دانش آموزان دبیرستان و ایجاد صلح

سخنان در جوایز صلح دانشجویان شهرستان فرفکس، وای، مارس 10، 2019

توسط دیوید سوانسون، مدیر World BEYOND War

متشکرم که مرا به اینجا دعوت کردید افتخار دارم. و من خاطرات زیادی از دبیرستان هرندون ، کلاس 87 را به یاد می آورم. اگر در آن زمان ترغیب به انجام پروژه هایی می شد که امروزه افتخارات ما انجام داده اند ، آن را از دست می دادم. من گمان می کنم از روزهای گذشته پیشرفت هایی در آموزش دبیرستان ایجاد شده است. با این حال من موفق شدم که در Herndon چیزهای زیادی یاد بگیرم ، و همچنین با شرکت در یک سفر خارج از کشور با یکی از معلمانم ، و یک سال را به عنوان دانشجوی مبادله پس از فارغ التحصیلی قبل از شروع دانشگاه در خارج از کشور گذرانم. دیدن دنیا از طریق فرهنگ و زبان جدید به من کمک کرد تا چیزهایی را که ندیده ام زیر سال ببرم. من معتقدم که ما به س questionالات بیشتری از جمله موارد آشنا و راحت نیاز داریم. دانش آموزانی که امروز از آنها تجلیل می شود ، همه مایل بوده اند که خود را فراتر از آنچه راحت است ، سوق دهند. همه شما نیازی ندارید که من فواید این کار را به شما بگویم. همانطور که می دانید مزایای آن بسیار بیشتر از جایزه است.

با خواندن خلاصه کارهایی که این دانش آموزان انجام داده اند ، می بینم که بسیاری از کارهای مخالف تعصب ، شناسایی انسانیت در افراد متفاوت و کمک به دیگران برای انجام همان کار است. من مخالفت با بی رحمی و خشونت و حمایت از راه حل های غیر خشونت آمیز و مهربانی را می بینم. من همه این مراحل را بخشی از فرهنگ سازی صلح می دانم. منظور من از صلح ، نه به طور انحصاری ، بلکه در درجه اول ، عدم وجود جنگ است. تعصب ابزاری شگفت انگیز در جنگ های بازاریابی است. درک انسان مانع شگفت انگیزی است. اما ما باید از اجازه استفاده از نگرانی های خود جلوگیری کنیم و بپذیریم که تنها راه حل برخی از جرایم ادعایی ارتکاب جنایت بزرگتر جنگ است. و ما باید بفهمیم که چگونه دولتها را ترغیب کنیم تا در مقیاس وسیع همانند آنچه در سطح کوچکتر انجام می دهیم رفتار مسالمت آمیز داشته باشند ، به این ترتیب ما از پناهندگان استقبال نمی کنیم در حالی که دولت ما باعث می شود افراد بیشتری خانه های خود را ترک کنند ، بنابراین ما در حالی که دولت ما موشک و اسلحه می فرستد ، ما به مکانها کمک نمی فرستیم.

من اخیراً چند بحث عمومی با استادی از آكادمی وست پوینت ارتش آمریكا انجام داده ام. سوال این بود که آیا جنگ هرگز قابل توجیه است؟ او بحث کرد بله. من بحث کردم نه مانند بسیاری از افرادی که طرف او را بحث می کنند ، او زمان زیادی را صرف صحبت نه در مورد جنگ بلکه در مورد اینکه خود را در یک کوچه تاریک قرار می دهد ، می گذراند ، این ایده این است که همه باید به راحتی توافق کنند که اگر در کوچه تاریکی روبرو شوند خشونت می کنند و بنابراین جنگ قابل توجیه است. من پاسخ او را دادم و از او خواستم موضوع را تغییر ندهد و ادعا كرد كه آنچه كه یك نفر در یك کوچه تاریك انجام می دهد ، خواه خشونت آمیز باشد یا نه ، شباهت بسیار كمی با كارخانه جمعی ساخت تجهیزات عظیم و آماده سازی نیروهای عظیم و ایجاد آرامش دارد. و انتخاب عمدی برای ریختن مواد منفجره در خانه های افراد دور به جای مذاکره یا همکاری یا استفاده از دادگاه ها یا داوری یا توافق نامه های کمک یا خلع سلاح.

اما اگر این کتاب عالی را که امروز به این دانشجویان برجسته اهدا می شود ، خوانده اید ، میوه شیرین از درخت تلخ، پس شما می دانید که اینکه شخص تنها در کوچه تاریکی هرگز گزینه بهتری از خشونت ندارد ، درست نیست. برای برخی از افراد در برخی موارد در کوچه پس کوچه های تاریک و سایر مکان های مشابه ، خشونت می تواند بهترین گزینه باشد ، واقعیتی که هیچ چیزی درباره نهاد جنگ به ما نمی گوید. اما در این کتاب ما داستانهای متعددی را می خوانیم - و بدون شک میلیونها نفر ، دقیقاً مانند آنها - افراد زیادی وجود دارند که دوره دیگری را انتخاب کردند.

این به نظر می رسد که نه تنها ناراحت کننده، بلکه مضحک به فرهنگ مسلط که در آن زندگی می کنیم، پیشنهاد می کنیم شروع یک مکالمه با یک مزدور احتمالی، جلب دوستی با سرقت، درخواست از مهاجم در مورد مشکلات او و یا دعوت او به شام. چطور می توان چنین روشی را که مستلزم آن است که بارها و بارها در عمل عمل کرده است تا در نظریه کار کند؟ (اگر کسی در اینجا در حال برنامه ریزی برای شرکت در کالج است، می توانید انتظار داشته باشید که این سوال را اغلب با خود ببرید).

خوب ، در اینجا یک نظریه متفاوت وجود دارد. خیلی اوقات ، نه همیشه ، اما خیلی اوقات مردم به احترام و دوستی احتیاج دارند که بسیار نیرومندتر از میل آنها به تحمیل درد است. یکی از دوستانم به نام دیوید هارتسوغ در یک اقدام غیر خشونت آمیز در آرلینگتون بود که سعی داشت یک پیشخوان جداگانه ناهار را با هم ادغام کند ، و یک مرد عصبانی چاقویی را به او نشان داد و تهدید به مرگ کرد. دیوید با خونسردی به چشمان او نگاه کرد و سخنان خود را گفت: "برادر من ، آنچه را باید انجام دهی ، انجام می دهی و من به هر حال دوستت دارم." دستی که چاقو را در دست داشت شروع به لرزیدن کرد و سپس چاقو به زمین افتاد.

همچنین شمارنده ناهار یکپارچه شده است.

انسان ها گونه ای بسیار عجیب و غریب هستند. در واقع برای احساس ناراحتی به چاقو به گلو نیاز نداریم. من ممکن است در یک سخنرانی مانند این سخنرانی مواردی را بیان کنم که کسی را به هیچ وجه تهدید نمی کند ، اما با این وجود برخی از افراد خیلی ناراحت می شوند. ای کاش این کار را نمی کردند اما فکر می کنم حتی اگر این حرف ها را بزنند باید گفته شوند.

کمی بیشتر از یک سال پیش در یک دبیرستان در فلوریدا یک تیراندازی گسترده صورت گرفت. به نظر من کاملاً درست است که بسیاری از مردم از مردم در خیابان NRA در بالای خیابان خواسته اند تا در نظر بگیرند که فساد دولتی آنها در اپیدمی بی پایان خشونت های اسلحه در ایالات متحده چه نقشی می تواند داشته باشد. اتفاقاً از کانلی نماینده مجلس متشکرم که به بررسی سابقه رای داده اید. اما تقریباً هیچ کس اشاره نمی کند که دلارهای مالیاتی ما برای آموزش آن جوان در فلوریدا برای کشتن پرداخته است ، او را درست در کافه تریای دبیرستان جایی که این کار را انجام داده آموزش داده است و هنگام قتل او یک تی شرت پوشیده بود که در آن برنامه آموزشی تبلیغ می کرد. همکلاسی هایش چرا این باعث ناراحتی ما نمی شود؟ چرا همه ما احساس مسئولیت نمی کنیم؟ چرا از موضوع خودداری می کنیم؟

یکی از توضیحات ممکن این است که به ما آموخته اند که وقتی ارتش ایالات متحده مردم را برای شلیک اسلحه آموزش می دهد ، این یک هدف خوب است ، نه قتل ، بلکه نوع دیگری از تیراندازی به افراد ، و اینکه یک تی شرت از برنامه JROTC تحسین برانگیز است نشان افتخاری ، میهنی و نجیب که نباید با ذکر آن همراه با قتل عام افرادی که اهمیت دارند ، رسوا کنیم. به هر حال ، شهرستان فیرفکس دارای JROTC نیز هست و هنوز نتیجه مشابه Parkland ، فلوریدا را تجربه نکرده است. زیر سوال بردن عقل چنین برنامه هایی مبهم و غیر میهن پرستانه ، حتی شاید خیانت آمیز باشد. راحت تر فقط سکوت کردن است.

حالا بگذارید یک چیز ناراحت کننده تر هم بگویم. تیراندازان دسته جمعی در ایالات متحده بسیار نامتناسب توسط ارتش ایالات متحده آموزش دیده اند. این بدان معناست که ، جانبازان نسبتاً یک گروه به طور تصادفی از مردان هم سن خود ، به طور نسبی تیرانداز دسته جمعی می شوند. حقایق در این زمینه مورد اختلاف نیست ، فقط قابل قبول ذکر آنها است. درست است که اشاره کنیم تیراندازان دسته جمعی تقریباً همه مرد هستند. درست است که به این نکته اشاره کنیم که چه تعداد از آنها از بیماری روانی رنج می برند. اما نه اینکه چه تعداد از آنها توسط یکی از بزرگترین برنامه های عمومی که جهان دیده است آموزش دیده اند.

نیازی به گفتن نیست ، یا بهتر بگوییم ای کاش نیازی به گفتن نیست ، کسی برای تشویق به قساوت به بیماران روانی ، یا جانبازان ، از بیماری روانی نام برد تا از هر کس بدتر از جانبازان چشم پوشی کند. من به رنج جانبازان و رنجهایی که بعضی از آنها گاهی به دیگران وارد می کنند اشاره می کنم تا گفتگویی درباره اینکه آیا ما باید از ایجاد پیشکسوتان بیشتری دست بکشیم جلوگیری کنیم.

در شهرستان فیرفکس ، به اندازه هرجای دیگر این کشور ، زیر سوال بردن نظامی گری ، زیر سوال بردن اقتصاد موجود پیمانکاران نظامی است. مطالعات نشان داده است که اگر پول خود را از هزینه های نظامی به آموزش و پرورش یا زیرساخت ها یا انرژی سبز یا حتی کاهش مالیات برای افراد شاغل منتقل کنید ، در آنجا شغل های بیشتری خواهید داشت و شغل هایی با درآمد بهتر خواهید داشت ، در واقع می توانید بودجه کافی را به کمک به هرکسی که در انتقال از کار نظامی به غیر نظامی به کمک نیاز داشته باشد. اما در فرهنگ فعلی ما ، مردم تصور می کنند که کشتار جمعی به عنوان یک برنامه شغلی ، و سرمایه گذاری در آن عادی است.

زمانی که پایگاه گوانتانامو در کوبا به دلیل شکنجه مردم به مرگ شناخته شد، کسی از استارباکس سوال کرد که چرا آنها تصمیم گرفتند یک کافی شاپ در گوانتانامو داشته باشند. پاسخ این بود که تصمیم گرفتیم که یک بیانیه سیاسی نداشته باشیم، در حالیکه داشتن آن تنها عادی بود.

در آخرین مبارزات انتخاباتی گری کانولی نماینده مجلس ، کمیته های اقدامات سیاسی حداقل 10,000 شرکت تسلیحاتی ، هر کدام XNUMX هزار دلار تراشه کردند.

در شارلوتزویل ، ما فقط از شورای شهر خود خواسته ایم تا سیاست عدم سرمایه گذاری در سلاح یا سوخت های فسیلی را اتخاذ کند. نگاهی گذرا به چند وب سایت به من نشان می دهد که شهرستان فیرفکس نیز سرمایه های بازنشستگی را سرمایه گذاری می کند ، به عنوان مثال در شرکت های تهدید کننده زندگی مانند ExxonMobil و در ایالت ویرجینیا سرمایه گذاری در صندوق هایی که سرمایه گذاری زیادی در سلاح دارند. من به برخی از معلمین فوق العاده ای که در هرندون داشتم فکر می کنم و فکر می کنم آیا آنها از کسی که بازنشستگی خود را به شکوفایی تجارت جنگ و تخریب آب و هوای زمین منوط کرده بود ، قدردانی می کردند؟ من همچنین تعجب می کنم که آیا کسی از آنها س askedال کرده است؟ یا بهتر بگویم من مطمئن هستم که هیچ کس چنین کاری نکرده است.

اما آیا کسی هرگز از ما مهمترین سوالاتی را که ما نیاز داریم به سادگی پیش برویم و به هر حال جواب بدهیم؟

کلاسهای تاریخ را در مدرسه به یاد می آورم - این ممکن است تغییر کند ، اما این چیزی است که من به یاد می آورم - که تمرکز زیادی روی تاریخ ایالات متحده داشت. آموخته ام ، ایالات متحده از بسیاری جهات بسیار خاص بود. مدتی طول کشید تا فهمیدم که در اکثر موارد ، ایالات متحده در واقع چندان خاص نبوده است. قبل از این که یاد بگیرم - و ممکن است لازم باشد که این کار ابتدا انجام شود - من یاد گرفتم خودم را با انسانیت بشناسانم. من به طور کلی خودم را عضو بسیاری از گروههای کوچک مختلف ، از جمله ساکنان Charlottesville و کلاس دبیرستان هرندون 1987 ، و بسیاری دیگر می دانم ، اما مهمتر از همه من خودم را عضوی از بشریت می دانم - خواه بشریت دوست داشته باشد یا نه! بنابراین ، وقتی دولت ایالات متحده یا برخی از ساکنان ایالات متحده کار خوبی انجام می دهند و همچنین هر دولت یا شخص دیگری کار خوبی انجام می دهد ، به من افتخار می کنم. و من از شکست در همه جا به طور مساوی شرمنده ام. نتیجه خالص شناسایی شهروند جهان اغلب اتفاقاً مثبت است.

فکر کردن در این شرایط ممکن است ساده تر شود، نه تنها به بررسی روش هایی که ایالات متحده آنقدر ویژه نیست، مانند فقدان یک سیستم پوشش سلامت برای اندازه گیری آنچه که سایر کشورها در عمل کار می کنند، حتی اگر استادان ما انکار کنند توانایی آن برای کار در نظریه، و همچنین ساده تر به بررسی راه هایی که در آن ایالات متحده در واقع بسیار غیر منتظره است.

چند هفته دیگر ، هنگامی که تیم بسکتبال مردان دانشگاه ویرجینیا قهرمان مسابقات NCAA می شود ، بینندگان از گوینده ها می شنوند که از نیروهای خود برای تماشای 175 کشور تشکر می کنند. در هیچ جای دیگر کره زمین چیزی از این دست نخواهید شنید. ایالات متحده حدود 800 تا 1,000 پایگاه بزرگ نظامی در حدود 80 كشور دارد كه ایالات متحده نیستند. بقیه ملل جهان به طور مشترک دارای دوازده پایگاه در خارج از مرزهای خود هستند. ایالات متحده تقریباً هر سال به اندازه بقیه جهان برای جنگ و آمادگی برای جنگ هزینه می کند و بقیه کشورهای جهان متحدان ایالات متحده هستند و بیشتر هزینه ها صرف سلاح های ساخت آمریکا می شود که این موارد نیست. به ندرت در هر دو طرف جنگ یافت می شود. هزینه های نظامی ایالات متحده ، در میان بسیاری از ادارات دولتی ، حدود 60 درصد هزینه هایی است که کنگره هر ساله درباره آن تصمیم می گیرد. صادرات سلاح های آمریکا شماره یک در جهان است. دولت ایالات متحده با تعریف خاص خود اکثریت قریب به اتفاق دیکتاتوری های جهان را مسلح می کند. وقتی مردم از اینکه دونالد ترامپ با یک دیکتاتور کره شمالی صحبت می کند ، خشمگین می شوند ، من واقعاً خیالم راحت می شود ، زیرا این رابطه معمولی مسلح کردن و آموزش نیروهای دیکتاتور است. تعداد بسیار کمی از افراد در ایالات متحده می توانند از تمام کشورهایی که کشورشان در سال جاری بمباران کرده است نام ببرند ، و این برای سالهای زیادی درست بوده است. آخرین بار در یک مناظره مقدماتی ریاست جمهوری ، مجری از نامزدی پرسید که آیا می خواهد صدها و هزاران کودک بی گناه را به عنوان بخشی از وظایف اصلی خود در ریاست جمهوری بکشد؟ فکر نمی کنم در بحث انتخاباتی در هر کشور دیگری سوالی مشابه پیدا کنید. من فکر می کنم این امر عادی سازی چیزی را پیشنهاد می کند که هرگز حتی در شرایط نادر نیز نباید پذیرفته می شد.

فصل 51 از میوه شیرین از درخت تلخ یک عملیات نظامی ایالات متحده در عراق را توصیف می کند که موفق به جلوگیری از خشونت در یک روز خاص شده است. آنچه ذکر نشده این است که این یک اشغال فاجعه بار پیشرفته است که ملتی را ویران کرده و منجر به توسعه گروههایی مانند داعش می شود. در صفحه 212 ، فرمانده ارتش آمریكا با بازگو كردن اظهارات حادثه ، چقدر وحشتناک است كه انسان دیگری را از فاصله نزدیك بكشد. او می نویسد: "من همه توپها را شلیک می کردم ، قبل از اینکه یکی از سربازان جوانم را در یک درگیری خیابانی با دشمن در محله های نزدیک ببینم ، بمبهای نیروی هوایی را می ریزم و با هلی کوپترهای حمله لشکر دشمن را محاصره می کنم." این به نظر می رسد مانند مهربانی ، مانند انسانیت. او می خواهد سربازان جوان خود را از وحشت و آسیب دیدگی اخلاقی ناشی از قتل از فاصله دور دور کند.

اما اینجا گیر است. حملات هوایی معمولاً باعث کشته و زخمی شدن ، آسیب دیدگی و آسیب دیدگی شدید مردم بی خانمان می شود ، منظور من این نیست که کشتن غیر اصولی دشمن را غیرقانونی قبول کنم - و این تعداد بسیار بیشتر از حملات زمینی است. هرچه ایالات متحده بیشتر جنگ های خود را از هوا انجام دهد ، بیشتر مردم می میرند ، بیشتر یک طرفه در حال مرگ است ، و کمتر آن را به گزارش های خبری ایالات متحده تبدیل می کند. شاید این واقعیت ها برای همه تعیین کننده نباشد ، اما فکر می کنم نبود آنها در چنین روایاتی با این ایده پذیرفته شده که برخی زندگی ها مهم هستند و برخی زندگی ها مهم نیستند ، یا مطمئناً خیلی کمتر اهمیت دارند ، بهتر توضیح داده می شود.

موردی که ما در سازمان ایجاد میکنیم که به آن کار می کنم World BEYOND War این است که اگر همه مهم باشند ، جنگ هرگز قابل توجیه نیست. سه درصد هزینه های ارتش آمریکا می تواند به گرسنگی در زمین پایان دهد. یک برش کمی بزرگتر می تواند تلاشی بدون تصور برای کاهش سرعت فروپاشی آب و هوا را به وجود آورد - که نظامی گری یکی از عوامل اصلی آن است. جنگ بیشتر افراد را می کشد ، نه با هر سلاحی ، بلکه از طریق انحراف بودجه به دور از مکان مورد نیاز. جنگ مستقیماً در مقیاس عمده ای را می کشد و زخمی می کند ، آزادی های ما را به اسم آزادی فرسایش می دهد ، به دلایلی خطر بروز آخرالزمان هسته ای را ایجاد می کند که باعث می شود من و دوستانم در دوران دبیرستان با هم بحث کنیم ، در مقایسه با آنها بالغ و تقریباً مقدس به نظر می رسند ، فرهنگ ما را با بیگانه ستیزی مسموم می کند و نژادپرستی ، و پلیس و سرگرمی و کتابهای تاریخ و ذهن ما را نظامی می کند. اگر برخی از جنگ های آینده به طور معقول و معقولی ممکن است منتظر بمانند که منفی بیش از ضرر دارد (که نمی تواند) ، باید به اندازه کافی خوب باشد تا تمام آسیب های ناشی از حفظ نهاد جنگ ، به علاوه آسیب های مختلف در نتیجه جنگ ایجاد می شود.

پایان دادن به نظامی گری می تواند به صورت مرحله ای انجام شود ، اما حتی رساندن مردم به نقطه کار روی آن معمولاً نیاز به پشت سر گذاشتن موضوع شماره یک تاریخ و سرگرمی ایالات متحده دارد ، و به سوالی پاسخ می دهیم که احتمالاً همه ما می توانیم یکپارچه بخوانیم. فقط سه کلمه است: «چه. . . در باره . . . هیتلر؟ "

چند ماه پیش، من در دبیرستان در دبیرستان صحبت کردم همانطور که اغلب انجام می دادم، به آنها گفتم که من یک ترفند جادویی می کنم. من فقط یکی را می شناسم، اما می دانم که تقریبا همیشه بدون نیاز به مهارت کار می کند. من بر روی یک تکه کاغذ ریختم و آن را برداشتم. من از کسی خواستم که یک جنگی را که موجه بود، نامگذاری کند. البته آنها گفتند: «جنگ جهانی دوم» و من مقاله ای را که به «جنگ جهانی دوم» خوانده ام، باز کردم. سحر و جادو!

من می توانم قسمت دوم را با قابلیت اطمینان برابر انجام دهم. من می پرسم "چرا؟" آنها می گویند "هولوکاست".

همچنین می توانم قسمت سوم را انجام دهم. من می پرسم "اویان به چه معناست؟" آنها می گویند "ایده ای نداریم" یا "آب بطری".

از چندین بار که این کار را انجام دادم، تنها یک بار متوجه شدم که کسی چیزی غیر از «جنگ جهانی دوم» می گوید و فقط یک بار کسی می داند منظور او چیست. در غیر این صورت هرگز شکست خورده است. شما می توانید این را در خانه امتحان کنید و یک جادوگر باشید بدون اینکه هیچ انگیزه ای از دست بگیرید.

Evian محل بزرگترین، مشهورترین مکان بود همایش ها در آن کشورهای جهان تصمیم گرفتند که یهودیان را از آلمان نپذیرند. این دانش مخفی نیست. این تاریخی است که از روزی که اتفاق افتاده است، از زمان پخش رسانه های بزرگ جهان تحت پوشش قرار گرفته است، که از آن زمان در مقالات و کتاب های بی پایان مورد بحث قرار گرفته است.

وقتی می پرسم چرا ملت های جهان از پناهندگان یهودی امتناع کردند ، نگاههای خالی همچنان ادامه دارد. در واقع باید توضیح دهم که آنها به دلایل آشکار نژادپرستانه ، یهودستیزانه که بدون خجالت و خجالت بیان شده اند ، از پذیرفتن آنها خودداری کردند ، زیرا هیچ پوستر جنگ جهانی دوم با عنوان "عمو سام از تو می خواهد یهودیان را نجات ندهی" نوشته نشده بود. اگر روزی بود که در آن دولت ایالات متحده تصمیم به نجات یهودیان می گرفت ، این یکی از بزرگترین تعطیلات تقویم بود. اما هرگز این اتفاق نیفتاده است. جلوگیری از وحشت اردوگاه ها تا قبل از جنگ توجیهی برای جنگ نبود. دولت های آمریكا و انگلیس درست از طریق جنگ ، به دلیل اشتغال بیش از حد در جنگ ، تمام درخواست های تخلیه تهدیدكنندگان را رد كردند - جنگی كه باعث كشته شدن افراد بیشتر از كشته شدن در اردوگاه ها شد.

البته جنگهای دفاعی مبتنی بر واقعیت بیشتر از جنگ جهانی دوم وجود دارد و من می توانم تمام تلاش خود را برای پاسخگویی به هرکدام انجام دهم اگر چند هفته دیگر داشتم و نیازی به جمع بندی این موضوع نداشتم. اما عجیب نیست که یکی از اصلی ترین پروژه های عمومی دولت ایالات متحده تقریباً همیشه با اشاره به نمونه ای از استفاده از آن 75 سال پیش در جهانی با سیستم های کاملا متفاوت قانون ، بدون سلاح هسته ای ، با استعمار وحشیانه دفاع می شود توسط قدرت های اروپایی ، و با درک اندک از تکنیک های اقدام بدون خشونت؟ آیا کار دیگری وجود دارد که با استناد به دهه 1940 توجیه کنیم؟ اگر ما دبیرستان های خود را از دهه 1940 الگو قرار دهیم ، واقعاً عقب مانده به حساب می آییم. چرا سیاست خارجی ما نباید از همان استانداردها برخوردار باشد؟

در سال 1973 کنگره وسیله ای برای هر عضو کنگره ایجاد کرد تا بتواند رأی دادن به پایان دادن به جنگ را مجبور کند. دسامبر گذشته ، سنا برای اولین بار از آن برای رأی دادن برای پایان دادن به مشارکت آمریکا در جنگ علیه یمن استفاده کرد. در اوایل سال جاری ، مجلس نمایندگان همین کار را انجام داد ، اما به برخی از زبانهای غیرمرتبط که سنا از رای دادن امتناع ورزید ، اضافه کرد. بنابراین ، اکنون هر دو مجلس باید دوباره رأی دهند. اگر این کار را بکنند - و همه ما باید اصرار کنیم که آنها این کار را می کنند - چه چیزی مانع از پایان دادن به جنگ دیگری و جنگ دیگری می شود؟ این چیزی است که باید برای آن کار کرد.

متشکرم.

صلح.

 

 

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی