تصویر از نقشهبرداری نظامیگری.
توسط دیوید سوانسون World BEYOND Warنوامبر 2، 2021
کمپین های انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده بر شعار "این اقتصاد است، احمقانه" تمرکز دارد.
تلاشها برای توضیح رفتار دولت ایالات متحده باید کمی بیشتر بر شعار متفاوتی که در عنوان بالا یافت میشود تمرکز کند.
کتاب جدید فوق العاده اندرو کاکبرن، غنائم جنگ: قدرت، سود و ماشین جنگی آمریکایی، نشان می دهد که سیاست خارجی ایالات متحده در درجه اول توسط سود تسلیحاتی هدایت می شود، در درجه دوم توسط اینرسی بوروکراتیک، و کمتر یا اصلاً توسط منافع دیگر، خواه تدافعی یا بشردوستانه، سادیستی یا جنون آمیز باشد. در داستانهایی که رسانههای شرکتی میچرخند، مسلماً منافع بشردوستانه بزرگ است و کل شرکت برچسب «دفاع» میزند، در حالی که از دیدگاه من برای دههها و هنوز هم نمیتوان همه آن را با سود و بوروکراسی توضیح داد. - باید شرارت و شهوت قدرت را در خود بیاندازید. (به نظر می رسد حتی کاکبرن ترجیح بدنام F35 ها را به A10 ها نه تنها برای منفعت بلکه به خاطر کشتن افراد بی گناه بیشتر و دانستن کمتر در مورد آنها می داند. حتی کاکبرن از ژنرال LeMay نقل می کند که قول داده بود به ابتکار خودش و بدون هیچ سودی به روسیه حمله کند. علاقه به بازی.) اما اولویت سود در ماشین جنگی نباید قابل بحث باشد. حداقل، من دوست دارم کسی این کتاب را بخواند و سپس آن را به چالش بکشد.
بیشتر کتاب کاکبرن قبل از ترامپ نوشته شده است، یعنی قبل از اینکه رئیس جمهور ایالات متحده کنفرانس های مطبوعاتی برگزار کند تا قسمت های آرام را با صدای بلند بگوید و علناً اعلام کند، از جمله، فروش تسلیحات احمقانه است. اما گزارش کاکبرن روشن میکند که ترامپ اساساً نحوه صحبتها را تغییر داد، نه نحوه انجام آنها. درک این موضوع می تواند به ما کمک کند تا جنبه های دیگری از حکمرانی را فراتر از کتاب درک کنیم، مانند اینکه چرا ارتش ها معافیت داده شده است در توافقنامه های آب و هوایی، یا چرا منافع سلاح های هسته ای پشتیبانی درایو برای انرژی هستهای – به عبارت دیگر، زمانی میتوان یافت که سیاستهای به ظاهر مزخرف در حوزههای مختلف معنا پیدا کند که دولت ایالات متحده را چیزی متفاوت از یک دلال اسلحه تصور نکند.
حتی جنگهای بیمعنی، بیپایان، فاجعهبار و ناموفق اغلب بهعنوان موفقیتهای درخشان معقول توضیح داده میشوند، اگر درک شوند، نه برحسب تبلیغاتی که برای آنها استفاده میشود، بلکه بهعنوان طرحهای بازاریابی تسلیحاتی. البته این برای هیچ دولت دیگری به خوبی کار نخواهد کرد، زیرا تنها دولت ایالات متحده بر فروش تسلیحات جهانی تسلط دارد، و تنها تعداد انگشت شماری از دولت ها اصلاً نقش اصلی را در این زمینه ایفا می کنند، در حالی که خرید تسلیحات توسط دولت ایالات متحده (سلاح های ایالات متحده) تقریباً همان چیزی است که کل جهان برای خرید سلاح خرج می کند.
شواهد گردآوری شده توسط کاکبرن نشان میدهد که یک الگوی طولانی مدت افزایش هزینههای نظامی در واقع منجر به تولید نظامیگری کمتر مؤثر بر اساس شرایط خاص خود میشود. همه ما به تماشای کنگره در خرید سلاحهای غیر کاربردی که پنتاگون حتی نمیخواهد، اما در ایالتها و مناطق مناسب ساخته شدهاند، عادت کردهایم. اما عوامل دیگر ظاهراً روند را تشدید می کنند. هرچه اسلحه پیچیده تر باشد، سود بیشتری دارد - این عامل به تنهایی اغلب منجر به تعداد کمتری از سلاح های جذاب تر می شود. علاوه بر این، در بسیاری از موارد، هرچه تسلیحات معیوبتر باشند، سود بیشتری خواهند داشت، زیرا شرکتها صرفاً برای تعمیر کارها به جای پاسخگویی، پول بیشتری دریافت میکنند. و هر چه ادعای خرید سلاح، حتی در صورت اثبات نشدن بیشتر باشد، سود بیشتری خواهد داشت. تا زمانی که بتوان آنها را به عنوان تهدید در خارج از کشور عرضه کرد، نیازی به باور این ادعاها نیست. و حتی در آنجا، هیچ انتظاری برای باور شدن لازم نیست. این هم به این دلیل است که حتی اعتقاد وانمودی به یک سلاح میتواند منجر به جنگ شود و هم به این دلیل که صنایع نظامی در کشورهای دیگر به دنبال بهانههایی برای توجیه سلاحهای خود هستند، فارغ از اینکه سلاحهایی که با آنها مقابله میکنند قادر به آسیب رساندن به مگس هستند یا خیر. کاکبرن حتی یک حادثه زمانبندیشده مشکوک را بازگو میکند که یک زیرمجموعه شوروی در نزدیکی سانفرانسیسکو ظاهر شد، درست زمانی که رای کنگره در مورد سلاحهای ایالات متحده در خطر بود.
سازمانهای صلحگرا (و برنی سندرز) سالهاست که سلاحهای معیوب، اتلاف، تقلب و فساد را بهعنوان دلایلی برای کاهش هزینههای نظامی برجسته کردهاند. سازمانهای لغو جنگ استدلال کردهاند که سلاحهایی که کار نمیکنند بدترین سلاحها هستند، کار نکردن آنها یک خط نقرهای است، که انحراف منابع به آنها یک معامله مرگبار است زمانی که نیازهای بشردوستانه و زیستمحیطی بدون بودجه باقی میمانند، اما اولین سلاح هایی که باید با آنها مقابله کرد آنهایی هستند که در واقع کارآمدترین سلاح ها را می کشند. سوالی که به اندازه کافی پاسخ داده نشده است این است که آیا ما میتوانیم از طریق به رسمیت شناختن سود تسلیحاتی به عنوان منبع اصلی ارتشها و جنگها، به جای نقص در یک سیستم محترم، متحد و تعداد خود را افزایش دهیم؟ آیا واقعاً میتوانیم یاد بگیریم و به نظر آرونداتی روی عمل کنیم که قبلاً سلاحها برای جنگ ساخته میشدند، در حالی که جنگها اکنون برای سلاح ساخته میشوند؟
همانطور که کاکبرن مستند می کند، ادعاهای ایالات متحده برای "دفاع موشکی" نادرست و به شدت اغراق آمیز است. بنابراین، ظاهراً ادعاهای ولادیمیر پوتین برای مقابله با آن فناوری ساختگی با موشک های مافوق صوت است. بنابراین، در واقع، به نظر می رسد که ایالات متحده به طور قابل قبولی به دنبال تسلیحات مافوق صوت مشابه است - همانطور که آنها از زمانی که یک برده راننده نازی به نام والتر دورنبرگر را برای کار برای ارتش ایالات متحده آورده بودند، این کار را انجام می دادند. آیا پوتین ادعاهای دفاع موشکی ایالات متحده را باور می کند، یا می خواهد به دوستان خود در زمینه خرید و فروش تسلیحات کمک مالی کند، یا بر اساس شهوت خود برای قدرت عمل می کند؟ دلالان اسلحه ایالات متحده که اکنون از موشک های مافوق صوت ناامیدکننده خود سود می برند، احتمالاً اهمیتی نمی دهند.
جنگ عربستان علیه یمن عمدتاً ناشی از فروش تسلیحات آمریکا به عربستان سعودی است. همچنین سرپوش گذاشتن بر نقش دولت سعودی در 9 سپتامبر. Cockburn هر دوی این موضوعات را به طور گسترده پوشش می دهد. عربستان سعودی حتی 11 میلیون دلار در سال برای میزبانی از یک تیم فروش تسلیحات آمریکایی که سلاح های بیشتری به آنها می فروشد، می پردازد.
افغانستان نیز. به قول کاکبرن: «سوابق نشان میدهد که جنگ آمریکا در افغانستان چیزی جز یک عملیات طولانیمدت و کاملاً موفقیتآمیز - برای غارت مالیاتدهندگان آمریکایی نبوده است. دستکم یک چهارم میلیون افغان، بدون ذکر 3,500 سرباز آمریکایی و متحدان، بهای سنگینتری را پرداختند.»
نه فقط سلاح ها و جنگ ها با سود هدایت می شوند. بر اساس گزارش کاکبرن، حتی گسترش ناتو که جنگ سرد را زنده نگه داشت، ناشی از منافع تسلیحاتی، تمایل شرکتهای تسلیحاتی ایالات متحده برای تبدیل کشورهای اروپای شرقی به مشتریان بود، همراه با علاقه کاخ سفید کلینتون به پیروزی در لهستان. -رای آمریکا با وارد کردن لهستان به ناتو. این فقط یک انگیزه برای تسلط بر نقشه جهانی نیست - اگرچه قطعاً تمایل به انجام این کار است حتی اگر ما را بکشد.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در گزارش کاکبرن بهعنوان فسادی که توسط مجتمع صنعتی نظامی آن ایجاد شده است توضیح داده میشود، که بیشتر یک برنامه شغلی ناامیدکننده است تا رقابت با ایالات متحده. اگر یک دولت به ظاهر کمونیستی بتواند تسلیم سراب مشاغل نظامی شود (ما می دانم که هزینههای نظامی در واقع به اقتصاد آسیب میزند و به جای ایجاد مشاغل، آنها را حذف میکند.
ای کاش کاکبرن در صفحه 206 ادعا نمی کرد که روسیه کنترل اوکراین را به دست گرفت و در صفحه XNUMX تعداد بسیار کمی از مردم در جنگ با عراق کشته شدند. و امیدوارم اسرائیل را از این کتاب کنار نگذاشته باشد زیرا همسرش می خواهد دوباره برای کنگره نامزد شود.