آیا حسن دیاب می‌تواند آخرین قربانی ارتش‌های ماندگار گلادیو باشد؟


اعتراض دانشجویان در رم در 12 دسامبر 1990، سالگرد قتل عام پیاتزا فونتانا. روی بنر گلادیو = تروریسم تحت حمایت دولت است. منبع: ایل پست

توسط سیم گومری، مونترال برای یک World BEYOND War، می 24، 2023
اولین بار توسط فایل های کانادا.

در 21 آوریل 2023، دادگاه Assize فرانسه حسن دیاب، استاد فلسطینی-کانادایی را مجرم اعلام کرد از بمب گذاری کوپرنیک در سال 1980 در پاریس، علیرغم اثبات اینکه او در آن زمان در فرانسه نبود، اما در لبنان در امتحانات جامعه شناسی بود.

یک بار دیگر، پروفسور حسن دیاب با اخلاق ملایم قرار است به فرانسه تحویل داده شود. به نظر می رسد رسانه ها در مورد این موضوع دو قطبی شده اند - بسیاری از روزنامه نگاران رسانه های اصلی فریاد می زنند - با سرش بره! - به عنوان رسانه های مترقی استوار واقعیت های این پرونده را تکرار کنیدگویی حقیقت که به اندازه کافی تکرار می شود، می تواند به نحوی دادگاه ها را تحت تاثیر قرار دهد.

این درام در اخبار بوده است از سال 2007، زمانی که دیاب متوجه شد که او به بمب گذاری در کوپرنیک از یک خبرنگار فیگارو متهم شده است. او در نوامبر 2008 دستگیر شد، در اواخر سال 2009 با استماع شواهد روبرو شد و علیرغم یک "مورد ضعیف" در ژوئن 2011 متعهد به استرداد شد. مصیبت ادامه داد:

  • 14 نوامبر 2014: دیاب به فرانسه تحویل داده شد و به زندان افتاد.

  • 12 نوامبر 2016: قاضی بازپرس فرانسوی "شواهد ثابت" را در حمایت از بیگناهی دیاب یافت.

  • 15 نوامبر 2017: حتی اگر قضات بازپرس فرانسوی هشت بار دستور آزادی دیاب را صادر کرده بودند، دادگاه تجدیدنظر آخرین (هشتمین) حکم آزادی را لغو کرد.

  • 12 ژانویه 2018: قضات بازپرس فرانسوی اتهامات را رد کردند. دیاب از زندان فرانسه آزاد شد.

اکنون، در سال 2023، دادستان های فرانسوی تصمیم شگفت انگیزی گرفتند که دیاب را به صورت غیابی محاکمه کنند. یک حکم مجرمانه به همان اندازه شگفت‌انگیز، شبح استرداد را زنده کرده و به ما یادآوری می‌کند که بسیاری از سوالات حل نشده وجود دارد. دیاب همیشه بی گناهی خود را اعلام کرده است. تمام شواهد ارائه شده توسط دادستان فرانسوی بارها و بارها رد شده است.

چرا دولت فرانسه برای بسته شدن این پرونده و تنها مظنون آن در پشت میله های زندان این قدر جهنم شده است؟ چرا تاکنون هیچ تحقیقی برای یافتن عامل اصلی بمب گذاری انجام نشده است؟

بررسی جنایات دیگر در حوالی زمان بمب گذاری در کوپرنیک نشان می دهد که دولت فرانسه و سایر بازیگران ممکن است انگیزه های سیاهی برای تعقیب یک قربانی داشته باشند.

بمباران کوپرنیک

در زمان بمباران کنیسه کوپرنیک (3 اکتبر 1980)، روزنامه ها اظهار داشت: تماس گیرنده ناشناس یک گروه یهودی ستیز شناخته شده به نام Faisceaux Nationalistes Europeans را مقصر این حمله کرده است. با این حال، FNE (که قبلا به عنوان FANE شناخته می شد) ساعاتی بعد مسئولیت را انکار کرد.

داستان بمب گذاری خشم عمومی را در فرانسه برانگیخت، اما حتی پس از ماه ها تحقیق، لوموند گزارش داد که هیچ مظنونی وجود نداشت

بمباران کوپرنیک بخشی از الگوی حملات مشابه در آن زمان در اروپا بود:

فقط دو ماه قبل از آن، در 2 آگوست 1980، بمبی در چمدانی در بولونیای ایتالیا منفجر شد و 85 نفر را کشت و بیش از 200 نفر را مجروح کرد [1]. بمبی که به سبک نظامی ایالات متحده استفاده شد، مشابه مواد منفجره ای بود که پلیس ایتالیا در یکی از انبارهای اسلحه گلادیو در نزدیکی تریست پیدا کرده بود. اعضای هسته ای آرماتی ریولوزیونری (NAR)، یک گروه خشن نئوفاشیست، در این انفجار حضور داشتند و در میان مجروحان قرار داشتند. بیست و شش نفر از اعضای NAR دستگیر شدند اما بعداً به دلیل مداخله SISMI، آژانس نظامی ایتالیا آزاد شدند.

  • در 26 سپتامبر 1980، یک بمب لوله ای در Oktoberfest مونیخ منفجر شد و 13 نفر را کشت و بیش از 200 نفر را مجروح کرد. [2]

  • در 9 نوامبر 1985، تیراندازی در سوپرمارکت Delhaize در بلژیک به گوش رسید، یکی از مجموعه رویدادهای بین سال های 1982 و 1985 که به عنوان قتل عام برابانت که 28 کشته برجای گذاشت. [3]

  • قاتلان هرگز در این حملات تروریستی شناسایی نشدند و شواهد در برخی موارد از بین رفته است. نگاهی به تاریخچه ارتش های پشت سر گلادیو به ما کمک می کند تا نقاط را به هم وصل کنیم.

چگونه ارتش های عقب مانده گلادیو به اروپا آمدند

پس از جنگ جهانی دوم، کمونیست ها در اروپای غربی، به ویژه در فرانسه و ایتالیا بسیار محبوب شدند [4]. این امر باعث برافراشتن پرچم‌های قرمز برای آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) در ایالات متحده و ناگزیر برای دولت‌های ایتالیا و فرانسه شد. شارل دوگل، نخست وزیر فرانسه و حزب سوسیالیست او مجبور بودند با ایالات متحده همکاری کنند وگرنه در خطر از دست دادن کمک های اقتصادی مهم برنامه مارشال بودند.

دوگل در ابتدا به اعضای حزب کمونیست (PCF) وعده رفتار منصفانه در دولتش را داد، اما حمایت اعضای پارلمان PCF از سیاست‌های «رادیکال» مانند کاهش بودجه نظامی منجر به تنش بین آنها و سوسیالیست‌های فرانسوی دوگل شد.

اولین رسوایی (1947)

در سال 1946، PCF دارای حدود یک میلیون عضو، خوانندگان گسترده دو روزنامه روزانه خود، به علاوه کنترل سازمان های جوانان و اتحادیه های کارگری بود. ایالات متحده به شدت ضد کمونیست و سرویس مخفی آن تصمیم گرفتند جنگ مخفیانه ای را علیه PCF با نام رمز "Plan Bleu" آغاز کنند. آنها موفق شدند PCF را از کابینه فرانسه بیرون کنند. با این حال، توطئه ضد کمونیستی Plan Bleu توسط وزیر کشور سوسیالیست ادوارد دپرو در اواخر سال 1946 فاش شد و در سال 1947 بسته شد.

متأسفانه جنگ مخفیانه علیه کمونیست ها به همین جا ختم نشد. پل رامادیر، نخست وزیر سوسیالیست فرانسه، ارتش مخفی جدیدی را تحت نظر سرویس اسناد خارجی و ضد جاسوسی (SDECE) سازماندهی کرد [5]. این ارتش مخفی به "رز دز ونتز" تغییر نام داد - اشاره ای به نماد رسمی ستاره شکل ناتو - و برای انجام عملیات خرابکاری، چریکی و جمع آوری اطلاعات آموزش دید.

ارتش مخفی سرکش می شود (دهه 1960)

با جنگ برای استقلال الجزایر در اوایل دهه 1960، دولت فرانسه به ارتش مخفی خود بی اعتماد شد. حتی با وجود اینکه خود دوگل از استقلال الجزایر حمایت می کرد، در سال 1961، سربازان مخفی این کار را نکردند [6]. آنها هرگونه تظاهر به همکاری با دولت را کنار گذاشتند و نام سازمان نظامی مخفی (OAS) را برگزیدند و شروع به ترور مقامات برجسته دولتی در الجزایر، انجام قتل های تصادفی مسلمانان و حمله به بانک ها کردند [7].

OAS ممکن است از بحران الجزایر به عنوان یک فرصت "دکترین شوک" برای ارتکاب جنایات خشونت آمیز استفاده کرده باشد که هرگز بخشی از وظایف اصلی آن نبود: دفاع در برابر تهاجم شوروی. نهادهای دموکراتیک مانند پارلمان فرانسه و دولت کنترل ارتش های مخفی را از دست داده بودند.

SDECE و SAC بی اعتبار شدند، اما از عدالت فرار کردند (1981-82)

در سال 1981، SAC، یک ارتش مخفی که تحت رهبری دوگل تأسیس شد، با 10,000 عضو متشکل از پلیس، فرصت طلبان، گانگسترها و افرادی با دیدگاه های راست افراطی در اوج قدرت خود بود. با این حال، قتل وحشتناک رئیس پلیس سابق SAC ژاک ماسیف و کل خانواده اش در ژوئیه 1981، رئیس جمهور تازه منتخب فرانسوا میتران را تشویق کرد تا تحقیقات پارلمانی را در مورد SAC آغاز کند [8].

شش ماه شهادت نشان داد که اقدامات شبکه‌های SDECE، SAC و OAS در آفریقا "به طور نزدیک" مرتبط هستند و SAC از طریق بودجه SDECE و قاچاق مواد مخدر تامین مالی شده است [9].

کمیته تحقیق میتران به این نتیجه رسید که ارتش مخفی SAC در دولت نفوذ کرده و اعمال خشونت آمیز انجام داده است. ماموران اطلاعاتی، «با فوبیای جنگ سرد» قانون را زیر پا گذاشته بودند و جنایات زیادی را انباشته کرده بودند.

دولت فرانسوا میتران دستور داد سرویس مخفی نظامی SDECE منحل شود، اما این اتفاق نیفتاد. SDECE صرفاً به عنوان Direction Generale de la Securité Extérieure (DGSE) تغییر نام داد و دریاسالار Pierre Lacoste مدیر جدید آن شد. لاکوست به اداره ارتش مخفی DGSE در همکاری نزدیک با ناتو ادامه داد [10].

شاید بدنام ترین اقدام DGSE به اصطلاح "عملیات Satanique" بود: در 10 ژوئیه 1985، سربازان ارتش مخفی کشتی صلح سبز Rainbow Warrior را که به طور مسالمت آمیز علیه آزمایش اتمی فرانسه در اقیانوس آرام اعتراض کرده بود، بمباران کردند [11] . دریاسالار لاکوست پس از اینکه رد این جنایت به DGSE، وزیر دفاع چارلز هرنو و شخص رئیس جمهور فرانسوا میتراند بازمی‌گردد، مجبور به استعفا شد.

در مارس 1986، جناح راست سیاسی در انتخابات پارلمانی فرانسه پیروز شد و ژاک شیراک، نخست وزیر گلیست، به عنوان رئیس دولت به رئیس جمهور میتران پیوست.

1990: رسوایی گلادیو

در 3 آگوست 1990، نخست وزیر ایتالیا جولیو آندرئوتی وجود یک ارتش مخفی با نام رمز "گلادیو" - کلمه لاتین "شمشیر" - در داخل ایالت را تایید کرد. شهادت او در مقابل کمیته فرعی سنا برای بررسی تروریسم در ایتالیا، پارلمان ایتالیا و افکار عمومی را شوکه کرد.

سپس مطبوعات فرانسه فاش کردند که سربازان ارتش مخفی فرانسه در استفاده از سلاح، دستکاری مواد منفجره و استفاده از فرستنده در مکان‌های دورافتاده مختلف در فرانسه آموزش دیده‌اند.

با این حال، شیراک احتمالاً کمتر مشتاق بود که تاریخچه ارتش مخفی فرانسه را مورد بررسی قرار دهد، زیرا خود رئیس SAC در سال 1975 بود [12]. هیچ تحقیق رسمی پارلمانی وجود نداشت، و در حالی که وزیر دفاع ژان پیر شونه‌منت با اکراه به مطبوعات تأیید کرد که ارتش‌های مخفی وجود داشته‌اند، او اعلام کرد که آنها متعلق به گذشته هستند. با این حال، جولیو آندرئوتی، نخست وزیر ایتالیا، بعداً به مطبوعات اطلاع داد که نمایندگان ارتش مخفی فرانسه در جلسه کمیته مخفی متفقین گلادیو (ACC) در بروکسل در 24 اکتبر 1990 شرکت کرده اند - افشاگری شرم آور برای سیاستمداران فرانسوی.

1990 تا 2007 - ناتو و سیا در حالت کنترل آسیب

دولت ایتالیا از سال 1990 تا 2000 یک دهه طول کشید تا تحقیقات خود را کامل کند و گزارشی را منتشر کند که به طور خاص آمریکا و سیا را درگیر کرده است در کشتارهای مختلف، بمب گذاری ها و سایر اقدامات نظامی.

ناتو و سیا از اظهار نظر در مورد این ادعاها خودداری کردند، ابتدا انجام عملیات مخفیانه را انکار کردند، سپس انکار را پس گرفتند و از اظهار نظر بیشتر خودداری کردند و به "موضوعات محرمانه نظامی" استناد کردند. با این حال، ویلیام کولبی، رئیس سابق سیا رتبه شکست در خاطراتش، اعتراف کرد که راه اندازی ارتش های مخفی در اروپای غربی "یک برنامه بزرگ" برای سیا بوده است.

انگیزه و سابقه

اگر آنها موظف بودند فقط با کمونیسم بجنگند، چرا ارتش های پشت سر گلادیو این همه حملات علیه جمعیت های غیرنظامی بی گناه از نظر ایدئولوژیک متنوع انجام می دادند، مانند قتل عام بانک Piazza Fontana (میلان)، قتل عام اکتبر فست مونیخ (1980)، سوپرمارکت بلژیک. تیراندازی (1985)؟ در ویدئوی "ارتش های مخفی ناتو"، خودی ها پیشنهاد می کنند که این حملات به منظور ایجاد رضایت عمومی برای افزایش امنیت و ادامه جنگ سرد است. برای مثال، قتل عام برابانت با اعتراضات ضد ناتو در بلژیک در آن زمان مصادف شد و جنگجوی رنگین کمان صلح سبز در اعتراض به آزمایش اتمی فرانسه در اقیانوس آرام بمباران شد.

بمب‌گذاری در کنیسه کوپرنیک، اگرچه در مورد سرکوب مخالفان برای جنگ هسته‌ای نبود، با تروریسم در زمان صلح «استراتژی تنش» سیا مطابقت داشت.

عاملان حملاتی مانند قتل عام پیاتزا فونتانا در میلان 1980، بمب اکتبر جشنواره مونیخ در سال 1980، و تیراندازی در سوپرمارکت دلهایز در بلژیک در سال 1985، هرگز پیدا نشدند. بمب گذاری در کنیسه کوپرنیک همان شیوه عمل را نشان می دهد، تنها تفاوت این است که دولت فرانسه به شدت بر محکومیت این جنایت خاص اصرار داشته است.

همکاری تاریخی دولت فرانسه با ارتش های مخفی گلادیو ممکن است دلیلی باشد که حتی امروز، دولت ترجیح می دهد از کنجکاوی عمومی در مورد حملات تروریستی حل نشده در اروپا جلوگیری کند.

ناتو و سیا، به عنوان نهادهای خشن که وجودشان به جنگ وابسته است، هیچ علاقه ای به دیدن دنیای چند قطبی که در آن گروه های مختلف از همزیستی هماهنگ لذت می برند، ندارند. آنها همراه با مقامات مختلف دولت فرانسه، انگیزه روشنی برای تعقیب یک قربانی دارند تا به آنها در دفن پرونده کوپرنیک کمک کنند.

با وجود احتمال بسیار واقعی جنگ هسته ای، حل این جنایت می تواند پیامدها و پیامدهای جهانی داشته باشد. برای، به عنوان یکی از شاهدان در مستند عملیات ارتش های مخفی گلادیو-ناتو گفت: "اگر قاتلان را کشف کنید، احتمالا چیزهای دیگری نیز کشف خواهید کرد."

منابع

[1] ارتش های مخفی ناتو، صفحه 5

[2] ارتش های مخفی ناتو، صفحه 206

[3] همان، صفحه

[4] همان، صفحه 85

[5] ارتش های مخفی ناتو، صفحه 90

[6] همان، صفحه 94

[7] همان، صفحه 96

[8] همان، صفحه 100

[9] همان، صفحه 100

[10] همان، صفحه 101

[11] همان، صفحه 101

[12] همان، صفحه 101


یادداشت سردبیر:  Canada Files تنها رسانه خبری این کشور است که بر سیاست خارجی کانادا متمرکز است. ما از سال 2019 تحقیقات انتقادی و تحلیل سختی را در مورد سیاست خارجی کانادا ارائه کرده‌ایم و به حمایت شما نیاز داریم.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی