افسانه: جنگ ضروری است

واقعیت: دفاع از آزادی، دموکراسی و زندگی خود، با قدرت بی خشونت انجام می شود. سلطه غیردموکراتیک بر سر دیگران نیازمند خشونت و جنگ است.

برای جنگجویان غیرمنتظره است که جنگهای خود را به عنوان مطلوب و سیاست استاندارد برای ادعای اینکه هر جنگ به عنوان آخرت به کار گرفته شده است، اعلام کند. این پیشرفت است که بسیار خوشحال است و برای ساختن بر روی آن. این امکان وجود دارد که نشان دهد که راه اندازی هر گونه جنگ خاص، درواقع، آخرین راه حل نبود، که جایگزین های برتر وجود داشت. بنابراین، اگر جنگ تنها به عنوان آخرین راه حل قابل دفاع باشد، جنگ غیرقابل قبول است.

برای هر جنگی که اتفاق می افتد و حتی بسیاری که نمی کنند، افرادی پیدا می شوند که در آن زمان باور دارند و پس از آن هر جنگ خاص ضروری و ضروری است. بعضی از مردم ادعا می کنند که لازم است برای جنگ های بسیاری متقاعد شوند، اما اصرار دارند که یک یا دو جنگ در گذشته دور از انتظار بود. و بسیاری معتقدند که بعضی از جنگ ها در آینده احتمالا ممکن است ضروری باشد - حداقل برای یک طرف جنگ، و به همین دلیل نیاز به حفظ دائمی یک ارتش آماده برای جنگیدن دارد.

جنگ "دفاع" نیست

وزارت جنگ آمریكا در سال 1947 به وزارت دفاع تغییر نام یافت و در بسیاری از كشورها رایج است كه در مورد ادارات جنگ خود و سایر ملتها "دفاع" می گویند. اما اگر این اصطلاح معنایی داشته باشد ، نمی توان آن را گسترش داد تا جنگهای تهاجمی یا نظامی گری تهاجمی را پوشش دهد. اگر منظور از "دفاع" چیزی غیر از "جرم" باشد ، حمله به ملت دیگر "برای اینکه آنها نتوانند ابتدا به ما حمله کنند" یا "برای ارسال پیام" یا "مجازات" یک جرم دفاعی نیست و لازم نیست.

در 2001، دولت طالبان در افغانستان مایل بود که اسامه بن لادن را به یک ملت سوم بفرستد تا برای جنایاتی که ایالات متحده ادعا می کند مرتکب شده است، محاکمه شود. ایالات متحده و ناتو به جای پیگیری مجازات قانونی برای جرایم، یک جنگ غیرقانونی را انتخاب کردند که باعث شد خسارت بیشتری نسبت به جرایم ایجاد شود، ادامه داد پس از اینکه بن لادن از کشور خارج شد، همچنان پس از اعلام مرگ بن لادن، ادامه یافت و ادامه یافت آسیب به افغانستان، پاکستان، ایالات متحده و ناتو و حاکمیت قانون.

بوش گفت که براساس یک متن نشست در ماه فوریه 2003 بین رئیس جمهور آمریکا و جورج دبلیو بوش و نخست وزیر اسپانیا، رئیس جمهور صدام حسین پیشنهاد کرده بود که عراق را ترک کند و اگر تبعید شود می تواند مبلغ 1 میلیارد دلار را ترک کند. یک دیکتاتور مجاز به فرار با $ 1 میلیارد نتیجه ایده آل نیست. اما این پیشنهاد به مردم آمریکا داده نشد. در عوض، دولت بوش ادعا کرد جنگ برای دفاع از ایالات متحده در برابر سلاح هایی که وجود نداشت، مورد نیاز بود. به جای از دست دادن یک میلیارد دلار، مردم عراق از دست دادن صدها هزار نفر جان خود را از دست دادند، میلیون ها پناهنده، زیرساخت های کشورشان و سیستم های آموزشی و بهداشتی نابود شده، آزادی های مدنی از دست رفته، ویرانی های زیست محیطی و بیماری های زودهنگام - همه اینها هزینه دلار آمریکا را به مبلغ $ 800 میلیارد دلار می پردازند، بدون توجه به تریلیون دلار برای افزایش هزینه های سوخت، پرداخت بهره های بعدی، مراقبت از جانبازان و فرصت های از دست رفته - بدون اشاره به مردگان و مجروحین، افزایش محرمانگی دولت، خسارت به زمین و فضای آن و آسیب اخلاقی پذیرش عمومی آدم ربایی، شکنجه و قتل.

همچنین بخوانید: افسانه: چین یک تهدید نظامی است

آماده سازی جنگ نیز "دفاع" نیست

از همان منطقی که ادعا می کند حمله به کشور دیگر "دفاعی" است می توان برای توجیه استقرار دائمی نیروها در یک کشور دیگر استفاده کرد. نتیجه ، در هر دو مورد ، ضد تولید است ، تهدیدهایی را ایجاد می کند تا تهدیدها را از بین ببرد. از حدود 196 کشور روی زمین ، ایالات متحده است سربازان در حداقل 177. تعداد انگشت شماری از کشورها نیز تعداد بسیار کمتری از نیروها را در خارج مستقر کرده اند. این یک فعالیت یا هزینه دفاعی یا ضروری نیست.

یک ارتش دفاعی متشکل از یک گارد ساحلی ، یک گشت مرزی ، سلاح های ضدهوایی و سایر نیروهای قادر به دفاع در برابر حمله است. اکثریت قریب به اتفاق هزینه های نظامی ، به ویژه توسط کشورهای ثروتمند ، توهین آمیز است. سلاح های خارج از کشور ، دریاها و فضای خارجی دفاعی نیستند. بمب ها و موشک هایی که سایر کشورها را هدف قرار می دهند دفاعی نیستند. بیشتر کشورهای ثروتمند ، از جمله کشورهایی که سلاح های بیشماری دارند و هیچ هدف دفاعی ندارند ، هر ساله کمتر از 100 میلیارد دلار برای ارتش خود هزینه می کنند. 900 میلیارد دلار اضافی که هزینه های ارتش آمریكا را سالانه تقریباً به 1 تریلیون دلار می رساند ، هیچ چیز دفاعی ندارد.

دفاع نیازمند خشونت نیست

ما در تعریف جنگ های اخیر در افغانستان و عراق به عنوان غیر دفاعی، ما دیدگاه مردم و مردم عراق را نادیده گرفتیم؟ آیا دفاعی است که هنگام حمله حمله می کند؟ در واقع آن است که. این تعریف دفاعی است. اما بیایید به یاد داشته باشیم که اینها مروج جنگی هستند که ادعا می کنند که دفاع از یک جنگ توجیه می کند. شواهد نشان می دهد که موثرترین ابزار دفاع، بیشتر و نه بیشتر، مقاومت بی خشونت است. اسطوره های فرهنگ های جنگجویان نشان می دهد که اقدام بی خشونت در حل مسائل اجتماعی در مقیاس وسیع، ضعیف، منفعل و بی اثر است. حقایق فقط مخالفم. بنابراین ممکن است که تصمیم شگرف برای عراق یا افغانستان، مقاومت غیرمعمول، عدم همکاری و درخواست تجدید نظر در مورد عدالت بین المللی باشد.

چنین تصمیمی قانع کننده تر خواهد بود اگر ملتی مانند ایالات متحده را تصور کنیم ، با کنترل عالی بر ارگان های بین المللی مانند سازمان ملل ، در برابر حمله به خارج از کشور پاسخ می دهد. مردم ایالات متحده می توانند از به رسمیت شناختن اقتدار خارجی امتناع ورزند. تیم های صلح از خارج از کشور می توانند به مقاومت بدون خشونت بپیوندند. تحریم ها و پیگردهای قانونی می تواند همراه با فشار دیپلماتیک بین المللی باشد. جایگزینی برای خشونت جمعی وجود دارد.

در اینجا فهرستی از کاربردهای موفقیت‌آمیز اقدام غیرمسلحانه غیرخشونت‌آمیز به جای جنگ آمده است.

جنگ هر کس کمتر امن است

با این وجود، سوال مهم این است که چگونه حمله به ملت باید پاسخ دهد، اما چگونه می توان از حمله ملت مهاجم جلوگیری کرد. یکی از راه های کمک به این کار این است که آگاهی را گسترش دهیم که جنگ باعث می شود مردم را به خطر بیندازیم و نه از آنها محافظت کنیم.

انکار اینکه جنگ ضروری است، همانند عدم شناختن اینکه در جهان وجود دارد شر است. در واقع، جنگ باید به عنوان یکی از بدترین چیزها در جهان محسوب شود. هیچ چیز بدتری وجود ندارد که جنگ بتواند از آن جلوگیری کند. و استفاده از جنگ برای جلوگیری یا مجازات ساختن جنگ شکست خورده است.

اسطوره جنگ می تواند ما را باور کند که جنگ باعث کشتن افراد شرور می شود که باید برای محافظت از ما و آزادی های ما کشته شوند. در حقیقت، جنگ های اخیر در مورد کشورهای ثروتمند، کشتار یک طرفه کودکان، افراد سالخورده و ساکنان عادی فقیرترین کشورها بوده است. و در حالی که "آزادی" به عنوان یک توجیه برای جنگ خدمت کرده است، جنگ به عنوان خدمت کرده است توجیه برای محدود کردن آزادی های واقعی.

این ایده که شما می توانید حقوق خود را با قدرت بخشیدن به حکومت خود برای کار در راز و کشتن تعداد زیادی از مردم به دست آورد، تنها به نظر می رسد، اگر جنگ تنها ابزار ما است. هنگامی که همه شما یک چکش است، هر مشکل به نظر می رسد مانند ناخن. به این ترتیب، جنگ ها به تمام درگیری های خارجی پاسخ می دهند و جنگ های فاجعه آمیز که با بیش از حد طول می کشد، می تواند توسط گسترش آنها به پایان برسد.

بیماری های قابل پیشگیری ، تصادفات ، خودکشی ها ، زمین خوردن ها ، غرق شدن و گرمای هوا بسیاری از افراد تروریسم را در ایالات متحده و بسیاری از کشورها می کشد. اگر تروریسم سرمایه گذاری 1 تریلیون دلار در سال برای آماده سازی جنگ را ضروری کند ، هوای گرم چه کاری را ضروری می کند؟

اسطوره ای از یک تهدید بزرگ تروریستی به شدت توسط سازمان هایی مانند FBI بوجود می آید که به طور منظم مردم را تشویق، تأمین و تأمین مالی می کند و افرادی را که هرگز نمی توانند به تنهایی تهدیدات تروریستی شوند.

A مطالعه انگیزه های واقعی برای جنگ روشن می سازد که ضرورت، به غیر از تبلیغات عمومی، به فرایند تصمیم گیری تبدیل نمی شود.

"کنترل جمعیت" توسط Mass-Murder یک راه حل نیست

در میان کسانی که می دانند جنگ چگونه ضرر آور است ، توجیه افسانه ای دیگری نیز برای این نهاد عجیب وجود دارد: جنگ برای کنترل جمعیت مورد نیاز است. اما ظرفیت این سیاره برای محدود کردن جمعیت انسانی شروع به نشان دادن نشانه هایی از عملکرد بدون جنگ می کند. نتایج وحشتناک خواهد بود. یک راه حل ممکن است سرمایه گذاری بر روی بخشی از گنجینه وسیعی باشد که اکنون به جنگ ریخته شده است و به جای آن سبک زندگی پایدار است. ایده استفاده از جنگ برای از بین بردن میلیاردها مرد ، زن و کودک ، تقریباً گونه هایی را به وجود می آورد که فکر می کنند این فکر برای حفظ نادرست است (یا حداقل انتقاد از نازی ها نیست). خوشبختانه اکثر مردم نمی توانند چیزی خیلی هیولا فکر کنند.

  1. جنگ جهانی دوم بدون جنگ جهانی اول نمی توانست اتفاق بیفتد، بدون شیوه ای احمقانه از شروع جنگ جهانی اول و شیوه ی بسیار دقیق پایان دادن به جنگ جهانی اول که باعث شد بسیاری از مردم عاقل به پیش بینی جنگ جهانی دوم در محل و یا بدون بودجه وال استریت از آلمان نازی ها برای چندین دهه (به عنوان ترجیح به کمونیست ها)، و یا بدون مسابقه تسلیحاتی و تصمیمات متعدد بد که نیازی به تکرار در آینده نیست.
  2. دولت آمریكا با یك حمله غافلگیرانه مورد اصابت قرار نگرفت. رئیس جمهور فرانکلین روزولت بی سر و صدا به چرچیل قول داده بود که ایالات متحده سخت تلاش خواهد کرد تا ژاپن را به راه اندازی یک حمله تحریک کند. FDR می دانست که حمله در حال وقوع است و در ابتدا اعلامیه جنگ علیه آلمان و ژاپن را در عصر پرل هاربر تهیه کرد. قبل از پرل هاربر ، FDR پایگاه هایی را در ایالات متحده و اقیانوس های مختلف ایجاد کرده بود ، برای انگلیسی ها اسلحه برای پایگاه ها تجارت می کرد ، پیش نویس را شروع می کرد ، لیستی از هر آمریکایی ژاپنی در کشور ایجاد می کرد ، هواپیما ، مربی و خلبان به چین ارائه می داد ، تحریم های شدیدی را علیه ژاپن اعمال کرد و به ارتش آمریکا توصیه کرد که جنگ با ژاپن در حال آغاز است. وی به مشاوران ارشد خود گفت كه انتظار حمله در اول دسامبر را دارد كه شش روز تعطیل بود. این یادداشتی است در خاطرات وزیر جنگ هنری استیمسون پس از نشست کاخ سفید در 1 نوامبر 25: "رئیس جمهور گفت ژاپنی ها به خاطر حمله بدون هشدار به شهرت رسیده اند و اظهار داشت که مثلاً دوشنبه هفته آینده ممکن است به ما حمله شود. "
  3. جنگ از لحاظ انسانی نبود و حتی پس از گذراندن آن، حتی به بازار عرضه نشد. ایالات متحده رهبری کرد کنفرانس های جهانی که در آن تصمیم به عدم پذیرش پناهندگان یهودی و به صراحت دلایل نژادپرستانه و علیرغم ادعای هیتلر مبنی بر اینکه آنها را با کشتی های تفریحی لوکس به هرجایی می فرستد ، گرفته شد. هیچ پوستری نبوده که از شما بخواهد به عمو سام کمک کنید تا یهودیان را نجات دهد. یک ناو پناهنده یهودی از آلمان توسط گارد ساحلی از میامی بدرقه شد. ایالات متحده و سایر کشورها از پذیرفتن پناهندگان یهودی خودداری کردند و اکثر مردم ایالات متحده از این موضع حمایت کردند. به گروه های صلح که نخست وزیر وینستون چرچیل و وزیر امور خارجه وی را در مورد حمل یهودیان به خارج از آلمان برای نجات آنها زیر سال بردند ، گفته شد که گرچه ممکن است هیتلر به خوبی با این طرح موافقت کند ، اما این مسئله دردسر زیادی خواهد داشت و به کشتی های زیادی نیاز دارد. ایالات متحده برای نجات قربانیان در اردوگاه های کار اجباری نازی ها هیچ گونه تلاش دیپلماتیک و نظامی انجام نداد. آن فرانک از ویزای آمریکا محروم شد. اگرچه این نکته هیچ ارتباطی با پرونده یک مورخ جدی برای جنگ جهانی دوم به عنوان یک جنگ عادلانه ندارد ، اما آن چنان در افسانه های ایالات متحده حیاتی است که من در اینجا یک متن اصلی از نیکلسون بیکر را وارد می کنم:

"آنتونی ادن، وزیر امور خارجه بریتانیا، که توسط چرچیل مسئولیت رسیدگی به پرونده های مربوط به پناهندگان را به عهده داشت، سردمردانه با یکی از نمایندگان مهم گفت وگو کرد و گفت که هر گونه تلاش دیپلماتیک برای به دست آوردن آزادی یهودیان از هیتلر" فوق العاده غیرممکن "بود. عدن به سفر به ایاالت متحده صادقانه به سردل هال، وزیر امور خارجه، گفت که مشکل واقعی با درخواست هیتلر برای یهودیان این بود که "هیتلر شاید ما را در هر چنین پیشنهادی قرار دهد و کشتی های کافی برای آن وجود ندارد و وسایل حمل و نقل در جهان برای رسیدگی به آنها. چرچیل توافق کرد وی در پاسخ به یک نامه محرمانه حتی به ما اجازه داد تا تمامی یهودیان را از بین ببرد، "حمل و نقل به تنهایی مشکل را فراهم می کند که راه حل مشکل خواهد بود." حمل و نقل کافی نیست؟ دو سال قبل، بریتانیا فقط 9 روز از ساکنین دونکرک، نزدیکان 340,000 را تخلیه کرد. نیروی هوایی ایالات متحده هزاران هواپیمای جدید داشت. در حین یک فرماندهی کوتاه مدت، متفقین می توانستند هواپیما و پناهندگان را در تعداد زیادی از سرزمین آلمان حمل کنند. "[هفتم]

شاید به س ofال "قصد درست" برسد که طرف "خوب" جنگ به سادگی چیزی را که می تواند به عنوان نمونه اصلی بدی جنبه "بد" جنگ بدل شود ، نادیده نگرفت.

  1. جنگ دفاعی نبود. فدرالیزم دروغ گفت که او نقشه ای از برنامه های نازی برای برچیدن آمریكای جنوبی دارد، كه برنامه ای نازی برای از بین بردن مذهب داشته است، كه کشتی های آمریكایی (به صورت مخفیانه به هواپیماهای جنگی بریتانیا) حمله می كردند و نازی ها به صورت بی گناه حمله می كردند، ایالت ها.[VIII] یک مورد را می توان پیش بینی کرد که ایالات متحده نیاز به ورود به جنگ در اروپا برای دفاع از کشورهای دیگر دارد که برای دفاع از دیگر ملت ها وارد شده اند، اما می توان گفت که ایالات متحده هدف حمله غیرنظامیان را افزایش داده است، جنگ را گسترش داده و آسیب بیشتری نسبت به آنچه ممکن است اتفاق افتاده باشد، ایالات متحده هیچ کاری انجام نداد، تلاش برای دیپلماسی انجام نداد و یا بدون خشونت سرمایه گذاری کرد. ادعا می کند که یک امپراطوری نازی می تواند روزی افزایش یابد، اشغال ایالات متحده به شدت بی رحمانه و ناشی از هر گونه مثال زودتر یا بعد از جنگ های دیگر است.
  2. اکنون ما بیشتر به طور گسترده و با اطلاعات بسیار بیشتر می دانیم که مقاومت بی قید و شرط نسبت به اشغال و بی عدالتی بیشتر به موفقیت می رسد و این موفقیت بیشتر از مقاومت خشونت آمیز است. با استفاده از این دانش، ما می توانیم به موفقیت های خیره کننده اقدامات خشونت آمیز علیه نازی ها نگاه کنیم، که در خارج از موفقیت های اولیه خود به خوبی سازمان یافته یا ساخته نشده اند.[نهم]
  3. جنگ خوب برای نیروها خوب نبود. فاقد آموزش شدید مدرن و شرط بندی روانی برای آماده سازی سربازان برای اقدام غیر طبیعی قتل ، حدود 80 درصد از نیروهای آمریکایی و سایر نظامیان در جنگ جهانی دوم سلاح های خود را به سمت "دشمن" شلیک نکردند.[X] واقعیت این است که جانبازان جنگ جهانی دوم پس از جنگ بهتر از سایر سربازان قبل یا بعد از آن درمان شدند، نتیجۀ فشار ناشی از ارتش پاداش پس از جنگ قبلی بود. این جانبازان کالج آزاد، مراقبت های بهداشتی و حقوق بازنشستگی به علت شایستگی جنگ و یا بعلت نتیجه جنگ بودند. بدون جنگ، هر ساله می توانست کالج آزاد را بگذراند. اگر امروز کالج رایگان برای همه امروز فراهم کنیم، پس از آن، داستان های بسیاری از داستان های جنگ جهانی دوم به دست خواهد آمد تا بسیاری از مردم را به ایستگاه های استخدام نظامی تبدیل کنند.
  4. چندین بار تعداد کشته شدگان در اردوگاه های آلمان در خارج از کشور در جنگ کشته شدند. اکثریت آن افراد غیر نظامی بودند. مقیاس کشتار، زخمی شدن و نابود کردن جنگ جهانی دوم، تنها بدترین چیزی بود که بشریت در طول زمان کوتاهی به خود انجام داده است. ما تصور می کنیم که متحدان به نحوی "مخالف" به کشتار کمتری در اردوگاه ها هستند. اما این نمی تواند درمان را که بدتر از بیماری است، توجیه کند.
  5. افزایش جنگ برای شامل نابودی کامل غیرنظامیان و شهرها، به دست آوردن مناطق کاملا غیرقابل انکار از شهرها، جنگ جهانی دوم را از قلمرو پروژه های قابل دفاع برای بسیاری از کسانی که از آغاز آن دفاع کرده بودند، به عهده گرفت. تقاضای تسلیم بدون قید و شرط و تلاش برای به حداکثر رساندن مرگ و رنج، آسیب زیادی را به بار آورد و میراث مبهم و پیشداوری را ترک کرد.
  6. ظاهراً کشتن تعداد زیادی از مردم برای طرف "خوب" در جنگ قابل دفاع است ، اما برای طرف "بد" قابل دفاع نیست. تمایز بین این دو هرگز به همان اندازه تصورات خشن نیست. ایالات متحده سابقه طولانی به عنوان یک کشور آپارتاید داشت. سنت های آمریكا در مورد سرکوب آفریقایی آمریکایی ها ، انجام نسل کشی علیه بومیان آمریكا ، و اكنون كارآمدی ژاپنی های آمریكایی همچنین باعث ایجاد برنامه های خاصی می شود كه از نازی های آلمان الهام می گرفت - این شامل اردوگاه هایی برای بومیان آمریكا و برنامه هایی از نژاد پرستی و آزمایش های انسانی است كه قبل ، در طی و بعد از جنگ. یکی از این برنامه ها شامل دادن سفلیس به مردم گواتمالا در همان زمان محاکمه نورنبرگ بود.[خی] ارتش ایالات متحده در نهایت صدها نفر از نازی ها را استخدام کرد؛ آنها مناسب هستند[XII] ایالات متحده قصد دارد یک امپراتوری جهانی گسترده تر، قبل از جنگ، در طول آن و از آن زمان تاکنون. امروزه نئونازی های آلمان، ممنوعیت پرچم نازی ها را ممنوع کرده اند، و گاهی اوقات موجب پرچم ایالات متحد آمریکا می شوند.
  7. طرف "خوب" "جنگ خوب" ، حزبی که بیشترین کشتار و جانفشانی را برای طرف پیروز انجام داد ، اتحاد جماهیر شوروی کمونیست بود. این امر باعث پیروزی کمونیسم نمی شود ، اما داستان های پیروزی "دموکراسی" واشنگتن و هالیوود را لکه دار می کند.[XIII]
  8. جنگ جهانی دوم هنوز پایان نیافته است. مردم عادی در ایالات متحده تا زمان جنگ جهانی دوم درآمد خود را مالیات نمی دادند و این هرگز متوقف نمی شد. قرار بود موقتی باشد.[چهاردهم] پایگاه های دوران جنگ جهانی دوم در سراسر جهان ساخته شده است هرگز بسته شده است. نیروهای ایالات متحده هرگز آلمان یا ژاپن را ترک نکرده اند.[پانزدهم] بیش از 100,000 ایالات متحده و بریتانیا بمب هنوز در زمین در آلمان وجود دارد، هنوز هم کشتن.[شانزدهم]
  9. بازگشت 75 سال به یک جهان بدون استعمار و استعماری از ساختارها، قوانین و عادت های کاملا متفاوت، برای توجیه آنچه که بیشترین هزینه ایالات متحده را در هر سال از آن ها به دست آورده است، یک تجربه عجیب و غریب از خودباوری است که " تلاش برای توجیه هر سازمانی کمتر. فرض کنید که اعداد 1 از طریق 11 کاملا اشتباه است و شما هنوز هم باید توضیح دهید که یک رویداد از 1940 های اولیه توجیه کردن یک تریلیون دلار 2017 را به بودجه جنگی که می توانست برای تغذیه، لباس، درمان، و پناهگاه صرف شود میلیون ها نفر، و از نظر محیط زیست از زمین حفاظت می کند.

[هفتم] جنگ بیشتر نیست: سه قرن دفاع مقدس و جنگ صلح آمریكا، ویرایش شده توسط لارنس Rosendwald.

[VIII] دیوید سوانسون جنگ دروغ است نسخه دوم (Charlottesville: Just World Books، 2016).

[نهم] کتاب و فیلم: یک نیروی قدرتمند، http://aforcemorepowerful.org

[X] دیو گروسمن در قتل: هزینه های روحی یادگیری برای کشتن در جنگ و جامعه (Back Bay Books: 1996).

[خی] دونالد گ. مک نیل جونیور نیویورک تایمز، "ایالات متحده برای آزمایش سیفیلیس در گواتمالا عذرخواهی می کند،" اکتبر 1، 2010، http://www.nytimes.com/2010/10/02/health/research/02infect.html

[XII] آنی یعقوبسن عملیات Paperclip: برنامه اطلاعاتی مخفی که دانشمندان نازی را به آمریکا آورده است (کوچک، براون و شرکت، 2014).

[XIII] الیور استون و پیتر کوزنیک تاریخچه بی نظیر ایالات متحده (گالری کتابها، 2013).

[چهاردهم] استیون آ. بانک، کرک جی. استارک و جوزف جی تورندیک، جنگ و مالیات (مطبوعاتی موسسه شهری، 2008).

[پانزدهم] RootsAction.org، "حرکت دور از جنگ غیر مجاز. بستن پایگاه هوایی رامشتاین، "http://act.rootsaction.org/p/dia/action3/common/public/؟action_KEY=12254"

[شانزدهم] دیوید سوانسون ، "ایالات متحده فقط آلمان را بمباران کرد" ، http://davidswanson.org/node/5134

مقاله های اخیر:

بنابراین شما شنیده جنگ است ...
ترجمه به هر زبانی