روی مورچه ها بروم ، ستون های بلندی از مورچه های کوچک قهوه ای و سیاه ، شناسایی غذا ، دیگران برگشتن ، حمل خرده یا تکه های حشرات دیگر - پای ملخ ، بال مگس. من هیچ احترامی برای آنها به عنوان موجودات زنده قائل نبودم ، هیچ حسی از آنها به عنوان محصولات معجزه آسای تکامل با یک سازمان اجتماعی پیچیده نداشتم ، هیچ احساسی نداشتم که آنها به اندازه خودم حق وجود دارند.

و آنها از قدرت قاطع من غافل بودند.

مادرم ادعا می کرد که فرهنگ عمومی من این بود که حشرات مضر هستند ، برای انسان مضر هستند ، بیماری را تحمل می کنند یا به غذای ما آسیب می رسانند و یا به سادگی وحشتناک هستند ، به خانه های ما وارد می شوند تا با وحشتناکی که دارند ، ما را ناراحت کنند. ، بیماریهای موذیانه اگر بخواهید یک حشره کوچک را خرد کنید ، اگر نه یک عمل صالح ، حداقل اقدامی بود که می توانست جهان را برای سکونت انسان بهتر کند. هرگز به من آموخته نشده بود که آنها در همان شبکه زندگی می کردند که شامل حال من و رفاه من می شد. به من یاد نداده بودند که از وجود آنها شگفت زده شوم. و نه به تنهایی آن را درک کرده بودم. به من یاد نداده بودند که به عنوان برادر و خواهر مورچه به آنها سلام کنم. انتقام از حشرات اخلاقی بود ، قدردانی از آنها مضحک بود.

چرا من حتی به این موضوع فکر می کنم؟ روز دیگر مستند سونیا کنبک را تماشا کردم پرنده ملی (2016) در مورد سه افشاگر اپراتور هواپیماهای بدون سرنشین ، از جمله دانیل هیل. ناراحتی وجدانی آنها از آنچه انجام می دادند در مصاحبه با افغان های غیرنظامی که هدف حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا قرار گرفته بودند ، برخی از بازماندگان ، برخی از بستگان کشته شدگان ، و خود برخی از قربانیان ناتوان ، به طور قاطعانه واقعی شد. فیلم موجود در فیلم از آنچه که هواپیماهای بدون سرنشین قبل از شلیک موشک به اتومبیل و کامیون و اتوبوس و خانه ها و تجمعات می بینند ، حیرت انگیز بود. واضح نیست ، اما دانه ای ، لکه دار ، سیاه و سفید ، افرادی که سوار یا راه می روند ، از دور دیده می شوند و آنقدر خلوت شده اند که شبیه حشرات کوچک ناجور ، اصلا انسان نیستند ، بیشتر شبیه مورچه ها هستند.

همه ما می دانیم که جنگ ها به دلیل ظرفیت بدشانس ما در انسان زدایی از دشمن ما فعال می شوند. ترس و خشم ، تحقیر و تبلیغات ، دشمنان را به وضعیت حشرات موجی می رساند که قصد نیش زدن ، نیش زدن و کشتن ما را دارند. چیزی که ما به آسانی آن را نمی شناسیم این است که در تمایل عادلانه ما برای رهاسازی سلاح های وحشتناک وحشتناک بر روی آنها ، ما خود را به طور مشابهی از انسانیت خارج کرده ایم. آیا انسانهای کاملاً انسانی می توانند حملات هواپیماهای بدون سرنشین را توجیه کنند ، قتل تعداد زیادی از غیرنظامیان را کنار بگذارند تا یک نفر مشکوک به تمایل به آسیب رساندن به آمریکایی ها را از بین ببرند؟ و خود انسان هشت ساله من چگونه انسانی بود که ستونی از مورچه ها را فقط برای تغذیه خود می شکست؟

آمریکایی ها تلقین شده اند که فناوری دوربین ها به قدری پیشرفته است که یک اپراتور می تواند لبخند را از اخم ، AK-47 را از rahab (یک ساز موسیقی سنتی) ، قطعاً مرد از زن ، هشت ساله از هم تشخیص دهد. یک نوجوان ، مجرم از نه به ندرت. اپراتورها واقعاً نمی دانند. همچنین تعصبات آنها اجازه نمی دهد که بدانند. در فیلم ما حدس زدن آنها را می شنویم. نوجوانان عملاً جنگجویان دشمن هستند ، بچه ها ، خوب ، بچه ها هستند ، اما واقعا چه کسی اهمیت می دهد؟ و شاید یک بچه دوازده ساله چیست؟ بهتر است از جانب رزمنده اشتباه کنید. همه آنها مورچه هستند و همانطور که دوست داریم بگوییم ، در پایان روز ، مورچه های جدا شده هیچ خطری ندارند. به نظر می رسد تنها چیزی که دوربین هواپیماهای بدون سرنشین می بیند مورچه ها هستند.

* * * *

دولت آمریکا دانیل هیل را به سرقت اموال دولتی ، اطلاعات محرمانه متهم کرد که میزان مرگ غیرنظامیان در حملات هواپیماهای بدون سرنشین را مشخص می کرد. دولت فرض می کند که اگر مردم کشورهای متخاصم یا بالقوه متخاصم بدانند که ما با میل خود قتل جانبی را توجیه می کنیم ، آنها ممکن است بخواهند انتقام بگیرند یا حتی از نظر اخلاقی موظف به انجام آن باشند. دولت ما ممکن است فرض کند که آمریکاییان منصف نیز ممکن است به همین ترتیب خشمگین شده و خواستار پایان ترورهای بدون سرنشین شوند. قانون جاسوسی ، همانطور که علیه دانیل هیل استفاده می شود ، یک قانون اخلاقی نیست بلکه تبلیغات را تحت کنترل قانونی قرار می دهد. این نیز در مورد امنیت ایالات متحده نیست مگر در حدی که بسیاری از مردم بدانند که شما اقدامات وحشتناک غیراخلاقی را انجام می دهید باعث می شود امنیت شما کمتر شود. دانیل هیل قسم خورد که ماهیت واقعی جنایات پهپادهای آمریکایی را مخفی نگه دارد.

سیاست محرمانه بودن نوعی خودشیفتگی است. ما به شدت می خواهیم به خودمان احترام بگذاریم و دیگران به ما احترام بگذارند نه به خاطر اینکه ما چه هستیم بلکه به خاطر آنچه که وانمود می کنیم به ما احترام می گذارند - استثنایی ، آزادیخواه ، دموکراسی خواه ، پیرو قانون ، مردمان مهربانی که در عمارت روی تپه زندگی می کنند و لزوماً یک چوب بزرگ حمل می کنند. به نفع همه

بنابراین ، دلیل اینکه ما جنایات خود علیه بشریت را مخفی نگه می داریم این نیست که از حقوق بین الملل محافظت نکنیم - ایالات متحده خود را از صلاحیت حقوق بین الملل معاف می کند. این برای محافظت از خود در برابر حمله به اسطوره خیر دائمی ما است. دولت ما انواع مختلفی از خودشیفتگی را که با بدبینی و خونسردی پیچیده شده است ، بر اساس این ایده که اگر مردم نمی توانند کاری را که انجام می دهید ، مشاهده کنند ، به نفع شما تردید خواهند کرد. اگر می توان افراد را مشروط کرد که فکر می کنند ما خوب هستیم ، باید چنین باشیم.

* * * *

در حین نقاشی ، سعی می کردم شباهت بین دنیل هیل و دارنلا فریزیر ، زن جوانی را که برای فیلمبرداری از کشتن جورج فلوید درک شووین فیلمبرداری کرده بود ، درک کنم. شووین محافظ و مجری قدرت دولتی بود. سالهاست که خشونت نژادپرستانه توسط آن قدرت بدون مجازات اعمال می شود ، زیرا خود دولت توسط نژادپرستی ساختار یافته است. کشتن افراد رنگین پوست جنایت واقعی نبود. موشک روی هواپیمای بدون سرنشین ، همان کاری را که قدرت دولتی در سراسر جهان انجام می دهد ، غیرنظامیانی مانند جورج فلوید را بدون هیچ پیامدی می کشد. تا زمانی که تکنولوژی امکان ثبت غیرنظامیان جنایت نژادپرستانه در ایالات متحده را برای غیرنظامیان فراهم نکرد ، این جنایات عملاً طبقه بندی شدند زیرا دادگاه ها از شهادت دروغ پلیس حمایت کردند. بنابراین ، دانیل هیل سعی می کند مانند دارنلا فریزیر ، شاهد قتل باشد ، اما قوانین محرمانه بودن او را از حضور در این امر منع می کند. اگر بعد از کشته شدن جورج فلوید ، چهار پلیس همه شاهدان را محرمانه شمرده بودند و ادعا می کردند که این کار تحت حمایت پلیس است؟ اگر پلیس دوربین دارنلا را گرفته و آن را خرد کرده باشد یا فیلم را حذف کرده یا او را به جاسوسی در امور پلیس دستگیر کرده باشد ، چه می شود؟ پس از آن ، پلیس شاهد معتبر پیش فرض است. در مورد هیل ، رئیس جمهور اوباما به تلویزیون می رود و با قاطعیت اعلام می کند که ایالات متحده بسیار مراقب است تا تروریست های هدف را با هواپیماهای بدون سرنشین بکشد. بدون دارنلا دانیل فریزیر هیل ، دروغ به حقیقت تبدیل می شود.

س Theالی که مطرح می شود این است که چرا مردم نسبت به بی عدالتی قتل جورج فلوید اینقدر پرشور واکنش نشان دادند ، اما نه به شواهد بصری که هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی مردان ، زنان و کودکان بی گناه را به گونه ای کشتند که فقط به همان اندازه بی پروا و حتی بیشتر توصیف شود. شریر، بدجنس، حیوان صفت. آیا زندگی اعراب مهم نیست؟ یا نوع دیگری از خودشیفتگی در اینجا وجود دارد - جورج فلوید از قبیله ما بود ، افغانها اینطور نیستند. به طور مشابه ، اگرچه اکثر مردم اعتراف می کنند که جنگ ویتنام یک جنایت جنایی دولتی ایالات متحده بود ، ما 58,000 آمریکایی کشته شده در ویتنام را به یاد می آوریم ، اما 3 تا 4 میلیون ویتنامی ، لائوس و کامبوج را نادیده می گیریم.

* * * *

من هنگام نقاشی دنیل هیل با این نقل قول از آملیا ارهارت روبرو شدم: "شجاعت بهای زندگی برای اعطای صلح است." اولین فکر من این بود که او در مورد ایجاد صلح در خارج از خود صحبت می کند - صلح بین مردم ، جوامع ، بین ملت ها. اما شاید یک صلح به همان اندازه صلح با خود است که با داشتن شجاعت و همسویی اقدامات خود با وجدان و آرمانهای خود ایجاد می شود.

انجام این کار ممکن است یکی از سخت ترین و مهمترین اهداف یک زندگی شایسته باشد. زندگی ای که می خواهد خود را در این راستا تنظیم کند ، باید در تضاد قاطع با قدرتی باشد که می خواهد آن را تحت کنترل خود درآورد ، آن را به پذیرش عضویت در یک گله ساکت تبدیل کند. به چنین زندگی چیزی را که ما می توانیم آن را بار بزرگی بنامیم ، بر عهده می گیرد. این بار پیامدهای سنگین اصرار بر دستورات وجدان را می پذیرد. این بار پیروزی ماست ، عزت نهایی ماست و مهم نیست که ستمگر ما چقدر قدرتمند است. این بخش عالی است ، شجاعت درخشان درخشان به انتخاب اخلاقی می دهد. چیزی که نفیس است ، نوری است که به سوی حقیقت می تابد. دانیل هیل از وسوسه عدم زیر سوال بردن سیاست هواپیماهای بدون سرنشین می ترسید. مشارکت بار مخالف او بود ، فدای خودمختاری و عزت اخلاقی او. قدرت فرض می کند که بزرگترین ترس شما این است که خود را در اختیار خود قرار دهید. (خنده دار است ، این کلمه "رحمت" قدرت همچنان به خاطر تمایل به بی رحم بودن قدرت باقی می ماند.) دانیل هیل بیشتر از اینکه به زندان فرستاده شود از این که از بی اخلاقی بی رحمانه سیاست پهپاد جدا نشود می ترسید. او با آسیب پذیری خود در برابر قدرت ، آن را شکست می دهد. آن بار عالی است

من در کار نقاشی قدیسین نیستم. من عاشق این هستم که همه ما چقدر اشتباه پذیر هستیم ، چگونه باید برای پیروزی های اخلاقی خود - با خودمان ، با فرهنگ خود - مبارزه کنیم. اما وقتی شخصی مانند دانیل هیل رفتار می کند ، بر وجدان خود پافشاری می کند و اراده قدرت را نقض می کند ، از درجه خلوص برخوردار می شود. چنین نعمتی می تواند بقیه ما را بلند کند اگر مایل به حمایت از او باشیم و به او کمک کنیم تا بار عالی خود را بر دوش بکشد. در تحمل مشترک این بار ، امید دموکراسی نیز وجود دارد. مارکوس راسکین ، بنیانگذار موسسه مطالعات سیاست ، این را چنین بیان کرد: "دموکراسی و اصل عملیاتی آن ، حاکمیت قانون ، مستلزم زمینه ای است که بر اساس آن بایستیم. آن زمینه حقیقت است. وقتی دولت دروغ می گوید ، یا ساختار آن مانند دولت امنیت ملی ما برای ترویج دروغ و خود فریبی است ، ساختارهای رسمی ما ایمان خود را با پیش شرط اساسی دولت مشروطه در دموکراسی شکست داده اند. "

دانیل هیل هنگام پیوستن به نیروی هوایی بی خانمان بود. مردی جوان و ملایم از خانواده ای ناکارآمد. ارتش به او پیشنهاد ثبات ، اجتماع و مأموریت کرد. همچنین از وی خواستار مشارکت در جنایت شد. و رازداری. خواستار خودکشی اخلاقی شد. نقل قول او که من روی نقاشی او حک کرده ام می گوید:

"در جنگ پهپادی ، گاهی از هر ده نفر کشته ، نه نفر بی گناه هستند. شما باید بخشی از وجدان خود را برای انجام وظیفه خود بکشید ... اما من چه کاری می توانستم انجام دهم تا با ظلم و ستم های غیرقابل انکاری که ادامه دادم کنار بیایم؟ چیزی که بیشتر از آن می ترسیدم وسوسه عدم پرسش آن بود. بنابراین با یک خبرنگار تحقیقی تماس گرفتم ... و به او گفتم چیزی دارم که مردم آمریکا باید بدانند. "

 

 

 

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی