گروگانگیری در قوانین جاسوسی

توسط رابرت کوهلر رویاهای مشترک.

ترامپ بر لزوم همکاری برای پایان دادن به درگیری در سوریه تاکید کرد. . . و بر تمایل خود برای ایجاد روابط بهتر بین ایالات متحده و روسیه تأکید کرد.

به آخرین پاراگراف الف خوش آمدید واشنگتن پست داستان روز پیش، یک تکه خبری آزاد، یک کودک بی خانمان، یک ماشه بدبینانه. این داستانی است که در آن متوجه می‌شویم که «رئیس‌جمهور ترامپ اطلاعات بسیار محرمانه‌ای را در یک جلسه در کاخ سفید در هفته گذشته به وزیر امور خارجه و سفیر روسیه فاش کرد» و اظهارنظر بیایید دوستان بخشی از بیانیه رسمی کاخ سفید درباره این دیدار بود. ، که هدف آن رد ادعاهای پست به عنوان دروغ بود.

و در واقع، این بیانیه با بدبینی همراه است، گویی رئیس‌جمهور اولیه فاشیست، طعمه‌دار و خوشحال از بمب، امید جهان به صلح را در قلب خود دارد. با این وجود، احساس می‌کنم نیاز دارم که این پاراگراف را از بقیه داستان پست که جزئیات آخرین تجلی روسیه گیت در ترامپویل است، نجات دهم.

ظاهراً رئیس جمهور در یک لحظه گفتگوی بی پروا و «خارج از فیلمنامه» با سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه و سفیر سرگئی کیسلیاک، برخی از داده های طبقه بندی شده را پرت کرده است - که از طریق یک متحد (به نقل از نیویورک تایمز، اسرائیل) به ما رسیده است. و به این ترتیب قرار بود با محرمانه‌ای فوق‌العاده رفتار شود - در جشن‌های شب: او به روس‌ها گفت: "من اطلاعات خوبی به دست می‌آورم. "من مردمی دارم که هر روز مرا در مورد اطلاعات عالی توضیح می دهند."

و ترامپ لاف دیگری برای چند روز بر اخبار مسلط است. همان‌طور که پست توضیح می‌دهد، داستان به همین شکل بود: «طبق قوانین جاسوسی، دولت‌ها - و حتی سازمان‌های فردی - کنترل قابل‌توجهی بر اینکه آیا و چگونه اطلاعاتی که جمع‌آوری می‌کنند منتشر می‌شوند، حتی پس از به اشتراک گذاشتن، دارند. نقض این رویه اعتمادی را که برای به اشتراک گذاشتن اسرار ضروری است، تضعیف می کند.»

بنابراین، بسیار خوب، رئیس جمهور مانند یک دانش آموز دوم دانشگاه پس از چهارمین آبجو خود به خود می بالید و در این روند، "قوانین جاسوسی" را زیر پا گذاشت. داستان همین است. چند روزی بود که با شدت شلنگ آتش نشانی به سمت ما منفجر می شد. این با فوریت آرماگدون گزارش شد، که هر داستان ترامپ به این شکل گزارش می شود. و سپس می گذرد و به سراغ بعدی می رویم.

منظور من این است که در اینجا فوریت بسیار بیشتر از اخبار است. داستان در مورد قوانین دولت امنیت ملی و جهانی است - که، لطفاً واضح باشید، چیزی شبیه به امنیت ملی و جهانی نیست. این داستان به دنیای اسرار آن‌ها نفوذ نمی‌کند، یا به نیاز حیاتی برای حل و فصل درگیری‌های نظامی خونریزی‌دهنده سیاره نمی‌پردازد. بلکه در ظاهر موضوع باقی می ماند و می گوید که یک قاعده نقض شده است. و قاعده به عنوان واقعیت عینی ارائه می شود.

و ناگهان متوجه می شوم که در زمان به عقب برگشته ام: دولت بوش جنگ خود را با تروریسم آغاز کرده است و در حال آماده شدن برای حمله به عراق است و پوشش اصلی این موضوع روابط عمومی محض برای تهاجم است و مخالفت های جهانی را که در سرتاسر کره زمین فوران کرده است کاملاً رد می کند. . پانزده سال بعد، هیچ چیز تغییر نکرده است. جنگ و موج‌ها و موج‌های متعاقب آن، ظهور تروریسم، فروپاشی خاورمیانه، سیل جهانی پناهندگان - همه این‌ها با بالا انداختن شانه‌ها، در یک خلأ متنی پوشیده شده‌اند. و طراحان و حامیان تهاجم - جنگ علیه تروریسم - به طور امن در قدرت باقی می مانند و ظاهراً فقط از یک اتفاق اخیر نگران هستند: انتخاب دونالد ترامپ.

در داستان پست، تنها پنجره‌ای به واقعیت بزرگ‌تری که در آن زندگی می‌کنیم، در آخرین پاراگراف است، زمانی که بیانیه کاخ سفید درباره «ایجاد رابطه بهتر» بین ایالات متحده و روسیه صحبت می‌کند. چنین بیانیه ای پیامدهای بالقوه ای در تغییر جهان دارد. . . جز، افسوس، به عنوان خبر گزارش نشده است.

من نمی گویم معتقدم ترامپ اراده یا هوشمندی برای پیشبرد اهداف صلح جهانی دارد - یا حتی علاقه زیادی به چیزی فراتر از منیت خود دارد - اما می گویم اگر رسانه ها می خواهند او را مسئول بدانند، باید این کار را در رابطه با هدف صلح انجام دهید، نه با قوانین جاسوسی.

اما، البته، نه جورج بوش و نه باراک اوباما - و نه هیچ رئیس جمهور آمریکا - هرگز در قبال صلح پاسخگو نبوده اند، که واقعیتی قابل تامل است.

خاطره دیگری به ذهنم خطور می کند. در تابستان 2004، یکی از اعضای کمپین ریاست جمهوری جان کری برای جمع آوری کمک مالی تماس گرفت. هنگامی که من او را به جایی که کری در مورد اشغال عراق ایستاده بود فشار دادم - نیاز به شنیدن نشانه هایی که او مخالف آن است - تماس گیرنده در نهایت با ناامیدی تلفن را قطع کرد. من از این موضوع آنقدر ناراحت شدم که با ستاد مرکزی مبارزات انتخاباتی کری تماس گرفتم، جایی که یک سخنگوی دیدگاهی را بیان کرد که من در آن زمان آن را "Wolfowitz lite" نامیدم.

صدای ضد جنگ، روح حمایت جان کری و منبع اصلی تامین مالی او. . . کاملاً از این کمپین کنار گذاشته شده است.» نوشتم.

و این صدا هنوز بسته است، اما به عنوان یک جایزه تسلی بخش، ما در دموکراسی خود تماشاچی هستیم. مانند کریس هجز می نویسد:

اخراج جیمز کومی را فراموش کنید. فلج در کنگره را فراموش کنید. حماقت مطبوعاتی را فراموش کنید که سقوط ما به سمت استبداد را به گونه ای پوشش می دهد که گویی یک مسابقه ورزشی بین جمهوری خواهان شرکتی و دموکرات های شرکتی یا یک نمایش واقعیت با حضور رئیس جمهور دیوانه ما و احمق هایی است که او را احاطه کرده اند. سر و صدا را فراموش کنید بحرانی که ما با آن روبرو هستیم در تصاویر عمومی از سیاستمدارانی که دولت ناکارآمد ما را اداره می کنند، مجسم نمی شود. بحرانی که ما با آن روبرو هستیم نتیجه یک کودتای شرکتی با حرکت آهسته چهار دهه است که شهروندان را ناتوان کرده است. . . . ترامپ علامت آن است نه بیماری.»

تا کنون رسانه ها کنجکاوی کمی فراتر از علامت نشان داده اند. می ترسم به این دلیل باشد که بخشنده آنها بیماری است.

رابرت کوهلر، سندیکا شده توسط PeaceVoice, روزنامه نگار و سردبیر برنده جایزه شیکاگو است.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی