پسر مک نامارا درباره برخی از دروغ های پدرش درباره ویتنام

(خانه ای که خانواده مک نامارا در واشنگتن دی سی در آن زندگی می کردند
(تصویر فعلی از خانه ای که مک نامارا در واشنگتن دی سی در آن زندگی می کردند)

(تصویر فعلی از خانه ای که مک نامارا در واشنگتن دی سی در آن زندگی می کردند)

توسط دیوید سوانسون World BEYOND War، ژوئن 15، 2022

تقریباً هر چیزی که داستان یک شخص را پیچیده کند، اصلاح کننده خوبی برای تمایل به ساده‌سازی و کاریکاتور کردن است. بنابراین، باید از کتاب کریگ مک نامارا استقبال کرد. چون پدران ما دروغ گفتند: خاطرات حقیقت و خانواده، از ویتنام تا امروز. پدر کریگ، رابرت مک نامارا، وزیر جنگ ("دفاع") برای بیشتر جنگ در ویتنام بود. به او پیشنهاد شده بود که یکی از آنها یا وزیر خزانه داری را انتخاب کند، بدون نیاز به دانستن چیزی در مورد هر یک از این مشاغل، و البته بدون نیاز به داشتن کوچکترین تصوری مبنی بر اینکه مطالعه ایجاد و حفظ صلح وجود دارد.

به نظر می‌رسد که جمع «پدرها» در عنوان بیشتر از رودیارد کیپلینگ برداشته شده است، زیرا واقعاً فقط یک پدر دروغگو در کتاب متمرکز شده است. داستان او به دلیل داشتن پدری فوق العاده پیچیده نیست. معلوم شد که او نسبتاً یک پدر وحشتناک افتضاح بوده است: غافل، بی علاقه، مشغول. اما او پدری ظالم، خشن یا بی فکر نبود. او پدری بدون عشق زیاد و نیت خوب نبود. به نظرم می رسد که - با توجه به مشاغلی که داشت - او نیمه بد کار نکرد و می توانست خیلی بدتر هم انجام دهد. داستان او مانند هر انسانی، فراتر از آن چیزی است که در یک پاراگراف یا حتی یک کتاب خلاصه شود، پیچیده است. او از میلیون ها جنبه خوب، بد و متوسط ​​بود. اما او برخی از افتضاح ترین کارهایی را که تا به حال انجام داده بود انجام داد، می دانست که دارد آنها را انجام می دهد، مدت ها بعد می دانست که آنها را انجام داده است، و هرگز از ارائه بهانه های BS دست برنداشت.

وحشتی که بر مردم ویتنام تحمیل شده است در پس زمینه این کتاب شجاعانه خودنمایی می کند، اما هرگز توجهی به آسیب وارده به سربازان آمریکایی جلب نمی شود. از این نظر، این کتاب هیچ تفاوتی با بیشتر کتاب‌های مربوط به جنگ ایالات متحده ندارد - تقریباً یک شرط لازم برای حضور در این ژانر است. پاراگراف اول کتاب شامل این جمله است:

او هرگز به من نگفت که می‌دانست جنگ ویتنام قابل پیروزی نیست. اما او می دانست.»

اگر فقط این کتاب بود، فکر می کردید که رابرت مک نامارا "اشتباهاتی" مرتکب شده است (کاری که نه هیتلر، نه پوتین و نه هیچ دشمن دولت ایالات متحده هرگز انجام نداده اند - آنها مرتکب جنایات می شوند) و آنچه او باید انجام می دهد. با جنگ با ویتنام، این بود که جنگ را "ترک" کند (که کمک کننده بخش مهمی از آنچه در حال حاضر در یمن، اوکراین و جاهای دیگر مورد نیاز است)، و آنچه او در مورد آن دروغ گفت فقط ادعای موفقیت در مواجهه با شکست بود (که کمک کننده است، چیزی که در هر جنگ انجام می شود و همه باید به آن پایان دهند). اما ما هرگز در این صفحات در مورد نقش مک نامارا در تشدید ماجرا به یک جنگ بزرگ در وهله اول نمی شنویم - معادل حمله پوتین به اوکراین، البته در مقیاسی بسیار بزرگتر و خونین. در اینجا یک پاراگراف برگرفته از کتاب من است جنگ دروغ است:

«در یک مستند در سال 2003 به نام مه مه جنگ، رابرت مک نامارا، که وزیر بود 'دفاع' در زمان دروغ های تونکین، اعتراف کرد که حمله 4 اوت اتفاق نیفتاد و در آن زمان تردیدهای جدی وجود داشت. او اشاره ای نکرد که در 6 اوت در یک جلسه غیرعلنی مشترک کمیته های روابط خارجی و نیروهای مسلح سنا به همراه ژنرال ارل ویلر شهادت داده است. قبل از دو کمیته، هر دو مرد با اطمینان کامل ادعا کردند که ویتنام شمالی در 4 آگوست حمله کرده اند. مک نامارا همچنین اشاره ای نکرد که تنها چند روز پس از عدم وقوع حادثه خلیج تونکین، او از رئیس ستاد مشترک ارتش خواسته بود تا برای او یک مورد را فراهم کند. لیستی از اقدامات بیشتر ایالات متحده که ممکن است ویتنام شمالی را تحریک کند. او این فهرست را به دست آورد و از آن تحریکات در جلسات قبل از جانسون حمایت کرد'دستور چنین اقداماتی را در 10 سپتامبر صادر کرد. این اقدامات شامل از سرگیری گشت‌زنی کشتی‌ها و افزایش عملیات‌های مخفی، و تا اکتبر دستور بمباران کشتی به ساحل سایت‌های رادار بود. هیچ حمله ای به تونکین در 67 آگوست نبود و NSA عمدا دروغ گفته بود. دولت بوش تا سال 2000 اجازه انتشار این گزارش را نداد، به دلیل نگرانی از اینکه ممکن است با دروغ هایی که برای شروع جنگ افغانستان و عراق گفته می شود تداخل داشته باشد.

همانطور که من در آن زمان نوشت که فیلم مه مه جنگ منتشر شد، مک نامارا کمی ابراز پشیمانی کرد و طیف وسیعی از بهانه‌سازی را انجام داد. یکی از چندین بهانه او سرزنش LBJ بود. کریگ مک نامارا می نویسد که از پدرش پرسید که چرا اینقدر طول کشید تا از طریق عذرخواهی سخنان کمی را بیان کند و دلیل پدرش "وفاداری" به JFK و LBJ بود - دو مردی که به خاطر وفاداری به یکدیگر مشهور نیستند. . یا شاید وفاداری به دولت آمریکا بود. وقتی LBJ از افشای خرابکاری نیکسون در مذاکرات صلح پاریس امتناع کرد، این وفاداری به نیکسون نبود، بلکه به کل نهاد بود. و این، همانطور که کریگ مک نامارا پیشنهاد می کند، در نهایت می تواند وفاداری به آینده شغلی خود باشد. رابرت مک نامارا به دنبال عملکرد فاجعه بار اما مطیع خود در پنتاگون (از جمله اداره بانک جهانی جایی که از کودتا در شیلی حمایت کرد) با مشاغل معتبر و پردرآمد مواجه شد.

(فیلم دیگری به نام ارسال در این کتاب نیامده است اگر نویسنده فکر می کند که در حق پدرش بی انصافی بوده است، فکر می کنم باید این را می گفت.)

کریگ خاطرنشان می‌کند که «در کشورهای دیگری که امپراتوری آمریکا نیستند، بازندگان جنگ‌ها اعدام یا تبعید یا زندانی می‌شوند. برای رابرت مک نامارا اینطور نیست." و خداروشکر شما باید هر مقام بلندپایه‌ای را که در دهه‌های گذشته انجام داده‌اند سلاخی کنید. اما این تصور از باخت در جنگ نشان می دهد که می توان در جنگ پیروز شد. ارجاع کریگ در جای دیگر به «جنگ بد» نشان می‌دهد که می‌تواند یک جنگ خوب وجود داشته باشد. نمی دانم که آیا درک بهتر از شر همه جنگ ها ممکن است به کریگ مک نامارا کمک کند تا عمل غیراخلاقی اصلی پدرش را به عنوان پذیرش شغلی که او پذیرفته بود درک کند - چیزی که جامعه ایالات متحده به هیچ وجه پدرش را برای درک آن آماده نکرده بود.

کریگ پرچم ایالات متحده را به صورت وارونه در اتاق خود آویزان کرد، با معترضان جنگ صحبت کرد که پدرش برای ملاقات با آنها بیرون نمی آید، و بارها سعی کرد از پدرش در مورد جنگ سؤال کند. او باید به طور اجتناب ناپذیر تعجب کند که باید چه می کرد. اما کارهای بیشتری وجود دارد که همه ما همیشه باید انجام می‌دادیم، و در نهایت، باید از ریختن گنج به سلاح‌ها و تلقین به مردم با این تصور که جنگ قابل توجیه است دست برداریم - در غیر این صورت مهم نیست که چه کسی را در پنتاگون بچسبانند - ساختمانی که در ابتدا برای تبدیل به کاربری متمدن پس از جنگ جهانی دوم برنامه ریزی شده بود، اما تا به امروز به خشونت گسترده اختصاص یافته است.

پاسخ 2

  1. من فکر می کنم شما اشتباه می کنید که پوتین را با هیتلر یکسان می کنید. و عملیات نظامی در اوکراین به عنوان یک تهاجم، هم نادرست است و هم از روایت غلط نژادپرستانه غربی حمایت می کند.
    قبل از اینکه چنین اظهاراتی را مطرح کنید، باید حقیقت را بررسی کنید. در غیر این صورت در نهایت تبلیغات وزارت خارجه آمریکا را تکرار خواهید کرد.

    1. به طرز شگفت انگیزی، ذکر دو چیز همیشه به معنای معادل سازی آنها نیست، به خصوص زمانی که هیچ اشاره ای به معادل سازی آنها نشده است.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی