دادگاه لاس وگاس، اوت 25، 2016

20160825_100925
شیرلی (در مرکز نشانه صلح) و طرفداران (لارو) رابرت میورس، کریس نلسون، نانسی میلتون، بری باینکس و دنیس دووال.

توسط Shirley Osgood

این یک نوشتار از آنچه محاکمه من بود پس از دستگیری در ماه آوریل 1، 2016 برای تجاوز به اموال فدرال در پایگاه نیروی هوایی Creech، در اعتراض به جنگ هواپیماهای بدون سرنشین.

من در فرودگاه لاس وگاس وارد شدم در روز چهارشنبه بعد از ظهر، و توسط کارگران شگفت انگیز کاتولیک، رابی مامور، ملاقات کرد، که من را به هتل من هدایت کرد و در آنجا ادامه دادم که من چه کارهایی را انجام می دهم و در دادگاه من در صبح روز بعد می گویم. دوستان و بری و نانسی، اشغال بیلی AFB، عصر آمدند و ما در کنتین پارک شام وگن داشتیم. من به رختخواب رفتم و امیدوار بودم که نهایتا التماس نهایی به شب برسد. سپس کریس نلسون، یکی از زیباترین اشغالگر بیگل AFB من از دوستانم، وارد اتاق ما شد 2AM پس از پرواز دیر به وگاس، فقط برای پشتیبانی.

چهار نفر از ما برای یک صبحانه زود هنگام ملاقات کردند و دنیس دووال از Prescott، AZ آمد. همه ما به سمت خیابان فریمونت رفتیم و به محض رسیدن به دادگاه عدلیه وارد شدیم 8:15. رابی میجرز در آنجا با علامت "هیچ کس در یک مسابقه اسلحه برنده نمی شود" ما را ملاقات کرد. ما بنرهای ضد پهپادی خود را در دست داشتیم و حدوداً 8:45، رابرت، یک مرد مطبوعاتی از کانال 8، وارد ویدیو و مصاحبه شد.

ما به طبقه 8 طبقه رفتیم و وارد دادگاه شدیم، جایی که یک زن جوان با مترجم اسپانیایی / انگلیسی در حال فرار از نظم محکمی علیه یک مرد بود. مردم فوق العاده ما با من نشستند و منتظر نام من شدند.

وقتی تماس گرفتم ، قدم جلو گذاشتم و به سرعت فهمیدم كه قاضی آن زیمرمن مرا برای محاكمه دعوت نمی كند ، بلكه فقط برای روشن كردن آنچه كه قصد داشتم در مورد گرفتن وكیل انجام دهم ، از آنجا كه من برای آزادی كریس گراسو وكیل امضا كرده بودم. قرار نبود من اصلاً برای محاکمه برگزار شوم. من اظهار كردم كه در انتظار محاكمه پرواز كرده ام و قاضي گفت تقصير او نبوده و برنامه ريزي نشده است. او مرا به همراه مدافع عمومی به اتاق كوچكی در عقب دادگاه فرستاد ، وی برای من توضیح داد كه دادستان به من پیشنهاد "ارسال پرونده" را می دهد. وی توضیح داد که این شامل هیچ گونه التماس نیست. انتخاب های من 250 دلار جریمه یا 30 ساعت خدمات اجتماعی است. اگر خدمات اجتماعی را انتخاب کنم ، تا زمان تکمیل آن در آزمایشی خواهم بود. خوشبختانه کریس و دنیس وارد شدند و به درخواست من اجازه اقامت داشتند. آنها ایده های خوبی به من ارائه دادند که منجر به این شد که من از PD بخواهم که آیا می توانم تقاضای اخراج کنم ، بر اساس "مدت زمان خدمت" ، که یک روز در زندان لاس وگاس بود. او گفت فکر نمی کند این مورد پذیرفته شود ، اما می پرسد.

همه ما وارد سالن دادگاه شدیم ، و PD با دو نفر از دادسرا به نیمکت نزدیک شد. بعد از یک گپ کوتاه ، از من خواسته شد که مطرح شوم و به من گفتند که دادستانی با رد اتهامات فقط با زمان سپری شده موافقت کرد. جریمه ای ، خدمات اجتماعی یا مشروط نخواهد بود. و حتی به من نگفتند که باید "از دردسر دور باشم". من پذیرفتم ، و پرسیدم که آیا می توانم بیانیه کوتاهی ارائه دهم. قاضی گفت بله ، چند دقیقه.

اظهارات من با توصیف پسر جوان ، عمران دکنیش ، که خانه اش در حلب سوریه بمب گذاری شد ، آغاز شد. به او نشان داده شد که در تنهایی در آمبولانس قرار دارد. او را غبار و خون فرا گرفته بود. (قاضی سر تکان داد و گفت: "بله ، من آن را دیدم"). من در ادامه توضیح دادم که چگونه او پیشانی خون آلود را لمس کرد ، به خون دستش نگاه کرد و خون را روی صندلی آمبولانس پاک کرد. من گفتم که بیرون آوردن این تصویر از ذهن شما چقدر سخت است و ادامه دادم که تصاویر دیگری نیز از قربانیان هواپیماهای بدون سرنشین در ذهنم گیر کرده ام. کودک خردسال را که بالای سرش باد زده بود و گلهاش را احاطه کرده بود و مادر مرده ای را که بازوی لنگش به دور کودک کوچک خردسالش پیچیده بود توصیف کردم.

من ادامه دادم که می گویم انتخاب من برای انجام کاری یا انجام هیچ کاری باقی مانده است و در ادامه به توضیح تعدادی از موارد قانونی که من انجام داده ام تلاش کرده ام تا از جنگ متوقف شود. من درباره آنچه که در پایگاه نیروی هوایی Creech اتفاق افتاد صحبت کردم و دلایل من برای انجام اقدام مستقیم در Creech.

من سخنان مختصر خود را با پاراگرافی از مدئه بنیامین ، که در کتاب مارجوری کوه ، هواپیماهای بدون سرنشین و کشتار هدفمند یافتم ، بسته کردم:

از جنگ پاکستان و یمن به غزه، جنگ های هواپیماهای بدون سرنشین از جانب غیرنظامیان بی گناه محو نمی شوند و هزاران نفر دیگر از نظر روان شناختی، بی خانمان و بدون معیشت بی خانمان می شوند. به نام جنگ علیه تروریسم، جنگ هواپیماهای بدون سرنشین، کل جمعیت را وحشت زده می کند و یکی از بزرگترین جنبه های عدالت در عصر ما را نشان می دهد.

قاضی زیمرمن پس از گوش دادن به اظهارات من ، از اشتیاق و تعهد من تشکر کرد و من آزاد بودم که بروم. ما قبل از عزیمت دور "Circle Round for Freedom" را در پله های دادگاه آواز خواندیم و در خیابان Fremont جشن گرفتیم. احساس آزادی از آزادی و ترک لاس وگاس. به امید اینکه این روز تأثیر اندکی در توقف هواپیماهای بدون سرنشین داشته باشد و آرامشی را برای جهان به ارمغان بیاورد.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی