مرکل در حالی که راست گرایان تهدید می کنند، دستپاچه شد

بولتن برلین شماره 134، 25 سپتامبر 2017

نوشته ویکتور گروسمن

عکس ماجا هیتیج/گتی ایماژ

یکی از نتایج کلیدی انتخابات آلمان این نیست که آنگلا مرکل و حزب دوگانه‌اش، اتحادیه دموکرات مسیحی (CDU) و CSU باواریا (اتحادیه سوسیال مسیحی) توانستند با بیشترین آرا در صدر قرار بگیرند، بلکه این است که آنها با کله زدن مواجه شدند. بزرگترین ضرر از زمان تأسیس.

دومین نتیجه کلیدی این است که سوسیال دموکرات ها (SPD) نیز با بدترین نتایج از زمان جنگ دست به دست شدند. و از آنجایی که این سه نفر در چهار سال گذشته در یک دولت ائتلافی با هم ازدواج کرده بودند، دزدی آنها نشان داد که بسیاری از رای دهندگان آن شهروندان شاد و راضی نیستند که اغلب توسط مرکل تصویر می شوند، اما نگران هستند. ، آشفته و عصبانی. آنقدر عصبانی بودند که احزاب پیشرو تشکیلات، آنهایی که از وضع موجود نمایندگی و دفاع می کردند را رد کردند.

سومین داستان کلیدی که واقعاً نگران کننده است، این است که یک هشتم رأی دهندگان، تقریباً 13 درصد، خشم خود را در جهتی بسیار خطرناک تخلیه کردند - برای حزب جوان آلترناتیو برای آلمان (AfD) که رهبران آن به شدت بین راست افراطی تقسیم شده اند. نژادپرستان و نژادپرستان راست افراطی. با حدود 80 نماینده پر سر و صدا در بوندستاگ جدید - اولین موفقیت آنها در سطح ملی - رسانه ها اکنون باید فضای بسیار بیشتری را نسبت به قبل به آنها بدهند تا پیام مسموم خود را منتشر کنند (و اکثر رسانه ها تاکنون بیش از حد سخاوتمندانه با آنها رفتار کرده اند).

این خطر در زاکسن، قوی ترین ایالت آلمان شرقی، که از زمان اتحاد توسط حزب محافظه کار CDU اداره می شود، بدترین است. AfD با 27 درصد به مقام اول رسیده است، با اختلاف اندکی با یک دهم درصد از CDU، اولین پیروزی آنها در هر ایالت (چپ 16.1، SPD تنها 10.5 درصد در زاکسن). این تصویر در بسیاری از مناطق تبعیض آمیز آلمان شرقی و همچنین در منطقه زمانی سوسیال دموکرات ها، منطقه راینلاند-روهر در آلمان غربی، جایی که بسیاری از طبقه کارگر و حتی بیشتر از آن بیکار به دنبال دشمنان بودند، بسیار مشابه بود. وضعیت موجود - و AfD را انتخاب کرد. مردان در همه جا بیشتر از زنان.

نادیده گرفتن کتب تاریخ دشوار است. در سال 1928، نازی ها تنها 2.6 درصد به دست آوردند، در سال 1930 این میزان به 18.3 درصد رسید. تا سال 1932 - تا حد زیادی به دلیل رکود - آنها با بیش از 30 درصد به قوی ترین حزب تبدیل شده بودند. دنیا می داند که در سال بعد چه اتفاقی افتاد. رویدادها می توانند به سرعت حرکت کنند.

نازی ها بر پایه نارضایتی، خشم و یهودستیزی بنا شدند و خشم مردم را به جای میلیونرهای واقعاً گناهکار کروپس یا دویچه بانک، علیه یهودیان هدایت کردند. به همین ترتیب، AfD اکنون خشم مردم را، این بار به ندرت علیه یهودیان، بلکه علیه مسلمانان، «اسلام‌گرایان»، و مهاجران، هدایت می‌کند. آنها بر روی این «دیگر افراد» متمرکز شده اند که گفته می شود به قیمت کارگران آلمانی «خوب» متنعم شده اند، و آنگلا مرکل و شرکای ائتلافی او، سوسیال دموکرات ها را سرزنش می کنند - حتی اگر هر دو به سرعت از این سؤال عقب نشینی کرده اند و حرکت به سمت محدودیت ها و تبعیدهای بیشتر. اما هرگز برای AfD که از همان تاکتیک‌های سال‌های گذشته استفاده می‌کند، با موفقیت‌های بسیار مشابه، هرگز به سرعت کافی نیست. بیش از یک میلیون رای دهنده CDU و نزدیک به نیم میلیون رای دهنده SPD روز یکشنبه با رای دادن به AfD وفاداری خود را تغییر دادند.

مشابهت های زیادی در سایر نقاط اروپا، بلکه تقریباً در همه قاره ها وجود دارد. مقصران برگزیده در ایالات متحده آمریکا به طور سنتی آفریقایی-آمریکایی ها هستند، اما پس از آن لاتین تبارها و اکنون - مانند اروپا - مسلمانان، "اسلامیست ها" و مهاجران هستند. تلاش برای مقابله با چنین تاکتیک‌هایی با کمپین‌های متقابل هشدار و نفرت از روس‌ها، کره‌شمالی‌ها یا ایرانی‌ها فقط موضوع را بدتر می‌کند – و زمانی که کشورهای دارای قدرت نظامی غول‌پیکر و سلاح‌های اتمی در میان باشند، بسیار خطرناک‌تر می‌شود. اما شباهت ها ترسناک است! و در اروپا، آلمان، در همه سلاح‌های اتمی، قوی‌ترین کشور است.

آیا هیچ جایگزین بهتری جز AfD برای مخالفان «در مسیر ادامه دادن» وجود نداشت؟ دموکرات‌های آزاد، گروهی مؤدب که تقریباً منحصراً با تجارت‌های بزرگ ارتباط دارند، توانستند با 10.7 درصد راضی‌کننده از سقوط به یک بازگشت قوی دست یابند، اما نه به دلیل شعارهای بی‌معنا و رهبر هوشمندانه و غیر اصولی‌شان، بلکه به این دلیل که آنها حزبی در تشکیلات حکومتی نبوده است.

سبزها و DIE LINKE (چپ) هم نبودند. برخلاف دو حزب اصلی، هر دو آرای خود را نسبت به سال 2013 افزایش دادند – اما تنها 0.5 درصد برای سبزها و 0.6 درصد برای چپ، بهتر از باخت، اما هر دو ناامیدی بزرگ بودند. سبزها با روند فزاینده شکوفایی، فکری و حرفه ای خود، هیچ گسست بزرگی از تشکیلات ایجاد نکردند.

چپ، علیرغم برخورد بی وقفه رسانه ای بد، باید یک مزیت بزرگ داشت. این کشور با ائتلاف ملی نامحبوب مخالفت کرد و در بسیاری از مسائل موضع جنگی گرفت: خروج نیروهای آلمانی از درگیری‌ها، عدم استفاده از سلاح به مناطق درگیری (یا هر کجا)، حداقل دستمزد بالاتر، حقوق بازنشستگی زودتر و انسانی، مالیات واقعی میلیونرها و میلیاردرهایی که از بین می‌برند. آلمانی ها و جهان

چند جنگ خوب انجام داد و با انجام این کار، احزاب دیگر را به خاطر ترس از دستاوردهای چپ به سمت پیشرفت‌ها سوق داد. اما همچنین به دولت های ائتلافی در دو ایالت آلمان شرقی و برلین پیوست (حتی در رأس یکی از آنها، در تورینگن). برای پیوستن به دو نفر دیگر تلاش زیادی کرد. در تمام این موارد، خواسته‌های خود را رام کرد، از تکان دادن قایق، حداقل بیش از حد اجتناب کرد، زیرا ممکن است مانع از امید به احترام و بالا رفتن از گوشه «نافرمانی» شود که معمولاً به آن اختصاص داده می‌شود. به ندرت راهی به دور از درگیری‌های لفظی و ورود به خیابان پیدا می‌کرد، با صدای بلند و تهاجمی از اعتصاب‌کنندگان و افرادی که تهدید به اخراج‌های بزرگ یا اخراج توسط ثروتمندان می‌شدند حمایت می‌کرد، به عبارت دیگر درگیر درگیر شدن در چالشی واقعی با کل وضعیت بیمار، حتی شکستن. اکنون و بارها حکومت می کند، نه با شعارهای انقلابی وحشیانه یا پنجره های شکسته و زباله دان های سوخته، بلکه با مقاومت مردمی فزاینده در عین ارائه چشم اندازهای معتبر برای آینده، نزدیک و دور. در جایی که این کمبود وجود داشت، به ویژه در آلمان شرقی، مردم عصبانی یا نگران آن را نیز به عنوان بخشی از تشکیلات و مدافع وضع موجود می دانستند. گاهی اوقات، در سطوح محلی، حتی ایالتی، این دستکش خیلی خوب است. فقدان تقریباً کامل آن از کاندیداهای طبقه کارگر نقش مهمی ایفا کرد. چنین برنامه عملی تنها پاسخ واقعی به نژادپرستان و فاشیست های تهدیدآمیز به نظر می رسد. به اعتبار خود، مخالفت با نفرت از مهاجران بود، اگرچه این امر برای بسیاری از رای دهندگان معترض هزینه داشت. 400,000 نفر از چپ به AfD تغییر مکان دادند.  

یک تسلیت؛ در برلین، جایی که به دولت ائتلافی محلی تعلق دارد، چپ به خوبی عمل کرد، به ویژه در برلین شرقی، چهار نامزد را مجدداً به طور مستقیم انتخاب کرد و در دو منطقه دیگر از همیشه نزدیک‌تر شد، در حالی که گروه‌های چپ ستیزه‌جو در برلین غربی بیشتر از مناطق قدیمی به دست آوردند. سنگرهای برلین شرقی

در سطح ملی ممکن است تحولات شگرفی در راه باشد. از آنجایی که SPD از تجدید ائتلاف ناراضی خود با حزب دوگانه مرکل امتناع می ورزد، او مجبور خواهد شد که اکثریت کرسی های بوندستاگ را به دست آورد و به هر دو گروه تجاری بزرگ FDP و سبزهای پاره پاره و متزلزل بپیوندد. هر دو صمیمانه از یکدیگر متنفرند، در حالی که بسیاری از سبزهای مردمی مخالف توافق با مرکل یا FDP هستند. آیا این سه نفر می توانند به یکدیگر بپیوندند و یک به اصطلاح "ائتلاف جامائیکا" را تشکیل دهند - بر اساس رنگ های پرچم آن کشور، سیاه (CDU-CSU)، زرد (FDP) و سبز؟ اگر نه پس چی؟ از آنجایی که هیچ کس به راست افراطی AfD نخواهد پیوست - به هر حال هنوز نه - هیچ راه حلی قابل مشاهده نیست، یا شاید ممکن باشد.

مهمتر از همه، سؤال اصلی بسیار روشن است. آیا می‌توان تهدید یک مهمانی مملو از پژواک‌های گذشته هولناک و پر از تحسین‌کنندگان آن را پس زد، کسانی که آشکارا می‌خواهند آن را تناسخ دهند و آماده‌اند تا از هر روشی برای رسیدن به رویاهای کابوس‌آمیز خود استفاده کنند؟ و آیا می توان به عنوان بخشی از شکست این تهدید، چنین خطرات پیش روی صلح جهانی را دفع کرد؟

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی