مایک گراول و راهی در حال شجاعت

توسط متیو هو ،  AntiWar.com، جولای 5، 2021

"فقط یک چیز بدتر از این است که یک سرباز بیهوده بمیرد. بیشتر سربازان بیهوده می میرند. "
~ سناتور مایک گراول ، بحث مقدماتی ریاست جمهوری دموکرات 2008 ، 23 جولای 2007.

لطفا این کوتاه را تماشا کنید فیلم سناتور مایک گراول سخنرانی در بحث های مقدماتی ریاست جمهوری دموکرات 2008. او را تماشا کنید که به عنوان نامزد دیگر خود به خاطر جنگ طلبی خود توصیه می کند. این ویدیو را مشاهده کنید ، نه فقط برای مشاهده صداقت اخلاقی و فکری سناتور گراول ، بلکه تماشای اظهارات بیزاری و تمسخر در چهره های دیگر نامزدهای انتخاباتی خود ، شامل لبخندهای پوزخند و تمسخر باراک اوباما و هیلاری کلینتون است. توجه کنید که چگونه جو بایدن با اشتیاق دست خود را بلند می کند تا اطمینان حاصل کند که در شمار نامزدهایی مشتاق جنگ با ایران حتی با سلاح هسته ای قرار دارد. آنها رهبر نیستند ، آنها گانگسترهایی هستند که یک بین المللی را اداره می کنند راکت، و آنها مردان و زنانی هستند که به امپراتوری ، به چنگال قدرت ، نابرابری و سودجویی آن نگاه می کنند. مایک گراول کاملاً متضاد و الهام بخش بود.

من شنیدم که سناتور گراول در آن مناظره ها در روزها و ماه ها پس از اینکه برای بار دوم از جنگ عراق به خانه آمدم صحبت کرد. این کلمات به خودی خود کافی نبودند که جرات شهادت من را برای مواجهه با واقعیت جنگهای ایالات متحده در جهان اسلام در باره آن داشته باشند. آنها همچنین به من اجازه ندادند که تصدیق کنم که جنگها چقدر ضدثمر بوده است ، به عدم صداقت اخلاقی و فکری آنها اعتراف کنم ، یا اینکه بپذیرم چگونه تنها افرادی که از جنگ سود می بردند شرکتهای اسلحه سازی ، ژنرالهای تبلیغاتی ، سیاستمداران با پرچم های خونین و غیره بودند. خود قائده ، که در پاسخ به اشغال وحشیانه آمریکا و افغانستان و عراق ، از دهها هزار نفری که در راه رسیدن به اهداف خود بهره مند شدند ، بهره مند شد. من پس از ده سال حضور در سپاه تفنگداران و ادامه جنگ افغانستان همچنان به عضویت وزارت امور خارجه در می آمدم.

در افغانستان ، من یک افسر سیاسی مستقر در استانهای روستایی شورشیان تحت سلطه شرق و جنوب کشور ، در مرز پاکستان بودم. آنچه در افغانستان دیدم تفاوتی با آنچه در عراق دیده بودم نبود. هر گونه اختلاف "متخصص" بین دو کشور توصیف می کند ، فرهنگ ، زمین ، تاریخ نزدیک و دور مکان ها و غیره ، همه بی ربط بودند. این فقط به این دلیل بود که تنها چیزی که اهمیت داشت حضور ارتش ایالات متحده و اهداف کسانی بود که در واشنگتن دی سی حضور داشتند.

من فکر می کردم این جنگ ها یکی از اشتباهات بود. درست همانطور که فکر می کردم جنگ ویتنام یک اتفاق منفرد است. آنچه ایالات متحده در آمریکای مرکزی ، دریای کارائیب و آمریکای جنوبی انجام داده و می کند ، وقایع قطع شده ای بود. همان نقشی که ایالات متحده در اقیانوس آرام بازی کرد. چه "گشودن" ژاپن توسط کمودور پری ، خشونت تفنگداران دریایی و نیروی دریایی ایالات متحده در کره در دهه 1870 ، فتح هاوایی با کودتا در سال 1893 ، یا اشغال فیلیپین در سال 1898 بود. همان مورد اسپانیایی- جنگ آمریکا و جنگ 1812 - چگونه حمله خود به کانادا را فراموش می کنیم! در همین حال ، نسل کشی بومیان آمریکا و بردگی آفریقایی اتفاقاتی بود که با این جنگ های دیگر و ساخت امپراتوری آمریکا همراه نبود. آشنایان و غریبه ها به خاطر شهامتم در شرکت در جنگ جهانی مقابله با تروریسم دائماً از من تشکر می کردند ، اما در سر و شخص خودم جرأت اعتراف به تاریخ کشور و استمرار آن را که در آن خدمت می کردم نداشتم.

بنابراین در سال 2009 به افغانستان رفتم. و همانطور که گفتم ، آنچه من در آنجا دیدم تفاوتی با آنچه در جنگ عراق دیده بودم نبود. دموکرات ها در حال حاضر مسئول بودند ، اما دقیقاً مانند آنها جمهوری خواهان به دلایل سیاسی داخلی مشتاق داشتن یک فرمانده ارشد موفق در زمان جنگ بودند ، دموکرات بود همان. ژنرال ها ، که بسیاری از آنها در عراق ژنرال بودند ، فقط شکوه بیشتری پیدا کرده بودند. این جنگ به عنوان اشغال آمریکایی ها و ناتو ، همراه با مفسدان ، واقعیتی در خود بود دویدن دارو حكومتی كه آمریكا آن را مستقر كرده و حفظ كرده بود ، یكی از مهمترین دلایل جنگ بود.

از نظر گذشته ، خیال باطل و نگرانی از خودم تا حد نفس گیر بودن قابل توجه بود. من توانستم مدت طولانی به خودم دروغ بگویم و زندگی و شغلی را تجربه کنم که از واقعیت وحشتناک کاری که ایالات متحده انجام می داد جداست ... امروز شرم آور بزرگی است. تقریباً دوازده سال بعد ، هنوز هم در مورد سیر تحول چگونگی و چرایی من س amال می شود استعفا داد از موقعیت وزارت خارجه من در سال 2009 در مورد جنگ ، و مسیر مخالفت علیه جنگ ها و امپراتوری را آغاز کردم. در بیشتر مواقع سوال کننده مهربان و با استعداد کافی است که نپرسد چرا زودتر این کار را نکردم. پاسخ به آن س theال دوم پاسخ منحصر به فرد و روشن است: بزدلی.

با این حال ، به سوال اول ، خوب ، هیچ پاسخ ساده ای برای آن وجود ندارد. بیشتر آن تجربه پس از تجربه بود. برخی از این تجربه ها از سال 2002 تا 2004 آغاز شد ، زمانی که من افسر سپاه تفنگداران دریایی در پنتاگون ، در دفتر وزیر نیروی دریایی بودم و توانستم اختلاف نظر بین روایت دولت ایالات متحده در مورد جنگ ها و واقعیت آنها با این حال ، من دو بار داوطلبانه به جنگ عراق رفتم. من عصبانی و ناامید به خانه آمدم ، مشروب آشامیدم ، خودکشی کردم و سپس به جنگ افغانستان رفتم. در بین جنگ ها ، من در واشنگتن دی سی روی موضوعات جنگی کار کردم ، حتی در کمک به دروغ پردازی های مربوط به جنگ نیز شرکت کردم ، مانند آنچه که در تألیف گزارش وضعیت هفتگی عراق، در دو نسخه طبقه بندی شده و طبقه بندی نشده ، در وزارت امور خارجه در سال 2005 و 2006.

همانطور که اکنون به آن نگاه می کنم ، دانش من از جنگ ها کامل و دانش من بود آشنایی با تاریخ کامل بود با این وجود ، من جرأت نداشتم که این پیوند را پیوند دهم تداوم تاریخ از طریق جنگها و امپراتوری آمریکا. از همه مهمتر ، من جرأت نداشتم از م fromسسات ، شغل خود ، تجملات اجتماعی و سایر مزایای تفنگداران دریایی در ایالات متحده یا افسر امپراتوری فاصله بگیرم. تداوم من در جنگها و خدمت به امپراتوری قطعاً عواقب آن نیرنگ و نامردی را به همراه داشته است. من خودکشی کرده ام ، دچار اختلال استرس پس از سانحه شده ام که به طرز بیرحمانه ای روابط و ازدواج را از بین برده است و با یک آسیب مغزی آسیب رسان زندگی می کنم که باعث می شود نتوانم حقوق و دستمزد بگیرم. این مقاله را باید تعیین كنم ، زیرا آسیب مغزی به من اجازه نمی دهد همزمان به یك صفحه نمایش فكر كنم ، بیان كنم ، تایپ كنم و به آن نگاه كنم. برخی عدالت وجود دارد ، کافی نیست ، اما برخی وجود دارد. همانطور که یک مرد عادل یک بار گفت: با شمشیر زندگی کن ، با شمشیر بمیر.

شنیدن سخنان سناتور گراول در آن مباحثات در سال 2008 یکی از حملات قلمی به بنیان شخصی فریب و نامردی من بود. سناتور مایک گراول این هفته درگذشت. من هرگز با او ملاقات نکرده ام و او به احتمال زیاد هیچ تصوری از من ندارد. با این حال ، تأثیری که او بر من داشت ، فقط با حضور و شجاعتش در آن مرحله بحث ، فوق العاده بود. این شجاعتی بود که وی پنجاه سال پیش هنگام بروزش نشان داد مقالات پنتاگون را بخوانید به سوابق کنگره وارد شوید.

چه کسی امروز ، خواه عزیز چپ و راست باشد ، چنین شجاعتی از خود نشان داده است؟ شجاعت فقط وقتی اهمیت دارد که عواقب واقعی اعمال شما را در پی داشته باشد و بین عواقب ناشی از خود و پیامدهای دیگران تفاوت وجود داشته باشد. عواقب بیهودگی و شغل شخصی من همان چیزی است که من را در جنگ ها نگه داشته و باعث می شود در آن قتل سازمان یافته شرکت کنم. عواقب شخصی باعث ترس مایک گراول نشد. سناتور گراول از این ترسید عواقب به دیگران از بی عملی او او از عواقب آنچه که اگر کسی در جایگاه و موقعیت خود قرار نگیرد ، همانطور که قصد خود را با حقیقت و عدالت انجام می داد ، می ترسید.

من نمی دانم که آیا مایک گراول هرگز اقدام کرده است یا خیر زیرا می دانست کاری که انجام می دهد دیگران را تحت تأثیر قرار داده و به آنها الهام می بخشد. نمی دانم وقتی او در مناظره های 2008 این کلمات را بیان می کرد می دانست که می تواند روی کسانی که به آن نیاز داشتند تأثیر بگذارد و نیرو بخشد. من فکر می کنم عزم او فقط برای انجام یک کار درست بود ، لعنت به پیامدهای شخصی. این یکی از مواردی است که درباره تأثیرگذاری ، الهام بخشیدن و تقویت دیگران وجود دارد ، ما هرگز نمی دانیم روی چه کسانی تأثیر خواهیم گذاشت. ما نمی دانیم که در سفر یک شخص به سوی شجاعت کجا با آنها روبرو خواهیم شد.

سخنان مایک گراول جایی در وسط سفر من بود. اگرچه هنوز هم به شیوه هایی رفتار می کردم که اکنون دو سال دیگر پشیمان هستم ، اما سخنان وی در آن بحث ها یک عنصر شجاعت را به عنصر دیگری در درون من پیوند داد. چنین الهام و پشتیبانی علاوه بر این از نویسندگانی مانند باب هربرت، از سخنان پدرم ، و از چهره ، برای همیشه در ذهن من ، از کسانی که شاهد رنج در عراق و افغانستان بوده ام. این سفر به سوی شجاعت ادامه داشت تا اینکه سرانجام قدرت مقابله با عدم صداقت اخلاقی و فکری خودم را پیدا کردم. از بسیاری جهات این یک خرابی ، فروپاشی ذهن و روح من به دلیل سنگینی ذهنیت بود ، با این حال این یک تولد دوباره بود. برای یافتن چنین شجاعتی به نمونه هایی نیاز داشتم و مایک گراول یکی از آنها بود.

شک ندارم که طی دهه های گذشته مایک گراول مردم را تحت تأثیر قرار داده و آنها را تغییر داده است. بنابراین بسیاری از کسانی که او را به شهامت واداشت هرگز ملاقات نکرده و قطعاً اکنون هرگز ملاقات نخواهد کرد. تأثیر سناتور گراول بر نسل های آمریکایی ، و همچنین شهروندان سایر ملل را نمی توان دست کم گرفت و باید آن را جشن گرفت.

اوه ، اگر مایک گراول رئیس جمهور بود چه چیزی ممکن است بوده باشد؟

در آرامش باشید سناتور گراول. از آنچه که برای کشور ما و جهان انجام داده اید و تلاش کرده اید متشکریم. از آنچه برای من انجام داده اید و برای تعداد بی شماری دیگر از شما متشکرم. روحیه ، شجاعت و مثال شما از طریق کسانی که الهام گرفته اید زنده خواهد ماند.

متیو هو عضو هیئت های مشورتی Expose Facts ، Veterans for Peace و World Beyond War. در سال 2009 ، وی در اعتراض به تشدید جنگ افغانستان توسط دولت اوباما ، از سمت خود با وزارت امور خارجه در افغانستان استعفا داد. او قبلاً با تیم وزارت امور خارجه و با تفنگداران دریایی ایالات متحده در عراق بوده است. وی عضو ارشد مرکز سیاست های بین المللی است. چاپ شده از CounterPunch با اجازه.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی