دولت امنیت ملی یک اشتباه بزرگ بود

توسط یعقوب هورنبرگر رسانه با وجدان.

Tاو سال 1989 موجب شوک غیر منتظره ای به سازمان امنیت ملی ایالات متحده شد. اتحاد جماهیر شوروی ناگهان و به طور غیر منتظره دیوار برلین را شکست، نیروهای شوروی را از آلمان شرقی و اروپای شرقی حذف کرد، پیمان ورشو را تخریب کرد، امپراتوری شوروی را تخریب کرد، و به طور یک جانبه جنگ سرد را پایان داد.

پنتاگون، سازمان سیا و سازمان امنیت و همکاری اروپا هرگز چنین چیزی را انتظار نداشتند. قرار بود جنگ سرد برای همیشه ادامه یابد. کمونیست ها، ظاهرا در سراسر جهان فتح شده اند، با توطئه در مسکو.

ماهها و حتی سالهای پس از آنکه دیوار برلین سقوط کرد، جناح راست بود که هشدار داد که همه اینها یک سوءبردار غول پیکر از سوی کمونیستهاست. همانطور که این اتفاق افتاد، کمونیست ها اعتصاب کردند. بعد از همه، به عنوان هر عضو جنبش محافظه کار و سازمان امنیت ملی در طول جنگ سرد، هرگز نمی توانست به یک کمونیست اعتماد کند.

اما پنتاگون، سیا، و سازمان امنیت و همکاری اروپا بیش از پایان جنگ سرد دچار ترس شد. آنها نیز ترسناک بودند. آنها می دانستند که وجودشان بر اساس جنگ سرد و تهدید به اصطلاح کمونیستی بود. با وجود جنگ سرد و هیچ توطئه کمونیستی در سراسر جهان در مسکو، مردم احتمالا می پرسیدند: چرا ما هنوز به یک کشور امنیت ملی نیاز داریم؟

پس از همه، به خاطر داشته باشید که به همین دلیل است که ساختار دولتی فدرال آمریکا از یک جمهوری محدود دولتی به یک کشور امنیت ملی پس از جنگ جهانی دوم تبدیل شده است. مقامات ایالات متحده گفتند که تبدیل لازم برای حفاظت از آمریکا از اتحاد جماهیر شوروی، چین سرخ و کمونیسم بود. به محض این که جنگ سرد و کمونیسم شکست خورده بود، مقامات آمریکایی گفتند که مردم آمریکا می توانند جمهوری کمونیستی خود را بازگردانند.

اما مطمئناً هیچ کس فکر نمی کرد که این اتفاق بیفتد. همه بر این باور بودند که شیوه زندگی امنیت ملی به بخشی دائمی از جامعه آمریکا تبدیل شده است. یک نهاد نظامی عظیم و رو به رشد. سیا ترور مردم و کودتاهای مهندسی در سراسر جهان است. مشارکت با رژیم های شدید استبدادی. عملیات تغییر رژیم. تهاجمات جنگ های خارجی طرح های نظارت مخفی. مرگ و نابودی. لازم به نظر می رسید که همه اینها فقط یکی از آن اتفاقات ناخوشایند زندگی است.

و سپس روس ها بی نظیری انجام دادند: آنها یکبار به جنگ سرد پایان دادند. بدون مذاکره. بدون توافقنامه آنها فقط به محیط دشمن در پایان خود پایان دادند.

بلافاصله، آمریکایی ها شروع به صحبت در مورد "تقسیم صلح" کردند، که شگفت آور آن را معادل کاهش شدید در هزینه های نظامی و اطلاعاتی نمی دانستند. در حالیکه تنها لیبرتاریان بحث را به سطح بالاتری ارتقاء می دادند - یعنی چرا ما نمی توانیم مجدد جمهوری مجرد کشورمان را بازگردانیم؟ - سازمان امنیت ملی می دانست که دیگران به طور ناخواسته شروع به پرسیدن این سوال می کنند.

آنها در آن روزها آزاد شدند. آنها چیزهایی مانند: ما هنوز هم می تواند مهم و مرتبط باشد. ما می توانیم در جنگ مواد مخدر پیروز شویم. ما می توانیم کسب و کارهای آمریکایی را در خارج از کشور تبلیغ کنیم ما می توانیم نیرویی برای صلح و ثبات در جهان باشد. ما می توانیم در تغییر رژیم تخصص داشته باشیم.

این زمانی بود که آنها به خاورمیانه رفتند و شروع به کشیدن لانه های هورنت با مرگ و نابودی کردند. هنگامی که مردم تلاشی کردند، بی گناهان را بازی کردند: "ما به دلیل نفرت از آزادی و ارزش های ما مورد حمله قرار گرفته ایم، نه به این دلیل که ما در حال پوسیدن شانه های هورنتس با کشتن صدها هزار نفر از جمله کودکان در خاورمیانه".

این همانگونه بود که ما "جنگ علیه تروریسم" و قدرت های قومی مانند قدرت مطلق مانند رییس جمهور، پنتاگون، سیا و سازمان امنیت ملی را به قتل رساندیم یا فقط برای دور زدن آنها، زندانی کردن آنها و شکنجه آنها، و گسترش گسترده برنامه های نظارت مخفی، همه بدون محاکمه قانونی و محاکمه هیئت منصفه.

اما همیشه پشت سر گذاشتن جنگ علیه تروریسم امکان بازگشت جنگ سرد علیه کمیسون بود که پس از آن دو پایگاه بزرگ دفاعی رسمی را به مؤسسه امنیت ملی منجر می شد که می توانست آن را ادامه دهد و بودجه های آن، قدرت، و نفوذ: تروریسم و ​​کمونیسم (که به طور تصادفی، دو دشمن رسمی بزرگ بود که هیتلر برای تضمین گذار قانون تأسیس، که به او قدرت فوق العاده ای داده بود) بود.

و اکنون آنها آن را به نظر می رسند که این هم تروریست ها (که به مسلمانان تبدیل شده اند) و هم کمونیست هایی که می خواهند ما را بیاورند. جنگ سرد را با جنگ با تروریسم پرتاب کنید.

مثال اصلی: کره ای که در آن برخی از مردان 50,000 آمریکایی، که بسیاری از آنها مورد تجاوز قرار گرفته اند (به عنوان مثال، بردگی)، به خاطر مرگ آنها در جنگ غیر قانونی و غیرقابل انکار، به دلیل هیچ دلیل خوب، همانند دیگر مردان 58,000 یا مردان آمریکایی بعدها به دلیل هیچ دلیلی به هیچ وجه به مرگ آنها در یک جنگ غیر قانونی و غیرقانونی در ویتنام فرستاده نمی شود.

کمونیست ها هرگز برای به دست آوردن ما نبودند. توطئه کمونیستی در سراسر جهان که در مسکو قرار داشت، هیچگاه وجود نداشت. همه اینها به معنای لغو تحریم ها بود، چیزی بیش از یک راه برای نگه داشتن آمریکاییان برای همیشه مضطرب بود، به طوری که آنها همچنان به حمایت از تغییر دولت فدرال به یک کشور امنیت ملی ادامه می دادند.

در طول جنگ ویتنام، آنها به ما گفتند که اگر ویتنام به کمونیست ها برسد، دومینو همچنان در حال فروپاشی ایالات متحده خواهد بود و تحت حکومت کمونیستی قرار خواهد گرفت. این دروغ بود از همان ابتدا.

در طول جنگ سرد، آنها به ما گفتند که کوبا تهدید جدی برای امنیت ملی است. آنها گفتند که این جزیره یک خلبان کمونیستی است که در گلو آمریکا از تنها فاصله مایل 90 فاصله دارد. آنها حتی کشور را در معرض نابودی جنگ هسته ای قرار دادند و آمریکایی ها را متقاعد کردند که موشک های شوروی در کوبا قرار می گیرند تا کمونیست ها بتوانند جنگ هسته ای را با ایالات متحده آغاز کنند.

همهی آن یک دروغ بود. کوبا هرگز به ایالات متحده حمله نکرد و حتی تهدید کرد که این کار را انجام دهد. هرگز تلاش نکرد تا آمریکایی ها را ترور کند. هرگز اقدامات تروریستی یا خرابکاری در ایالات متحده را آغاز نکرد.

در عوض، این تاسیسات امنیتی ملی ایالات متحده بود که همه چیز را به کوبا انجام داد. این همیشه دولت ایالات متحده بود که متجاوز به کوبا بود. این چیزی است که خلیج خوکها در مورد آن بودند. این چیزی است که عملیات Northwoods در مورد آن بود. این چیزی بود که بحران موشک کوبا در مورد آن بود.

این موشک های شوروی به دلیل یک دلیل و تنها به همین دلیل به کوبا اعطا شده است: همین دلیل است که کره شمالی امروز خواستار سلاح های هسته ای است: جلوگیری از تجاوز آمریکا به شکل تجاوز دیگر به کوبا به منظور تغییر رژیم.

این دقیقا همان چیزی است که امروز در کره اتفاق می افتد. نیروهای امنیتی ملی ایالات متحده هرگز اجازه ندهند که دوران جنگ سرد را ترک کنند و کره را به کره ها بیاندازند، هرگز از عقب نشینی دهها ساله خود با تغییر رژیم در کره شمالی اجتناب ورزید.

کره شمالی احمق نیست این می داند که راه مقاومت در برابر تجاوز آمریکا با سلاح های هسته ای درست است، همانطور که کوبا در 1962 موفق به انجام آن شد. به همین دلیل است که آن را برای بدست آوردن آنها به بهترین نحو انجام می دهیم - نه برای آغاز جنگ، بلکه برای جلوگیری از حکومت ایالات متحده از انجام آنچه در ایران، گواتمالا، عراق، افغانستان، کوبا، شیلی، اندونزی، کنگو، لیبی، سوریه و دیگران. به همین دلیل است که سازمان امنیت ملی ایالات متحده مایل به توقف برنامه کره شمالی در بمب هسته ای است تا بتواند تغییر رژیم را به کره شمالی با یک جنگ منظم و نه یک جنگ اتمی تبدیل کند.

بزرگترین اشتباه در تاریخ ایالات متحده زمانی بود که مردم آمریکا مجاز به تبدیل دولت خود از یک جمهوری محدود دولتی به دولت امنیت ملی شدند. آمریکایی ها باید با اصول بنیادی خود درگیر شوند. در طول سالها، آمریکایی ها و جهان هزینه زیادی برای این اشتباه پرداخت کرده اند. اگر همه چیز در کنترل کره شمالی ادامه پیدا کند، قیمت ممکن است به زودی خیلی بیشتر شود، نه تنها برای مردم کره و نیروهای آمریکایی، بلکه برای هزاران تن از مردان و زنان جوان آمریکایی که برای مبارزه با یک جنگ زمینی دیگر به سر می برند آسیا، به جز برای مالیات دهندگان مالی فشرده آمریکایی، که انتظار می رود که از مرگ و تخریب به معنای "حفظ ما" از کمونیست ها تامین شود، انتظار می رود.

یعقوب G. Hornberger بنیانگذار و رئیس فدراسیون آینده آزادی است.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی