قلعه در همه جا

نمایی از هلی کوپتر نظامی
یک بالگرد ارتش ایالات متحده بر فراز کابل ، افغانستان ، 2017. (جاناتان ارنست / گتی)

توسط دانیل ایمروهار ، 30 نوامبر 2020

از جانب ملت

Sهورا پس از حمله همه گیر Covid-19 به ایالات متحده ، خبرنگاری از دونالد ترامپ پرسید که آیا اکنون خود را رئیس جمهور زمان جنگ می داند؟ "انجام میدهم. من در واقع انجام می دهم. " با تورم با هدف ، او با صحبت در مورد آن جلسه توجیهی مطبوعاتی را افتتاح کرد. وی گفت: "به معنای واقعی ، ما در جنگ هستیم." با این حال مطبوعات و صاحب نظران چشمانشان را چرخاندند. "رئیس جمهور زمان جنگ؟" تمسخر کرد نیویورک تایمز. "خیلی روشن نیست که آیا بسیاری از رای دهندگان ایده او به عنوان یک رهبر زمان جنگ را قبول می کنند." NPR گزارش داد "تلاش وی برای پذیرش سربازی های نظامی بیش از چند ابرو ایجاد کرد." آنچه در آن زمان تعداد اندكی به آن اشاره كردند این است كه ترامپ البته بود یک رئیس جمهور زمان جنگ ، و نه به معنای استعاره. وی ریاست دو مأموریت نظامی در حال انجام را بر عهده داشت - و هم اکنون نیز این وظیفه را بر عهده دارد: عملیات نگهبان آزادی در افغانستان و عملیات حل و فصل ذاتی عراق و سوریه. با آرامش بیشتر ، هزاران سرباز آمریکایی در آفریقا گشت زنی می کنند و در سالهای اخیر در چاد ، کنیا ، مالی ، نیجر ، نیجریه ، سومالی و سودان جنوبی تلفاتی متحمل شده اند. در همین حال هواپیماها و هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی آسمان را پر کرده و از سال 2015 بیش از 5,000 نفر (و احتمالاً 12,000 نفر) را در افغانستان ، پاکستان ، سومالی و یمن کشته اند.

چرا غربال کردن این حقایق بسیار آسان است؟ تعداد نسبتاً کم تلفات ایالات متحده نقشی آشکار دارد. با این حال مطمئناً آنچه بیش از این اهمیت دارد این است که چکه سرعت آهسته گزارش اخبار بی وقفه است. ایالات متحده در بسیاری از مکانها ، به دلایل بسیار مبهم تعریف شده ، درگیر شده است ، به طوری که برای بعضی ها آسان تر است که جنگ را به کلی فراموش کنند و در عوض بپرسند آیا ویروس ترامپ را به یک رهبر زمان جنگ تبدیل کرده است؟ در دو بحث ریاست جمهوری ، هیچ یک از نامزدها حتی به این واقعیت اشاره نکردند که ایالات متحده در حال جنگ است.

اما تأمل در مورد مدت زمان طولانی این کشور بسیار نگران کننده است. دانشجویانی که پاییز امسال وارد دانشگاه شدند ، تمام زندگی خود را در طول جنگ جهانی علیه تروریسم و ​​مبارزات جانشین آن گذرانده اند. دهه قبل از آن شاهد استقرار آمریکایی ها در جنگ خلیج فارس ، درگیری های بالکان ، هائیتی ، مقدونیه و سومالی بود. در واقع ، از سال 1945 ، زمانی که واشنگتن خود را به عنوان حافظ صلح جهانی معرفی کرد ، جنگ راهی برای زندگی بوده است. طبقه بندی مشارکتهای نظامی می تواند مشکل باشد ، اما می توان گفت در هفت سال و نیم گذشته - 1977 و 1979 - فقط دو سال بوده است که ایالات متحده در برخی از کشورهای خارجی حمله یا جنگ نمی کرد.

سوال این است که چرا؟ آیا این چیزی عمیق در فرهنگ است؟ قانونگذاران در جیب مجتمع نظامی - صنعتی؟ یک ریاست جمهوری شاهنشاهی خارج از کنترل؟ مطمئناً همه نقش داشته اند. یک کتاب جدید وحی از دیوید واین ، La ایالات متحده جنگ، عامل حیاتی دیگری را ذکر می کند ، یکی از مواردی که اغلب نادیده گرفته می شود: پایگاه های نظامی. از همان سالهای ابتدایی ، ایالات متحده پایگاه های خود را در سرزمین های خارجی اداره می کند. اینها راهی برای دعوت به جنگ دارند ، هم با ایجاد كینه نسبت به ایالات متحده و هم با تشویق رهبران آمریكا برای پاسخ دادن با زور. با افزایش درگیری ها ، ارتش با ایجاد ساختارهای بیشتر ، منجر به ایجاد یک حلقه باطل می شود. پایگاه ها جنگ می سازند ، پایگاه ایجاد می کنند و غیره. امروز ، واشنگتن حدود 750 پایگاه را در کشورهای خارجی و سرزمین های خارج از کشور کنترل می کند.

برعکس ، چین فقط یک پایگاه خارجی دارد ، در جیبوتی. و برخوردهای نظامی آن از دهه 1970 تقریباً کاملاً به درگیری و درگیری مرزی بر سر جزایر کوچک محدود شده است. اگرچه قدرت در حال ظهور با داشتن نظامی عظیم ، اما نگرانی های زیادی در مورد خشونت ، و کمبود دشمنان احتمالی وجود ندارد ، چین اخیراً مجموعه چندین دهه خود را از دست ندادن هیچ نظامی جنگی را در عمل شکست. برای ایالات متحده که هر سال در آن دوره می جنگید ، چنین صلحی غیرقابل تصور است. س isال این است که آیا با پس گرفتن پایگاه های خود ، می تواند خود را از آفت جنگ مداوم درمان کند؟

Iفکر کردن در مورد پایگاه ها آسان است. به نقشه ای از ایالات متحده نگاه کنید و فقط 50 ایالت را خواهید دید. صدها سایت دیگر را که پرچم ایالات متحده بر روی آنها به اهتزاز در می آید مشاهده نخواهید کرد. برای کسانی که در ارتش خدمت نکرده اند ، این نقاط ریز به سختی قابل توجه است. و آنها واقعاً ریز هستند: همه پایگاه های خارج از کشور را که دولت ایالات متحده اعتراف می کند آنها را کنترل می کند با هم مخلوط کنید و شما می توانید منطقه ای نه چندان بزرگتر از هوستون داشته باشید.

 

با این حال حتی یک ذره زمین که توسط ارتش خارجی کنترل می شود ، می تواند مانند یک شن و ماسه در صدف ، یک ماده تحریک کننده بزرگ باشد. در سال 2007 ، رافائل کورئا هنگامی که به عنوان رئیس جمهور اکوادور ، برای تمدید قرارداد در پایگاه ایالات متحده در کشورش تحت فشار قرار گرفت ، این موضوع را روشن کرد. وی به خبرنگاران گفت كه با یك شرط موافقت می كند: اجازه دادن به قرار دادن پایگاه خود در میامی. وی گفت: "اگر وجود سربازان خارجی در خاك كشور مشكلی نداشته باشد ، مطمئناً آنها به ما اجازه می دهند كه یك پایگاه اكوادران در ایالات متحده داشته باشیم." البته هیچ رئیس جمهور آمریکا با چنین چیزی موافقت نمی کند. یک ارتش خارجی که یک پایگاه را در فلوریدا یا هرجای دیگر ایالات متحده اداره کند ، خشمگین خواهد بود.

همانطور که واین اشاره می کند ، دقیقاً همین نوع خشم بود که در وهله اول باعث ایجاد ایالات متحده شد. تاج انگلیس فقط استعمارگران خود را با مالیات سنگین نکرد. با استقرار کتهای قرمز در مستعمرات برای جنگ با فرانسه ، آنها را عصبانی کرد. در دهه های 1760 و 70 ، گزارش های نگران کننده از حمله ، آزار و اذیت ، سرقت و تجاوز توسط سربازان معمول بود. نویسندگان اعلامیه استقلال شاه را به دلیل "تقسیم تعداد زیادی از نیروهای مسلح در میان ما" و معاف کردن آنها از قوانین محلی ، محكوم كردند. تصادفی نیست که متمم سوم قانون اساسی - که قبل از حقوق مربوط به دادرسی های عادلانه و آزادی از جستجوهای بی دلیل است - این حق است که سربازان در زمان صلح در اموال شخص مجبور نباشند.

کشوری که از خصومت با پایگاه های نظامی متولد شد ، به سرعت شروع به ساختن کشور خود کرد. کتاب واین نشان می دهد که آنها تا چه حد در تاریخ ایالات متحده نقش مهمی داشته اند. او خاطرنشان می کند ، این سرود ملی داستان یک پایگاه ارتش ، فورت مک هانری در خارج از بالتیمور ، تحت محاصره کشتی های انگلیسی در جنگ 1812 را بازگو می کند. دفاع ساحلی ایالات متحده موشک های آتش زا را به طور گسترده ای خارج از محدوده قرار داد ، به طوری که با وجود سیل بارها صدها "بمب که در هوا می ترکند" ، در پایان جنگ ، "پرچم ما هنوز آنجا بود."

انگلیسی ها هرگز فورت مک هنری را به تصرف خود در نیاوردند ، اما سربازان آمریکایی در طول آن جنگ پایگاههایی را در کانادا و فلوریدا تصرف کردند. اندرو جکسون ، که نیروهایش در نبرد نهایی جنگ پیروز شدند (دو هفته پس از امضای پیمان صلح ، به طور ناجوانمردانه ای جنگید) ، با ساختن پاسگاههای بیشتری در جنوب ، صلح را دنبال کرد ، و از آنجا مبارزات مخربی را علیه ملتهای بومی انجام داد.

می توانید داستان مشابهی درباره جنگ داخلی بگویید. این کار با حمله متفقین به فورت سامتر ، یک پست ارتش در خارج از چارلستون ، اس سی آغاز شد و این تنها اتفاق فورت سامر جنگ نبود ، همانطور که اتفاق می افتد. درست مثل آنچه که در جنگ 1812 انجام شد ، ارتش از جنگ داخلی به عنوان فرصتی برای جلوتر رفتن به سرزمین های هند استفاده کرد. واحدهای داوطلب و دیگر شبه نظامیان این نه تنها در جورجیا و ویرجینیا بلکه در آریزونا ، نوادا ، نیومکزیکو و یوتا جنگیدند. در مارس 1864 ، ارتش حدود 8,000 ناواجو را مجبور کرد که 300 مایل به فورت سامتر در نیومکزیکو بروند ، جایی که آنها به مدت چهار سال در زندان بودند. حداقل یک چهارم از گرسنگی مرد. وین نشان می دهد که سالها در طی جنگ داخلی و پس از آن ، در پایگاه میسی سی پی شاهد یک پایگاه اصلی بودیم.

 

Fort McHenry، Fort Sumter - اینها نام آشنایی هستند و فکر کردن در مورد دیگران در سراسر ایالات متحده مانند فورت ناکس ، فورت لودردیل ، فورت وین و فورت ورث کار سختی نیست. "چرا این همه مکان به نام قلعه وجود دارد؟" واین می پرسد.

پاسخ واضح و در عین حال تأسف آور است: آنها تأسیسات نظامی بودند. بعضی از آنها مانند فورت سامتر در کارولینای جنوبی در ساحل ساخته شده اند و برای دفاع ساخته شده اند. با این حال ، موارد بیشتری مانند فورت سامتر در نیومکزیکو ، در داخل کشور ، در نزدیکی سرزمین های بومی قرار گرفتند. اینها نه برای دفاع بلکه برای جرم - برای جنگ ، معامله و پلیس برای سیاست های هند بود. امروزه بیش از 400 مکان پرجمعیت در ایالات متحده وجود دارد که نام آنها حاوی کلمه "قلعه" است.

حضور قلعه ها محدود به آمریکای شمالی نبود. همانطور که ایالات متحده سرزمین های خود را به خارج از کشور می گرفت ، هنوز پایگاه های بیشتری مانند قلعه شفر در هاوایی ، فورت مک کینلی در فیلیپین و پایگاه دریایی در خلیج گوانتانامو در کوبا ایجاد کرد. باز هم ، حلقه باطل برقرار بود. در سرتاسر مجمع الجزایر فیلیپین ، ارتش قلعه ها و اردوگاه هایی را برای گسترش دسترسی خود ایجاد کرد و سپس این پایگاه ها به اهداف وسوسه انگیز تبدیل شدند ، مانند زمانی که یک گروه 500 نفره از مردم شهر عصبانی در بالانگیگا در سال 1899 به یک اردوگاه ارتش حمله کردند و 45 سرباز را در آنجا کشتند. این حمله یک کشتار خونین را در پی داشت ، با دستور سربازان آمریکایی برای کشتن هر مرد بالای 10 سال فیلیپینی که خود را به دولت تحویل ندهد.

چهار دهه بعد ، این الگو ادامه یافت. ژاپن حمله ای همه جانبه به مجموعه ای از پایگاه های ایالات متحده در اقیانوس آرام ، معروف ترین پرل هاربر در هاوایی انجام داد. ایالات متحده با ورود به جنگ جهانی دوم ، خنثی سازی ده ها شهر ژاپن و انداختن دو بمب اتمی ، به این واکنش واکنش نشان داد.

این جنگ ، در پایان ، ایالات متحده را به عنوان "قدرتمندترین ملت ، شاید در تمام تاریخ" قرار داده بود ، همانطور که رئیس جمهور هری ترومن آن را در یک سخنرانی رادیویی در سال 1945 بیان کرد. این اندازه گیری در پایگاه ها قطعاً درست بود. یکی از محققان روابط بین الملل در آن زمان نوشت: تعداد پاسگاههایی که ایالات متحده در طول جنگ جهانی دوم ساخته است "از تصور سرپیچی می کند." شماری که معمولاً ذکر شده ، موجودی پایگاه ایالات متحده در خارج از کشور را تا پایان جنگ در 30,000،2,000 نصب در XNUMX سایت قرار می دهد. نیروهای ناخواسته اعزامی به آنها چنان دسترسی ناگهانی به گوشه و کنار زمین داشتند که با برچسب "کیلروی اینجا بود" روبرو شدند تا با افتخار بسیاری از مکانهای غیرممکن را که حضور داشتند ، نشان دهند. ساکنان کشورهای مستقر در شعاع شعار دیگری داشتند: "یانکی ، به خانه برو!"

Wآیا یانکی ها باید در پایان جنگ جهانی دوم به خانه خود بروند؟ شاید. قدرتهای Axis خرد شده بود و فرصت کمی برای حمله مجدد باقی مانده بود. تنها قدرتی که به طور منطقی ممکن است ایالات متحده را تهدید کند اتحاد جماهیر شوروی بود. اما دو کشور در کنار هم جنگیده بودند و اگر آنها می توانستند تحمل یکدیگر را ادامه دهند ، سرانجام جهان جنگ زده می تواند صلح را ببیند.

صلح به وجود نیامد ، و دلیل آن نیز این نبود که این دو ابرقدرت یاد گرفتند که یکدیگر را به عنوان تهدیدهای وجودی تعبیر کنند. در تاریخ اغلب بر نقش دیپلمات جورج کنان در رفع ترس ایالات متحده تأکید شده است. در اوایل سال 1946 وی یک کابل بسیار تأثیرگذار را ارسال کرد و استدلال کرد که "احساس ناامنی سنتی و غریزی روسیه" هرگز نمی تواند صلح را فراهم کند. وی اظهار داشت كه مسكو تهدید است و اقدامات آن باید بطور منظم مخالف باشد.

کمتر در مورد طرف شوروی کمتر شنیده می شود. پس از رهگیری تلگراف طولانی کنان ، استالین به سفیر خود در واشنگتن ، نیکولای نوویکوف ، دستور داد که ارزیابی موازی را که توسط ویاچسلاو مولوتوف ، وزیر امور خارجه شوروی نوشته شده بود ، تهیه کند. مولوتف معتقد بود كه ایالات متحده متمایل به "سلطه بر جهان" است و خود را برای "جنگ آینده" با اتحاد جماهیر شوروی آماده می كند. شواهد؟ وی به صدها پایگاه خارج از کشور واشنگتن و صدها پایگاه دیگر که به دنبال ساخت آن بود اشاره کرد.

وین می گوید ، این همان چیزی است که در مورد پایگاه ها وجود دارد. از نظر رهبران ایالات متحده ، آنها بی ضرر به نظر می رسند. اما برای کسانی که در سایه خود زندگی می کنند ، اغلب ترسناک هستند. خروشچف هنگام تعطیلات در دریای سیاه ، با دادن دوربین شکاری به مهمانان و پرسیدن آنچه می دیدند ، این نکته را بیان می کرد. هنگامی که آنها پاسخ دادند که چیزی نمی بینند ، خروشچف دوربین شکاری را به عقب گرفت ، به افق نگاه کرد و گفت ، "I موشکهای ایالات متحده را در ترکیه با هدف ببینید dacha من"

او تنها کسی نبود که از تجاوزات آمریکا ترسید. پس از آنکه سیا در سرنگونی دولت سوسیالیست فیدل کاسترو در کوبا تلاش کرد و نتوانست ، کاسترو برای حفاظت از اتحاد جماهیر شوروی نگاه کرد. خروشچف پیشنهاد استقرار موشک به پایگاه های شوروی در کوبا را داد. خروشچف فراتر از محافظت از یك متحد ، این را راهی برای دادن "كمی مزه داروی خود به دشمنان" می دانست. همانطور که بعدا توضیح داد ، "آمریکایی ها کشور ما را با پایگاه های نظامی محاصره کرده بودند و ما را با سلاح هسته ای تهدید می کردند ، و اکنون آنها می فهمند که موشک های دشمن به سمت شما نشانه رفته است."

آنها واقعاً یاد گرفتند و وحشت کردند. جان اف کندی ناله کرد که "درست مثل اینکه ما ناگهان شروع به کار کردن تعداد زیادی موشک MRBM [موشک بالستیک میان برد] در ترکیه کردیم." مشاور امنیت ملی وی به وی یادآوری کرد: "خوب ، ما آقای رئیس جمهور کردیم." در حقیقت ، کندی کسی بود که موشک های مشتری را به پایگاه های ترکیه در آمریکا فرستاده بود. وین می نویسد ، پس از 13 روز بن بست - "نزدیکترین زمان دنیا به آرمگدون هسته ای است" - کندی و خروشچف توافق کردند که پایگاه های خود را خلع سلاح کنند.

مورخان این واقعه دلخراش را بحران موشکی کوبا می نامند ، اما آیا چنین است؟ این نام تمرکز خود را بر کوبا قرار داده و تلویحاً فاجعه نزدیک را به گردن کاسترو و خروشچف می اندازد. استقرار موشکهای قبلی کندی در ترکیه ، به عنوان بخشی از نظم طبیعی امور ، بی سر و صدا در پس زمینه داستان قرار می گیرد. از این گذشته ، ایالات متحده چنان پایگاه های مسلحانه را کنترل کرد که کندی می توانست فراموش کند که حتی در ترکیه موشک گذاشته است. اگر این رویداد را بحران موشکی ترکیه بدانیم بهتر می تواند نظرات واین را تحریک کند: هیچ چیز طبیعی نیست که کشوری سیستم عظیم پایگاه های نظامی خود را در سایر کشورها حفظ کند.

Eپس از آنکه پایگاه های ایالات متحده در ترکیه تقریباً به جنگ هسته ای دامن زدند ، رهبران ارتش تلاش کردند تا درک کنند که پایگاه های سیاسی بی ثبات هستند. هنگام حمله صدام حسین به کویت در سال 1990 ، ایالات متحده هزاران نفر از نیروهای خود را به عربستان سعودی منتقل کرد ، از جمله به پایگاه بزرگ ظهران در سواحل شرقی این کشور. ایده استفاده از پایگاه های سعودی برای عقب راندن نیروهای حسین بود ، اما طبق معمول ، حضور نیروهای آمریکایی در خاک خارجی باعث ایجاد کینه قابل توجه شد. اسامه بن لادن یکی از سعودی ها گفت: "این غیر منطقی است که اجازه دهیم این کشور با سربازان آمریکایی به یک مستعمره آمریکایی تبدیل شود - پاهای آلوده آنها در همه جا پرسه می زند.

دیک چنی ، وزیر دفاع ، به دولت عربستان قول داد: "پس از پایان خطر ، نیروهای ما به خانه خود خواهند رفت." اما نیروها پس از شکست حسین در آنجا باقی ماندند و کینه به پا شد. در سال 1996 بمبی در نزدیکی ظهران 19 نفر از نیروهای نیروی هوایی آمریکا را به قتل رساند. کاملاً مشخص نیست که چه کسی مسئول آن بوده است ، گرچه بن لادن مسئولیت آن را به عهده گرفت. دو سال بعد ، در هشتمین سالگرد ورود سربازان آمریکایی به ظهران ، القاعده بن لادن بمب گذاری در سفارتخانه های آمریکا در کنیا و تانزانیا را برپا کرد و بیش از 200 نفر کشته شدند. در 11 سپتامبر 2001 ، هواپیماربایان القاعده با هواپیما به پنتاگون ("پایگاه نظامی" ، همانطور که بن لادن آن را توصیف کرد) و مرکز تجارت جهانی پرواز کردند.

"چرا آنها از ما متنفرند؟" ریچارد کلارک ، متخصص تروریسم ، پس از این حملات س askedال کرد. دلایل بن لادن چند گانه بود ، اما مبانی در اندیشه او گسترده بود. "نیروهای شما کشورهای ما را اشغال می کنند. پایگاههای نظامی خود را در سراسر آنها پخش می کنید. شما در سرزمینهای ما فاسد می شوید و مقدسات ما را محاصره می کنید. "

Cآیا ایالات متحده خود را از جنگهای بی وقفه تکرار می کند؟ رسوب زدایی یا همانطور که واین می گوید "سلطنت زدایی" آسان نخواهد بود. یک سیستم پیچیده جهانی از پیمان های امنیتی در اطراف نیروهای مسلح ایالات متحده ساخته شده است ، کادرهایی از کارمندان دولت و استراتژیست های نظامی وجود دارند که عادت به جنگ دارند و پیمانکاران دفاعی عظیمی با قدرت لابی گری وجود دارند. هیچ یک از آنها به راحتی از بین نمی روند.

با این حال وین با شناسایی ارتباط بین پایگاه ها و جنگ ، اهرمی ساده و احتمالاً قدرتمند پیدا کرده است که می تواند با استفاده از آن این نیروهای ساختاری بزرگ را به حرکت درآورد. شما صلح می خواهید؟ پایه ها را ببندید. كمتر مواضع خارج از كشور به معناي تحريكات كمتر براي خشم خارجي ، اهداف كمتر براي حملات و مشوق هاي كمتر براي واشنگتن براي حل مشكلات خود با استفاده از زور است. واین اعتقاد ندارد که کوچک شدن سیستم پایه به طور کامل از جنگ های ایالات متحده جلوگیری می کند ، اما اظهار نظر وی در مورد اینکه با این کار آبها را به میزان قابل توجهی آرام می کند دشوار است.

کاهش رد پای ارتش ایالات متحده به روش های دیگری نیز کمک می کند. در کتاب قبلی او کشور پایه، وین محاسبه کرد که پایگاه های خارج از کشور سالانه بیش از 70 میلیارد دلار برای مودیان هزینه می کند. که در ایالات متحده جنگ، او استدلال می کند که این رقم تلفات آنها را دست کم می گیرد. به دلیل تمایل آنها برای تشویق به جنگ ، كاهش تعداد پایگاه های خارج از كشور احتمالاً سایر هزینه های نظامی را نیز كاهش می دهد و این امر باعث می شود كه مالیات مالیات های آمریكایی بیش از 1.25 تریلیون دلار در سال داشته باشد. وین می نویسد ، مبلغی که ایالات متحده برای جنگ های خود پس از 9 سپتامبر هزینه کرده است ، می تواند هزینه های مراقبت های بهداشتی تا بزرگسالی به علاوه دو سال Head Start برای هر یک از 11 میلیون کودک فقیر در ایالات متحده را تأمین کند. به عنوان بورس تحصیلی کالج عمومی برای 13 میلیون دانشجو ، دو دهه مراقبت های بهداشتی برای 28 میلیون جانباز و 1 سال حقوق برای 10 میلیون نفر که در مشاغل انرژی پاک کار می کنند.

آیا آن تجارت حتی از راه دور ارزشش را داشت؟ تاکنون اکثریت بزرگسالان آمریکایی فکر می کنند جنگ در عراق و افغانستان ارزش جنگیدن را نداشت. اکثر جانبازان نیز چنین احساسی دارند. و چه کشورهایی مانند نیجر ، جایی که وین هشت پایگاه آمریکایی را به حساب می آورد و چهار سرباز آمریکایی در کمین در سال 2017 جان خود را از دست داده اند؟ با توجه به اینکه سناتورهای اصلی اعلام کردند حتی از وجود نیرو در نیجر خبر ندارند ، دشوار است تصور کنید که یک پشتیبانی مردمی از ماموریت نابجا در آنجا وجود داشته باشد.

مردم از جنگ خسته شده اند و به نظر می رسد علاقه چندانی به - یا حتی آگاهی از - پایگاه های خارج از کشور که جنگ را ادامه می دهند ندارند. ترامپ بارها تهدید کرد که برای تأمین بودجه دیوار خود برخی از آنها را خواهد بست. واین همدردی کمی با رئیس جمهور دارد اما پخش "نظرات یک بار بدعت گذار" از سوی ترامپ را علامت نارضایتی روزافزون از وضع موجود می داند. س isال این است که آیا جو بایدن ، رئیس سه بار کمیته روابط خارجی سنا ، این نارضایتی را تشخیص داده و پاسخ خواهد داد؟

 

دانیل ایمروهر دانشیار تاریخ در دانشگاه نورث وسترن است. او نویسنده کتاب «اندیشیدن به کوچک: ایالات متحده و جذابیت توسعه جامعه و نحوه پنهان کردن یک امپراتوری» است.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی