این تماس نظامی ارتش اسرائیل است: جنگ تمدن ها شکست خورده است

https://www.worldbeyondwar.org/wp-content/uploads/2014/06/voltaire.jpgاحتمالاً بزرگ‌ترین خبر سال 1928 این بود که کشورهای جنگ‌ساز جهان در 27 اوت گرد هم آمدند و جنگ را از نظر قانونی غیرقانونی اعلام کردند. این داستانی است که در کتاب های تاریخ ما گفته نشده است، اما تاریخ مخفی سیا نیست. سیا وجود نداشت. عملاً هیچ صنعت تسلیحاتی آنطور که ما می شناسیم وجود نداشت. دو حزب سیاسی در ایالات متحده وجود نداشت که در حمایت از جنگ پس از جنگ متحد شوند. در واقع، چهار حزب بزرگ سیاسی در ایالات متحده همگی از لغو جنگ حمایت کردند.

نشانه ناز شدن، پریشانی مضطرب: "اما جالب نبود!"

اگر این کار را می کرد، با آن کار نمی کردم. در دفاع از آن، پیمان کلوگ-برایاند (به آن نگاه کنید یا کتابم را بخوان) برای محاکمه سازندگان جنگ در طرف های بازنده پس از جنگ جهانی دوم (اول تاریخی) مورد استفاده قرار گرفت و - به هر ترکیبی از دلایل (هسته ای؟ روشنگری؟ شانس؟) - کشورهای مسلح جهان جنگی علیه آنها انجام نداده اند. از آنجایی که یکدیگر را ترجیح می دهند، به جای آن فقرای جهان را سلاخی کنند. تبعیت قابل توجه پس از اولین پیگرد قانونی، رکوردی است که تقریباً هیچ قانون دیگری نمی تواند ادعا کند.

همانطور که من می بینم، پیمان کلوگ-برایاند دارای دو ارزش اصلی است. اولاً، این قانون در 85 کشور از جمله ایالات متحده است و هر گونه جنگ سازی را ممنوع می کند. برای کسانی که ادعا می‌کنند قانون اساسی ایالات متحده جنگ‌ها را بدون توجه به تعهدات معاهده تحریم یا الزام می‌کند، پیمان صلح به منشور ملل متحد یا کنوانسیون‌های ژنو یا کنوانسیون ضد شکنجه یا هر معاهده دیگری مرتبط نیست. اما برای کسانی که قوانین را همانطور که نوشته شده می‌خوانند، پیروی از پیمان کلوگ-بریاند بسیار منطقی‌تر از قانونی کردن قتل‌های هواپیماهای بدون سرنشین یا شکنجه یا رشوه‌دهی یا شخصیت‌های شرکتی یا حبس بدون محاکمه یا هر یک از شیوه‌های دوست‌داشتنی دیگر است. بر اساس ضعیف ترین استدلال های حقوقی "قانونی سازی" شده است. من مخالف قوانین ملی یا بین المللی جدید علیه جنگ نیستم. اگر کوچکترین احتمالی وجود داشته باشد که یکی از آنها بچسبد، آن را 1,000 بار ممنوع کنید. اما اگر بخواهیم آن را بپذیریم، از قبل قانونی در مورد کتاب ها وجود دارد.

دوم، جنبشی که پیمان پاریس را ایجاد کرد، برخاسته از یک درک گسترده بین‌المللی بود که جنگ باید لغو شود، زیرا برده‌داری و دشمنی‌های خونی و دوئل‌ها و سایر نهادها در حال لغو شدن بودند. در حالی که طرفداران غیرقانونی جنگ بر این باور بودند که اقدامات دیگری لازم است: تغییر فرهنگ، غیرنظامی کردن، ایجاد مقامات بین‌المللی و اشکال غیرخشونت‌آمیز حل مناقشه، پیگرد قانونی و تحریم‌های هدفمند علیه جنگ‌سازان. در حالی که بیشتر بر این باور بودند که این کار نسل‌ها خواهد بود. در حالی که نیروهای منتهی به جنگ جهانی دوم برای چندین دهه درک شده بودند و به آنها اعتراض می شد. قصد صریح و موفق این بود که با غیرقانونی کردن و انصراف رسمی و نامشروع جلوه دادن همه جنگ‌ها، نه جنگ تهاجمی یا جنگ غیرمجاز یا جنگ نامناسب، بلکه جنگ، آن را آغاز کنیم.

در پیامدهای پایان ناپذیر پس از جنگ جهانی دوم، منشور سازمان ملل مفهوم بسیار متفاوتی از قانونی بودن جنگ را رسمیت و رایج کرده است. من به تازگی با بن فرنس، 94 ساله، آخرین دادستان زنده نورنبرگ، برای نسخه آینده مصاحبه کردم. رادیو ملی رادیو صحبت کن. او تعقیب‌های نورنبرگ را به‌رغم مشکل زمانی، تحت چارچوب منشور ملل متحد یا چیزی مشابه آن توصیف می‌کند. او معتقد است که حمله آمریکا به عراق غیرقانونی بوده است. اما او ادعا می‌کند که نمی‌داند آیا تهاجم ایالات متحده و جنگ بیش از 12 سال جاری در افغانستان قانونی است یا خیر. چرا؟ نه به این دلیل که با هر یک از دو حفره شکافی که منشور سازمان ملل باز کرده است، همخوانی دارد، یعنی: نه به این دلیل که توسط سازمان ملل مجاز است یا دفاعی است، بلکه - تا آنجا که من می توانم تشخیص دهم - فقط به این دلیل که آن روزنه ها وجود دارد و بنابراین ممکن است جنگ ها رخ دهد. قانونی است و این ناخوشایند است که اذعان کنیم جنگ هایی که توسط ملت خود به راه انداخته شده است، چنین نیست.

البته، افراد زیادی در دهه‌های 1920 و 1930 کم و بیش اینطور فکر می‌کردند، اما بسیاری از مردم نیز چنین فکری نمی‌کردند. در دوره سازمان ملل، ناتو، سیا و لاکهید مارتین، ما شاهد پیشرفت مداوم در تلاش محکوم به فنا بودیم، نه برای از بین بردن جنگ، بلکه برای متمدن کردن آن. ایالات متحده در تسلیح بقیه جهان، حفظ حضور نظامی در بیشتر نقاط جهان و راه اندازی جنگ ها پیشتاز است. متحدان غربی و کشورهایی که توسط ایالات متحده، از جمله اسراییل، بدون هزینه مسلح شده اند، جنگ را پیش می برند و جنگ را تمدن می کنند، نه لغو جنگ. این تصور که جنگ را می‌توان با استفاده از ابزار جنگ حذف کرد، جنگ با جنگ‌سازان به منظور آموزش جنگ نکردن، بسیار طولانی‌تر از پیمان کلوگ-بریاند قبل از شکست فرضی آن و ترومن بوده است. بازسازی دولت ایالات متحده به یک ماشین جنگی دائمی توسط دولت برای پیشرفت.

جنگ تمدنی به نفع جهان یک شکست افتضاح بوده است. ما اکنون جنگ‌هایی داریم که به نام «دفاع» علیه افراد بی‌دفاع غیرمسلح هزاران مایل دورتر آغاز شده است. ما اکنون جنگ‌هایی داریم که به‌عنوان مجوز سازمان ملل به تصویر کشیده می‌شوند، زیرا سازمان ملل یک بار قطعنامه‌ای را در رابطه با نابودی کشور تصویب کرد. و فقط چند ثانیه قبل از اینکه ارتش اسرائیل خانه شما را در غزه منفجر کند، تلفن شما را صدا می کنند تا به شما هشدار مناسبی بدهند.

طرحی کمدی از استیو مارتین را به خاطر می آورم که ادب ساختگی لس آنجلس را به سخره می گیرد: صفی از مردم منتظر نوبت خود بودند تا پول نقد را از یک دستگاه بانک برداشت کنند، در حالی که صفی از سارقان مسلح در صفی جداگانه منتظر نوبت خود بودند تا مؤدبانه درخواست کنند و دزدی کنند. پول هر فرد جنگ از نقطه نظر چنین تقلیدی گذشته است. جایی برای طنز باقی نمی ماند. دولت‌ها با خانواده‌ها تماس می‌گیرند تا به آنها بگویند در شرف کشتار هستند، و سپس پناهگاه‌هایی را که به آنجا فرار می‌کنند بمباران می‌کنند.

قتل عام اگر بدون تجاوز و یا شکنجه و یا هدف قرار دادن بیش از حد کودکان و یا استفاده از انواع خاصی از سلاح های شیمیایی صورت پذیرد، تا زمانی که قربانیان به طور اولویت تلفنی یا قاتلان با گروهی از مردم که چندین دهه به جنگ آسیب دیده اند، ؟

در اینجا یک ابتکار جدید است که می گوید نه، لغو بزرگترین شر نیاز به تجدید حیات و تکمیل دارد: WorldBeyondWar.org.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی