بی عدالتی مداوم

توسط دیوید سوانسون

کتاب جدید عالی کریس وودز نام دارد عدالت ناگهانی: جنگ های پهپادی مخفی آمریکا. این عنوان ناشی از ادعایی است که رئیس جمهور وقت جورج دبلیو بوش برای جنگهای هواپیماهای بدون سرنشین مطرح کرد. این کتاب در واقع داستانی از بی عدالتی تدریجی را روایت می کند. راهی که از سوی یک دولت ایالات متحده که نوع قتلی که هواپیماهای بدون سرنشین مورد استفاده قرار می گیرد به عنوان جنایتکارانه محکوم شده است ، تا شخصی که اینگونه قتل ها را کاملاً قانونی و عادی تلقی می کند ، روندی کاملاً تدریجی و کاملاً خارج از قانون بوده است.

قتل های هواپیماهای بدون سرنشین در اکتبر 2001 آغاز شد و به طور معمول ، اولین اعتصاب باعث کشتار افراد نادرست شد. بازی سرزنش شامل مبارزه برای کنترل نیروهای هوایی ، CENTCOM و CIA بود. پوچی این مبارزه ممکن است با اصلاح گفتار "تصور کنید شما یک آهو هستید" در فیلم ظاهر می شود Vinny پسر عموی من: تصور کنید شما یک عراقی هستید. شما در حال قدم زدن هستید ، تشنگی می کنید ، برای یک نوشیدنی آب خنک و خنک متوقف می شوید ... BAM! یک موشک شما را خرد می کند. مغز شما در تکه های خونین کمی به درخت آویزان است! حالا من از شما می پرسم آیا شما به کسی آژانس می دهید که پسر عوضی که به شما شلیک کرده برای چه کاری کار می کند؟

با این حال توجه بیشتری به اینكه آژانس چه كاری انجام می دهد بیش از این است كه چگونه بهترین وانمود كردن این امر قانونی است. رهبران تیم CIA شروع به گرفتن دستورات برای کشتن و نه دستگیری کردند و همین کار را هم کردند. همانطور که البته نیروی هوایی و ارتش نیز چنین کرد. این در هنگام قتل افراد مشخص و نامشخص در مقابل تعداد زیادی از دشمنان بی نام ، جدید بود. به گفته پل پیلار ، معاون رئیس مرکز مبارزه با تروریسم سیا در اواخر دهه 1990 ، "این احساس وجود داشت که کاخ سفید نمی خواست چیزی را که به عنوان مجوز برای ترور شناخته می شود ، روی کاغذ بنویسد ، اما در عوض بیشتر چشمک زدن و سر به سر کشیدن بن لادن. "

در ماه های اولیه بوش-چنی ، نیروی هوایی و سیا در تلاش بودند تا برنامه قتل هواپیماهای بدون سرنشین را به دیگری تحمیل کنند. هیچ یک از آنها نمی خواستند برای یک چیز خیلی غیرقانونی در انبوهی از مشکلات قرار بگیرند. بعد از 11 سپتامبر ، بوش به تنت گفت كه CIA می تواند بدون اینكه هر بار از وی اجازه بگیرد ، جلو بیفتد و افراد را بكشد. یک مدل برای این برنامه قتل هدفمند اسرائیل بود ، که دولت ایالات متحده آمریکا آن را غیرقانونی می دانست و تا تاریخ 9-11-2001 ادامه داشت. جورج میچل سناتور سابق آمریكا نویسنده اصلی گزارش دولت آمریكا در آوریل 2001 بود كه می گوید اسرائیل باید متوقف شود و دست از كار بکشد و از عملکرد آن انتقاد کرد زیرا نتوانست اعتراضات را از تروریسم تشخیص دهد.

چگونه دولت ایالات متحده از آنجا به یک "اداره امنیت داخلی" رسید که پلیس محلی را آموزش می دهد تا معترضین را تروریست بداند؟ پاسخ این است: به تدریج و اساساً از طریق تغییر در رفتار و فرهنگ و نه از طریق قانونگذاری یا حکم دادگاه. در اواخر سال 2002 ، وزارت امور خارجه ایالات متحده در یک کنفرانس مطبوعاتی س asال شد که چرا قتل های اسرائیلی را محکوم می کند اما قتل های مشابه آمریکا را محکوم نمی کند. چرا دو استاندارد؟ وزارت خارجه هیچ پاسخی نداد و به سادگی از انتقاد از اسرائیل دست کشید. دولت آمریكا سالها در مورد این واقعیت سكوت كرد كه برخی از افرادی كه قتل می كردند شهروندان آمریكا بودند. مقدمات هنوز به اندازه کافی برای بلعیدن مردم آماده نشده بود.

حدود سه چهارم حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در جبهه های جنگ فرض شده است. به عنوان یك سلاح در میان جنگهای موجود ، هواپیماهای بدون سرنشین مسلح از نظر حقوقی و گروههای حقوق بشری در طیف كمی از درصد كمی از بشریت كه دولتهای آنها درگیر قتلهای هواپیماهای بدون سرنشین هستند ، قانونی تلقی می شوند - به علاوه "سازمان ملل" كه به آنها خدمات می دهد دولت ها. آنچه که جنگها را قانونی می کند هرگز توضیح داده نمی شود ، اما این تنگ دستی پا برای پذیرش قتل های هواپیماهای بدون سرنشین بود. فقط هنگامی که هواپیماهای بدون سرنشین مردم را در کشورهای دیگر که هیچ جنگی در آن وجود نداشت ، کشتند ، وکلا - از جمله برخی از 750 نفر که اخیراً دادخواست حمایت از اجازه دادن به هارولد کوه را امضا کرده اند (که قتل های هواپیماهای بدون سرنشین را برای وزارت امور خارجه توجیه می کرد) برای تدریس قانون به اصطلاح حقوق بشر در دانشگاه نیویورک - نیازی به توجیهات جعلی دید. سازمان ملل هرگز جنگ علیه افغانستان یا عراق یا لیبی را مجاز ندانست ، نه اینکه در واقع تحت پیمان Kellogg Briand چنین کاری را انجام دهد ، و با این وجود جنگ های غیرقانونی به عنوان قانونی کردن عمده قتل های هواپیماهای بدون سرنشین تلقی می شود. از آنجا ، فقط کمی سفسطه لیبرال می تواند بقیه را "قانونی" کند.

اسما جهانگیر از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد قتل های غیر جنگی هواپیماهای بدون سرنشین را در پایان سال 2002 قتل اعلام کرد. بن امرسون ، محقق سازمان ملل (و شریک حقوقی همسر تونی بلر) خاطرنشان کرد که از نظر ایالات متحده ، جنگ اکنون می تواند به سراسر جهان سفر کند. به هر کجا که آدمهای بد می رفتند ، در نتیجه قتل های هواپیماهای بدون سرنشین را در هر مکان فقط به اندازه جنگ های دیگر غیرقانونی انجام می دادند ، قانونی که هیچ کس به آنها لعنتی نمی داد. در حقیقت ، نظر سیا ، همانطور که کارولین کراس ، مشاور عمومی سیا در کنگره در سال 2013 توضیح داد ، این بود که معاهدات و قوانین مرسوم بین المللی را می توان به میل خود نقض کرد ، در حالی که فقط قوانین داخلی ایالات متحده باید رعایت شود. (و البته ، قوانین داخلی ایالات متحده علیه قتل در ایالات متحده ممکن است شبیه قوانین داخلی پاکستان یا یمن علیه قتل در پاکستان یا یمن باشد ، اما شباهت هویت نیست و فقط قوانین ایالات متحده مهم است.)

پذیرش فزاینده قتل های هواپیماهای بدون سرنشین در میان وکلای امپریالیست غربی منجر به همه تلاش های معمول برای تعدیل جنایت در لبه های مختلف شد: تناسب ، هدف قرار دادن دقیق و غیره. اما "تناسب" همیشه در چشم قاتل است. هنگامی که استنلی مک کریستال منفجر کردن کل خانه برای قتل یک مرد را "متناسب" دانست ، ابومصعب الزرقاوی به همراه افراد بی گناه کشته شد. بود؟ نبود؟ هیچ پاسخ واقعی وجود ندارد اعلام "متناسب بودن" قتل ها فقط لفاظی است كه وكلا به سیاستمداران و ژنرال ها گفته اند كه برای ذبح انسان استفاده كنند. در یک حمله هواپیمای بدون سرنشین در سال 2006 ، سیا حدود 80 انسان بی گناه را که اکثر آنها کودک بودند ، کشت. بن امرسون ابراز نارضایتی خفیف کرد. اما مسئله "تناسب" مطرح نشد ، زیرا در آن صورت لفاظی های مفیدی نبود. در طول اشغال عراق ، فرماندهان آمریكایی می توانستند عملیاتی را برنامه ریزی كنند كه در آنها انتظار داشتند كه حداكثر 30 انسان بی گناه را بكشند ، اما اگر انتظار 31 نفر را داشتند ، باید دونالد رامسفلد را امضا كنند. این نوعی استاندارد قانونی است که قتل های هواپیماهای بدون سرنشین کاملاً مناسب است ، به ویژه هنگامی که هر "مرد پیر نظامی" به عنوان یک دشمن تعریف مجدد می شود. به گفته سازمان سیا ، حتی زنان و کودکان بی گناه را دشمن می شمارد نیویورک تایمز.

با گسترش سریع قتل های هواپیماهای بدون سرنشین در طول سالهای بوش-چنی (بعداً در سالهای اوباما کاملاً منفجر شد) ، این رتبه از به اشتراک گذاشتن فیلمها در اطراف لذت می برد. فرماندهان سعی کردند تمرین را متوقف کنند. سپس آنها شروع به انتشار فیلم های منتخب کردند در حالی که همه فیلم ها را کاملاً پنهان نگه داشتند.

همزمان با روال عادی کشتن افراد با هواپیماهای بدون سرنشین در کشورهایی که به طور ناگهانی کشتار جمعی توسط پرچم "جنگ" مورد تحریم قرار نگرفته بود ، گروه های حقوق بشری مانند سازمان عفو ​​بین الملل شروع به بیان صریح قانون ایالات متحده کردند. اما با گذشت سالها ، این زبان روشن کمرنگ شد و جای خود را به شک و عدم اطمینان داد. امروزه ، گروه های مدافع حقوق بشر موارد زیادی از قتل های بی گناهان توسط هواپیماهای بدون سرنشین را مستند می کنند و سپس بسته به اینکه بخشی از جنگ هستند یا خیر ، آنها را غیرقانونی اعلام می کنند ، با این سوال که آیا قتل در یک کشور مشخص بخشی از جنگ است یا خیر به عنوان یک احتمال ، و با توجه به صلاحدید دولت در راه اندازی هواپیماهای بدون سرنشین.

ظاهراً در پایان سالهای بوش-چنی ، قوانین CIA از حملات قاتل هواپیماهای بدون سرنشین هر زمان که 90٪ احتمال "موفقیت" داشتند ، به هر زمان 50٪ شانس تغییر یافت. و این چگونه اندازه گیری شد؟ در واقع با عمل "اعتصاب امضایی" که در آن مردم بدون اینکه بدانند اصلا چه کسانی هستند قتل می شوند ، از بین رفت. انگلیس به نوبه خود با سلب تابعیت در صورت لزوم راه را برای قتل شهروندان خود باز کرد.

همه اینها در خفا و مخفی کاری رسمی پیش می رفت ، یعنی این برای همه کسانی که علاقه مند به دانستن آن بودند ، شناخته شده بود اما قرار نبود درباره آن صحبت شود. طولانی ترین عضو کمیته نظارت آلمان اذعان داشت که دولت های غربی بیشتر به رسانه بستگی داشتند تا بدانند جاسوسان و نظامیان آنها چه می کنند.

ورود جایزه صلح کاپیتان به کاخ سفید ، قتل های هواپیماهای بدون سرنشین را به سطح کاملاً جدیدی کشاند ، کشورهایی مانند یمن را بی ثبات کرده و بی گناهان را با روش های جدید هدف قرار داد ، از جمله با هدف قرار دادن امدادگران تازه وارد صحنه خونین یک حمله قبلی بود. ضربه به عقب برداشته شده از سوی ایالات متحده و همچنین ضربه زدن به جمعیت محلی توسط گروه هایی که ادعا می کنند در تلافی قتل های هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده اقدام می کنند. خساراتی که هواپیماهای بدون سرنشین در مکانهایی مانند لیبی در هنگام سرنگونی 2011 آمریکا و ناتو ایجاد کردند ، دلیلی برای عقب نشینی نبود ، بلکه زمینه ای برای کشتار بیشتر هواپیماهای بدون سرنشین بود. هرج و مرج در حال رشد در یمن ، پیش بینی شده توسط ناظران با اشاره به اثرات ضد تولید حملات هواپیماهای بدون سرنشین ، توسط اوباما به عنوان یک موفقیت ادعا شد. خلبانان هواپیماهای بدون سرنشین اکنون خودکشی می کردند و استرس اخلاقی زیادی را متحمل می شدند ، اما بازگشتی وجود نداشت. اکثریت 90 درصدی گفتگوی ملی یمن خواهان جرم انگاری هواپیماهای بدون سرنشین مسلح بود ، اما وزارت امور خارجه آمریکا خواستار این بود که کشورهای جهان نیز هواپیماهای بدون سرنشین خریداری کنند.

کاخ سفید اوباما به جای خاتمه دادن یا کوچک کردن برنامه قتل هواپیماهای بدون سرنشین ، دفاع علنی از آن و تبلیغ نقش رئیس جمهور در تأیید صلاحیت قتل ها را آغاز کرد. یا حداقل این مسیری بود که هارولد کوه و باند فهمیدند دقیقاً چگونه می خواستند وانمود کنند که "قانونی کردن" قتل است. حتی بن امرسون می گوید این مدت طولانی طول کشید زیرا آنها هنوز متوجه نشده بودند که چه بهانه هایی را به کار می برند. آیا دهها ملتی که هم اکنون به هواپیماهای بدون سرنشین مسلح دست می یابند ، اصلاً به بهانه ای احتیاج دارند؟<-- شکستن->

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی