کانادا می تواند خارج از تجارت جنگ باشد؟

توسط دیوید سوانسون

کانادا تبدیل به یک بزرگ است فروشنده سلاح، یك شركت قابل اعتماد در جنگهای آمریكا و یك ایمان واقعی به صلح مسلحانه "بشردوستانه" به عنوان پاسخی مفید برای تمام تخریبهای ناشی از معاملات سلاح.

ویلیام گیمر کانادا: پرونده برای فرار از جنگ های دیگر مردم یک کتاب ضد جنگ عالی است که برای هر کسی که به دنبال درک و یا لغو جنگ در هر نقطه از زمین است مفید است. اما از دیدگاه کانادایی احتمالا ارزش خاصی برای کانادایی ها و ساکنان کشورهای دیگر ناتو، از جمله ارزشمند بودن در حال حاضر به عنوان تقاضای Trumpolini از آنها افزایش سرمایه گذاری در ماشین آلات مرگ است.

منظور وی از "جنگ دیگران" گیمر نشان دادن نقش کانادا به عنوان تبعیت از جنگ سالار پیشگام ایالات متحده و از نظر تاریخی موقعیت مشابه کانادا در قبال انگلیس است. اما منظور او همچنین این است که جنگهایی که کانادا درگیر می شود شامل دفاع واقعی از کانادا نیست. بنابراین ، شایان ذکر است که آنها عملاً شامل دفاع از ایالات متحده نیستند ، بلکه به جای خدمت به خطرناک است ملت آنها را هدایت می کند. آنها چه کسانی هستند؟

گزارش های خوب تحقیق شده گیمر از جنگ بوئر ، جنگ های جهانی ، کره و افغانستان به همان اندازه که می بینید ، ترسناک و پوچ بودن را به تصویر می کشد ، و همچنین بزرگ جلوه دادن تسبیح است.

جای تأسف است که گیمر احتمال یک جنگ مناسب کانادایی را پیش بینی می کند ، پیشنهاد می کند که مسئولیت محافظت فقط برای جلوگیری از "سو ab استفاده" مانند لیبی به درستی استفاده شود ، داستان معمول طرفدار جنگ در مورد رواندا، و حفظ صلح مسلحانه را به عنوان چیزی برخلاف جنگ همه با هم به تصویر می کشد. گیمر می پرسد: "چگونه ، آیا كانادا در افغانستان از اقدامات مطابق با یك چشم انداز ، به اقدامات مخالف آن تغییر كرد؟" پیشنهاد می کنم یک جواب این باشد: با فرض اینکه اعزام نیروهای مسلح به یک کشور برای اشغال آن می تواند مخالف اعزام نیروهای مسلح به یک کشور برای اشغال آن باشد.

اما گیمر همچنین پیشنهاد می کند كه هیچ مأموریتی كه منجر به كشته شدن یك غیرنظامی شود ، انجام نشود ، قانونی كه جنگ را به طور كامل از بین می برد. در حقیقت ، گسترش درک از تاریخی که کتاب گیمر بازگو می کند احتمالاً همان هدف را محقق می کند.

جنگ جهانی اول، که در حال حاضر به سده های خود رسیده است، ظاهرا اسطوره ای از ریشه ها در کانادا است به نحوی که جنگ جهانی دوم نشانه تولد ایالات متحده در سرگرمی های ایالات متحده است. رد کردن جنگ جهانی اول بنابراین ، می تواند از ارزش ویژه ای برخوردار باشد. طبق تجزیه و تحلیل گیمر ، کانادا همچنین به دنبال شناخت جهانی برای کمک به نظامی گری است ، به گونه ای که دولت ایالات متحده واقعاً هرگز نمی تواند خود را به لعنت به آنچه دیگران فکر می کند ، برساند. این نشان می دهد که شناخت کانادا به دلیل خروج از جنگ یا کمک به ممنوعیت مین بردن زمین یا پناه دادن به مخالفان وظیفه شناسی ایالات متحده (و پناهندگان از تعصب آمریکا) ، در حالی که کانادا را به خاطر شرکت در جنایات ایالات متحده شرم آور می کند ، می تواند تأثیرگذار باشد.

در حالی که گیمر می گوید که تبلیغات در اطراف هر دو جنگ جهانی، ادعا می کند که مشارکت کانادایی دفاعی است، او به درستی این ادعاها را رد کرد که به عنوان خنده دار بود. گیمر در غیر اینصورت، در مورد تبلیغ دفاع از خود، بسیار کم است، که من فکر می کنم در ایالات متحده بسیار قوی تر است. در حالیکه جنگهای آمریکا اکنون به عنوان بشردوستانه به شمار می روند، این نقطه فروش تنها به نفع اکثریت مردم آمریکا نیست. هر جنگ ایالات متحده، حتی حملات به ملت های غیر مسلح در نیمه راه زمین، به عنوان دفاعی به فروش می رسد و یا به فروش نمی رسد. این تفاوت به من چندین فرصت را ارائه می دهد.

اول ، ایالات متحده خود را در معرض تهدید می داند زیرا با همه جنگ های "دفاعی" خود احساسات ضدآمریکایی زیادی را در سراسر جهان ایجاد کرده است. کانادایی ها باید فکر کنند که چه نوع سرمایه گذاری در بمب گذاری ها و اشغالگری برای تولید گروه ها و ایدئولوژی های تروریستی ضد کانادایی در مقیاس ایالات متحده برای آنها لازم است و اینکه آیا آنها در پاسخ دو برابر خواهند شد یا چرخه معیوب سرمایه گذاری در "دفاع" "در برابر آنچه" دفاع "ایجاد می کند.

ثانیاً ، شاید کمی خطرناک باشد و بیشتر بتوان در این زمینه استفاده کرد که تاریخ جنگ کانادا و رابطه آن با ارتش ایالات متحده را کمی عقب تر از زمان به پایان برسانید. اگر چهره دونالد ترامپ این کار را نکند ، شاید یادآوری جنگ های ایالات متحده باعث شود تا کانادایی ها مخالف نقش دولتشان به عنوان پودل آمریکا باشند.

شش سال پس از فرود انگلیس در جیمز تاون ، شهرک نشینان برای زنده ماندن تلاش می کردند و به سختی موفق به نسل کشی محلی خود شدند ، این ویرجینیایی های جدید مزدورانی را برای حمله به آکادیا استخدام کردند و (موفق نشدند) فرانسوی ها را از قاره خود خارج کنند . مستعمره هایی که به ایالات متحده تبدیل می شوند ، تصمیم گرفتند کانادا را در سال 1690 تصاحب کنند (و دوباره شکست خورد). آنها انگلیسی ها را برای کمک به آنها در سال 1711 سوق دادند (و باز هم ناکام ماندند). ژنرال بردوك و سرهنگ واشنگتن در سال 1755 دوباره تلاش كردند (و البته به جز در پاك كردن قومي انجام شده و اخراج آكاديايي ها و بوميان آمريكايي ، هنوز هم ناكام ماندند). انگلیس و آمریكا در سال 1758 حمله كردند و قلعه ای كانادایی را بردند و نام آن را به پیتزبورگ تغییر دادند و سرانجام استادیومی عظیم در آن سوی رودخانه ساختند كه به بزرگداشت كچاپ اختصاص داده شده بود. جورج واشنگتن در سال 1775 مجدداً نیروهای خود را به سرپرستی بندیكت آرنولد برای حمله به كانادا اعزام كرد. پیش نویس اولیه قانون اساسی آمریكا ، با وجود عدم علاقه كانادا به ورود به كشور ، شامل كانادا بود. بنیامین فرانکلین از انگلیسی ها خواست که در جریان مذاکرات برای معاهده پاریس در سال 1783 کانادا را تحویل دهند. فقط تصور کنید که چه کاری ممکن است برای قوانین بهداشتی و اسلحه کانادا انجام دهد! یا تصور نکنید. انگلیس میشیگان ، ویسکانسین ، ایلینوی ، اوهایو و ایندیانا را تحویل داد. در سال 1812 ایالات متحده پیشنهاد كرد كه به كانادا برود و به عنوان آزادكننده مورد استقبال قرار گیرد. ایالات متحده از حمله ایرلند به کانادا در سال 1866 پشتیبانی کرد. این آهنگ را به یاد دارید؟

نخست وزیر را ترک کرد
به طور کامل و برای همیشه،
و بعد از تاج بریتانیا
او کانادا را میشکند
Yankee Doodle، نگه داشتن آن،
یانی دودل دندی
ذهن موسیقی و گام
و با دختران مفید است!

از نظر گیمر ، کانادا فاقد جاه طلبی برای سلطه بر جهان از طریق امپراتوری است. به اعتقاد من ، این پایان دادن به نظامی گری آن موضوعی کاملاً متفاوت است ، همان کاری که در ایالات متحده انجام داده است. مشکلات سود ، فساد و تبلیغات همچنان پابرجاست ، اما دفاع نهایی از جنگ که همیشه در ایالات متحده با شکست سایر انگیزه ها ظاهر می شود ، ممکن است در کانادا وجود نداشته باشد. در واقع ، کانادا با رفتن به جنگ افسار آمریکایی ، خود را خادم می کند.

کانادا قبل از ورود ایالات متحده به جنگ های جهانی وارد شد و بخشی از تحریکات ژاپن بود که ایالات متحده را وارد جنگ دوم کرد. اما از آن زمان به بعد ، کانادا آشکارا و مخفیانه به ایالات متحده کمک می کند و در درجه اول حمایت "ائتلاف" از "جامعه بین المللی" را ارائه می دهد. به طور رسمی ، کانادا از جنگ بین کره و افغانستان دور ماند ، از آن زمان به بعد با اشتیاق به این کشور پیوست. اما حفظ این ادعا مستلزم نادیده گرفتن انواع مشارکت در جنگ تحت لوای سازمان ملل یا ناتو است ، از جمله در ویتنام ، یوگسلاوی و عراق.

کانادایی ها باید افتخار کنند که زمانی که نخست وزیر آنها به آرامی از جنگ ویتنام انتقاد کرد، لیندون جانسون، رئیس جمهور آمریکا گزارش شده است او را از دور یقه گرفت ، از زمین بلند کرد و فریاد زد: "تو روی فرش من عصبانی شدی!" نخست وزیر کانادا ، با الگویی از پسر که دیک چنی بعداً به صورتش شلیک می کند ، از جانسون به خاطر این حادثه عذرخواهی کرد.

در حال حاضر دولت ایالات متحده در حال ایجاد خصومت نسبت به روسیه است و در 2014 در کانادا بود که شاهزاده چارلز ولادیمیر پوتین را آدولف هیتلر مقایسه کرد. کانادا چه دوره ای خواهد داشت؟ امکان وجود کانادا در ارائه ایالتی، ایسلندی، نمونه کستاریکا از نظر اخلاقی، قانونی و عملی است راه عاقلانه درست در شمال مرز. اگر فشار همسالان ارائه شده توسط سیستم مراقبت های بهداشتی کانادا راهنمایی باشد ، کانادایی که فراتر از جنگ حرکت کرده باشد ، به خودی خود نظامی گری آمریکا را خاتمه نمی دهد ، اما بحث درباره این کار را ایجاد می کند. این یک گام قاره ای خواهد بود که جلوتر از جایی که اکنون هستیم هستیم.

یک دیدگاه

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی