اشعار Belleau Wood توسط جو هنری و گارت بروکس

اوه، برف ها در سکوت سقوط کردند
بیش از Belleau Wood آن شب
برای یک قیام کریسمس اعلام شده است
با هر دو طرف مبارزه
همانطور که در ترانشه هایمان قرار داریم
سکوت در دو شکست
توسط یک سرباز آلمانی آواز خواندن
یک آهنگ که همه ما می دانستیم.

اگرچه من زبان را نمی دانستم
آهنگ "شب خاموش" بود
سپس من با شگفتی شنیده ام
"همه آرام است و همه روشن است"
سپس ترس و شک و تردید مرا محاصره کردند
چون من اشتباه می کردم
اما در ترنم من ایستادم
و من شروع به آواز خواندن کردم

سپس در میدان جنگ یخ زده
صدای دیگری وارد شد
تا زمانی که یک نفر به یک مرد تبدیل شود
یک خواننده سرود

سپس فکر کردم که من رویایم
برای درست در آنجا وجود دارد
سرباز آلمانی ایستاد
"در نزدیکی پوسته های سفید
و او دستش را بلند کرد و لبخند زد
به نظر میرسد به نظر میرسد
اینجا امیدواریم که هر دو زندگی کنیم
برای دیدن ما یک راه بهتر پیدا کنید

سپس ساعت شیطان نیمه شب زد
و آسمان دوباره روشن شد
و میدان جنگ که در آن آسمان ایستاد
دوباره به جهنم رفته بود

اما فقط برای یک لحظه شتابزده
پاسخ به نظر می رسد بسیار روشن است
بهشت فراتر از ابرها نیست
این فقط فراتر از ترس است
نه ، بهشت ​​فراتر از ابرها نیست
این برای ماست که آن را اینجا پیدا کنیم.

پاسخ 2

  1. وظیفه به اخطار

    به یاد آوردن قیام کریسمس 1914:
    (و پرسش از مشارکت مسیحی در قتل)

    چگونه سربازان با وجدان تازه متولد شده تقریبا جنگ را متوقف کردند

    توسط گری جی. کوهلز، MD

    ارسال شده در: http://www.greanvillepost.com/2017/12/19/remembering-the-christmas-truce-of-1914-and-questioning-christian-participation-in-homicide/

    "... و کسانی که شلیک می کنند در میان کشته ها و لنگ ها نخواهند بود.
    و در هر انتهای تفنگ ما یکسان هستیم »- جان مک کاتچون

    103 سال پیش این کریسمس چیزی نزدیک به آغاز "جنگ برای پایان دادن به همه جنگ ها" بود که امیدهای کمی اندکی را در زمان بندی تاریخی کشتار جمعی سازمان یافته که جنگ است قرار داد.

    این رویداد توسط طبقه افسر افسر ارتش در نظر گرفته شد تا بسیار جدی و بسیار مهم (و خیلی مزاحم) بود که استراتژی ها بلافاصله به اجرا درآمدند تا اطمینان حاصل شود که چنین رویدادی هرگز نمی تواند دوباره رخ دهد.

    "مسیحیان" اروپا در ماه پنجم جنگ 1914 - 1918، به اصطلاح جنگ بزرگ بود که در نهایت به دنبال پایان دادن به خودکشی متقابل پس از چهار سال جنگ ویرانگر، با تمام شرکت کنندگان اصلی مالی، معنوی و اخلاقی ورشکسته

    انگلیسی، اسکاتلندی، فرانسوی، بلژیکی، استرالیا، نیوزیلند، کانادایی، آلمانی، اتریش، مجارستانی، صرب و روحانی روس از کلیسای کلبه در آن ملل مسیحی انجام خود را در ایجاد یک قافیه وطن پرستانه به طور خاص غیر مسیح مانند انجام وظیفه در یک هولوکاست که چهار امپراتوری را نابود کرد، به قریب به هشت میلیون سرباز و غیرنظامی 20 کشته شد، صدها میلیون نفر دیگر زخمی شدند و موجب از بین رفتن روان شناختی و روحانی یک نسلی از مردان جوان شد که مراقبت های معنوی آنها مسئولیت آن روحانیان بود.

    مسیحیت، باید یادآوری شود، به عنوان یک مذهب صلحطلب بسیار اخلاقی بر اساس تعالیم و اعمال عصمت خیرخواهانه ناصری (و رسولان و پیروان آرامش بخش او) آغاز شد. مسیحیت با وجود آزار و شکنجه جان سالم به در برد و تا زمانی که بزرگترین دین در امپراتوری روم شد، زمانی که کنستانتین بزرگ تبدیل به امپراتور شد (در 313 CE) و رهبران دین را به رسمیت شناختن با خشونت های خشونت آمیز جنگ، غصب کرد. از آن به بعد، ملت هایی که مسیحیت را به عنوان دین دولتی خود به رسمیت شناختند، هرگز به کلیساهای اصلی اجازه نمی دادند که صلح پایدار از شکل اصلی مسیحیت، همان طور که عیسی مسیح را آموخت، انجام دهد.

    بنابراین، بر خلاف آموزه های اخلاقی عیسی، اکثر کلیساهای مسیحی مدرن حاضر به تبدیل شدن به مبارزان فعال به آرمان های نظامی یا امپریالیستی ملت خاص خود، جنگ های تهاجمی ملت، جنگجویان ملت خود و یا ستیزه جویان ملت خود نیستند. در عوض، کلیسا، به واسطه، به یک ابزار خونین ساتن در حمایت از هر گونه جنگ ستیزه جویان اجتماعی و شرکت های اجتماعی وابسته به قدرت تبدیل شده است.

    بنابراین نباید تعجب آور باشد که رهبران مذهبی در هر دو طرف جنگ جهانی اول متقاعد شده اند که خدا در طرف خاص خود بوده است و بنابراین در کنار طرفداران پیروان عیسی مسیح قرار نگرفته است به عنوان دشمنان رهبران سیاسی کشورشان است. ناسازگاری که باور داشت که همان خداوند سلاح مرگبار را برانگیخته و از پسران محکوم در هر دو طرف سرزمین غیرمسلمان محافظت می کند، با اکثریت قاطع جنگجویان و مشاوران معنوی خود ثبت نام نکرده است.

    بنابراین ، در اوایل جنگ ، منبرها و میخانه ها در سراسر اروپا با شور و حرارت پرچم طنین انداز می شدند و پیام های روشنی را به میلیون ها پسر جنگجو محکوم به فنا می فرستادند که وظیفه مسیحی آنها است که برای کشتن سربازان مسیحی به همان اندازه محکوم شده از سوی دیگر ، از بین بروند سمت خط. و برای غیرنظامیانی که به خانه خود برمی گشتند ، وظیفه مسیحی آنها این بود که "از نیروهایی حمایت کنند" که قرار بود کشته یا زخمی ، از نظر روانی و روحی شکسته ، ناامید - و بی ایمان به خانه برگردند.

    فقط پنج ماه به این جنگ خسته کننده (شامل جنگ های ترنچ، توپخانه توپخانه، آتش سوزی و غیره، تانک های زرهی غیرقابل توقف، بمباران هوایی و گاز سمی)، اولین کریسمس جنگ در جبهه غربی، تسلیم به سربازان خسته، انجماد و تخریب شده.

    کریسمس پرطرفدار ترین تعطیلات مسیحی بود و هر سرباز در آستانه ی یخ زده به آهستگی به تحقق ناگهانی می پیوست که جنگ نه شکوه و عظیم بود (همانطور که به آنها اعتقاد داشتند). پس از مرگ، مرگ، گرسنگی، یخ زدگی، محرومیت از خواب، شوک شل، آسیب های مغزی آسیب دیده و احساس غربت، روح سنتی کریسمس و انتظارات از صلح و عشق، به معنای ویژه ای برای نیروهای نظامی بود.

    کریسمس غذای خوب ، خانه های گرم و خانواده ها و خانواده های عزیز و دوست داشتنی را که پشت سر گذاشته اند به سربازان یادآوری کرد و - که اکنون آنها مشکوک هستند - شاید دیگر هرگز نبینند. سربازان در سنگرها به سختی از بدبختی موشهای صحرایی موش ، شپش و جسد مهلت می گرفتند.

    بعضی از سربازان متفکرتر شروع به این موضوع کرده اند که حتی اگر از لحاظ جسمی جان سالم به در بردند، ممکن است از لحاظ روحی یا معنوی زنده بمانند.

    << >>

    در هیجانات ناشی از جنگ، سربازان خط مقدم در هر دو طرف متقاعد شده بودند که خداوند در طرف خاص خود بوده است، که ملتشان از پیش تعیین شده برای پیروزی است و آنها «خانه قبل از کریسمس» هستند، جایی که آنها خواهند بود جشن گرفته شده به عنوان قهرمانان فتح.

    در عوض ، هر سرباز خط مقدم به دلیل رگبارهای بی امان توپخانه ای که در برابر آن بی دفاع بودند ، در انتهای طناب احساسی خود قرار گرفت. اگر آنها توسط گلوله های توپخانه ای و بمب ها کشته یا معلول جسمی نشوند ، سرانجام با "شوک پوستی" (که اکنون به عنوان اختلال استرس پس از سانحه ناشی از جنگ - PTSD شناخته می شود) از نظر احساسی نابود می شوند.

    سربازان قربانیانی که شاهد بسیاری از نمونه های ظلم و ستم میدان جنگ بودند، منطقی از عمق مختلف افسردگی، اضطراب، خودکشی، هیجان انگیز، کابوس های هولناک و فریبنده ها رنج می بردند (که اغلب به عنوان "توهم ناشناخته" اشتباه تشخیص داده شد، واقعیتی است که محکوم کردن میلیونها سرباز آینده به اشتباه تشخیص اسکیزوفرنیا و در نتیجه اشتباه با داروهای روان شناختی اعتیاد آور و مغذی درمان می شود).

    بسیاری از سربازان جنگ جهانی اول رنج بسیاری از اختلالات روانی و / یا عصبی آسیب دیده، از جمله آسیب مغزی آسیب دیده (TBI)، که تنها چندین بار در معرض تشخیص قرار گرفتند.

    از جمله "قاتلان روح" معمولاً ناشی از جنگ می توان به گرسنگی ، سو mal تغذیه ، کم آبی ، عفونت ها (مانند تیفوس و اسهال خونی) ، آلودگی شپش ، پای سنگر ، سرمازدگی و انگشتان پا و انگشتان گانگرن اشاره کرد. اگر هرکدام از بازماندگان عذاب دیده یک قطعه به خانه خود برگردند ، واقعاً خوشحال نخواهند شد که در رژه های روزهای یادبود که به احترام آنها به عنوان قهرمانان نظامی رفتار می شود ، با آنها رفتار کنند. آنها می دانستند - اگر كاملاً با خود صادق بودند - آنها قهرمان واقعی نبودند ، بلكه قربانیان یك فرهنگ بیمارگونه ، هذیانی ، حریص ، نظامی و ستایشگر جنگ و كشتار بودند و پس از آن بازماندگان فریب خورده و مجروح را ترك می كردند. خانه زنده روش عملیاتی استاندارد در هر جنگی.

    حملات گاز سمی از هر دو طرف ، البته توسط آلمانی های برتر علمی آغاز شده ، در اوایل سال 1915 آغاز شد و جنگ تانک های متفقین - که یک فاجعه تحقیرآمیز برای مبتکران انگلیسی این فن آوری جدید بود - تا نبرد جنگ عملیاتی نخواهد شد سام در سال 1916

    یکی از پرطرفدارترین و مرگبارترین واقعات سربازان خط مقدم، حملات انتحاری، ناسزاگویی، «بالای سر» پیاده نظام در برابر لانه تفنگ مخالفان بود. چنین حملاتی با حضور سوراخ های پوسته و ردیف سیم خاردار پیچ خورده که اغلب آنها را اردک ها را نشست، پیچیده بودند. سربازان توپخانه از هر دو طرف به طور معمول در یک روز به ده ها هزار نفر تلفات منجر شد.

    سوءاستفاده های "بالای سر" پیاده نظام ها صدها هزار نفر از سربازان فرمانبردار پایین تر را در تلاش های بیهوده برای به دست آوردن زمین قربانی کردند. این حملات بوسیله افسران ارشد مانند سر جان فرانسوی و جایگزینی او به عنوان فرمانده بریتانیایی، سر داگلاس هیک، احمقانه و مکررانه بود. اکثر ژنرال های قدیمی که در قرن گذشته جنگ های جنگیده بودند، حاضر نشدند اعتراف کنند که سواره نظام "اسب و صابر" منسوخ شده در سرتاسر سرزمین "بدون انسان" هر دو ناامید و خودکشی بودند.

    برنامه ریزان ستاد عمومی تلاش های فاجعه بار مختلف برای پایان سریع جنگ (یا حداقل پایان دادن به بن بست) با خیال راحت از محدوده حملات توپخانه دشمن خارج شدند. برنامه ریزان جنگ ملی با خیال راحت به مجلس بازمی گشتند یا در قلعه های خود پنهان می شدند و ژنرالهای اشرافی آنها در مقرهای گرم و خشک دور از جنگ داغ ، به راحتی غذا می خوردند ، لباسهایشان را می پوشیدند ، چای و کلارشان می نوشیدند - هیچ کس از آنها در معرض خطر ابتلا به عواقب مرگبار جنگ هستند.

    فریادهای درد اغلب از سربازان زخمی که به راحتی روی سیم خاردار آویزان شده اند یا به دام افتاده و احتمالا خونریزی در گودال های بمب میان ترانشه ها را به وجود آوردند. اغلب مرگ زخمی ها به مدت چند روز به تعویق می افتد و تأثیر آن بر نیروهای نظامی در ترانشه ها، که مجبور بودند گوش به فراموشی ناامید کننده برای کمک، همیشه از روانشناسی ناراحت بود. با گذشت زمان کریسمس و زمستان، روحیه سربازان در هر دو طرف زمین هیچ مردی به پایین رسیده بود.

    << >>

    بنابراین در ماه دسامبر 24، 1914، سربازان خسته به غذای کریسمس نازک خود رسیدند، برای کسانی که خوش شانس بودند، هدیه از خانه، غذای ویژه، مشروب خاص، میله های مخصوص شکلات و امید برای صلح، اگر حتی برای یک شب.

    از طرف آلمان ، قیصر ویلهلم بزرگوار (و متوهم) 100,000 درخت کریسمس را با میلیون ها شمع زینتی به جلو فرستاد ، انتظار داشت که چنین عملی روحیه نیروهای آلمان را تقویت کند. بیشتر مأموران سخت گیر استفاده از خطوط تأمین ارزشمند این وسایل غیرضروری نظامی را مورد تمسخر قرار می دادند و هیچ کس مشکوک نبود که ایده درخت کریسمس قیصر نتیجه عکس بدهد - در عوض تبدیل به یک کاتالیزور برای آتش بس غیر برنامه ریزی شده و غیرمجاز می شود که توسط افراد غیر نظامی تنظیم شده است. مسئولین و در تاریخ جنگ سابقه نداشته است. این شورش در بیشتر قرن قرن از کتابهای جریان اصلی سانسور شد.

    قیام کریسمس 1914 یک رویداد خودجوش و غیر مجاز بود که در تعدادی از نقاط در سراسر 600 مایل از ترانشه های سه گانه که در سراسر بلژیک و فرانسه کشیده شده بود اتفاق افتاد و این یک رویداد بود که هرگز دوباره باقی نمی ماند، مخالفان، نیروهای نظامی حرفه ای و دزدان دریایی در رسانه ها، پارلمان و کنگره که در جنگ های "شبه میهن پرستانه" کشور خود افتخار می کنند.

    << >>

    دوازده سال پیش فیلم "Joyeux Noel" (فرانسوی برای "کریسمس مبارک") جایزه اسکار جایزه اسکار برای بهترین فیلم خارجی 2005 دریافت کرد. جوی نوئل داستان در حال حرکت است که از بسیاری از داستان های باقی مانده که در نامه هایی از سربازانی که در آتش بس شرکت کرده بودند اقتباس شده است. تقریبا یک معجزه بود که حقیقت آن رویداد قابل توجهی از سانسور قدرتمندی عبور کرد.

    سرباز شجاع آلمانی آواز خواندن در سرزمین بدون انسان (تصویر از جوی نوئل)

    همانطور که در فیلم گفته شد، در میدان جنگ تاریک، برخی از سربازان آلمانی آواز کریسمس محبوب "Stille Nacht" را آواز خواندند. به زودی بریتانیایی ها، فرانسوی ها و اسکاتلند از طرف دیگر از زمین های بدون سرنشین به نسخه های خود از "شب خاموش" پیوستند. آهنگ های کریسمس دیگر آواز خواندند، اغلب به عنوان دوت در دو زبان. پیش از این، روح صلح و "حسن نیت نسبت به مردان" بر روح شیطانی جنگ غلبه کرد و سربازان هر دو طرف شروع به درک انسانیت مشترک خود کردند. انحراف طبیعی انسان برای کشتن انسانهای دیگر باعث آگاهی و فروپاشی ترس، وطن پرستی و شستشوی مغزهای طرفدار جنگ شد که همه آنها تحت تأثیر قرار گرفته بودند.

    سربازان در هر دو طرف شجاعانه سلاح های خود را رها کردند و در صلح به سر می بردند تا دیدار با دشمنان سابق خود را به چهره به چهره تبدیل کنند. برای رسیدن به منطقه خنثی، آنها مجبور بودند از طریق سیم خاردار صعود کنند، در اطراف حفره های پوسته و جسد یخ زده راهپیمایی کنند (که بعدا در طی تمدید آتش بس به دفاتر احترام گذاشته شد و سربازان هر دو طرف به یکدیگر کمک کردند وظیفه دفن رفقا).

    قبرها در سرزمین بدون انسان

    مهاجم فرانسوی، آلمانی و اسکاتلندی

    روح انتقاد از جانب روح مصالحه و آرزوی صلح واقعی جایگزین شده است. دوستان جدید، شکلات، سیگار، شراب، اسنپس، بازی های فوتبال و تصاویر را از خانه به اشتراک گذاشتند. آدرس ها مبادله شدند، عکس ها گرفته شد و هر سرباز که واقعا درام های عاطفی را تجربه کرد، برای همیشه تغییر کرد. ناگهان ناخرسندی به کشتن مردان جوان که سزاوار مداوای آنها بود در مدرسه ی یکشنبه مدنظر قرار گرفت: "به دیگران بسپارید، زیرا شما آنها را به سوی شما می گذارید".

    ژنرال ها و سیاستمداران به خانه در رفتار غیرمنتظره مسیحیان سربازان افراطی ترسیدند.

    << >>

    فرمانروایی با دشمن (و همچنین عدم رعایت سفارشات در زمان جنگ) توسط فرماندهان نظامی به عنوان یک خیانت و یک جرم جدی محسوب می شود که مستحق مجازات شدید است. در بیشتر جنگ ها در طول تاریخ، چنین "جنایاتی" اغلب با ضربات شدید و اغلب شلیک می کند. در مورد قیام کریسمس 1914، اکثر افسران فرماندهی اگر مجازات های سنگین انجام می گرفتند، به جای آن شورش نمی کردند، بلکه مایل نبودند توجه عمومی را به حادثه ای که به طور بالقوه مسری بود و می تواند جنگ را متوقف کند، نامه های خود را سانسور کردند و سعی کردند برای نادیده گرفتن قسمت.

    خبرنگاران جنگ مجاز به گزارش این حادثه به مقالات خود بودند. بعضی از افسران فرماندهی دادگاه های رزمی را تهدید کردند اگر برادری ادامه یابد. آنها فهمیدند که شناختن و دوست داشتن با یک دشمن احتمالی بد برای روحیه کشتار دقت ارکستر جنگ بود.

    مجازات هایی که علیه برخی از سربازان وظیفه ای که از تکان دادن اسلحه ها خودداری می کردند، انجام شد. سربازان کاتولیک فرانسوی و انگیزه پروتستان بریتانیا به طور طبیعی مشکوک به مشروعیت اخلاقی جنگ کاملا غیر مسیحی را آغاز کردند و به همین ترتیب این سربازان اغلب مجددا به سربازان مختلف و کمتر مطلوب اعطا می شدند.

    سربازان آلمانی یا لوتری یا کاتولیک بودند و وجدان بسیاری از آنها توسط آتش بس احیا شد. رد دستورالعمل های آنها برای کشتن، از بسیاری از آنها به جبهه شرقی فرستاده شد که در آن شرایط سخت تر وجود دارد. جدا از همتایان جبهۀ غربی او که روح واقعی کریسمس را تجربه کرده بودند، آنها هیچ گزینهای نداشتند، بلکه جنگ و مرگ را در برابر جنگهای خودکشی علیه مسیحیان مذهبی ارتدوکس روسیه خودشان نابود کردند. تعداد کمی از سربازان متفقین یا آلمانی که قیام کریسمس 1914 را تجربه کردند، از جنگ جان سالم به در بردند.

    اگر بشریت واقعا در مورد ماهیت وحشیانه نظامگرایی نگران باشد، و اگر جنگهای امپراتوری ناشی از پرچم امروزی ما در حال مدرن شدن باشد، باید داستان قاتل کریسمس 1914 را دوباره و دوباره بازبینی کنیم. به قلب.

    ماهیت ساتنیکی جنگ برای افرادی که قیام کریسمس را در 1914 تجربه کرده اند، آشکار شد، اما جنگجویان و مخالفان جنگ تلاش کرده اند از آن به بعد از آن استفاده کنند. وطن پرستی پررنگ و داستان های اغراق آمیز از قهرمانی نظامی، به خوبی به کار افتاده است تا جلوه های بی نظیری را به نمایش بگذارد.

    هر دو جنگ باستانی و مدرن در کتاب های تاریخ هر یک از کشورها مورد ستایش قرار گرفته اند، اما اگر تمدن برای زنده ماندن باشد، جنگ باید به عنوان شیطانی در معرض قرار گیرد. خشونت، خشونت را آغاز می کند. جنگ ها مسری هستند، بطور کلی بی فایده اند و هرگز پایان نیافته اند؛ و هزینه های بسیار بالای آنها همیشه منجر به بازده بسیار ضعیف سرمایه گذاری می شود، به جز بانک ها و تولید کنندگان سلاح.

    در حال حاضر جنگ های مدرن آمریکایی با بازی های تیرانداز اول شخص، که به طور کامل از نظر انسانی، پس از نوجوانی، نوعی Call of Duty انجام می شود، مبارزه می کنند. متاسفانه، به آنها بی اطلاع هستیم، آنها در معرض خطر ابتلا به زندگی عاطفی و معنوی خود هستند که منفی و دائمی از آسیب های جسمی، روانی و معنوی که همیشه از شرکت در خشونت های قتل واقعی تبدیل می شود، تغییر می کند.

    مبارزه با جنگ به راحتی می تواند شرکت کنندگان خود را به زندگی زخم جنگ (PTSD، اختلال شخصیت اجتماعی، خودکشی، قتل عام، از دست دادن ایمان مذهبی، آسیب مغزی آسیب دیده، سوء تغذیه از مواد غذایی بسیار پردازش نظامی، اختلالات خود ایمنی به دلیل ارتش برنامه های بیش از حد واکسیناسیون با واکسن های حاوی آلومینیوم عصبی (به ویژه سری زهره سیاه) و مصرف مواد مخدر معتاد (غیر قانونی یا غیر قانونی)). آنچه مهم است بدان معنی است که همه آن اثرات مرگبار کاملا قابل پیشگیری است.

    << >>

    به نظر من این امر مفید خواهد بود اگر رهبری اخلاقی در آمریکا، به ویژه رهبران کلیسا و والدین مسیحی، وظیفه خود را به طور کامل به کودکان و نوجوانان در حوزه نفوذ خود در مورد همه پیامدهای جدی بودن کشتن حرفه ها عیسی، که به پیروانش دستور داد "دوست دشمنان شما" را بپذیرد، مطمئنا تایید خواهد کرد.

    بدون بیان چنین حقایق خنثی کننده توسط رهبری اخلاقی یک کشور ، برنامه ریزان جنگ به راحتی مانع از شناسایی سربازان بالقوه انسانیت کسانی می شوند که به دشمن بودن متهم می شوند ، خواه سوریه باشند ، ایرانی ، عراقی ، افغانی ، روس ، ویتنامی ، چینی یا کره شمالی. بارها و بارها از طرف دوستان پیشکسوت ارتش به من گفته شده است که روحانیون نظامی - که قرار است پرورش دهنده روح سربازانی باشند که تحت "مراقبت" آنها هستند - هرگز در جلسات مشاوره خود ، قانون طلایی ، قانون عیسی دستورات روشن "دشمنان خود را دوست داشته باشید" ، بسیاری از آموزه های اخلاقی وی در خطبه کوه یا دستورات کتاب مقدس که می گوید "تو نباید بکشی" یا "به روغن همسایه خود طمع نخواهی کرد".

    << >>

    یک نقطه کور کورکورانه در مورد جنگ، در نزدیکی پایان "Joyeux Noel" در یک صحنه قدرتمند نشان داده شده است که نشان دهنده یک رویارویی میان سرپرست اسکاتلندی و مخالفان ضد جنگ، اسطوره ای ضد جنگ، اسطوره ای مقتدر و اسقف اعظم انگلیکان است. همانطور که معبد فروتن به طرز محکمی به «سرقت آخر» به سرباز مرگ پرداخت، او توسط اسقف فرستاده شد که برای تعقیب دروازهبان برای فریب دادن با دشمن در هنگام قیام کریسمس آمد. اسقف به طور خلاصه کشیش ساده وظیفه کلیسای خود را به دلیل رفتار "رفتار خائنانه و شرم آور" خود مانند مسیحیت در میدان جنگ خنثی کرد.

    اسقف اعظم اقتدارگرا حاضر به گوش دادن به داستان سربازان در مورد انجام "مهمترین جرم زندگی من" (با حضور نیروهای دشمن در جشن) حاضر نیست و یا این واقعیت که او آرزو داشت با سربازانی که به او نیاز داشتند، زیرا آنها از دست داده بودند ایمان آنها به خدا. اسقف اعتراف می کند که درخواست والدین با مردانش باقی می ماند.

    کریسمس حوا ماسسی، فرانسه

    سپس اسقف اعظم از طرفداران جنگ و مظلومیت وحشیانه (که به صورت کلمه ای از یک توهمات که قبلا توسط یک اسقف اعظم انگلیکان در جنگ تحویل داده شده بود، تحویل گرفت) را تحویل داد. این خطبه به سربازان تازه وارد شده بود که باید جایگزین سربازانی که جان خود را از دست دادند، به طور ناگهانی به قتل رسیده و از «دشمن» به آتش کشیدند.

    تصویر واکنش چشمگیر اما ظریف روحانی روحانی در مقابل اخراج وی باید زنگ خطری باشد برای رهبری کلیسای مسیحی - اعم از روحانی و غیر روحانی - از هر ملت نظامی ، به اصطلاح "مسیحی". این روحانی ، پس از گوش دادن به خطبه اسقف ، به سادگی صلیب خود را آویزان کرد و از درب بیمارستان صحرایی بیرون رفت.

    "جوی نوئل" یک فیلم مهم است که مستحق تعطیلات سالانه است. این درس های اخلاقی بسیار قوی تر از هزینه های سنتی "این زندگی شگفت انگیز" یا "کریسمس کارول" است.

    یکی از درس های داستان در آیه ی آخر آهنگ مشهور جان مک کچون در مورد این رویداد خلاصه شده است: "کریسمس در ترنس":

    "نام من فرانسیس تولیور، در لیورپول ساکن است.
    هر کریسمس از زمان جنگ جهانی اول فرا می رسد ، من درس های آن را به خوبی یاد گرفته ام:
    که آنهایی که شلیک می کنند در میان کشته ها و لنگ ها نخواهند بود
    و در هر انتهای تفنگ ما یکسان هستیم. "

    ویدیو McCutcheon آواز خواندن خود را در: http://www.youtube.com/watch?v=sJi41RWaTCs

    یک صحنه بحرانی از فیلم در: https://www.youtube.com/watch?v=pPk9-AD7h3M

    صحنه های اضافی از فیلم، با روایت یک نامه از یکی از سربازان درگیر می تواند در: https://www.youtube.com/watch?v=ehFjkS7UBUU

    دکتر کوهلز یک پزشک بازنشسته از Duluth، MN، USA است. در دهه قبل از بازنشستگی او، آنچه را بهتر می توان به عنوان "کلیه (غیر دارویی) و پیشگیری از مراقبت های بهداشت روانی" توصیف کرد. از زمان بازنشستگی او، یک ستون هفتگی برای خواننده Duluth Reader، یک مجله خبرگزاری دیگری جایگزین کرده است. ستون های او عمدتا با خطرات امپریالیسم آمریکا، فاشیسم دوستانه، شرکت گرائی، نظامی، نژادپرستی و خطرات داروهای بزرگ، داروهای روانپزشکی، واکسیناسیون کودکان و جنبش های دیگر که دموکراسی، شهروندی، سلامتی و طول عمر را تهدید می کنند، و خطر آینده سیاره. بسیاری از ستون هایش در بایگانی بایگانی می شوند http://duluthreader.com/articles/categories/200_Duty_to_Warn, http://www.globalresearch.ca/authors?query=Gary+Kohls+articles&by=&p=&page_id= و یا در https://www.transcend.org/tms/search/?q=gary+kohls+articles

  2. سلام گری
    از پست شما در رابطه با "آتش بس کریسمس WW I 1914" و ارجاع های شما به آهنگ جان مک کاتشون که من به خوبی با آن آشنا هستم بسیار لذت بردم. این ادعای من جو هنری / گارت بروکس است که ادعا و مضامین غنایی "آهنگ در کریسمس در ترانشه" را در آهنگ Belleau Wood ("کریسمس در سنگرها") دزدی ادبی کرده است و احتمالاً هرگز اثبات نخواهد شد. اگر از آن آگاهی ندارید ، من کتابی را که در سال 2001 توسط استنلی وینتراوب با عنوان "شب خاموش" منتشر شده است ، پیشنهاد می کنم که به طور جزئی جزئیات آتش بس است. علاقه من تا حدی شخصی است زیرا پدربزرگ و مادربزرگم بعد از جنگ (1918) در سنگرهای طرف آلمان بودند. با احترام ، مایکل کلیشک براس تاون ، NC

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی