هری پاتر و راز COP26

قطار

توسط دیوید سوانسون World BEYOND War، اکتبر 10، 2021

"بلیمی ، هری!" رونالد ویزلی فریاد زد: صورتش به پنجره فشرده شد و در حومه ای که به سرعت در حال عبور بود به بیرون خیره شد ، در حالی که هوگوارتز اکسپرس قرمز رنگ قرمز دود زغال سنگ را در آسمان در راه شمال به گلاسکو برای کنفرانس آب و هوایی COP26 به آسمان بلند می کرد. "اگر رازی که باید پیدا کنید برای همه ماگل ها شناخته شده و ناشناخته است ، پس برای بسیاری از ما نیز معلوم می شود. و همچنین ادامه می یابد " - رون رو به روی دوستش نشست که در قسمت کوچک قطار قرار داشت -" که ما می توانیم اجازه دهیم ماگل ها خودشان نگران این موضوع باشند. "

"شلوار مرلین!" هرمیون گرنجر وارد شد و بسته شد فهرست کامل تناقضات غیرقابل حل در داستانهای جادویی با نگاهی از سرخوردگی غیرقابل تحمل اگر ماگل ها کنفرانسی دیگر برگزار می کنند تا تظاهر ضعیفی برای جلوگیری از نابودی همه حیات روی زمین داشته باشند ، و این بیست و ششمین کنفرانس است ، و 26 کنفرانس قبلی نتیجه معکوس آنچه لازم بود را به دست آوردند ، در واقع به شرح زیر است: »-هرمیون به آرامی و واضح گویی با یک کودک سه ساله صحبت می کرد-« که ما نمی توانیم اجازه دهیم ماگل ها نگران این موضوع باشند ، و فقط ممکن است به آینده ما ارتباطی داشته باشد ، صرف نظر از این که چه نوع حشرات بی عاطفه ای وجود دارد. ما تصمیم می گیریم مانند او رفتار کنیم. "

هری می دانست که باید چیزی بگوید ، اما قبل از این که او صحبت کند ، با دهانی پر از قورباغه های شکلاتی زیر لب غر می زد ، و مطمئن بود که ویکتور کروم احتمالاً با توجه به تعداد چاه های نفتی خانواده اش ، پاسخ این سوال را دارد.

"کافی!" هری در حالی که هرمیون را به صندلی خود باز می گرداند ، به نظر می رسید که آماده است تا محفظه دیگری برای نشستن پیدا کند. حداقل ما می توانیم به فرزندان خود بگوییم که ما تلاش کرده ایم ، درست است؟ "

ران غرولند کرد و سر تکان داد و هرمیون آرام گفت: "من مطمئن نیستم که بچه ها را به دنیایی پر از افرادی که با دو دست و یک چوب دستی نورانی خود را پیدا نمی کنند ، بیاورم." هری آن را به عنوان دلگرمی که به احتمال زیاد دریافت می کرد در نظر گرفت و ادامه داد.

هری گفت: "ما می دانیم که ماگل ها این توافقنامه های ضعیف را منعقد می کنند و آنها را حفظ نمی کنند ، درست است؟ و ما از هر راهی که ممکن است آنها را تقویت کرده یا از آنها پیروی کنیم ، گذرانده ایم ، درست است؟ "

هرمیون گفت: "اتمام همه امکانات ، هرگز یک ادعای قطعی نیست ، اگر پنج اصل اسنوفالارجین اسنوتی را در نظر بگیرید ، که برای اولین بار در پانزده و بیست مورد تأسیس شد. به به ”

هری گفت: "می دانم." "منظورم این است که من نمی دانم ، اما فقط مرا بشنو ، خوب؟ اگر این راز ، رازی که ما به طور خاص به آن دستور داده بودیم ، چه با پیام در ساندویچ هاگرید و چه در صداهای کد مورس در مورد شکستن چراغ های چراغ اتوبوس نایت ، شناخته شده و ناشناخته باشد ، زیرا این راهی برای تقویت آب و هوای احمقانه نیست توافقنامه ها به جز افزودن چیزی به آنها که گم شده است ، چیزی آنقدر واضح است که هیچ کس نمی تواند به آن فکر کند. "

هرمیون می گوید: "نامه ای دلخواه." "بله ، من به این فکر کردم و. به به ”

"مروارید چی؟" از رون پرسید و هرمیون او را نادیده گرفت.

هرمیون گفت: "من به این فکر کردم ، اما از توافقاتی که به طور طبیعی در آنها وجود دارد چه چیزی باقی می ماند؟ منظورم این است که باید چیزی عظیم باشد. این نمی تواند آتش نشانی کوچک کسی یا پمپ بنزین باشد. این صنعت کمی نمی تواند معافیت خاصی داشته باشد. این باید آنقدر بزرگ باشد که ارزش یک مشکل بزرگ را داشته باشد ، چیزی که ارزش همه مبارزه هایی را که ما انجام داده ایم فقط برای رسیدن به این حد ، و نه به ران ، می دهد. به به ”

هرمیون تردید کرد و رون جمله اش را برای او تمام کرد. "درسته، به موهایم اشاره نکنم." رون کاپوتش را عقب کشید و سر طاس براقش را به سمت دوستانش پایین آورد.

هرمیون گفت: "من اینطور دوست دارم."

رون لبخندی زد. او گفت: "من اهمیتی نمی دهم." "منظور من این است که اگر اینقدر مهم است ، من با خوشحالی از چپ افتاده خود دست می کشم. به . »

"درسته" در هری شکست. "بیایید به جنگ بازگردیم."

رون و هرمیون طوری به او نگاه کردند که انگار عقلش را از دست داده است.

هری گفت: "نه." "منظور من این نیست که ما باید با یکدیگر بجنگیم. منظورم این است که بیایید در مورد مفهوم مبارزه فکر کنیم. ما این کار را با شاخه های کوچک در دست انجام می دهیم. ما 12 دوست و یک سگ را ارتش اصلی می دانیم. اما ماگل ها چگونه این کار را انجام می دهند؟ "

هرمیون با هیجان پاسخ داد: "جوراب های مرلین ، هری ،" ممکن است به چیزی بپردازید که حتی برای ما شناخته شده و ناشناخته است. ما در تخیلات خود چنین موجودات برتر هستیم ، با این وجود ما بدون تردید یک فرض شرور غیرقابل جبران دیگران را در همه چیز ایجاد می کنیم ، تا جایی که خشونت به طور اساسی عادی شده است و ما واقعاً نمی توانیم آن را مشاهده کنیم. "

ران گفت: "ببخشید ،" آیا می توانید این را دوباره در پارسلتونژ بگویید ، زیرا درک این راه آسان تر است؟ "

هری با نادیده گرفتن ران گفت: "درسته ، ما ولدمورت را ابدی و غیرقابل جبران بد می دانیم و می پذیریم که من چاره ای ندارم جز اینکه او را بکشم ، یا حداقل به طور غیرقابل پیش بینی شانس بیاورم و از او بخواهم به طور فنی خودش را بکشد در حالی که من سعی می کنم این کار را انجام دهم. ، زیرا ما به پیشگویی ها و دسته بندی برخی از موجودات به عنوان تاریک و برخی دیگر به عنوان نور اعتقاد داریم. اما Muggles همه هستند ، منظورم این است که همه آنها فقط Muggles هستند ، اینطور نیست؟ بهترین ها می توانند بدی کنند و بدترین ها خوب. و با این وجود آنها مانند ما فکر می کنند ، گرچه هیچ مبنایی برای انجام این کار ندارند. "

هرمیون ادامه داد: "بنابراین آنها مجبور به جنگیدن نیستند اگر تصمیم به مبارزه نگیرند ، و کلید همه اینها س questionالی است که قبلاً پرسیدید: چگونه می جنگند؟"

رون گفت: "اوه ، من این یکی را می شناسم. لنگ منظورم این است که واقعاً رقت انگیز است. بی احترامی به پدر و مادرت ، هرمیون ، اما حیوان خانگی مادربزرگ مادربزرگم می تواند بهتر از این دعوا کند. به به ”

هری به هرمیون گفت: "دقیقا" ، و به نادیده گرفتن رون ادامه داد. "آنها با چوب دستی یا به صورت جداگانه نمی جنگند. آنها با یک صنعت عظیم ، یکی از سودآورترین ، یکی از مخرب ترین ، یکی از بزرگترین مصرف کنندگان نفت و آلاینده های هوا و آب و خاک ، ماشین آلات دائمی آماده سازی جنگ بی پایان آنقدر بزرگ هستند که حرکت خود باعث ایجاد نبرد می شود. ، و آنقدر بزرگ است که در کاغذ دیواری محو می شود. "

هرمیون تقریباً پیروزمندانه فریاد زد: "و چه چیزی ، بی سر و صدا از همه توافقنامه های آب و هوایی ، همه برنامه های ماگل برای توقف تخریب آب و هوا خارج شده است؟ یکی از بزرگترین راه هایی که آنها آب و هوا را نابود می کنند: نظامیان! البته برخی از ماگل ها برای دور نگه داشتن نظامیان از توافقات ، حقوق می گیرند. و برخی از آنها صادقانه فکر می کنند که جنگ ها مهمتر از حفظ زندگی در کره زمین هستند. برخی از آنها فکر می کنند به هر حال واقعاً جای نگرانی وجود ندارد. و بیشتر آنها متوجه آنچه در جریان است ، نشده اند. "

ران گفت: "صبر کن ، آیا شما دو هیپی هستید که پیشنهاد می دهند ما فعالان صلح بشویم؟"

هری و هرمیون به یکدیگر نگاه کردند و سپس یکصدا گفتند: "بله!"

رون گفت: "خوب ، باشه." "این اولین حرف خوبی است که شما از زمان سوار شدن به این قطار گفتید. و آنچه را که من در تلفن خود پیدا کردم ببینید: http://cop26.info  "

 

پاسخ 5

  1. براوو! من به دنبال مکان هایی برای ارسال این هستم. از بالای سرم - The Indivisibles and the Sunshine Movement.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی