گوانتانامو از نقطه تمام شرمندگی گذشت

توسط دیوید سوانسون World BEYOND Warسپتامبر 9، 2021

دبیرستان های ایالات متحده باید دوره هایی را در مورد گوانتانامو تدریس کنند: آنچه در جهان نباید انجام داد ، چگونه آن را بدتر نکرد و چگونه این فاجعه را بیش از هرگونه شرمساری و بهبودی تشدید نکرد.

همانطور که مجسمه های کنفدراسیون را پاره می کنیم و به قربانیان وحشیانه در گوانتانامو ادامه می دهیم ، تعجب می کنم اگر در سال 2181 ، اگر هالیوود هنوز وجود داشت ، از دیدگاه زندانیان گوانتانامو فیلم می ساخت ، در حالی که دولت ایالات متحده جنایات جدید و متفاوتی را برای مقابله با شجاعت در آن انجام می داد. 2341.

به این معنا که چه زمانی مردم خواهند آموخت که مشکل بی رحمانه است نه طعم خاص ظلم؟

هدف زندانهای گوانتانامو ظلم و سادیسم بود و هست. اسامی مانند جفری میلر و مایکل بامگرنر باید مترادف دائمی انسان زدایی پیچیده قربانیان در قفس شوند. ظاهراً جنگ به پایان رسیده است و این باعث می شود که مردان مسن که پسر بی گناهی بودند در صورت رهایی از جهنم روی زمین که از کوبا ربوده شده بودند "به میدان نبرد" بازگردند ، اما هیچ چیز منطقی نبود. ما از شماره 3 رئیس جمهور هستیم زیرا وعده هایی مبنی بر تعطیلی گوانتانامو داده شد ، با این حال ناله و تکان می زند و قربانیان و ربوده کنندگان آنها را وحشیانه مورد ظلم قرار می دهد.

"اینجا ما را فراموش نکنید" عنوان کتاب منصور عادیفی درباره زندگی او از 19 سالگی تا 33 سالگی است ، که او در گوانتانامو گذراند. او را نمی توان به عنوان جوانی که برای اولین بار ربوده و شکنجه شده بود ، در نظر گرفت و در عوض-یا حداقل تظاهر-دیده شد که او یک تروریست مهم ضد آمریکایی است. این مستلزم این نبود که او را به عنوان یک انسان ببیند ، برعکس. همچنین نیازی به معنا نداشت. هیچ مدرکی مبنی بر اینکه عادفی فردی است که متهم شده بود وجود نداشت. برخی از زندانیانش به او گفتند که می دانند این دروغ است. او هرگز به جرمی متهم نشد. اما در برهه ای از زمان دولت آمریکا تصمیم گرفت تظاهر کند که او یکی از فرماندهان ارشد تروریسم متفاوت است ، علیرغم فقدان شواهدی برای آن یکی ، یا توضیحی در مورد چگونگی دستگیری چنین شخصی به طور تصادفی در حالی که تصور می کرد شخص دیگری است.

گزارش عدیفی مانند بسیاری دیگر شروع می شود. او ابتدا توسط سیا در افغانستان مورد سوء استفاده قرار گرفت: در تاریکی از سقف آویزان شد ، برهنه ، مورد ضرب و شتم ، برق گرفتگی قرار گرفت. سپس او در قفسی در گوانتانامو گیر کرد و نمی دانست در کدام قسمت از زمین قرار دارد و چرا. او فقط می دانست که نگهبانان مانند دیوانگان رفتار می کنند ، وحشت زده می شوند و به زبانی که نمی تواند صحبت کند فریاد می زنند. زندانیان دیگر به زبان های مختلف صحبت می کردند و دلیلی برای اعتماد به یکدیگر نداشتند. نگهبانان بهتر افتضاح و صلیب سرخ بدتر بود. به نظر می رسید هیچ حقوقی وجود ندارد ، به جز ایگواناها.

در هر فرصتی ، نگهبانان به داخل یورش می بردند و زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار می دادند یا آنها را برای شکنجه/بازجویی یا سلول انفرادی می کشاندند. آنها آنها را از غذا ، آب ، مراقبت های بهداشتی یا سرپناهی در برابر آفتاب محروم کردند. آنها آنها را برداشته و "حفره" آنها را جستجو کردند. آنها و دینشان را مسخره کردند.

اما روایت عادیفی به عنوان مبارزه با عقب نشینی ، سازماندهی و تجمع زندانیان در انواع و اقسام مقاومت ها ، خشونت آمیز و غیره تبدیل می شود. برخی نشانه ها در اوایل واکنش غیرمعمول او به تهدید معمول برای آوردن مادرش به آنجا و تجاوز به او ظاهر می شود. آدایفی با اطمینان خاطر از اینكه مادرش می تواند نگهبانان را شكل دهد به این تهدید خندید.

یکی از ابزارهای اصلی موجود و مورد استفاده اعتصاب غذا بود. عادفی سالها به زور تغذیه می شد. از دیگر تاکتیک ها می توان به امتناع از بیرون آمدن از قفس ، امتناع از پاسخگویی به س questionsالات مسخره بی پایان ، تخریب همه چیز در یک قفس ، اختراع اعترافات وحشیانه از فعالیت های تروریستی در روزهای بازجویی و سپس اشاره به این نکته که همه اینها مزخرف ساخته شده است ، ایجاد سر و صدا ، و پاشیدن محافظ ها با آب ، ادرار یا مدفوع.

افرادی که این مکان را اداره می کردند رفتار با زندانیان را به عنوان جانورانی غیرانسانی انتخاب کردند و کار بسیار خوبی را برای ایجاد نقش در زندانیان انجام دادند. نگهبانان و بازجویان تقریباً به هر چیزی اعتقاد دارند: اینکه زندانیان دارای سلاح های مخفی یا شبکه رادیویی بوده یا هر یک متحد اصلی اسامه بن لادن بوده اند - هر چیزی غیر از این که آنها بی گناه هستند. بازجویی بی امان - سیلی ، ضربات ، دنده ها و دندان های شکسته ، یخ زدگی ، موقعیت های تنش زا ، ماشین های سر و صدا ، چراغ ها - ادامه می یابد تا زمانی که شما به کسی که می گفتید بودن بودن خود اعتراف کنید ، اما سپس وارد آن شوید. بد است اگر جزئیات زیادی در مورد این شخص ناشناس نمی دانید.

ما می دانیم که برخی از نگهبانان واقعاً تصور می کردند که همه زندانیان قاتل دیوانه ای هستند ، زیرا گاهی اوقات با نگهبان جدیدی که خوابیده بود ترفند می زدند و هنگام بیدار شدن زندانی را نزدیک او می گذاشتند. نتیجه وحشت محض بود. اما ما همچنین می دانیم که انتخاب یک جوان 19 ساله به عنوان ژنرال برتر یک انتخاب بود. فرض بر این بود که پس از سالها و سالها "بن لادن کجاست؟" هر پاسخی که در واقع وجود داشته باشد ، همچنان مرتبط خواهد بود. این انتخاب استفاده از خشونت بود. ما می دانیم که استفاده از خشونت به دلیل یک آزمایش چند ساله گسترده در سه اقدام ، یک انتخاب بود.

در قانون اول ، زندان با قربانیان خود به عنوان هیولا رفتار می کرد ، شکنجه می کرد ، تفتیش نوارها را انجام می داد ، مرتباً ضرب و شتم می کرد ، از غذا محروم می شد و غیره ، حتی در حالی که سعی می کرد زندانیان را برای جاسوسی از یکدیگر رشوه دهد. و نتیجه اغلب مقاومت خشونت آمیز بود. یکی از دلایلی که گاهی اوقات برای آدیفی کار می کرد تا برخی از آسیب ها را کاهش دهد این بود که مانند Brer Rabbit برای آن التماس کنید. تنها با ابراز تمایل عمیق خود برای نگه داشتن جاروبرقی های جیغ بلند ، نه برای تمیز کردن ، بلکه برای ایجاد سر و صدای زیادی به طور شبانه روزی که نمی توان صحبت یا فکر کرد ، از آنها فاصله گرفت.

زندانیان سازماندهی کردند و نقشه کشیدند. آنها جهنم را بالا بردند تا اینکه بازجویان شکنجه یکی از تعداد آنها را متوقف کردند. آنها به طور مشترک ژنرال میلر را در موقعیتی قرار دادند که قبل از ضربه زدن به صورت و ادرار به صورت او وارد شد. آنها قفس خود را شکستند ، توالت ها را بیرون کشیدند و نشان دادند که چگونه می توانند از سوراخ روی زمین فرار کنند. آنها دست به اعتصاب غذا زدند. آنها به ارتش آمریکا کار بسیار بیشتری کردند - اما آیا این چیزی است که ارتش نمی خواست؟

عادفی شش سال بدون ارتباط با خانواده سپری کرد. او آنقدر با شکنجه گران خود بیانیه شد که بیانیه ای نوشت و جنایات 9 سپتامبر را ستود و قول داد در صورت خروج با آمریکا مبارزه کند.

در قانون 2 ، پس از آنکه باراک اوباما رئیس جمهور شد و قول داد که گوانتانامو را تعطیل کند اما آن را نبست ، عدیفی به عنوان وکیل مجاز شد. وکیل با او به عنوان یک انسان رفتار کرد - اما تنها پس از وحشت از ملاقات با او و باور نکردن اینکه او با شخص مناسب ملاقات کرده است. آدیفی توصیف خود را بدترین و بدترین توصیف نمی کند.

و زندان تغییر کرد. این زندان اساساً تبدیل به یک زندان استاندارد شد ، این قدری بود که زندانیان از خوشحالی گریه می کردند. به آنها اجازه داده شد در فضاهای مشترک بنشینند و با یکدیگر صحبت کنند. به آنها اجازه کتاب و تلویزیون و ضایعات کارتن برای پروژه های هنری داده شد. به آنها اجازه داده شد که درس بخوانند و بیرون بروند و به منطقه ای تفریحی بروند که آسمان نمایان است. و نتیجه این شد که آنها مجبور نیستند همیشه بجنگند و مقاومت کنند و کتک بخورند. کار سادیست های نگهبان بسیار کم بود. عادفی انگلیسی و تجارت و هنر آموخت. زندانیان و نگهبانان دوستی ایجاد کردند.

در قانون 3 ، در پاسخ به هیچ ، ظاهراً به دلیل تغییر فرمان ، قوانین قدیمی و وحشیگری مجدداً وضع شد و زندانیان مانند گذشته ، در اعتصاب غذا و در صورت تحریک عمدی با آسیب رساندن به قرآن ، به خشونت پاسخ دادند. نگهبانان تمام پروژه های هنری زندانیان را خراب کردند. و دولت آمريكا پيشنهاد داد در صورت شهادت نادرست عاديفي در دادگاه عليه يك زنداني ديگر ، او را رها كند. او قبول نکرد.

هنگامی که منصور عادیفی سرانجام آزاد شد ، بدون هیچ عذرخواهی ، مگر به طور غیررسمی از یک سرهنگ که اعتراف کرد که بی گناهی خود را می داند ، و با مجبور کردن او به مکانی که نمی دانست ، صربستان ، با چشم بسته ، کلاه دار ، گوش بسته ، آزاد شد. و غل و زنجیر کرد هیچ چیز آموخته نشده بود ، زیرا هدف کل شرکت از ابتدا اجتناب از یادگیری هر چیزی را شامل می شد.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی