سخت ترین جنگ برای اجتناب از: جنگ داخلی ایالات متحده

توسط اد اوروک

جنگ داخلی آمد و رفت. دلیلش برای جنگیدن، من هرگز ندیدم

از آهنگ "With God On Side".

جنگ condition شرط غیرضروری امور بود ، و اگر تعلق و خرد در هر دو طرف به کار گرفته می شد ، می توان از آن اجتناب کرد.

رابرت E. لی

پاتریوت همیشه از مرگ خود برای کشورشان سخن می گوید و هرگز برای کشورشان کشت نمی کند.

برتراند راسل

ایالات متحده جنگهای زیادی را انتخاب کرد. برخی احساسات مردمی برای جنگ انقلابی (1775-1783) وجود داشت. ایالات متحده مجبور بود با قدرتهای محور بجنگد یا آنها را در تسخیر اروپا و آسیا ببیند. جنگ های دیگر به انتخاب صورت گرفت: در سال 1812 با انگلیس ، 1848 با مکزیک ، 1898 با اسپانیا ، 1917 با آلمان ، 1965 با ویتنام ، 1991 با عراق و 2003 با عراق دوباره.

برای جلوگیری از جنگ داخلی آمریکا سخت ترین جنگ بود. مسائل متقابل زیادی وجود داشت: مهاجران ، تعرفه ها ، اولویت کانال ها ، جاده ها و راه آهن. مساله اصلی البته بردگی بود. مانند سقط جنین امروز دیگر جایی برای مصالحه نبود. در بیشتر شماره های دیگر ، نمایندگان کنگره می توانند اختلافات را تقسیم کرده و توافق را خاتمه دهند. اینجا نه.

بزرگترین اشتباه در کنوانسیون قانون اساسی (1787) عدم در نظر گرفتن این بود که یک کشور یا کشورهایی در یک گروه پس از عضویت در اتحادیه خارج شوند. در سایر مکانهای زندگی ، روشهای جدایی قانونی وجود دارد ، همانطور که برای افراد متاهلی که می توانند از هم جدا شوند یا طلاق بگیرند. چنین ترتیبی از خونریزی و تخریب جلوگیری می کرد. قانون اساسی هنگام عزیمت سکوت کرد. آنها احتمالاً هرگز فکر نمی کردند که این اتفاق بیفتد.

از آنجایی که ایالات متحده به عنوان دور از بریتانیا آغاز شد، جنوب، یک نظریه قانونی معتبر داشت که اتحادیه را ترک کند.

جیمز ام. مک فرسون نبرد گریه آزادی: عصر جنگ داخلی احساسات عمیق احساس شده در هر دو طرف را توصیف می کند. اقتصاد پنبه و برده داری نمونه ای از بیماری هلند بود که اقتصاد ملی یا منطقه ای را حول یک محصول واحد متمرکز می کند. پنبه برای جنوب عربستان سعودی بود که امروز نفت ، نیروی محرکه است. پنبه بیشترین سرمایه موجود را جذب کرد. واردات کالاهای تولیدی آسانتر از ساخت کالاهای محلی بود. از آنجا که کار برای پرورش و برداشت پنبه ساده بود ، نیازی به سیستم مدارس دولتی نبود.

طبق معمول با بهره برداری ، استثمارگران صمیمانه فکر می کنند که در حق مظلومی که مردم خارج از فرهنگ آنها نمی توانند درک کنند ، لطفی می کنند. جیمز هاموند ، سناتور کارولینای جنوبی در 4 مارس 1858 سخنرانی معروف "Cotton is king" را ایراد کرد. این گزیده ها را از صفحه 196 کتاب مک فرسون مشاهده کنید:

"در همه سیستم های اجتماعی، باید یک کلاس برای انجام وظایف مدنی، برای انجام کار سختی از زندگی داشته باشیم ... این بسیار خسته کننده جامعه می شود ... چنین کلاس هایی باید داشته باشید یا این کلاس دیگر که پیشرفت را هدایت نمی کند، تمدن، و پالایش ... طبقه کل کارآموزان کارگران دستی و "کارگران" همانطور که آنها را می شناسید، اساسا برده داری هستند. تفاوت بین ما این است که بردگان ما برای زندگی استخدام شده اند و به خوبی جبران می شوند ... شما در روز استخدام شده اید، نه به خاطر آن مراقبت می کنید و کم هزینه می کنید. "

نظریه من این است که جنگ داخلی و رهایی به اندازه یک جنگ اجتنابی به سیاه پوستان کمک نکرد. جان کنت گالبرایت ، اقتصاددان فقید ، تصور می کرد که در دهه 1880 صاحبان برده برای ادامه کار خود مجبور به پرداخت هزینه برده خود بودند. کارخانه های شمال در حال رونق بودند و به نیروی کار ارزان نیاز داشتند. برده داری به دلیل نیاز به نیروی کارخانه ضعیف می شد. بعداً یک لغو قانونی قانونی صورت می گرفت.

خلاصی روانشناختی فوق العاده ای بود که فقط سفیدپوستان که در اردوگاه های کار اجباری بوده اند می توانند آن را درک کنند. از نظر اقتصادی ، وضعیت سیاهان نسبت به قبل از جنگ داخلی بدتر بود زیرا آنها در منطقه ویران شده ای زندگی می کردند ، شبیه به اروپا پس از جنگ جهانی دوم. سفیدپوستان جنوبی که در جنگ متحمل خسارات زیادی شده اند ، تحمل کمتری نسبت به آنچه در صورت جنگ نبوده اند ، بوده اند.

اگر جنوب در جنگ پیروز می شد ، دادگاهی از نوع نورنبرگ رئیس جمهور لینكلن ، كابینه وی ، ژنرال های فدرال و نمایندگان كنگره را به جرایم جنگی به حبس ابد یا به دار آویختن محكوم می كرد. جنگ را جنگ تهاجم شمال می نامیدند. استراتژی اتحادیه از ابتدا اجرای "طرح آناكوندا" بود كه بندرهای جنوبی را برای محكوم كردن اقتصاد جنوب محاصره می كند. حتی داروها و داروها به عنوان کالاهای قاچاق ذکر شده بود.

برای حداقل یک قرن قبل از کنوانسیون اول ژنو، هیچ توافقی برای حفظ جان انسانها و اموال غیرقانونی وجود نداشت. شرایط آنها از شرکت در خصومت ها خودداری کرد. کارشناس جنگ جهاني در قرن هجدهم، امريكاي د وتتل، متخصص سوئيس بود. یک تفکر مرکزی به کتابش این بود: "مردم، دهقانان، شهروندان هیچ مشکلی در آن ندارند و به طور کلی چیزی از ترس از شمشیر دشمن ندارند."

در سال 1861 ، کارشناس برجسته حقوق بین الملل آمریکایی برای رفتارهای جنگی ، ونیز سان فرانسیسکو ، هنری هالک ، افسر سابق وست پوینت و مربی وست پوینت بود. کتاب او حقوق بین الملل نوشتار واتل را منعکس کرد و متنی در وست پوینت بود. در ژوئیه 1862 ، وی به عنوان رئیس کل ارتش اتحادیه شد.

در 24 آوریل 1863 ، رئیس جمهور لینکلن دستورالعمل شماره 100 را صادر کرد که به نظر می رسید ایده های تبلیغ شده توسط وتل ، هالک و کنوانسیون اول ژنو را شامل می شود. این دستور به عنوان "قانون لیبر" شناخته شد ، به نام یک محقق حقوقی آلمانی ، فرانسیس لیبر ، مشاور اوتو فون بیسمارک.

دستورالعمل شماره 100 شماره دارای یک روزنه گسترده بود که در صورت تأیید شرایط ، فرماندهان ارتش می توانستند قانون لیبر را نادیده بگیرند. آن را نادیده بگیرند. Lieber Code یک کاراکتر کاملاً کامل بود. از آنجا که من فقط در اکتبر سال 2011 ، بعد از بزرگ شدن در هوستون ، خواندن چندین کتاب در مورد جنگ داخلی ، تدریس تاریخ آمریکا در مدرسه کلمبوس و دیدن مستند مشهور کن برنز ، درباره این کد آموختم ، فقط می توانم نتیجه بگیرم که هیچ کس دیگری متوجه نشده است کد یا

از آنجا که تقریباً همه نبردها در جنوب صورت می گرفت ، سیاه پوستان و سفیدپوست با اقتصادی فقیر روبرو بودند. از آن بدتر ، تخریب عمدی توسط ارتش اتحادیه بود که هیچ هدف نظامی نداشت. راهپیمایی شرمن از طریق جورجیا لازم بود اما سیاست زمین سوخته او فقط برای انتقام بود. شبیه به اظهارات نسل کشی دریاسالار هالزی در مورد ژاپنی ها در طول جنگ جهانی دوم ، شرمن در سال 1864 اعلام کرد "جدایی طلبان مخالف و مداوم ، چرا ، مرگ رحمت است." ژنرال فیلیپ شریدان قهرمان جنگ مشهور دیگری در واقع یک جنایتکار جنگی بود. در پاییز 1864 ، 35,000 سرباز پیاده وی دره شنندوآ را به آتش کشیدند. وی در نامه ای به ژنرال گرانت ، در چند روز اول کار خود توضیح داد ، نیروهایش "بیش از 2200 انبار را نابود کرده اند - بیش از 70 آسیاب ... بیش از 4000 راس گاو در مقابل دشمن رانده اند ، و کمتر از 3000 نفر را کشته اند" گوسفند ... فردا من ویرانی را ادامه خواهم داد. "

یک گام مهم برای پایان دادن به خشونت در بین ملت ها شناخت جنایتکاران جنگی به خاطر جنایات شنیع آنها به جای تکریم آنها با فلزات و نامگذاری مدارس ، پارکها و ساختمانهای عمومی به نام آنها است. شرمنده کسانی که کتابهای درسی تاریخ ما را می نویسند. آنها را به اتهامات جنایات جنگی به عنوان لوازم جانبی پس از واقعیت قرار دهید.

در تمام مصالحه های بزرگ ، 1820 ، 1833 و 1850 ، هرگز توجه جدی در مورد اینکه چه شرایط جدایی قابل قبول است وجود نداشت. ملت از یک زبان ، ساختار قانونی ، آیین پروتستان و تاریخ یکسان برخوردار بودند. در همان زمان ، شمال و جنوب در فرهنگ ، اقتصاد و کلیساها راه های جداگانه خود را طی می کردند. در اوایل سال 1861 ، کلیسای پروتستان به دو کلیسا جدا شد ، یکی در شمال و دیگری در جنوب. سه کلیسای بزرگ پروتستان دیگر قبل از آن جدا شده بودند. برده فیل در اتاق بود که همه چیز را شلوغ می کرد.

آنچه که من هرگز در کتاب های تاریخ ندیده ام ، بررسی جدی و یا حتی ذکر ایده کمیسیون ، شمالی ها ، جنوبی ها ، اقتصاددانان ، جامعه شناسان و سیاستمداران برای ارائه توصیه هایی برای اصطلاحات جدایی بوده است. پس از جدایی ، کشورهای اتحادیه قوانین برده فراری را لغو می کنند. جنوبی ها می خواستند سرزمین های بیشتری را در ایالات غربی ، مکزیک ، کوبا و کارائیب اضافه کنند. نیروی دریایی ایالات متحده واردات اضافی برده از آفریقا را قطع می کند. من تصور می کنم که درگیری های خونین رخ داده باشد اما چیزی شبیه به 600,000 کشته شده جنگ داخلی نبوده است.

معاهدات تجاری و مسافرتی وجود داشته است. باید تقسیم بدهی عمومی ایالات متحده توافق شود. یک مورد که جدایی به همان اندازه خونین بود که ایالات متحده پاکستان و هند هنگام رفتن انگلیس. انگلیسی ها در بهره برداری مهارت داشتند اما برای آماده سازی انتقال مسالمت آمیز کم کاری می کردند. امروز فقط یک بندر ورودی در امتداد مرز 1,500 مایل وجود دارد. شمالی ها و جنوبی ها می توانستند کار بهتری انجام دهند.

البته ، از آنجا که احساسات ملتهب شدند ، ممکن است کمیسیون فرضی ناموفق باشد. کشور به شدت تقسیم شده بود. با انتخاب آبراهام لینکلن در سال 1860 ، برای مذاکره در مورد هر چیزی دیر بود. کمیسیون باید چندین سال قبل از سال 1860 تأسیس می شد.

وقتی کشور در دوره های 1853-1861 به ریاست جمهوری متبحر متبحر نیاز داشت ، ما آنها را نداشتیم. مورخان ، فرانکلین پیرس و جیمز بوکانان را به عنوان بدترین رئیس جمهور ارزیابی می کنند. فرانکلین پیرس یک الکلی افسرده بود. یک منتقد گفت که جیمز بوکانان طی سالهای طولانی خدمت عمومی حتی یک ایده هم نداشته است.

احساس من این است که حتی اگر ایالات متحده به چندین نهاد تقسیم شود ، پیشرفت و شکوفایی صنعتی ادامه خواهد یافت. اگر همپیمانان فورت سامتر را تنها می گذاشتند ، درگیری صورت می گرفت اما جنگ بزرگی رخ نمی داد. شور و شوق جنگ از بین می رفت. فورت سامتر می توانست همانطور که جبل الطارق برای اسپانیا و انگلیس تبدیل شده بود ، به یک محوطه کوچک تبدیل شود. حادثه فورت سامتر چیزی شبیه به حمله پرل هاربر بود ، جرقه ای برای کاسه پودر.

منابع اصلی:

DiLorenzo، Thomas J. "هدف قرار دادن افراد ملکی" http://www.lewrockwell.com/dilorenzo/dilorenzo8.html

مک فرسون جیمز م جنگ فریاد آزادی: دوران جنگ داخلی ، کتابهای Ballantine، صفحات 1989، 905.

اد اورورک یک حسابدار عمومی بازنشستگی است که در مدلیین، کلمبیا زندگی می کند. او در حال حاضر یک کتاب را می نویسد، صلح جهانی، طرح: شما می توانید از اینجا بیرون بروید.

eorourke@pdq.net

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی