گزارش شاهزاده از قیام کریسمس از فرانک ریچاردز

"ما و آلمانی ها در وسط سرزمین هیچکس دیدار کردیم."

فرانک ریچاردز یک سرباز انگلیسی بود که "آتش بس کریسمس" را تجربه کرد. ما صبح روز کریسمس 1914 به داستان او می پیوندیم:

"صبح کریسمس تخته ای را نصب کردیم که روی آن" کریسمس مبارک "است. دشمن مشابه آن را چسبیده بود. دسته ها بعضی اوقات برای استراحت بیست و چهار ساعته بیرون می رفتند - این حداقل روزی بود که از سنگر خارج می شد و کمی یکنواختی را برطرف می کرد - و دسته های من شب قبل به این ترتیب بیرون رفته بودند ، اما چند نفر از ما عقب ماندیم تا ببینم چه اتفاقی می افتد سپس دو نفر از ما تجهیزات خود را انداختند و با دستان بالای سر خود بر روی پاراپت پریدند. دو نفر از آلمانی ها همین کار را کردند و پیاده روی در ساحل رودخانه را آغاز کردند ، دو مرد ما به استقبال آنها رفتند. آنها ملاقات کردند و دست دادند و بعد همه ما از سنگر خارج شدیم.

بوفالو بیل [فرمانده شرکت] با عجله وارد سنگر شد و سعی در جلوگیری از آن داشت ، اما او خیلی دیر شده بود: کل شرکت اکنون بیرون بود و آلمانی ها نیز همین کار را کردند. او مجبور شد شرایط را بپذیرد ، بنابراین خیلی زود او و دیگر افسران شرکت نیز از آنجا بیرون آمدند. ما و آلمانی ها در میانه سرزمین هیچ کس با هم دیدار کردیم. افسران آنها هم اکنون بیرون بودند. افسران ما با آنها تبریک گفتند. یکی از افسران آلمانی گفت که آرزو می کند کاش دوربینی برای گرفتن عکس فوری داشت اما اجازه حمل دوربین نداشتند. افسران ما هم نبودند.

ما تمام روز را با یکدیگر مسخره کردیم. آنها ساکس بودند و برخی از آنها می توانستند انگلیسی صحبت کنند. از نظر آنها سنگرهای آنها به وضع بدی مانند وضعیت ما بود. یکی از مردان آنها ، به زبان انگلیسی صحبت کرد ، اظهار داشت که او چند سال در برایتون کار کرده و با این جنگ لعنتی تا گردن سیر شده است و خوشحال خواهد شد که همه چیز تمام شود. به او گفتیم که او تنها کسی نبود که از آن سیر شده بود. ما آنها را در سنگر خود نگذاشتیم و آنها نیز اجازه ندادند که در سنگر خود قرار بگیرند.

فرمانده شرکت آلمانی از بوفالو بیل س askedال کرد که آیا یک بشکه آبجو قبول می کند یا خیر و به او اطمینان داد که افرادش را مست نمی کنند. آنها مقدار زیادی از آن را در آبجوسازی داشتند. او با تشکر این پیشنهاد را پذیرفت و چند نفر از آنها بشکه ها را غلت زدند و ما آنها را به سنگر خود بردیم. افسر آلمانی یکی از افراد خود را به سنگر بازگرداند که اندکی پس از حمل سینی با بطری و لیوان روی آن ظاهر شد. مأموران هر دو طرف لیوانها را چنگ می زدند و سلامتی یکدیگر را مست می کردند. بوفالو بیل قبل از آن یک پودینگ آلو به آنها هدیه داده بود. افسران به این تفاهم رسیدند که آتش بس غیر رسمی نیمه شب پایان خواهد یافت. هنگام غروب به سنگرهای مربوطه برگشتیم.

نیروهای انگلیسی و آلمان
مخلوط کردن در زمین بدون من
کریسمس 1914

bar دو بشکه آبجو مست بودند و افسر آلمانی حق با او بود: اگر ممکن بود شخصی دو بشکه را خودش بنوشد قبل از مست می ترکید. آبجو فرانسوی چیزهای پوسیده ای بود.

درست قبل از نیمه شب همه ما جبران کردیم که قبل از شروع آتش سوزی شروع به شلیک نکنیم. در صورت عدم وجود احزاب کاری یا گشت زنی ، شبها همیشه تیراندازی زیادی توسط هر دو طرف انجام می شد. آقای ریچاردسون ، یک افسر جوان که به تازگی به گردان پیوسته بود و اکنون یک افسر دسته در شرکت من بود ، در طول شب شعری درباره جلسه بریتانیایی و بوشه در سرزمین هیچکس در روز کریسمس شعر نوشت ، که برای ما خواند . چند روز بعد در تایمز or پست صبح، من باور دارم.

در طول روز بوکس [روز بعد از کریسمس] ما هرگز یک ضربه شلیک نکردیم، و آنها یکسان بودند، هر دو طرف به نظر دیگر منتظر بودند تا توپ را به نورد برسانند. یکی از مردان خود را در سراسر انگلستان فریاد زد و پرسید که چگونه از آبجو لذت می بریم. ما فریاد زدیم و به او گفتیم که خیلی ضعیف بود اما ما برای آن بسیار سپاسگزاریم. ما در تمام طول روز در حال صحبت کردن بودیم.

غروب آن شب هنگام غروب توسط گردانی از تیپ دیگری خیال ما راحت شد. از اینکه هیچ زمزمه تسکینی در طول روز نشنیده بودیم بسیار متعجب شدیم. ما به مردانی که خیال ما را راحت کردند چگونه دو روز گذشته را با دشمن گذرانده ایم ، گفتیم و آنها به ما گفتند که طبق آنچه به آنها گفته شده بود ، کل نیروهای انگلیسی در خط ، به استثنای یک یا دو مورد ، مسخره کرده بودند با دشمن آنها فقط چهل و هشت ساعت پس از بیست و هشت روز حضور در سنگرهای خط مقدم از عمل خارج شده بودند. آنها همچنین به ما گفتند كه مردم فرانسه شنیده اند كه ما چگونه روز كریسمس را سپری كرده ایم و همه چیزهای زننده درباره ارتش انگلیس را می گفتیم. "

منابع:
این گزارش شاهد عینی در Richards، Frank، Old Soldiers Never Die (1933) ظاهر می شود؛ Keegan، جان، جنگ جهانی اول (1999)؛ سیمکینز، پیتر، جنگ جهانی اول، جبهه غربی (1991).

پاسخ 4

  1. پسر 17 ساله ما دیروز به من گفت كه با بازی 11 نفره دیگر در بازی ویدیویی بسیار خشن "Overwatch" ، او از آتش بس كریسمس در سال 1914 استفاده كرد تا سایر بازیکنان را به دست آورد - همه به جز یكی ، كه تا زمانی كه دیگران به هم پیوسته بودند حمله می كردند تا او را از بین ببرند بازی - برای جنگیدن و فقط پاتوق کردن و صحبت کردن در مورد تعطیلات و زندگی آنها و غیره

    قابل توجه. امیدواریم نسلهای بعدی حس بیشتری داشته باشند!

    1. بله ، متشکرم برای به اشتراک گذاشتن ... اجازه دهید ما این داستان را به آن نسل گسترش دهیم تا بتوانیم کارهای بیشتری از امید داشته باشیم.
      من با نوکیا 16 خودم که این بازی های ویدئویی را دوست دارم به اشتراک می گذارم - می دانیم، این یک بازی نیست.
      کریسمس مبارک!

  2. من یک سؤال برای همه شما دارم که هیچ سایتی دیگری پاسخ نداده است: واکنش اصلی سربازان درباره آتش بس چیست؟

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی