نویسنده: Neve Gordon و Nicola Perugini، الجزیره
سپرهای انسانی مدتی است که خبرساز شده اند. قبل از درگیری اخیر بین دولت اسلامی عراق و شام (داعش یا داعش) و ارتش عراق در فلوجه، یونایتد پرس اینترنشنال مقاله ای منتشر کرد با عنوان «نیروهای عراقی پیشروی فلوجه را در میان ترس از 50,000 سپر انسانی متوقف کردند».در واقع، در چند ماه گذشته روزی نگذشته است که مجموعهای از روزنامهها به سپر انسانی در صحنههای مختلف خشونت اشاره نکرده باشند: از سوریه، جایی که جنگجویان داعش ظاهراً در کاروانهایی از منبج فرار کردند. استفاده از سپر انسانی; از طریق کشمیر، جایی که «ارتش و پلیس از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی در عملیات علیه ستیزه جویان استفاده کردند». به اوکراین، جایی که جدایی طلبان طرفدار روسیه متهم شدند استفاده از ناظران بین المللی به عنوان سپر.
علاوه بر این، عبارت سپر انسانی نه تنها برای توصیف استفاده از غیرنظامیان در بحبوحه جنگ، بلکه برای به تصویر کشیدن غیرنظامیان در اعتراضات استفاده می شود. فرگوسن در ایالات متحده، به زیمبابوه و اتیوپی.
کشورهای لیبرال دموکراتیک تنها کسانی نیستند که به جهان در مورد استفاده روزافزون از سپر انسانی هشدار می دهند. رژیمهای نسبتاً خودکامه و همچنین انواع سازمانهای محلی و بینالمللی از انواع مختلف، از صلیب سرخ و سازمانهای غیردولتی حقوق بشر گرفته تا سازمان ملل متحد، از این اصطلاح استفاده میکنند.
در گزارش محرمانه اخیر سازمان ملل، شورشیان حوثی سرزنش شدند برای پنهان کردن «جنگجویان و تجهیزات در داخل یا نزدیک غیرنظامیان ... با هدف عمدی اجتناب از حمله».
اجازه کشتن
اگرچه اشکال مختلف سپر انسانی احتمالاً از زمان اختراع جنگ مفهومسازی و بسیج شدهاند، اما استفاده روزمره از آن پدیدهای کاملاً جدید است. شاید بتوان بپرسد که چرا این اصطلاح ناگهان اینقدر فراگیر شده است؟
از نظر قانونی، سپر انسانی به استفاده از غیرنظامیان به عنوان سلاح های دفاعی اشاره دارد تا جنگجویان یا سایت های نظامی را از حمله مصون نگه دارند. ایده پشت این اصطلاح این است که غیرنظامیانی که تحت حمایت قوانین بین المللی هستند، نباید برای به دست آوردن مزیت نظامی مورد سوء استفاده قرار گیرند.
در حالی که اکثر مردم بدون شک با این تعریف آشنا هستند، این واقعیت کمتر شناخته شده است که قوانین بین المللی نه تنها استفاده از سپر انسانی را ممنوع می کند، بلکه حمله نظامیان به مناطقی را که توسط سپر انسانی "محافظت" شده اند، مشروع می داند.
برای مثال نیروی هوایی آمریکا آن را حفظ می کند اهداف قانونی محافظت شده با غیرنظامیان محافظت شده ممکن است مورد حمله قرار گیرند، و غیرنظامیان محافظت شده ممکن است به عنوان آسیب جانبی در نظر گرفته شوند، مشروط بر اینکه خسارت جانبی در مقایسه با مزیت واقعی و مستقیم نظامی پیش بینی شده توسط حمله بیش از حد نباشد.
در همین راستا، سند 2013 درباره هدفگیری مشترک منتشر شده توسط رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات متحده بر اهمیت اصل تناسب تأکید میکند، و همچنین خاطرنشان میکند که «در غیر این صورت، اهداف قانونی که به طور غیرارادی با غیرنظامیان محافظت شده محافظت میشوند، ممکن است مورد حمله قرار گیرند ... مشروط بر اینکه خسارت جانبی وارد شود. در مقایسه با مزیت نظامی مشخص و مستقیمی که در حمله پیش بینی شده بود، بیش از حد نیست.» (PDF)
معنای همه اینها، به سادگی، این است که سپرهای انسانی را می توان به طور قانونی کشت تا زمانی که اعمال خشونت، اصل تناسب را نقض نکند - که متخاصمان را ملزم می کند از ایجاد خسارت نامتناسب با مزیت نظامی به دست آمده خودداری کنند.
اکنون به نظر می رسد که نیروهای پلیس در سرتاسر جهان دیدگاه مشابهی را برای مقابله با اعتراضات و شورش ها اتخاذ می کنند.
انگیزه پذیرش چنین دستورالعملهایی توسط بازیگران داخلی و بینالمللی روشن است: این امر به نیروهای امنیتی اجازه میدهد تا قواعد تعامل را کاهش دهند، در حالی که افرادی که سپرهای خود را مستقر میکنند بهعنوان مذموم و ناقض قوانین بینالمللی معرفی میکنند.
دفاع قانونی پیشگیرانه
با توجه به اقتباس راهبردی و فراگیر عبارت سپر انسانی، به نظر واضح است که این اصطلاح نه تنها به عنوان یک عبارت توصیفی برای نشان دادن استفاده از غیرنظامیان به عنوان سلاح، بلکه به عنوان نوعی دفاع قانونی پیشگیرانه در برابر اتهامات به کار می رود. کشته یا زخمی شدن آنها
به عبارت دیگر، اگر یکی از 50,000 غیرنظامی فلوجه در جریان یک حمله ضد داعش کشته شود، این نیروهای مهاجم مورد حمایت ایالات متحده مقصر نیستند، بلکه خود داعش است که به طور غیرقانونی و غیراخلاقی از غیرنظامیان به عنوان سپر استفاده می کند.
علاوه بر این، به طور فزاینده ای به نظر می رسد که کافی است - از قبل - ادعا کنیم که دشمن از سپر انسانی برای تضمین کشتن غیر جنگجویان استفاده می کند.
اگرچه غیرقابل انکار است که بسیاری از ارتش ها و گروه های مسلح غیردولتی در واقع از سپر انسانی استفاده می کنند، پیامدهای بالقوه این اتهام صرف بسیار نگران کننده است.
به عبارت دیگر، با ادعای استفاده طرف مقابل از سپر انسانی، نیروی مهاجم یک دفاع قانونی پیشگیرانه برای خود فراهم می کند.
برای درک کامل مفاهیم این چارچوب، ضروری است که مناطق شهری، همانطور که استفان گراهام از دانشگاه نیوکاسل آن را بگذار، "به رسانای برق برای خشونت سیاسی سیاره ما تبدیل شده اند."
این واقعیت که جنگ در حال حاضر زندگی شهری را در بسیاری از مناطق در سراسر جهان شکل میدهد به این معنی است که غیرنظامیان خطوط مقدم جنگ را اشغال کردهاند و به اشغال خود ادامه خواهند داد.
این امر آنها را در قاب قرار گرفتن به عنوان سپر انسانی بسیار آسیب پذیر می کند، زیرا کافی است از قبل گفته شود که ساکنان یک شهر سپر قانونی و موجه بودن مرگ آنها هستند.
تا آنجایی که چنین است، دفاع قانونی پیشگیرانه به خوبی ممکن است به عنوان بخشی از یک روند هولناک با هدف قانونی کردن و عادی سازی کشتار گسترده غیرنظامیان استفاده شود.
این مقاله در ابتدا در الجزیره یافت شد: http://www.aljazeera.com/indepth/opinion/2016/08/human-shields-pretext-kill-civilians-160830102718866.html