توسط برد ولف ، رویاهای مشترک، جولای 17، 2022
سیاست شفا به جای جنگ هرگز به طور جدی توسط این کشور مورد توجه، بیان یا به کارگیری قرار نگرفته است.
امروز من با دستیار سیاست خارجی یکی از سناتورهای ایالات متحده در یک تماس لابی برنامه ریزی شده برای سازمان ضد جنگ ما صحبت کردم. بهجای استفاده از نکات استاندارد لابیگری در مورد هزینههای بیهوده پنتاگون، از من خواستم تا درباره راههایی که سازمان ما میتواند استراتژی موفقی برای کاهش بودجه پنتاگون پیدا کند، بحثی صریح داشته باشیم. من چشم انداز کسی را می خواستم که در هیل برای یک سناتور محافظه کار کار کند.
دستیار سناتور مرا ملزم کرد. به گفته دستیار، احتمال تصویب هر لایحه ای که بودجه پنتاگون را 10 درصد کاهش دهد، به صفر رسیده است. وقتی از من پرسیدم که آیا این به این دلیل است که تصور عمومی این است که ما برای دفاع از کشور به این مقدار نیاز داریم، معاون پاسخ داد که این فقط تصور عمومی نیست، بلکه واقعیت است. سناتور، مانند اکثر نمایندگان کنگره، متقاعد شده بود که ارزیابیهای تهدید پنتاگون دقیق و قابل اعتماد است (این امر علیرغم سابقه پیشبینی ناموفق پنتاگون).
همانطور که برای من توضیح داده شد، ارتش تهدیدات را در سراسر جهان از جمله کشورهایی مانند چین و روسیه ارزیابی می کند، سپس یک استراتژی نظامی برای مقابله با این تهدیدات طراحی می کند، با سازندگان تسلیحات همکاری می کند تا سلاح هایی را برای ادغام در آن استراتژی طراحی کند، سپس بودجه ای را بر اساس آن تهیه می کند. استراتژی کنگره، دموکرات ها و جمهوری خواهان به طور یکسان، با اکثریت قاطع بودجه را تایید می کنند. بالاخره ارتش است. آنها به وضوح کار جنگ را می دانند.
هنگامی که یک ارتش با این تصور شروع می کند که باید با تمام مشکلات ناشی از همه مناطق در سراسر جهان مقابله کند، آنگاه یک استراتژی نظامی جهانی ایجاد می کند. این یک استراتژی دفاعی نیست، بلکه یک استراتژی پلیسی جهانی برای هر جنایت قابل تصور است. وقتی هر درگیری یا منطقه بی ثباتی به عنوان یک تهدید تلقی شود، جهان دشمن می شود.
اگر این گونه درگیری ها یا بی ثباتی ها به جای تهدید به عنوان فرصت تلقی می شد چه؟ اگر پزشکان، پرستاران، معلمان و مهندسان را به همان سرعتی که پهپادها، گلولهها و بمبها را مستقر میکردیم، مستقر کنیم، چه؟ پزشکان در بیمارستان های سیار بسیار ارزان تر از جت جنگنده F-35 فعلی هستند که در حال نزدیک شدن به هواپیما هستند. قیمت 1.6 تریلیون دلار. و پزشکان به اشتباه افراد غیر رزمی را در مجالس عروسی یا تشییع جنازه نمی کشند و در نتیجه به ضد آمریکایی بودن دامن می زنند. در واقع آنها رزمنده یا غیر رزمنده را نمی بینند، مردم را می بینند. آنها بیماران را درمان می کنند.
صدای کر که چنین ایده ای را به عنوان "ساده لوح" تقبیح می کند بلافاصله شنیده می شود، طبل های جنگ ضربان شارژ را ارائه می دهند. و بنابراین، ارزیابی لازم است. مطابق با مریام وبسترسادهلوح میتواند به معنای «مشخصشده با سادگی بیتأثیر» یا «کمبود خرد دنیوی یا قضاوت آگاهانه» باشد، یا «قبلاً تحت آزمایش یا موقعیت آزمایشی خاصی قرار نگرفتهام».
پیشنهاد پزشکان در مورد هواپیماهای بدون سرنشین در واقع ساده و بی پیرایه به نظر می رسد. غذا دادن به افرادی که گرسنه هستند، مراقبت از آنها در هنگام بیماری، اسکان دادن آنها در زمانی که سرپناهی ندارند، یک رویکرد نسبتاً ساده است. اغلب راه ساده و بی پیرایه بهترین است. گناهکار به عنوان اتهام در اینجا.
در مورد «کمبود خرد دنیوی یا قضاوت آگاهانه»، ما شاهد بودهایم که آمریکا دائماً در حال جنگ است، بارها و بارها شاهد اشتباهات فاجعهبار عاقلان، دنیوی و آگاه بودهایم که به قیمت جان صدها هزار نفر تمام شده است. آنها نه صلح و نه امنیت به ارمغان آوردند. ما با کمال میل مقصریم که در حکمت دنیوی و قضاوت آگاهانه آنها کمبود داریم. ما ساده لوح ها عقل و قضاوت خود را از تحمل اشتباهات فاجعه بار، غرور و دروغ آنها جمع کرده ایم.
در مورد آخرين تعريف ساده لوح، «قبلاً تحت آزمايش نبودهاند»، كاملاً واضح است كه سياست درماني به جاي جنگ جنگي هرگز توسط اين كشور به طور جدي در نظر گرفته نشده است، بيان نشده است، يا به كار گرفته نشده است. باز هم ساده لوح، همانطور که متهم شد.
اگر ما 2,977 شفاخانه را در افغانستان به افتخار هر آمریکایی که در 9 سپتامبر جان باختند ساخته بودیم، جانهای بسیار بیشتری را نجات میدادیم، ضدآمریکاییستیزی و تروریسم بسیار کمتری ایجاد میکردیم و بسیار کمتر از قیمت 11 تریلیون دلاری افراد ناموفق هزینه میکردیم. مبارزه علیه تروریسم. بعلاوه، عمل بزرگواری و شفقت ما وجدان جهانیان را تحریک می کرد. اما ما می خواستیم خون بریزیم نه نان بشکنیم. ما خواهان جنگ بودیم نه صلح. و جنگ گرفتیم بیست سال از آن.
جنگ همیشه درگیری بر سر منابع است. کسی چیزی را می خواهد که دیگری دارد. برای کشوری که مشکلی برای خرج کردن 6 تریلیون دلار برای جنگ شکست خورده علیه تروریسم ندارد، مطمئناً میتوانیم منابع مورد نیاز غذا، سرپناه و دارو را فراهم کنیم تا از پاره پاره شدن مردم جلوگیری کنیم و در این روند، خود را از باز شدن نجات دهیم. یک زخم خونریزی دیگر ما باید کاری را انجام دهیم که اغلب در کلیساهای ما موعظه می شود اما به ندرت اجرا می شود. ما باید کارهای رحمت را انجام دهیم.
این به این ختم می شود: آیا ما افتخار می کنیم که کشوری را با بمب شکست می دهیم یا آن را با نان نجات می دهیم؟ کدام یک از اینها به ما اجازه می دهد تا به عنوان آمریکایی سرمان را بالاتر بگیریم؟ کدام یک از اینها باعث ایجاد امید و دوستی با "دشمنان" ما می شود؟ من جواب را برای خودم و بسیاری از دوستانم می دانم، اما برای بقیه چه؟ چگونه جنگ را از آمریکا خارج کنیم؟ من راهی جز ساده لوح بودن و پذیرفتن آثار ساده و بی پیرایه رحمت نمی شناسم.
برد ولف ، وکیل سابق ، استاد و رئیس کالج جامعه ، از بنیانگذاران شبکه اقدام صلح لنکستر است و برای World BEYOND War.
پاسخ 2
100% موافقم. اولین قدم چیست؟
https://worldbeyondwar.org/individual