اعمال اقتصادی

انفجار اقتصادی: گزیده ای از "جنگ دروغ است" نوشته دیوید سوانسون

در اواخر 1980s، اتحاد جماهیر شوروی کشف کرد که اقتصاد خود را با صرف هزینه زیاد برای ارتش نابود کرده است. والنتین فالین، رئیس آژانس مطبوعاتی مسکو، در جریان سفر 1987 به ایالات متحده با رئیس جمهور میخائیل گورباچف، گفت که چیزی که این بحران اقتصادی را نشان داد، در عین حال از زمان پس از 911 که در آن تمام سلاح های ارزان قیمت واضح می شود، می تواند به قلب یک امپراطوری تبدیل شود که به ترتیب یک میلیارد دلار در سال است. او گفت:

"ما دیگر ایالات متحده را کپی نخواهیم کرد، هواپیماها برای گرفتن هواپیماها، موشک ها برای دستیابی به موشک های خود را. ما به معنای نامتقارن با اصول علمی جدید موجود در دسترس ما خواهیم بود. مهندسی ژنتیک می تواند نمونه ای فرضی باشد. چیزهایی را می توان انجام داد که در آن هیچ یک از طرفین نمیتواند دفاع یا اقدامات مقابله با نتایج بسیار خطرناکی پیدا کند. اگر چیزی در فضا ایجاد کنید، می توانیم چیزی را روی زمین بسازیم. اینها فقط کلمات نیستند. من می دانم که من می گویم. "

و هنوز برای اقتصاد شوروی خیلی دیر شده بود. و چیز عجیب این است که هر کس در واشنگتن دی سی، این را درک می کند و حتی آن را اغراق می کند، با تخفیف عوامل دیگر در سقوط اتحاد جماهیر شوروی. ما آنها را مجبور کردیم که سلاح های بیشماری تولید کنیم و آنها را نابود کردیم. این درک مشترک در دولت بسیار است که اکنون اقدام به ساخت سلاح های بیشماری می کند، در حالی که در عین حال هر علامتی از انقباض قریب الوقوع را کنار می گذارد.

جنگ و آمادگی برای جنگ، بزرگترین و زیانبار ترین هزینه های مالی ما است. اقتصاد ما از داخل خارج می شود. اما با نابودی اقتصاد غیر نظامی، اقتصاد باقی مانده در اطراف شغل های نظامی بزرگتر می شود. ما تصور می کنیم که ارتش یکی از نقاط روشن است و ما باید بر روی تمام چیزهای دیگر تمرکز کنیم.

"شهرهای نظامی لذت بردن از بمب های بزرگ،" یک عنوان ایالات متحده آمریکا در اوت 17، 2010 خواند. "پرداخت و مزایا رشد شهرها را در اختیار دارد". در حالیکه هزینه های عمومی برای هر چیزی غیر از کشتن مردم معمولا به عنوان سوسیالیسم تلقی می شود، در این مورد این توضیح نمی تواند اعمال شود چرا که هزینه های آن توسط ارتش انجام شده است. بنابراین این به نظر می رسید مانند یک پوشش نقره ای بدون لمس خاکستری:

تحلیل آماری ایالات متحده آمریکا امروزه نشان می دهد که افزایش سریع حقوق و مزایای نیروهای مسلح بسیاری از شهرهای نظامی را به صفوف جوامع با ثبات ترین کشور برده است.

به گفته اداره تحلیل اقتصادی (BEA)، "زادگاه دریایی" کمپ Lejeune - Jacksonville، NC - به 32 در میان 2009 در مناطق شهری ایالات متحده افزایش یافته است. در 366، 2000th رتبه بندی شده است.

"منطقه شهری جکسونویل، با جمعیت 173,064، درآمد بالای هر فرد از هر جامعه کارولینای شمالی در 2009 بود. در 2000، آن 13th از 14 مناطق مترو در دولت رتبه.

"تجزیه و تحلیل ایالات متحده آمریکا امروزه نشان می دهد که 16 از مناطق مترو 20 صعود سریع ترین در رتبه بندی درآمد سرانه از 2000 پایگاه های نظامی و یا یک در نزدیکی. . . .

" . . پرداخت و مزایای ارتش سریعتر از آنهایی است که در هر بخش دیگری از اقتصاد رشد کرده اند. سربازان، ملوانان و دریانوردان به طور متوسط ​​جبران 122,263 $ برای هر نفر در 2009 دریافت کردند، از 58,545 $ 2000 $. . . .

" . . پس از تنظیم تورم، غرامت نظامی 84 درصد از 2000 از طریق 2009 افزایش یافت. به گزارش BEA، جبران خسارت برای کارکنان غیرنظامی فدرال 37 درصد و برای کارکنان بخش خصوصی به 9 افزایش یافت. . . "

خوب، بعضی از ما ترجیح می دهیم که پول برای پرداخت خوب و مزایا به شرکت های تولیدی و صلح آمیز وارد شود، اما حداقل آن را به جایی می بریم، درست است؟ بهتر از هیچ چیز، درست است؟

در واقع، بدتر از هیچ چیز نیست. عدم پرداخت این مبلغ و در عوض برداشتن مالیات ها باعث ایجاد شغل بیشتر از سرمایه گذاری آن در ارتش خواهد شد. سرمایه گذاری آن در صنایع مفید مانند حمل و نقل عمومی یا آموزش و پرورش، تأثیر بسیار مهمی داشته و مشاغل بیشتری را ایجاد می کند. اما حتی هیچ چیز، حتی برش مالیات، آسیب کمتری نسبت به هزینه های نظامی خواهد داشت.

بله، صدمه بزن هر کار نظامی، هر صنعت صنعت سلاح، هر کار بازسازی جنگی، هر شغل مشاور مزدور یا شکنجه، همانند هر جنگی دروغ است. به نظر می رسد که یک شغل است، اما این شغلی نیست. این فقدان شغل های بیشتر و بهتر است. این پول عمومی است که برای ایجاد شغل بدتر از چیزی غیر از آن است و خیلی بدتر از سایر گزینه های در دسترس است.

رابرت پولین و هدی گارت-پلتیر، از موسسه تحقیقات اقتصادی سیاسی، داده ها را جمع آوری کرده اند. هر میلیارد دلاری از هزینه های دولتی که در ارتش سرمایه گذاری می کنند، باعث ایجاد مشاغل 12,000 می شود. سرمایه گذاری در عوض در کاهش مالیات برای مصرف شخصی، باعث تقریبا شغل های 15,000 می شود. اما قرار دادن آن در مراقبت های بهداشتی به ما شغل های 18,000، در هوای خانه و زیرساخت ها و همچنین مشاغل 18,000، در شغل 25,000 آموزش و پرورش و مشاغل 27,700 حمل و نقل عمومی می دهد. در آموزش و پرورش متوسط ​​دستمزد و مزایای شغل 25,000 ایجاد شده به طور قابل توجهی بالاتر از شغل 12,000 ارتش است. در زمینه های دیگر، متوسط ​​دستمزد و مزایا ایجاد شده کمتر از ارتش است (حداقل تا زمانی که تنها مزایای مالی درنظر گرفته شود)، اما تاثیر خالص بر اقتصاد به دلیل تعداد بیشتری از مشاغل بیشتر است. گزینه کاهش مالیات یک تاثیر بزرگتر را ندارد، اما شغل بیشتری برای هر میلیارد دلار 3,000 ایجاد می کند.

یک باور معمول وجود دارد که هزینه های جنگ جهانی دوم رکود بزرگ را به پایان رسانده است. این به نظر بسیار دور از روشن است و اقتصاددانان در مورد آن موافق نیستند. آنچه که من فکر می کنم می توانیم با برخی از اعتماد به نفس بگوئیم، اول است که هزینه های نظامی جنگ جهانی دوم حداقل از بازسازی رکود بزرگ جلوگیری نمی کند و دوم اینکه میزان مشابه هزینه های سایر صنایع به احتمال زیاد بهبود یافته است این بهبود.

ما مشاغل بیشتری خواهیم داشت و آنها بیشتر پرداخت خواهند کرد و اگر ما در آموزش و نه در جنگ سرمایه گذاری کنیم، هوشمندتر و صلح آمیز تر خواهیم بود. اما آیا این نشان می دهد که هزینه های نظامی اقتصاد ما را از بین می برد؟ خوب، این درس را از تاریخ پس از جنگ در نظر بگیرید. اگر شما این کار آموزش عالی بالاتر را داشتید، نه کار شغلی نظامی پایین تر و یا هیچ مشکلی ندارید، بچه هایتان می توانند تحصیلات رایگان را که کار شما و مشاغل شما توسط همکاران شما ارائه می شود داشته باشید. اگر بیش از نیمی از مخارج دولتی دولت ما را به جنگ نپردازیم، می توانیم آموزش های رایگان با کیفیت از پیش دبستانی را از طریق کالج انجام دهیم. ما می توانیم امکانات مختلفی برای تغییر زندگی داشته باشیم، از جمله بازنشستگی پرداختی، تعطیلات، تعطیلات والدین، مراقبت های بهداشتی و حمل و نقل. ما می توانیم کار را تضمین کنیم. شما پول بیشتری می گیرید، ساعات کمتر کار می کنید، با هزینه های بسیار کاهش می یابد. چگونه می توانم مطمئن باشم که این امکان وجود دارد؟ از آنجا که من می دانم یک راز است که اغلب توسط رسانه های آمریکایی از ما نگهداری می شود: کشورهای دیگر در این سیاره وجود دارد.

کتاب استیون هیل: وعده اروپا: چرا راه اروپا بهترین امید را در یک دورۀ ناامن دارد پیامی دارد که باید بسیار دلگرم کننده باشد. اتحادیه اروپا (EU) بزرگترین و رقابتی ترین اقتصاد جهان است و اکثر کسانی که در آن زندگی می کنند ثروتمندتر، سالم تر و شادتر از اغلب آمریکایی ها هستند. اروپایی ها ساعات کوتاه تر کار می کنند، می گویند که چگونه کارفرمایان رفتار می کنند، تعطیلات طولانی پرداخت می کنند و حقوق بازنشستگی برای والدین را پرداخت می کنند، می توانند به حقوق بازنشستگی تضمین شده، خدمات بهداشتی جامع و پیشگیرانه رایگان یا بسیار ارزان، از تحصیلات رایگان یا بسیار ارزان از پیش دبستانی کالج تنها نیمی از آسیب های محیطی در سرتاسر امریکایی را تحمیل می کند، جزئی از خشونت های موجود در ایالات متحده را تحمل می کند، برخی از زندانیان را که در اینجا قفل شده اند، زندانی می کنند و از آزادی های دموکراتیک، جایی که ما دچار تردید می شویم که جهان از ما برای آزادی های متوسط ​​و متوسط ​​ما متنفر است. اروپا حتی یک مدل سیاست خارجی را ارائه می دهد، کشور های همسایه را به سمت دموکراسی هدایت می کند و چشم انداز عضویت در اتحادیه اروپا را در اختیار ما قرار می دهد، در هزینه های بالایی از خون و گنج.

مطمئنا این همه خبر خوب خواهد بود اگر نه برای خطر شدید و وحشتناک مالیات بالاتر! کار کمتر و طولانی شدن با بیماری های کمتر، یک محیط تمیز، آموزش بهتر، لذت بردن از فرهنگ های دیگر، تعطیلات و دولت هایی که به مردم بهتر پاسخ می دهند - این همه به نظر می رسد خوب است، اما واقعیت شامل اخم نهایی مالیات بالاتر! یا این کار را می کند؟

به گفته هیل، اروپایی ها مالیات بر درآمد بیشتری را پرداخت می کنند، اما معمولا مالیات های دولتی، محلی، اموال و تامین اجتماعی را پرداخت می کنند. آنها همچنین مالیات بر درآمد بالاتر را از پرداختی بزرگتر پرداخت می کنند. و آنچه اروپایی ها درآمد کسب می کنند، مجبور نیستند برای مراقبت های بهداشتی، آموزش و پرورش یا آموزش شغلی یا سایر هزینه های دیگر که تقریبا اختیاری است صرفنظر نکنند، اما ما به نظر می رسد قصد داریم امتیاز ما را برای پرداخت به صورت جداگانه جبران کنیم.

اگر تقریبا همانطور که اروپایی ها در مالیات پرداخت می کنیم، چرا ما علاوه بر این باید برای همه چیزهایی که به خودمان نیاز داریم، پرداخت کنیم؟ چرا مالیات ما برای نیازهای ما پرداخت نمی شود؟ دلیل اصلی این است که بسیاری از پول های مالیاتی ما به جنگ و ارتش می رسد.

ما همچنین از طریق بازپرداخت مالیات های شرکتی و کمک های مالی، به ثروتمندترین افراد در میان ما تبدیل شده ایم. و راه حل های ما برای نیازهای انسانی مانند مراقبت های بهداشتی فوق العاده ناکارآمد است. در یک سال، دولت ما تقریبا $ 300 میلیارد دلار از مالیات به کسب و کار برای مزایای سلامت کارکنان خود می دهد. این به اندازه کافی است که برای هر کس در این کشور برای مراقبت های بهداشتی پرداخت می شود، اما این تنها بخش کوچکی از آنچه ما به سیستم بهداشتی برای سودآوری می اندیشیم، که، همانطور که از نام آن نام می برد، عمدتا برای تولید سود وجود دارد. اکثر آنچه که ما در این جنون از بین می بریم، از طریق دولت نمی گذرد؛ واقعیتی که ما به طور غرور و افتخار می کنیم.

با این وجود، ما همچنین افتخار می کنیم که از طریق دولت و مجتمع صنعتی ارتش پول زیادی از پول نقد بیرون بیاوریم. و این تفاوت های چشمگیر بین ما و اروپا است. اما این نشان دهنده بیشتر تفاوت بین دولت های ما نسبت به مردم ما است. آمریکایی ها، در نظرسنجی ها و نظرسنجی ها، ترجیح می دهند که بخش زیادی از پول ما را از ارتش به نیازهای انسانی انتقال دهند. مشکل اساسا این است که دیدگاه های ما در دولت ما نشان داده نمی شود، زیرا این حکایت از وعده ی اروپا می گوید:

چند سال پیش، یک آشنایی آمریکایی از من که در سوئد زندگی می کرد، به من گفت که او و همسرش سوئدی در نیویورک هستند و کاملا شانس به اشتراک گذاشتن یک لیموزین به منطقه تئاتر با سناتور جان بروز از لوئیزیانا و همسرش. Breaux، دموکرات محافظه کار، ضد مالیاتی، از آشنایی من در مورد سوئد خواسته و از همه سوء استفاده های مالی که سوئدی ها پرداخت می کنند، نظر دادند. این امر آمریکایی ها پاسخ داد: "مشکل با آمریکایی ها و مالیات های آنها این است که برای آنها چیزی نمی آوریم. " سپس او به Breaux درباره میزان جامع خدمات و مزایایی که سوئدی ها در برابر مالیات خود دریافت می کنند، گفت. او به سناتور گفت که اگر آمریکایی ها می دانستند چه سوئدی ها برای مالیات خود دریافت می کنند، ما احتمالا شورش می کنیم. بقیه سواری به منطقه تئاتر بی نظیر آرام بود. "

حالا اگر بدهی بی معنی را در نظر بگیرید و با قرض گرفتن تریلیون دلار، مشکل ساز نشوید، ارتش را از بین می برید و گسترش آموزش و سایر برنامه های مفید دو موضوع جداگانه است. شما می توانید بر روی یکی متقاعد، اما نه دیگری. با این حال، استدلال استفاده شده در واشنگتن دی سی، در مقایسه با هزینه های بیشتر برای نیازهای انسانی، معمولا بر کمبود پول و نیاز به بودجه متعادل تمرکز دارد. با توجه به این پویایی سیاسی، آیا شما فکر می کنید که بودجه متعادل در خود مفید است، جنگ ها و مسائل داخلی جدایی ناپذیر است. پول از گلدان یکسان می آید، و ما باید انتخاب کنیم که آیا آن را اینجا یا آنجا صرف کنیم.

در سال 2010 ، Rethink افغانستان ابزاری را در وب سایت FaceBook ایجاد کرد که به شما امکان می دهد ، همانطور که صلاح دیدید ، تریلیون دلار پول مالیات را که تا آن زمان برای جنگهای عراق و افغانستان هزینه شده بود ، دوباره هزینه کنید. برای افزودن موارد مختلف به "سبد خرید" خود کلیک کردم و سپس بررسی کردم که چه چیزی به دست آورده ام. من توانستم هر کارگر را در افغانستان به مدت 12 میلیارد دلار استخدام کنم ، 3 میلیون واحد مسکونی ارزان قیمت با قیمت 387 میلیارد دلار در ایالات متحده احداث کنم ، برای یک میلیون آمریکایی متوسط ​​3.4 میلیارد دلار و برای یک میلیون کودک 2.3 میلیارد دلار خدمات درمانی فراهم کنم.

با این حال در محدوده $ 1 تریلیون، من نیز موفق به استخدام یک میلیون معلم موسیقی / هنر برای یک سال برای میلیارد دلار 58.5 و یک میلیون معلم ابتدایی برای یک سال برای $ 61.1 میلیارد دلار. من همچنین یک میلیون کودک را در یک سال برای $ 7.3 میلیارد دلار در Head Start قرار دادم. سپس برای دانشجویان 10 میلیون دانش آموز یک ساله بورس تحصیلی برای $ 79 میلیارد دلار دادم. در نهایت، تصمیم گرفتم 5 میلیون خانه با انرژی تجدید پذیر برای $ 4.8 میلیارد دلار عرضه کنم. متقاعد شدم که هزینه هایم را از دست می دهم، من به سبد خرید ادامه دادم، فقط برای اینکه توصیه شود:

"شما هنوز مبلغ $ 384.5 میلیارد ریال صرفه جویی میکنید." گیز. با چه چیزی چه کار میکنیم؟

اگر شما مجبور به کشتن کسی نباشید، یک تریلیون دلاری طول می کشد. و در عین حال یک تریلیون دلار صرف هزینه مستقیم این دو جنگ تا آن زمان بود. در سپتامبر 5، 2010، اقتصاددانان، جوزف استیگلیتز و لیندا بیلمس، یک ستون را در واشنگتن پست منتشر کردند که بر اساس کتاب قبلی خود به نام "هزینه واقعی جنگ عراق: $ 3 تریلیون و فراتر از آن" است. نویسندگان چنین استدلال کردند که برآورد آنها از $ 3 تریلیون برای جنگ فقط در عراق، اولین بار در 2008 منتشر شد، احتمالا کم بود. محاسبه آنها از کل هزینه این جنگ شامل هزینه تشخیص، درمان و جبران جانبازان غیر مجاز بود که توسط 2010 بالاتر از حد انتظار بود. و این حداقل از آن بود:

"دو سال بعد، برای ما روشن شده است که برآورد ما چیزی را که ممکن است مخارج ترین هزینه های برآورده شده را در بر داشته باشد، بدست آورده است: کسانی که در رده" ممکن است نان "باشند یا اینکه اقتصاددانان هزینه های فرصت را می دهند. به عنوان مثال، بسیاری از افراد با صدای بلند فکر کرده اند که آیا در غیاب تهاجم عراق، ما همچنان در افغانستان گیر خواهیم بود. و این تنها چیزی نیست که "اگر چه ارزش فکر کردن است. ما همچنین ممکن است بپرسیم: اگر نه برای جنگ در عراق، آیا قیمت نفت به سرعت افزایش خواهد یافت؟ آیا بدهی فدرال چنان زیاد است؟ آیا بحران اقتصادی چنان شدید بوده است؟

"پاسخ به تمام این چهار سؤال احتمالا هیچ است. درس مرکزی اقتصاد این است که منابع - از جمله پول و توجه - کم است. "

این درس به Capitol Hill نفوذ نکرده است، جایی که کنگره بارها و بارها انتخاب می کند که جنگ را بپردازد در حالی که تظاهر می کند که هیچ انتخابی ندارد.

در ماه ژوئن 22، 2010، رهبر اکثریت خانه، استنوی هیر در یک اتاق خصوصی بزرگ در ایستگاه Union در واشنگتن دی سی سخنرانی کرد و سؤالاتی را مطرح کرد. او برای سوالاتی که به او داده بود پاسخی نداشت.

موضوع Hoyer مسئولیت مالی بود و او گفت که پیشنهادهایش - که همه آنها نامفهوم بودن خالص بود - مناسب است تا "به محض اینکه اقتصاد به طور کامل بهبود پیدا کند" تصویب شود. مطمئن نیستم که انتظار میرود.

Hoyer، همانطور که به صورت سفارشی بود، در مورد بریدن و تلاش برای بریدن سیستم های سلاح های خاص، به دنبالش افتاد. بنابراین از او پرسیدم که چگونه میتواند دو مورد نزدیک را ذکر کند. اولا او و همکارانش هر ساله بودجه عمومی نظامی را افزایش می دهند. دوم، او برای تأمین بودجه تشدید جنگ در افغانستان با یک لایحه "تکمیلی" که هزینه آن را از کتاب خارج از بودجه نگه می داشت، بود.

هویر پاسخ داد که همه این مسائل باید "بر روی میز" باشد. اما او نتوانست خود را به آنها معرفی کند یا نشان دهد که چگونه بر آنها عمل می کند. هیچکدام از جاسوسان مطبوعاتی واشنگتن همپوشانی را دنبال نکردند.

دو نفر دیگر از پرسش های خوب در مورد اینکه چرا در جهان Hoyer می خواهد پس از سوسیال سکیوریت یا مدیکر بخواهد. یک پسر پرسید چرا ما نمی توانستیم به جای وال استریت برویم. هویر در مورد رفع اصلاحات نظارتی مامور شد و بوش را مقصر دانست.

هائیر بارها و بارها به پرزیدنت اوباما تعلق دارد. در حقیقت، او گفت که اگر کمیسیون رئيس جمهور در مورد کسری بودجه (کمیسیون به ظاهر طراحی شده برای پیشنهاد کاهش اجتماعی که یک کمسیون به طور معمول به عنوان "کمیته گربه خوراکی" برای آنچه که ممکن است شهروندان سالخورده ما را به مصرف برای شام کاهش می دهد) تولید هر گونه توصیه و اگر مجلس سنا آنها را تصویب کند، نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان، آنها را برای رای گیری قرار می دهد - مهم نیست که چه چیزی ممکن است.

در واقع، در مدت کوتاهی پس از این رویداد، مجلس تصویب قانون را به اجرا در آورد که نیاز به رای دادن بر هر گونه اقدامات کمیسیون مواد غذایی که تصویب شده توسط مجلس سنا است.

بعدها Hoyer به ما اطلاع داد که فقط یک رئیس جمهور می تواند هزینه های خود را متوقف کند. من صحبت کردم و از او پرسیدم: "اگر شما آنرا تصویب نکنید، رئیس جمهور چگونه آن را امضا می کند؟" رهبر اکثریت به من نگاه کرد مثل یک گوزن در چراغهای جلو. او چیزی گفت.

یک دیدگاه

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی