پرونده لیبی: گزیده ای از "جنگ دیگر نیست: پرونده لغو" نوشته دیوید سوانسون

من فکر می کنم کمی جزئیات در مورد برخی از موارد خاص، لیبی و سوریه، در اینجا توسط تمایل هشدار بسیاری از کسانی که ادعا می کنند آنها با جنگ مخالف استثنایی برای جنگ های خاص، از جمله این یکی - یک جنگ اخیر، و دیگری تهدید جنگ در زمان این نوشتار. اول، لیبی

استدلال بشردوستانه برای بمبگذاری ناتو 2011 لیبی این است که از کشتار حکومت بد با یک کشتار جلوگیری کرد یا یک کشور را بهبود بخشید. بخش عمده ای از سلاح های نظامی در هر دو طرف جنگ ایالات متحده ساخته شده است. هیتلر لحظه ای از حمایت ایالات متحده از گذشته و گذشته برخوردار بود. اما لحظه ای برای آنچه که بود، بدون در نظر گرفتن آنچه که در گذشته می توانست برای جلوگیری از آن بهتر انجام شود، پرونده هنوز قوی نیست.

کاخ سفید ادعا کرد که قذافی تهدید به قتل عام مردم بنغازی با "هیچ رحمت" نیست، اما نیویورک تایمز گزارش داد که تهدید قذافی به جنگجویان شورشی و نه غیر نظامیان هدایت شده است و قذافی عفو را برای کسانی که "سلاح های خود را پرتاب می کنند دور از ذهن است. "قذافی همچنین پیشنهاد کرد که برای مبارزان شورشئی به مصر نروند، اگر آنها ترجیح دادند تا با مرگ نروند. با این حال، پرزیدنت اوباما از نسل کشی قریب الوقوع هشدار داد.

گزارش بالايي از آنچه قذافي واقعا تهديد کرد، با رفتار گذشته اش سازگار است. فرصت های دیگری برای قتل عام ها وجود داشت که او می خواست قتل عام ها را در زواویه، مزاراتا یا عدابیا انجام دهد. او این کار را نکرده است. پس از مبارزات گسترده در Misurata، گزارش دیده بان حقوق بشر روشن کرد که قذافی مبارزان، و نه غیر نظامیان را هدف قرار داده است. از 400,000 مردم در Misurata، 257 در دو ماه از جنگ جان داد. از 949 زخمی شد، کمتر از 3 درصد زنان بودند.

بیشتر شبیه نسل کشی، شورش هایی بود که شورشیان را به رسانه های غربی از نسل کشی ناآرام هشدار دادند، همان شورشی هایی که نیویورک تایمز گفت «احساسات و وفاداری را در شکل دهی تبلیغات آنها احساس نمی کنند» و کسانی که "بسیار فرسوده شده اند" ادعاهای رفتار وحشیانه [قذافی]. نتیجه ناتو در پیوستن به جنگ احتمالا بیشتر کشته شد، نه کمتر. مطمئنا جنگی به وقوع پیوست که ظاهرا به زودی با پیروزی قذافی پایان می یابد.

آلن کوپرمن در بوستون گلوب اشاره کرد که "اوباما اصل عالم مسئولیت حفاظت را در بر داشت - که بعضی از آنها به سرعت دکترین" اوباما "را به نام" مداخله "برای مداخله در صورت امکان برای جلوگیری از نسل کشی می پذیرفتند. لیبی نشان می دهد که چگونه این رویکرد، به طور انعطاف پذیری اجرا شده، ممکن است با تشویق شورشیان به تحریک و تحریک جنایات، به دست آوردن مداخله ای که در نهایت جنگ داخلی و رنج های انسانی را ادامه می دهد، عقب نشینی کند.

اما از سرنگونی قذافی چه خبر؟ این اتفاق افتاد که آیا قتل عام پیش می رفت یا نه. درست است و خیلی زود است که بگوییم نتایج کامل چیست. اما ما این را می دانیم: قدرت به این ایده داده شده است که برای گروهی از دولت ها قابل قبول است تا سرزمین دیگری را سرنگون کنند. اغلب خشونت تقریبا همیشه بی تأثیر و ناراحتی است. خشونت به مالي و ديگر کشورها در منطقه منجر شد. شورشیان بدون توجه به دموکراسی یا حقوق مدنی، مسلح و توانمند بودند، با پیامدهای احتمالی سوریه، برای یک سفیر ایالات متحده که در بنغازی کشته شد و در آینده ای نزدیک. و یک درس به حاکمان ملت های دیگر آموزش داده شد: اگر شما خلع سلاح (به عنوان لیبی، مانند عراق، برنامه های سلاح های هسته ای و شیمیایی خود را رها کرده اید) ممکن است مورد حمله قرار گیرد.

در دیگر سؤالات مشکوک، جنگ با مخالفت با اراده کنگره آمریکا و سازمان ملل مبارزه شد. دولت های سرنگونی ممکن است محبوب باشند اما در واقع قانونی نیستند. بنابراین، توجیهات دیگر باید اختراع شود. وزارت دادگستری ایالات متحده به دفاع از دفاع از دفاع مقدس اشاره کرد که ادعا می کند که جنگ منافع ملی ایالات متحده را در ثبات منطقه ای و حفظ اعتبار سازمان ملل متحد نشان داده است. اما لیبی و ایالات متحده در همان منطقه هستند؟ این چه منطقه ای است، زمین؟ و یک انقلاب مخالف ثبات نیست؟

اعتبار سازمان ملل متحد یک نگرانی غیرمعمولی است که از دولت ایفا می شود که در برابر 2003 به عراق حمله می کند، علی رغم مخالفت با سازمان ملل متحد و برای اهداف صریح (و غیره) اثبات عدم توجه سازمان ملل متحد. همان دولت، طی چند هفته از انجام این پرونده به کنگره، از اجازه دادن به گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد برای دیدار از یک زندانی آمریکایی به نام برادلی منینگ (که اکنون به نام چلسی مننینگ) بود، مجاز به دیدن اینکه او مورد شکنجه قرار نگرفت. همان حکومت مجاز به سازمان سیا برای نقض تحریم تحریم های سازمان ملل در لیبی بود، نقض ممنوعیت سازمان ملل متحد برای "اشغال نیروی خارجی هر نوع" در لیبی و بدون تردید از اقدامات در بنغازی که مجوز سازمان ملل متحد را برای اقدامات در سراسر کشور با هدف در "تغییر رژیم".

اد شولتز، محبوب "مترقی" رؤسای ایالات متحده، ادعا کرد، با هر گونه سخنی که در این باره به این موضوع فریاد زد، بمب گذاری لیبی با ضرورت انتقام علیه شیطان روی زمین توجیه شد، این علف ناگهان از قبر آدولف هیتلر ظاهر شد ، این فراتر از همه توضیحاتی است: معمر قذافی.

خوان کالو، محبوب آمریکایی، همان جنگ را به مثابه یک سخنرانی سخاوتمندانه بشر دوستانه مورد حمایت قرار داد. بسیاری از مردم در کشورهای ناتو از نگرانی بشردوستانه انگیزه می گیرند؛ به همین دلیل جنگ به عنوان اعمال بشردوستانه فروخته می شود. اما دولت آمریکا به طور معمول در کشورهای دیگر دخالت نمی کند تا به نفع بشریت باشد. و برای دقیق بودن، ایالات متحده قادر به مداخله در هر نقطه نیست، زیرا در حال حاضر در همه جا مداخله می کند؛ آنچه که ما مداخله نامیده می شود بهتر است به نام "سوء استفاده از خشونت".

ایالات متحده در خدمت عرضه سلاح به قذافی بود تا زمانیکه به کسب و کار برای تامین سلاح به مخالفان خود رسید. در 2009، بریتانیا، فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی لیبی بیش از $ 470m ارزش سلاح فروخته است. ایالات متحده در یمن یا بحرین یا عربستان سعودی بیشتر از لیبی دخالت نمی کند. دولت ایالات متحده این دیکتاتوری ها را مسلح می کند. در حقیقت، برای برنده شدن از حمایت عربستان سعودی برای "مداخله" در لیبی، آمریکا موافقت کرد که عربستان سعودی به ارسال نیروهای نظامی به بحرین برای حمله به غیرنظامیان بپردازد؛ سیاستی که هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، به طور عمومی از آن دفاع کرد.

در همین حال، "مداخله بشردوستانه" در لیبی، هرچند غیرنظامی ممکن است با حفاظت از آن آغاز شود، بلافاصله با بمب های دیگر غیرنظامیان را به قتل رساند و بلافاصله از توجیه دفاعی خود برای حمله به نیروهای عقب نشینی و شرکت در یک جنگ داخلی به جای گذاشت.

واشنگتن یک رهبر را برای شورش مردم در لیبی وارد کرد که سال های پیش از 20 زندگی می کردند و منابع مالی ناشناخته ای را در فاصله چند مایل از پایگاه مرکزی سیا در ویرجینیا زندگی می کردند. مرد دیگری حتی نزدیک به ستاد سیا نیز زندگی می کند: دیک چنی، معاون سابق آمریکا. وی ابراز نگرانی شدید در سخنرانی در 1999 که دولت های خارجی کنترل نفت را ابراز داشتند. وی گفت: "نفت عمدتا یک کسب و کار دولتی است." "درحالیکه بسیاری از مناطق جهان فرصت های خوبی برای نفت فراهم می کنند، خاور میانه، با دو سوم نفت جهان و کمترین هزینه، هنوز جایی است که این جایزه در نهایت قرار دارد." فرمانده پیشین اتحاد جماهیر شوروی اروپا از ناتو، از 1997 به 2000، وسلی کلارک ادعا می کند که در 2001 یک ژنرال در پنتاگون به او یک قطعه کاغذ نشان داد و گفت:

من امروز و یا دیروز از دفتر دبیرکل دفاع بالاستم. این یک برنامه پنج ساله است. ما هفت کشور را در پنج سال به هدر می دهیم. ما قصد داریم با عراق، سپس سوریه، لبنان، سپس لیبی، سومالی، سودان شروع کنیم. ما قصد داریم به ایران بازگردیم و در پنج سال آینده.

این برنامه به طور کامل با برنامه های واشنگتن واشنگتن، مانند کسانی است که به طرز شگفت انگیزی از اهداف خود در گزارش های مرکز تحقیقات به نام "پروژه برای قرن جدید آمریکایی" سخن گفته است. مقاومت شدید عراقی ها و افغان ها در این طرح به هیچ وجه متناسب نبود. انقلاب های خشونت آمیز در تونس و مصر نیز وجود نداشت. اما از بین بردن لیبی هنوز هم در جهان بینی نومحافظه کاران حساس است. و در توضیح بازی های جنگی که توسط انگلیس و فرانسه مورد استفاده قرار می گرفت تا شبیه سازی حمله به یک کشور مشابه، حساس بود.

دولت لیبی بیشتر نفت خود را از هر کشور دیگری بر روی زمین کنترل می کرد و این نوع نفتی بود که اروپا آسان ترین آن را تصفیه می کرد. لیبی همچنین امور مالی خود را کنترل می کرد، که منجر به نویسنده ی آمریکایی، الن براون اشاره کرد که واقعیت جالب در مورد این هفت کشور به نام کلارک است:

"این هفت کشور چه چیزی مشترک دارند؟ در چارچوب بانکی، یکی از مواردی که وجود دارد این است که هیچ یک از آنها در میان بانک های عضو بانک بین المللی (BIS) 56 ذکر نشده است. این آشکارا آنها را خارج از بازوی بلند قانونی بانکی مرکزی بانک مرکزی در سوئیس قرار می دهد. بیشترین تعداد زخمی شدن این تعداد ممکن است لیبی و عراق باشد، دو مورد که در واقع مورد حمله قرار گرفته اند. کنست شورتگن جونیور، نوشت: در Examiner.com، اشاره کرد که "ماهها قبل از اینکه ایالات متحده به عراق وارد شود تا صدام حسین را از بین ببرد، ملت نفتی به جای دلار برای نفت، به جای یورو پرداخت، و این تبدیل شد تهدید به تسلط جهانی دلار به عنوان ارز ذخیره و سلطه آن به عنوان نفت پرفروش است. طبق یک مقاله روسی با عنوان «بمبگذاری لیبی - مجازات قذافی برای تلاش او برای رد دلار آمریکا»، قذافی یک حرکت جسورانه انجام داد: او یک حرکت را برای رد دلار و یورو آغاز کرد و از کشورهای عربی و آفریقایی خواست تا به جای استفاده از یک ارز جدید، دینار طلایی.

قذافی پیشنهاد کرده است که یک قاره آفریقایی متحد ایجاد کند و میلیونها نفر از این مبلغ واحد پولی استفاده کنند. در طول سال گذشته، این ایده توسط بسیاری از کشورهای عربی و اکثر کشورهای آفریقایی تایید شد. تنها مخالفان جمهوری افریقای جنوبی و رئیس لیگ کشورهای عربی بودند. این ابتکار عمل منفی ایالات متحده و اتحادیه اروپا را مورد بررسی قرار داد و نیکولا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه، خطاب به لیبی تهدیدی برای امنیت مالی بشری کرد. اما قذافی نمی افتاد و فشار خود را برای ایجاد یک متحد آفریقا ادامه داد. "

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی