دنتنت و جنگ های جدید سرد، چشم انداز سیاست جهانی

نوشته کارل مایر

احتمال جنگ بین قدرت های مسلح هسته ای به عنوان یک تهدید واقعی برای امنیت مردم در سراسر جهان در حال بازگشت است. تغییرات آب و هوایی، اتلاف منابع محدود، و فشارهای اقتصادی ناشی از رشد بیش از حد جمعیت بر ظرفیت حمل زمین توسط هزینه های نظامی تقویت می شود. این تهدیدها ابتدا توسط آسیب پذیرترین مناطق و کشورها از نظر اقتصادی احساس می شود. آنها همچنین جنگ های داخلی محلی و جنگ های منابع منطقه ای و سرزمینی را هدایت می کنند.

به نظر ما، استثناگرایی توسعه‌طلبانه سیاست‌های نئو امپریالیستی ایالات متحده، محرک اصلی تجدید خصومت‌های جنگ سرد در میان ایالات متحده، روسیه و چین است.

حل این مشکلات مستلزم توافق و همکاری بین همه کشورهای آسیب دیده با رهبری قوی قدرت های بزرگ جهان است. با توجه به ساختار منشور کنونی سازمان ملل، این حداقل به معنای پنج عضو دائمی شورای امنیت است.

تخیل سیاستی که سد راه پرداختن به مشکلات عمده جهان به صورت مشارکتی است، این ایده در میان سیاستمداران نادان یا بداخلاق است که ایالات متحده می تواند مرزهای سلطه «انحصار ابرقدرت» را که مدت کوتاهی پس از فروپاشی و انحلال اتحاد جماهیر شوروی به دست آمد، حفظ و گسترش دهد. اتحاد. اتصال. مضرترین خطای سیاست خارجی رؤسای جمهور کلینتون، جورج دبلیو بوش و اوباما، همه تازه کارها در سیاست خارجی، این بود که آنها تسلیم توصیه ها و فشارهای بوروکراتیک نظامی/صنعتی/کنگره/دولتی برای سوء استفاده از ضعف موقت روسیه شدند. قدرت نظامی کمتر توسعه یافته چین، به منظور گسترش چتر نظامی عضویت در ناتو به اروپای شرقی و آسیای مرکزی. آنها تلاش کردند تا مرزهای روسیه را با اتحادها، سایت های موشکی و پایگاه های نظامی جدید ببندند و اتحادها و پایگاه های نظامی را در اطراف اقیانوس آرام چین گسترش دهند. این اقدامات پیامی بسیار تهاجمی و تهدیدآمیز به دولت‌های روسیه و چین داده است که هر سال قوی‌تر می‌شوند و به عقب رانده می‌شوند.

دومین خطای مضر رژیم‌های بوش و اوباما این بود که معتقد بودند می‌توانند از ناآرامی‌ها و شورش‌های مردمی در کشورهای خاورمیانه برای سرنگونی دولت‌های دیکتاتوری استفاده کنند و با کمک به گروه‌های شورشی سرکوب‌شده، دولت‌های مشتری دوستانه را در این کشورها ایجاد کنند. آنها نتوانستند یک دولت مشتری باثبات و قابل اعتماد را در عراق تضمین کنند و در واقع دولتی تحت تأثیر ایران را به وجود آوردند. آنها به خوبی در مسیر شکستی مشابه در افغانستان هستند. آنها در لیبی به طرز فجیعی شکست خوردند و در سوریه به طرز وحشتناکی غم انگیز شکست می خورند. نخبگان سیاست آمریکا قبل از اینکه بفهمند نه حق و نه توانایی کنترل توسعه سیاسی آینده این کشورها را دارند، باید چند شکست غم انگیز متوالی را تجربه کنند؟ هر کشوری باید ترتیبات سیاسی و اقتصادی را بر اساس توازن قدرت و بافت اجتماعی منحصربه‌فرد خود، بدون دخالت بیش از حد خارجی، تنظیم کند. آن دسته از نیروهایی که قدرت و سازماندهی لازم برای غلبه را دارند، پس از رفع نیاز موقت آنها به حمایت، قصد ندارند به مشتریان نو استعماری مطیع ایالات متحده تبدیل شوند.

سیاست ایالات متحده باید از تحریك و تحریك روسیه و چین در امتداد مرزهای خود دست بردارد و به استراتژی جستجوی همزیستی مسالمت آمیز از طریق مذاكره و متعادل كردن منافع منطقه ای بین قدرت های بزرگ، آمریكا، روسیه و چین، با احترام مناسب به منافع بازگردد. قدرت های ثانویه، هند، پاکستان، ایران، برزیل، بریتانیا، آلمان، فرانسه، اندونزی، ژاپن و غیره (اتفاقا، نیکسون و کیسینجر علیرغم سوابق هولناک و آدمکشی خود در وحشیگری مردم کشورهای ضعیف تر، موازنه ی یکدیگر بودند. - رئالیست های قدرتی که استراتژی تنش زدایی را پیش بردند و با روسیه و چین در مورد معاهدات کنترل تسلیحات مذاکره کردند و ریگان به ابتکارات گورباچف ​​پیوستند که منجر به پایان جنگ های سرد قبلی شد. این دستاوردها توسط سیاست های دولت های بعدی تضعیف شده است.)

با همکاری فعال بین قدرت های بزرگ و کاهش زیاد هزینه های نظامی بیهوده رقابتی، همه کشورها می توانند تهدیدات ناشی از تغییرات آب و هوایی، کمبود آب، توسعه نیافتگی منطقه ای و فشارهای اقتصادی ناشی از رشد جمعیت را با همکاری یکدیگر مقابله کنند. آنها همچنین ممکن است جنگ‌های داخلی و جنگ‌های منطقه‌ای در مقیاس کوچک‌تر (مانند افغانستان، عراق، سوریه، فلسطین/اسرائیل و اوکراین) را از طریق فشار بین‌المللی متحد برای حل و فصل مذاکرات مبتنی بر تقسیم قدرت میان همه جناح‌ها و نیروهای سیاسی اصلی در هر کشور حل کنند.

جنبش های صلح آمیز و جنبش های جامعه مدنی نمی توانند سیاست های دولت ها یا شرکت های چند ملیتی را دیکته کنند. نقش ما، از طریق تحریک و آموزش، این است که تا آنجا که ممکن است از سوء استفاده های آنها از قدرت جلوگیری کنیم و از طریق سازماندهی و بسیج توده ای تا آنجا که ممکن است بر زمینه سیاسی تصمیم گیری آنها تأثیر بگذاریم.

به طور خلاصه، کلید اساسی برای پرداختن به تهدیدات واقعی برای امنیت و صلح بین‌المللی، و همچنین حل و فصل جنگ‌های کوچکتر و درگیری‌های منطقه‌ای، معکوس کردن روند کنونی به سمت جنگ‌های سرد با روسیه و چین است. جهان به همکاری فعال میان ایالات متحده، روسیه، چین و سایر کشورهای تأثیرگذار از طریق توافق و همکاری در چارچوب سازمان ملل نیاز دارد. ما باید فعالانه به چشم انداز مندرج در منشور ملل متحد بازگردیم و تخیل تسلط تک قطبی بر جهان را کنار بگذاریم.
کارل مایر، همکار قدیمی و مشاور Voices for Creative Nonviolence، یک جانباز پنجاه ساله در اقدام غیرخشونت آمیز برای صلح و عدالت و هماهنگ کننده موسس جامعه عدالت زیست محیطی و اجتماعی نشویل گرینلند است.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی