یادداشت مهاجرت وزارت امورخارجه امریکا نشان می دهد نیاز فوری برای اصلاحات گارد ملی

توسط بن مانسکی ، CommonDreams.

هشدار عمومی در پاسخ به یادداشت پیش نویس اخیر که از جان جان کلی وزیر وزیر امنیت میهن در آمده است ، تشریح کرده است گام های مشخص شده برای استقرار یگان های گارد ملی و همچنین اقدامات دیگر ، در مناطق وسیع کشور برای شکار و بازداشت افراد مظنون مهاجران بدون مدارک به ایالات متحده است. دولت ترامپ سعی کرده است تا از یادداشت فاصله بگیرد و خاطرنشان کند که این یک وزارت امنیت میهن (DHS) است و یک سند کاخ سفید نیست. در حالی که این تنها سؤالات دیگری راجع به رابطه کاخ سفید با بقیه دستگاه های اجرایی فدرال ایجاد می کند ، همچنین نمی تواند نگرانی خود را در مورد استفاده احتمالی گارد ملی علیه میلیون ها نفر از اعضای جامعه ما به وجود آورد. علاوه بر این ، این سؤالات عمیق را ایجاد می کند در مورد اینکه چه کسی فرمانده گارد ، گاردی که در آن خدمت می کند ، و فراتر از اینها ، نقش سازمان های نظامی در تقویت یا تضعیف دموکراسی در قرن بیست و یکم است.

نگرانی جدید در مورد مسیرهای خطرناک نشان داده شده در یادداشت DHS توجه آنچه را که بعضی از ما سالها استدلال می کنیم جلب می کند - یعنی اینکه یک سیستم گارد ملی احیا شده ، اصلاح شده و بسیار گسترده باید مسئولیت های اصلی امنیت آمریکا را از ارتش معاصر بر عهده بگیرد. استقرار. برای رسیدن به آنجا ، گذراندن دوره سقوط در قانون و تاریخ گارد ملی مفید خواهد بود.

"از سال 1941 به ایالات متحده حمله نشده است ، اما در طول سال گذشته ، واحدهای گارد ملی در 70 کشور مستقر شده اند ..."

بیایید با فرماندار آسا هاچینسون از آرکانزاس شروع کنیم ، که به بیانیه آشکار DHS پاسخ داد: "من نگران استفاده از منابع گارد ملی برای اجرای مهاجرت با مسئولیت مستقر در حال حاضر نگهبانان خود در خارج از کشور هستم." سایر استانداران نیز چنین نگرانی هایی را مطرح کردند. چنین تقارن هایی برای استقرار خارج از کشور در مقابل داخلی ، موارد زیادی را در مورد چارچوب های قانون اساسی و قانونی حاکم بر گارد ملی به ما می گوید. آنها یک ظرف غذا وحشتناک هستند.

قانون اساسی ایالات متحده استفاده از گارد ملی برای حمله و اشغال کشورهای دیگر را مجاز نمی داند. در عوض ، در ماده 1 ، بخش 8 مقررات استفاده از گارد "برای اجرای قوانین اتحادیه ، سرکوب شورش ها و دفع تهاجم ها" فراهم شده است. "اساسنامه فدرال تصویب شده تحت اختیار قانون اساسی شرایطی را که تحت آن ممکن و ممکن است گارد باشد توصیف می کند. برای اجرای قانون داخلی مورد استفاده قرار نمی گیرد. اکثر قرائت آن اساسنامه این است که آنها مجوز رسمی یک جانبه واحدهای گارد ایالتی را برای شکار و بازداشت افراد مظنون به مهاجران بدون مدارک مجاز نمی دهند. با این حال ، به عنوان یک ماده قانون اساسی که شامل حداقل چند بند شبه نظامی و لایحه حقوق است ، این سوال نامشخص است.

آنچه مشخص است این است که قانون گارد ملی در حال حاضر نقض شده است. ایالات متحده از زمان 1941 مورد حمله قرار نگرفته است ، با این وجود طی یک سال گذشته ، واحدهای گارد ملی در کشورهای 70 مستقر شده اند و این اظهارات دونالد رامسفلد وزیر دفاع پیشین را نشان می دهد که: "به هیچ وجه نمی توانیم جنگ جهانی علیه ترور را بدون گارد انجام دهیم. در همان زمان ، استفاده بالقوه مشروطه از گارد علیه مهاجران با انتقادهای فوری و گسترده مواجه شده است که مخالفانی را که عمدتا آمادگی لازم برای مشارکت در بحث در مورد آنچه گارد را تشکیل می دهند ، نشان نداد ، آنچه در ابتدا تصور می شد. و آنچه ممکن است یا باید باشد.

تاریخ نگهبان

"آقا ، یک شبه نظامی چه استفاده ای دارد؟ این برای جلوگیری از استقرار یک ارتش دائمی ، حصر آزادی است ... هر وقت دولت ها قصد حمله به حقوق و آزادی های مردم را داشته باشند ، آنها همیشه تلاش می کنند تا شبه نظامیان را نابود کنند تا ارتش را بر ویرانه های خود بالا ببرند. " RepUS نماینده البریج گری ، ماساچوست ، اوت 17 ، 1789.

گارد ملی شبه نظامیان سازمان یافته و تنظیم شده ایالات متحده است و منشأ گارد با شبه نظامی دولت انقلابی 1770 و 1780 است. به دلایل مختلف تاریخی که به تاریخ استعماری و پیش از استعمار تاریخ طبقه کارگر و رادیکالیسم طبقه متوسط ​​ارتباط دارد ، نسل انقلابی در ارتشهای ایستاده یک تهدید فانی برای خودمدیریت جمهوری دانست. بنابراین ، قانون اساسی بررسی های بسیاری در مورد ظرفیت دولت فدرال - و بویژه قوه مجریه - برای مشارکت در ساخت جنگ و استفاده از قدرت نظامی ارائه می دهد. این چک های مشروطه شامل تعیین موقعیت اعلان جنگ با کنگره ، نظارت اداری و نظارت مالی بر ارتش با کنگره ، حق داشتن رئیس جمهور به دفتر فرمانده فقط در مواقع جنگ و متمرکز کردن سیاست دفاع ملی در اطراف. سیستم شبه نظامی موجود مخالف یک ارتش بزرگ و حرفه ای ایستاده.

همه این مقررات امروزه در متن قانون اساسی وجود دارند ، اما بیشتر آنها از قانون اساسی غایب هستند. در فصل منتشر شده در Come Home America و همچنین در مقالات ، مقالات و کتابهای مختلف دیگر ، قبلاً استدلال کرده ام که تحول قرن بیستم سیستم شبه نظامی از یک نهاد دموکراتیک تر و غیرمتمرکز تر به یک شرکت تابعه نیروهای مسلح ایالات متحده تبدیل شده است. از بین بردن همه چک های دیگر بر قدرت های اجرایی جنگ و ساخت امپراتوری امکان پذیر است. در اینجا خلاصه آن استدلال ها را خلاصه می کنم.

در قرن اول ، نظام شبه نظامی عمدتاً برای خیر و مریض عمل می كرد همانطور كه ​​در ابتدا در نظر گرفته شده بود: دفع تهاجم ، سرکوب شورش و اجرای قانون. جایی که شبه نظامیان به خوبی عمل نکردند ، در تهاجم و اشغال سایر ملل و کشورها بود. این امر در جنگها علیه مردم بومی آمریکای شمالی صادق بود و به ویژه در تلاشهای عمدتاً ناکام در اواخر قرن نوزدهم برای تبدیل سریع واحدهای شبه نظامی به یگان های ارتش برای اشغال فیلیپین ، گوام و کوبا آشکار شد. پس از آن ، با هریک از جنگ های قرن بیستم ، از جنگ آمریکایی اسپانیا از طریق جنگ های جهانی ، جنگ سرد ، اشغال ایالات متحده عراق و افغانستان و به اصطلاح جنگ جهانی علیه ترور ، آمریکایی ها تجربه ملی شدن روز افزون شبه نظامیان مستقر در ایالات متحده به گارد ملی و ذخایر.

این تحول فقط با ظهور دولت مدرن جنگ آمریكا همراه نبود ، بلكه شرط لازم برای آن بوده است. در جایی که آبراهام لینکلن اغلب اولین تجربه خود را در زمینه وظیفه عمومی در انتخاب خود به عنوان کاپیتان در شبه نظامی ایلینویز ذکر می کرد ، انتخاب افسران از عمل ارتش آمریکا حذف شده است. در حالی که واحدهای شبه نظامی مختلف از شرکت در تهاجمات و اشغال کانادا ، مکزیک ، کشور هند و فیلیپین امتناع ورزیدند ، امروز چنین امتناع باعث ایجاد بحران قانون اساسی خواهد شد. جایی که در 1898 هشت سرباز در اسلحه برای هر یک در ارتش آمریکا وجود داشت ، امروز گارد ملی در ذخایر نیروهای مسلح ایالات متحده قرار دارد. تخریب و گنجاندن سیستم شبه نظامی سنتی پیش شرط ظهور امپریالیسم قرن بیستم ایالات متحده بود.

به عنوان ابزاری برای اجرای قانون داخلی ، تحول گارد كمتر انجام شده است. در قرن نوزدهم ، واحدهای شبه نظامی جنوب شورش های برده را سرکوب کردند و واحدهای شمالی در مقابل شکارچیان برده مقاومت کردند. برخی از شبه‌نظامیان سیاهان و سایر شبه نظامیان را که توسط بردگان سابق حفاظت از بازسازی محافظت شده بودند ، وحشت کردند. برخی از واحدها کارگران اعتصابی را قتل عام کردند و برخی دیگر به اعتصابها پیوستند. این پویا در قرن بیستم و بیست و یکم ادامه داشته است ، زیرا گارد هم برای انکار و هم برای اجرای حقوق مدنی در لیتل راک و مونتگومری مورد استفاده قرار می گرفت. برای سرکوب قیام های شهری و اعتراضات دانشجویی از لس آنجلس تا میلواکی؛ برای ایجاد قانون نظامی در اعتراضات WTO در سیاتل 1999 — و امتناع از انجام این کار در هنگام قیام ویسکانسین 2011. روسای جمهور جورج دبلیو بوش و باراک اوباما با فرمانداران کشورهای مرزی همکاری کردند تا واحدهای گارد را برای کنترل مرزها مستقر کنند ، اما همانطور که طی یک هفته گذشته دیدیم ، چشم انداز استفاده از گارد برای جذب مستقیم مهاجران بدون مدارک برآورده شده است. با مقاومت گسترده

به سمت یک سیستم دموکراتیک دفاعی

بی تردید چیز خوبی است که ، بابت تمام کارهایی که به گارد ملی انجام شده است ، نهاد گارد همچنان در سطح زمین های بحث برانگیز قرار دارد. این نه تنها در واکنش به یادداشت DHS صادق بوده است ، بلکه حتی بیشتر از این پس در تلاش های سازمان یافته دوره ای کسانی که در ارتش ، جانبازان ، خانواده ها و دوستان نظامی خدمت می کنند ، حقوقدانان و مدافعان دموکراسی برای مقابله با موارد غیرقانونی نگهبان است. در 1980 ها ، فرمانداران ایالتهای بی شماری ، استفاده از گارد برای آموزش Contras های نیکاراگوئه را به چالش کشیدند. از بنیاد 2007-2009 ، بنیاد Tree Tree یک کمپین بیست ایالتی "خانه را به خانه بیاور!" هماهنگی کرد تا فرمانداران را ملزم به بررسی دستورالعمل های فدرال سازی برای قانونی بودن خود و خودداری از تلاش های غیرقانونی برای ارسال واحدهای گارد ایالتی به خارج از کشور کند. این تلاشها در دستیابی به اهداف فوری خود ناکام بودند ، اما مباحث انتقادی عمومی را باز کردند که ممکن است راه را برای دموکراتیزه کردن امنیت ملی نشان دهد.

در بررسی تاریخ گارد ملی ، نمونه های متعددی از آنچه قانون عمل در تئوری حقوقی می آموزد ، می بینیم: این که قانون و قاعده قانون نه تنها به صورت متنی یا در موسسات رسمی رسمی کار می کنند ، بلکه بیشتر از این طریق در راه کدام قانون در وسعت و عمق زندگی اجتماعی عملی و تجربه شده است. اگر متن قانون اساسی ایالات متحده قدرت های جنگ را در درجه اول به کنگره و کلانتری های ایالتی اختصاص می دهد ، اما شرایط مادی ارتش به گونه ای تشکیل شده است که قوه مجریه را توانمند می کند ، سپس تصمیم گیری در مورد جنگ و صلح و همچنین نظم عمومی و آزادی های مدنی توسط رئیس جمهور انجام خواهد شد. برای ظهور و شکوفایی یک جامعه دموکراتیک ، ضروری است که قانون اساسی واقعی قدرت به شکلی دموکراتیک عمل کند. از نظر من ، چنین شناختی اصلاحات بسیاری را در سیستم دفاع ملی ما ارائه می دهد ، از جمله:

  • گسترش مأموریت گارد ملی به رسمیت شناختن نقشهای فعلی این کشور در زمینه رفع سوانح ، خدمات بشردوستانه و همچنین خدمات جدید در زمینه حفاظت ، انتقال انرژی ، بازسازی شهری و روستایی و سایر مناطق مهم.
  • تنظیم مجدد گارد به عنوان بخشی از سیستم خدمات جهانی که در آن هر شهروند و ساکن ایالات متحده در بزرگسالی شرکت می کنند - و به نوبه خود ، بخشی از یک جمع و جور است که آموزش عالی عالی دولتی و سایر خدمات مدنی را ارائه می دهد.
  • اعاده رأی گیری ، از جمله انتخاب افسران ، به سیستم گارد ملی.
  • بازسازی بودجه و مقررات گارد به منظور اطمینان از اینکه واحدهای ایالتی فقط در پاسخ به تهاجم ، همانطور که در قانون اساسی پیش بینی شده است ، وارد عملیات جنگ شوند.
  • بازسازی متناسب نیروهای مسلح آمریكا در تبعیت و خدمت به سیستم گارد.
  • تصویب اصلاحات در همه پرسی جنگ ، همانطور که در 1920s پس از جنگ جهانی اول و در 1970s در پایان جنگ ویتنام پیشنهاد شده است ، قبل از ورود ایالات متحده به هرگونه درگیری غیر دفاعی ، نیاز به برگزاری همه پرسی ملی دارد. و
  • افزایش چشمگیر در ایجاد صلح صلح آمیز به عنوان موضوعی از سیاست های آمریکا ، تا حدی از طریق سازمان ملل متحد تقویت و دموکراتیک ، به گونه ای که ایالات متحده حداقل ده برابر بیشتر از ایجاد شرایط برای صلح صرف می کند تا در آماده سازی برای امکان جنگ. .

کسانی هستند که می گویند هیچ یک از این موارد به اندازه کافی پیش نمی رود ، و خاطرنشان می کنند که جنگ قبلاً توسط معاهدات مختلفی که ایالات متحده امضاء کرده است ، غیرقانونی بوده است ، به ویژه پیمان Kellogg-Briand 1928. آنها البته صحیح هستند. اما چنین معاهداتی ، مانند قانون اساسی که آنها را به "قانون عالی سرزمین" تبدیل می کند ، فقط در قانون اساسی واقعی قدرت از نیروی قانونی برخوردار می شوند. یک سیستم دموکراتیک دفاعی امن ترین محافظت از صلح و دموکراسی است. بنابراین ، تبلیغات عمومی گسترده در مورد استقرار بالقوه گارد ملی برای اهداف مهاجرت باید تبدیل به نقطه ای مهم برای اکتشافات اساسی و بحث های اساسی در مورد چگونگی تشکیل خودمان به عنوان یک مردم برای حمایت و دفاع از حقوق و آزادی های ما شود. .

بن مانسکی (JD ، MA) جنبش های اجتماعی ، مشروطه خواهی و دموکراسی را به منظور درک بهتر و تقویت دموکراتیک سازی مطالعه می کند. مانسکی به مدت هشت سال در رشته حقوق عمومی عمل کرده و در حال اتمام دوره دکترای جامعه‌شناسی در دانشگاه کالیفرنیا ، سانتا باربارا است. او بنیانگذار بنیانگذار است بنیاد آزادی بیرونی، یک عضو همکار با انستیتوی مطالعات سیاست ، یک دستیار تحقیقاتی در پژوهشگاه زمین و یک پژوهشگر با پروژه سیستم بعدی.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی