علیرغم اختلاف نظر بر سر برخی اصلاحات در مجلس سنا، کنگره ایالات متحده در آستانه تصویب لایحه بودجه نظامی 778 میلیارد دلاری برای سال 2022 است. همانطور که سال به سال انجام می دهند، مقامات منتخب ما در حال آماده شدن برای واگذاری سهم شیر هستند - بیش از٪ 65 - از هزینه های اختیاری فدرال برای ماشین جنگی ایالات متحده، حتی اگر آنها دست خود را در مورد صرف یک چهارم این مبلغ در قانون بازسازی بهتر انجام دهند.
رکورد باورنکردنی ارتش ایالات متحده در شکست سیستماتیک - آخرین شکست آن توسط طالبان پس از بیست سال مرگ, تخریب و نهفته است در افغانستان - فریاد می زند که از بالا به پایین نقش مسلط خود در سیاست خارجی ایالات متحده بررسی شود و جایگاه مناسب آن در اولویت های بودجه کنگره مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد.
در عوض، سال به سال، اعضای کنگره بیشترین سهم از منابع کشورمان را به این نهاد فاسد میسپارند، با کمترین نظارت و بدون ترس ظاهری از پاسخگویی در مورد انتخاب مجدد خودشان. اعضای کنگره هنوز هم آن را به عنوان یک فراخوان سیاسی «ایمن» میدانند که بیاحتیاطی مهرهای لاستیکی خود را بیرون بیاورند و به صدها میلیارد دلار بودجه پنتاگون و لابیگران صنعت تسلیحات رای دهند تا کمیتههای نیروهای مسلح را متقاعد کنند که باید سرفه کنند.
بیایید در این مورد اشتباه نکنیم: انتخاب کنگره برای ادامه سرمایه گذاری در یک ماشین جنگی عظیم، بی اثر و گران قیمت، هیچ ربطی به "امنیت ملی" همانطور که اکثر مردم آن را می فهمند، یا "دفاع" همانطور که فرهنگ لغت آن را تعریف می کند، ندارد.
جامعه ایالات متحده با تهدیدهای حیاتی برای امنیت ما مواجه است، از جمله بحران آب و هوا، نژادپرستی سیستماتیک، فرسایش حق رای، خشونت با اسلحه، نابرابری های شدید و ربودن قدرت سیاسی توسط شرکت ها. اما یکی از مشکلاتی که خوشبختانه نداریم، تهدید حمله یا تهاجم یک متجاوز گسترده جهانی یا در واقع هیچ کشور دیگری است.
نگهداری از ماشین جنگی که بیشتر از آن هزینه می کند 12 یا 13 بزرگترین ارتش های جهان در کنار هم در واقع ما را می سازد کمتر امن است، زیرا هر دولت جدید این توهم را به ارث می برد که قدرت نظامی بسیار مخرب ایالات متحده می تواند و بنابراین باید برای مقابله با هر گونه چالشی که منافع ایالات متحده در هر نقطه از جهان باشد مورد استفاده قرار گیرد - حتی زمانی که به وضوح راه حل نظامی وجود ندارد و بسیاری از آنها یکی از مشکلات اساسی در وهله اول ناشی از استفاده نادرست از قدرت نظامی ایالات متحده در گذشته بود.
در حالی که چالشهای بینالمللی که در قرن حاضر با آن روبرو هستیم، مستلزم تعهد واقعی به همکاری و دیپلماسی بینالمللی است، کنگره تنها 58 میلیارد دلار، کمتر از 10 درصد بودجه پنتاگون، به هیئت دیپلماتیک دولت ما: وزارت امور خارجه، اختصاص میدهد. بدتر از آن، دولتهای دموکرات و جمهوریخواه همچنان پستهای دیپلماتیک خود را با مقامات تلقینشده و غرق در سیاستهای جنگ و اجبار، با تجربه اندک و مهارتهای ناچیز در دیپلماسی صلحآمیز که ما به شدت به آن نیاز داریم، پر میکنند.
این تنها یک سیاست خارجی شکست خورده را بر اساس انتخاب های نادرست بین تحریم های اقتصادی که مقامات سازمان ملل با آن مقایسه کرده اند، تداوم می بخشد محاصره های قرون وسطایی، کودتا که بی ثبات کردن کشورها و مناطق برای دهه ها، و جنگ ها و کمپین های بمباران که باعث مرگ می شود میلیون ها نفر از مردم و رها کردن شهرها در آوار، مانند موصل در عراق و رقه در سوریه.
پایان جنگ سرد فرصتی طلایی برای ایالات متحده بود تا نیروها و بودجه نظامی خود را برای تامین نیازهای دفاعی مشروع خود کاهش دهد. عموم مردم آمریکا به طور طبیعی انتظار و امیدوار بودند کهسود صلحو حتی مقامات کهنه کار پنتاگون به کمیته بودجه سنا در سال 1991 گفتند که هزینه های نظامی می تواند با خیال راحت بریده شود 50 درصد در ده سال آینده.
اما چنین برشی اتفاق نیفتاد. مقامات ایالات متحده در عوض قصد دارند از دوران پس از جنگ سرد سوء استفاده کنند.سود سهام قدرت"یک عدم تعادل نظامی بزرگ به نفع ایالات متحده، با ایجاد منطق برای استفاده آزادانه و گسترده تر از نیروی نظامی در سراسر جهان. در طول انتقال به دولت جدید کلینتون، مادلین آلبرایت معروف است خواسته ژنرال کالین پاول، رئیس ستاد مشترک ارتش، "اگر نتوانیم از آن استفاده کنیم، داشتن این ارتش فوق العاده که همیشه از آن صحبت می کنید، چه فایده ای دارد؟"
در سال 1999، آلبرایت به عنوان وزیر امور خارجه در زمان پرزیدنت کلینتون، به آرزوی خود رسید و منشور سازمان ملل متحد را با جنگی غیرقانونی برای جدا کردن کوزوو مستقل از ویرانههای یوگسلاوی نادیده گرفت.
منشور ملل متحد به وضوح این را ممنوع می کند تهدید یا استفاده نیروی نظامی به جز در موارد دفاع شخصی یا وقتی که شورای امنیت سازمان ملل دست به اقدام نظامی زد "برای حفظ یا بازگرداندن صلح و امنیت بین المللی." این هیچکدام نبود. وقتی رابین کوک، وزیر امور خارجه بریتانیا به آلبرایت گفت که دولتش با وکلای ما بر سر طرح جنگ غیرقانونی ناتو مشکل دارد، آلبرایت به طرز وحشیانه ای گفت. به او گفت برای «دستیابی به وکلای جدید».
بیست و دو سال بعد، کوزوو است فقیرترین سوم کشوری در اروپا (پس از مولداوی و اوکراین پس از کودتا) و استقلال آن هنوز توسط آن به رسمیت شناخته نشده است کشورهای 96. هاشم تاچی، دستچین آلبرایت متحد اصلی در کوزوو و سپس رئیس جمهور آن، در دادگاه بین المللی لاهه به اتهام قتل حداقل 300 غیرنظامی تحت پوشش بمباران ناتو در سال 1999 برای استخراج و فروش اعضای داخلی آنها در بازار بین المللی پیوند، در انتظار محاکمه است.
جنگ هولناک و غیرقانونی کلینتون و آلبرایت، سابقه جنگ های غیرقانونی بیشتر ایالات متحده در افغانستان، عراق، لیبی، سوریه و جاهای دیگر را ایجاد کرد که نتایج به همان اندازه ویرانگر و وحشتناک داشت. اما جنگ های ناموفق آمریکا کنگره یا دولت های متوالی را به بازنگری جدی در تصمیم ایالات متحده برای تکیه بر تهدیدهای غیرقانونی و استفاده از نیروی نظامی برای نمایش قدرت ایالات متحده در سراسر جهان سوق نداده است، و همچنین تریلیون ها دلار سرمایه گذاری شده در این جاه طلبی های امپریالیستی را مهار نکرده است. .
در عوض، در دنیای وارونه از فاسد نهادی سیاست ایالات متحده، نسلی از جنگ های ناموفق و بیهوده ویرانگر، تأثیری نامطلوب در عادی سازی حتی داشته است گران تر است بودجه نظامی نسبت به دوران جنگ سرد، و تقلیل بحث کنگره به سؤالاتی درباره اینکه هر کدام از هر کدام چقدر بیشتر بی فایده است. سیستم سلاح آنها باید مالیات دهندگان آمریکایی را مجبور کنند که این صورت حساب را پرداخت کنند.
به نظر میرسد که تا زمانی که «مجتمع نظامی-صنعتی-کنگره» (مجموعه اصلی رئیسجمهور آیزنهاور) درو میکند، هیچگونه کشتار، شکنجه، کشتار جمعی یا زندگی ویرانشده در دنیای واقعی نمیتواند توهمات نظامی طبقه سیاسی آمریکا را متزلزل کند. فواید.
امروزه، بیشتر ارجاعات سیاسی و رسانه ای به مجتمع نظامی-صنعتی، تنها به صنعت تسلیحات به عنوان یک گروه سود شرکتی خود خدمت در همتراز با وال استریت، بیگ فارما یا صنعت سوخت فسیلی اشاره می کنند. اما در او آدرس وداعآیزنهاور صراحتاً نه تنها به صنعت تسلیحات، بلکه به "پیوند یک نهاد نظامی عظیم و یک صنعت بزرگ تسلیحات" اشاره کرد.
آیزنهاور به همان اندازه نگران تأثیرات ضد دموکراتیک ارتش بود که صنعت تسلیحات. هفته ها قبل از سخنرانی خداحافظی او، او گفت مشاوران ارشد او میگویند: «خدا به این کشور کمک کند وقتی کسی روی این صندلی مینشیند که به اندازه من ارتش را نمیشناسد.» ترس او در هر دوره ریاست جمهوری بعدی محقق شده است.
به گفته میلتون آیزنهاور، برادر رئیسجمهور، که به او کمک کرد تا سخنرانی خداحافظی خود را تنظیم کند، آیک همچنین میخواست درباره «در گردان» صحبت کند. پیش نویس های اولیه سخنرانی او مراجعه کننده به "صنعتی دائمی و مبتنی بر جنگ" با "افسران پرچم و ژنرال که در سنین پایین بازنشسته می شوند تا در مجتمع صنعتی مستقر در جنگ پست بگیرند، تصمیمات آن را شکل می دهند و جهت نیروی عظیم آن را هدایت می کنند." او می خواست هشدار دهد که باید گام هایی برداشته شود تا «اطمینان حاصل شود که «تجار مرگ» برای دیکته کردن سیاست ملی نیایند.
همانطور که آیزنهاور می ترسید، حرفه شخصیت هایی مانند ژنرال ها آستین و ماتیس اکنون تمامی شاخه های کنگلومرای فاسد MIC را شامل می شود: فرماندهی نیروهای متجاوز و اشغالگر در افغانستان و عراق. سپس پوشیدن کت و شلوار و کراوات برای فروش اسلحه به ژنرال های جدیدی که زیر نظر آنها به عنوان سرگرد و سرهنگ خدمت می کردند. و در نهایت از همان در گردان به عنوان اعضای کابینه در اوج سیاست و دولت آمریکا بیرون آمدند.
پس چرا پنتاگون برنجی مجوز رایگان دریافت میکند، حتی با وجود اینکه آمریکاییها در مورد صنعت تسلیحات به طور فزایندهای دچار تضاد میشوند؟ به هر حال، این ارتش است که در واقع از همه این سلاح ها برای کشتن مردم و ایجاد ویرانی در کشورهای دیگر استفاده می کند.
با وجود اینکه ارتش ایالات متحده در جنگ پس از جنگ در خارج از کشور شکست میخورد، ارتش ایالات متحده برای تجلی تصویر خود در قلب و ذهن آمریکاییها و برنده شدن در هر نبرد بودجه در واشنگتن، یک جنگ بسیار موفقتر را به راه انداخته است.
همدستی کنگره، سومین پایه در فرمول اولیه آیزنهاور، نبرد سالانه بودجه را به "کیک واک" که قرار بود جنگ در عراق بدون پاسخگویی در قبال جنگهای از دست رفته، جنایات جنگی، قتلعام غیرنظامیان، هزینههای بیش از حد یا رهبری نظامی ناکارآمد که همه آن را اداره میکند، باشد.
هیچ بحثی در کنگره در مورد تأثیر اقتصادی بر آمریکا یا پیامدهای ژئوپلیتیکی برای جهان وجود ندارد که سرمایهگذاریهای هنگفت غیرقابل انتقادی در سلاحهای قدرتمندی که دیر یا زود برای کشتن همسایگان ما و درهم شکستن کشورهای آنها مورد استفاده قرار میگیرند، همانطور که در گذشته انجام دادهاند. 22 سال و اغلب در طول تاریخ ما.
اگر قرار است مردم بر این پولگردانی ناکارآمد و مرگبار تأثیری بگذارند، باید یاد بگیریم که از طریق مه تبلیغاتی که فساد خودخواهانه را پشت بند قرمز، سفید و آبی میپوشاند، ببینیم و به نیروهای نظامی اجازه میدهد. بدبینانه از احترام طبیعی مردم برای مردان و زنان جوان شجاعی که آماده اند جان خود را برای دفاع از کشور ما به خطر بیندازند، سوء استفاده کنیم. در جنگ کریمه، روسها نیروهای انگلیسی را «شیرهایی به رهبری الاغ» نامیدند. این توصیف دقیقی از ارتش امروز آمریکاست.
شصت سال پس از سخنرانی خداحافظی آیزنهاور، دقیقاً همانطور که او پیشبینی کرده بود، «وزن این ترکیب» ژنرالها و دریاسالارهای فاسد، «تجار مرگ» سودآوری که کالاهایشان را میفروشند، و سناتورها و نمایندگانی که کورکورانه تریلیونها دلار به آنها میسپارند. از پول مردم، شکوفایی کامل بزرگترین ترس های رئیس جمهور آیزنهاور برای کشور ما را تشکیل می دهد.
آیزنهاور نتیجه گرفت: «تنها یک شهروند آگاه و آگاه میتواند در هم آمیختن صحیح ماشینآلات عظیم صنعتی و نظامی دفاعی با روشها و اهداف صلحآمیز ما را وادار کند». آن فراخوان شفاف در طول دههها تکرار میشود و باید آمریکاییها را در هر شکلی از سازماندهی و جنبش دموکراتیک، از انتخابات گرفته تا آموزش و حمایت از اعتراضات تودهای، متحد کند تا در نهایت «نفوذ بیموجه» مجتمع نظامی-صنعتی-کنگره را رد کرده و از بین ببرد.
Medea Benjamin همکاری دارد CODEPINK برای صلح، و نویسنده چندین کتاب ، از جمله در داخل ایران: تاریخ و سیاست واقعی جمهوری اسلامی ایران.
نیکلاس جی اس دیویس یک روزنامه نگار مستقل ، محقق CODEPINK و نویسنده است خون بر روی دستان ما: حمله آمریکا و نابودی عراق.