وقتی همه ما موزه هستیم

توسط دیوید سوانسون World BEYOND Warسپتامبر 29، 2014

ما لزوماً نخواهیم دانست که Musteite چیست ، اما من تمایل دارم فکر کنم اگر این کار را بکنیم ، کمک خواهد کرد. من از این کلمه به معنای "داشتن میل خاص به سیاست AJ Muste" استفاده می کنم.

هنگامی که در بهترین حالت مبهم ترین تصوری راجع به اینکه AJ Muste بوده است ، مردم به من می گفتند که من یک Musteite هستم. من می توانم بگویم که این یک تعارف است ، و از شرایطی که برداشت کردم به این معنی بود که من کسی هستم که می خواست جنگ را خاتمه دهد. من حدس می زنم من به نوعی مسواک زده ام که خیلی تعارف نیست. چرا باید خاتمه دادن به جنگ را به ویژه ستودنی یا کاملاً رادیکال دانست؟ وقتی کسی می خواهد به طور کامل و کامل تجاوز به کودک ، کودک آزاری یا برده داری یا شرارت دیگری را خاتمه دهد ، ما آنها را رادیکال های افراطی نمی نامیم یا آنها را مقدس نمی دانیم. چرا جنگ متفاوت است؟

این احتمال وجود دارد که جنگ ممکن است متفاوت نباشد، که ممکن است کاملا لغو شود، می تواند به خوبی فکر کند که من از سوی آژانس موست به دست سوم دست پیدا کردم، همانطور که بسیاری از ما از او بسیار زیاد شده است، این که آیا ما آن را می دانیم یا نه. نفوذ او در سراسر اندیشه های ما از کار و سازماندهی و حقوق مدنی و فعالیت های صلح است. بیوگرافی جدید او گاندی آمریکایی: AJ Muste و تاریخ رادیکالیسم در قرن بیستم توسط لیلا دانیلسون ارزش خواندن را دارد ، و با وجود رویکرد نسبتاً عاری از محبت خود کتاب ، علاقه جدیدی به Muste به من بخشیده است.

مارتین لوتر کینگ جونیور به زندگینامه نویس قبلی Muste ، نات هنتوف گفت: "تأکید فعلی بر اقدام مستقیم بدون خشونت در زمینه روابط نژادی بیش از هر کس دیگری در کشور به خاطر AJ است." همچنین به طور گسترده ای تصدیق شده است که بدون Muste ائتلاف گسترده ای علیه جنگ ویتنام تشکیل نشده بود. فعالان در هند او را "گاندی آمریکایی" خوانده اند.

گاندی آمریکایی در 1885 متولد شد و با خانواده اش در سن 6 از هلند به میشیگان مهاجرت کرد. او در هلند، میشیگان، همان شهر که در چند صفحه اول از آن خوانده شده است مطالعه کرد بلک واتر: ظهور قدرتمندترین ارتش مزدور جهان، و بعداً در یک کالج بودجه زیادی توسط خانواده پرنس تأمین شد ، که بلک واتر از آن بیرون آمد. داستان های هر دو موسته و پرنس با کالوینیسم هلندی آغاز می شوند و به همان اندازه جدا از حد تصور می شوند. من فکر می کنم در معرض آزار و اذیت مداحان مسیحی هر یک از این دو انسان ، اگر این دین کنار گذاشته شود ، هیچ یک از داستانها - و نه زندگی - متحمل رنج نمی شدند.

مطمئنا موسته با من مخالف بود ، زیرا نوعی مذهب در تفکر او در بیشتر زندگی عمیق بود. در زمان جنگ جهانی اول او مبلغ و عضو انجمن آشتی (FOR) بود. هنگامی که مخالفت با جنگ قابل قبول بود ، او در سال 1916 با جنگ مخالفت کرد. و وقتی بیشتر بقیه کشورها پشت سر وودرو ویلسون قرار گرفتند و با فرمانبرداری عاشق جنگ در سال 1917 بودند ، Muste تغییری نکرد. او با جنگ و خدمت سربازی مخالفت کرد. او از مبارزه برای آزادی های مدنی ، که همیشه در طول جنگ مورد حمله قرار می گرفت ، حمایت کرد. اتحادیه آزادی های مدنی آمریکا (ACLU) توسط همکاران Muste's FOR در سال 1917 برای درمان علائم جنگ درست مثل امروز شکل گرفت. موسته از موعظه در حمایت از جنگ امتناع ورزید و مجبور به استعفا از کلیسای خود شد و در نامه استعفای خود اظهار داشت که کلیسا باید بر ایجاد "شرایط معنوی متوقف شود که جنگ را متوقف کرده و همه جنگها را غیرقابل تصور کند". موسته داوطلب شد و با ACLU طرفدار مخالفت با وجدان بود و دیگران به دلیل مخالفت با جنگ در نیوانگلند مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. او همچنین یک کوکر شد.

در سال 1919 موسته خود را رهبر اعتصاب 30,000،1920 کارگر نساجی در لارنس ، ماساچوست یافت ، و در این کار از کار - و از خط پیکت یاد گرفت ، جایی که دستگیر و توسط پلیس مورد تعرض قرار گرفت ، اما بلافاصله به خط بازگشت. تا زمان پیروزی در مبارزه ، موسته دبیر کل کارگران نساجی آمیخته ای تازه تاسیس آمریکا بود. دو سال بعد ، وی در حال کارگردانی کالج بروکود کار در خارج از کاتونا ، نیویورک بود. در اواسط دهه 1926 ، با موفقیت بروکود ، موسته به رهبر جنبش کارگری مترقی در سراسر کشور تبدیل شد. در همان زمان ، وی در کمیته اجرایی FOR ملی از 1929 تا 99 و همچنین در کمیته ملی ACLU خدمت کرد. بروكوود تلاش می كرد تا اختلافات زیادی را برطرف كند تا اینكه فدراسیون كار آمریكا آن را با حملات از سمت راست نابود كرد و كمك به حملات از سمت چپ توسط كمونیست ها كمك كرد. موسته تلاش خود را برای کار ، تشکیل کنفرانس اقدام مترقی کار و سازماندهی در جنوب انجام داد ، اما وی گفت: "اگر بخواهیم در جنبش کارگری روحیه داشته باشیم ، باید درجاتی از وحدت داشته باشیم ، و اگر به همین دلیل ، چنین نتیجه می شود که ما نمی توانیم تمام وقت خود را در بحث و جدال و جنگ با یکدیگر بگذرانیم - شاید 100 درصد از زمان ، اما نه کاملا XNUMX درصد. "

زندگینامه نویس موسته همان فرمول 99 درصدی را برای تعدادی از فصل ها دنبال می کند که شامل درگیری های فعالان ، سازماندهی بیکاران ، تشکیل حزب کارگران آمریکا در سال 1933 و در سال 1934 اعتصاب خودکار در تولدو ، اوهایو ، که منجر به تشکیل کارگران متحد اتومبیل شد. بیکاران که از طرف کارگران به اعتصاب پیوستند ، برای موفقیت حیاتی بودند و ممکن است تعهد آنها برای این کار در وهله اول به کارگران کمک کرده باشد تا اعتصاب کنند. Muste در تمام این موارد و در تقابل تدریجی با فاشیسم در این سال ها نقش اساسی داشت. اعتصاب تحصیلی در گودیر در آکرون توسط دانشجویان سابق موسته انجام شد.

موسته سعی داشت مبارزه برای عدالت نژادی را در اولویت قرار دهد و با اصرار بر تغییر فرهنگ ، نه فقط دولت ، از فنون گاندی استفاده كند. وی گفت: "اگر قرار است دنیای جدیدی داشته باشیم ، باید مردان جدید داشته باشیم. اگر انقلابی می خواهید ، باید انقلابی باشید. " در سال 1940 ، موسته دبیر ملی FOR شد و کارزاری گاندی علیه جدایی را آغاز کرد ، کارمندان جدیدی از جمله جیمز فارمر و بایارد روستین را به کار گرفت و به تأسیس کنگره برابری نژادی (CORE) کمک کرد. اقدامات غیر خشونت آمیز که بسیاری از آنها با دهه های 1950 و 1960 مرتبط می دانند از دهه 1940 آغاز شد. یک سفر آشتی 14 سال قبل از سواری آزادی بود.

موسته ظهور مجتمع صنعتی نظامی و ماجراجویی نظامی شده پس از جنگ جهانی دوم ایالات متحده را در سال 1941 پیش بینی کرد. جایی که فراتر از درک اکثر آمریکایی ها و حتی زندگی نامه نویس او بود ، موسته حکمت ادامه جنگ با جنگ را در طول جهان دوم یافت جنگ ، حمایت از دفاع بی خشونت و یک سیاست خارجی مسالمت آمیز ، تعاونی و سخاوتمندانه ، دفاع از حقوق آمریکایی های ژاپنی و یک بار دیگر مخالفت با حمله گسترده به آزادی های مدنی. "اگر من نمی توانم هیتلر را دوست داشته باشم ، به هیچ وجه نمی توانم دوست داشته باشم" ، و با بیان مفهوم گسترده ای که باید به دشمنان خود عشق ورزید ، گفت: "اما این کار را در مورد اصلی انجام می دهیم که تقریباً تا امروز ، به نیکی از خشونت و نفرت همه جانبه

مطمئناً ، کسانی که با جنگ جهانی اول و سازش وحشتناکی که به نتیجه رسید ، و دامن زدن به فاشیسم برای سالها مخالفت کرده بودند - و چه کسی می توانست ببیند پایان جنگ جهانی دوم چه نتیجه ای خواهد داشت ، و کسانی که توانایی بالقوه در فنون گاندی را می دیدند - باید در پذیرفتن اینکه جنگ اجتناب ناپذیر است و جنگ جهانی دوم توجیه پذیر است ، سخت تر از بیشتر مردم بوده اند.

من مطمئن هستم که موسته از دیدن دولت آمریکا در ایجاد یک جنگ سرد و یک امپراتوری جهانی مطابق با پیش بینی خود رضایت ندارد. موسته همچنان به عقب نشینی علیه کل نهاد جنگ ادامه داد و خاطرنشان کرد که: "ابزارهایی که ملتها برای تأمین" دفاع "و" امنیت "آشکار یا موقت خود استفاده می کنند ، بزرگترین مانع برای دستیابی به امنیت جمعی واقعی یا دائمی هستند. آنها ماشین آلات بین المللی می خواهند تا مسابقه تسلیحات اتمی متوقف شود. اما مسابقه تسلیحات اتمی باید متوقف شود یا هدف نظم جهانی فراتر از توان بشر عقب می رود. "

در این دوره، 1948-1951 که MLK جونیور در کنفرانس مذهبی کوررز حضور داشت، در سخنرانی ها و خواندن کتاب های موس، که بعدها در کار خود به او توصیه می کرد، و نقش مهمی در درخواست مدنی داشت رهبران حقوق برای مخالفت با جنگ ویتنام. موس با کمیته خدمات دوستان دوستان آمریکایی و بسیاری از سازمان های دیگر، از جمله کمیته متوقف کردن تست های بمب هسته ای کار می کرد که به کمیته ملی سیاست های هسته ای منصفانه (SANE) تبدیل می شد؛ و تیپ صلح جهانی.

موسته در مورد جنگ آمریكا علیه ویتنام در سال 1954 هشدار داد. او در سال 1964 مخالفت خود را با آن مخالفت كرد. وی برای گسترش ائتلاف ضد جنگ در سال 1965 با موفقیت بزرگی تلاش كرد. در همان زمان ، او علیه استراتژی سركوب مخالفت جنگ در تلاشی برای یافتن جذابیت گسترده تر. وی معتقد بود که "قطب بندی" "تضادها و اختلافات" را برملا می کند و امکان موفقیت بیشتر را فراهم می کند. موسته در سال 8 ریاست کمیته بسیج 1966 نوامبر (MOBE) را بر عهده داشت ، و در آوریل 1967 یک اقدام گسترده را برنامه ریزی کرد. اما پس از بازگشت از سفر به ویتنام در فوریه ، صحبت در مورد سفر ، و بیدار ماندن در شب برای تهیه پیش نویس تظاهرات آوریل ، او شروع به شکایت از کمر درد کرد و زندگی طولانی تر نکرد.

او سخنرانی کینگ را در 4 آوریل در کلیسای ریورساید مشاهده نکرد. او نمی دید که جنگ به پایان رسیده است. او ندید که ماشین جنگی باشد و برنامه ریزی های جنگ چنان ادامه می یابد که انگار چیز کمی آموخته شده است. وی عقب نشینی از انصاف اقتصادی و فعالیتهای مترقی را طی دهه های آینده مشاهده نکرد. اما AJ Muste قبلاً آنجا بود. او خیزشهای دهه های 1920 و 1930 را دیده بود و برای کمک به ایجاد جنبش صلح در دهه 1960 زندگی می کرد. وقتی ، در سال 2013 ، فشار عمومی به جلوگیری از حمله موشکی به سوریه کمک کرد ، اما هیچ چیز مثبتی جای آن را نگرفت و یک سال بعد حمله موشکی علیه طرف مقابل در جنگ سوریه آغاز شد ، موسته شوکه نمی شد. علت او جلوگیری از یک جنگ خاص بلکه از بین بردن نهاد جنگ بود ، علت کارزار جدید در سال 2014 World Beyond War.

از کسی مثل موسته که آنقدر استقامت کرد تا ببیند برخی از ایده های رادیکال او ، اما نه همه ، جریان اصلی دارد ، چه می توان یاد گرفت؟ او با انتخابات یا حتی رأی دادن زحمتی نداشت. او اقدام مستقیم و بدون خشونت را در اولویت قرار داد. او تلاش کرد تا گسترده ترین ائتلاف ممکن را تشکیل دهد ، از جمله با افرادی که با او مخالف بودند و در مورد سوالات اساسی با یکدیگر اختلاف نظر داشتند اما در مورد موضوع مهم مورد توافق بودند. با این حال او تلاش کرد تا این ائتلاف ها را در مورد مسائلی که از اهمیت بالاتری برخوردارند ، مصالحه نکند. او تلاش کرد اهداف آنها را به عنوان یک هدف اخلاقی پیش ببرد و با عقل و احساسات ، و نه زور ، مخالفان را به دست آورد. او برای تغییر دیدگاه های جهان تلاش کرد. او برای ایجاد جنبش های جهانی ، نه فقط محلی یا ملی ، تلاش کرد. و البته او به دنبال خاتمه دادن به جنگ بود ، نه فقط جایگزینی یک جنگ با یک جنگ دیگر. این به معنای مبارزه در برابر یک جنگ خاص بود ، اما انجام این کار به روشی که هدف آن کاهش یا از بین بردن ماشین آلات پشت آن باشد.

من بالاخره موستیت خیلی خوبی نیستم. من با خیلی موافقم ، اما نه همه. من انگیزه های مذهبی او را رد می کنم. و البته من خیلی شبیه AJ Muste نیستم ، فاقد مهارت ، علاقه ، توانایی و موفقیت او هستم. اما من نسبت به او احساس نزدیكی می كنم و بیش از هر زمان دیگری كه موستیت خوانده می شوم قدردانی می كنم. و من قدردان این هستم که ای جی موسته و میلیونها نفر از افرادی که کار او را به طریقی یا این شیوه تحسین می کردند آن را به من منتقل کردند. تأثیر Muste بر افرادی که همه می شناسند ، مانند مارتین لوتر کینگ ، جونیور و افرادی که بر افرادی که همه می شناسند مانند Bayard Rustin تأثیرگذار بودند ، قابل توجه بود. او با افرادی که هنوز در جنبش صلح فعال هستند مانند دیوید مک رینولدز و تام هایدن کار می کرد. او با جیمز رورتی ، پدر یکی از اساتید دانشگاه من ، ریچارد رورتی کار کرد. او مدتی را در حوزه علمیه اتحادیه گذراند ، جایی که پدر و مادرم در آنجا تحصیل می کردند. او اگر نه ساختمان ، در همان بلوک زندگی می کرد ، جایی که من مدتی در خیابان 103rd و خیابان وست اند نیویورک زندگی کردم ، و موسته ظاهراً با یک زن فوق العاده به نام آن ازدواج کرده بود که کنار آنا رفت ، من هم هستم. بنابراین ، من پسر را دوست دارم اما آنچه باعث امیدواری من می شود ، میزان وجود موستئیسم در فرهنگ ما به طور كلی و احتمال این است كه روزی همه ما موزه باشیم.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی