در خطر فریب خوردن

 

توسط دیوید اسمیت-فری، صدای صلح

اینجا در روسیه، جایی که من به عنوان بخشی از یک هیئت کوچک سازماندهی شده در آن سفر کرده ام صدای خشونت خلاق،  مردمی که با آنها صحبت کرده ایم هیچ توهمی در مورد جنگ و اثرات آن ندارند. نیکولای، دانشمند و تاجر، به ما گفت: «ما به یاد داریم که جنگ چگونه است. "ما یک حافظه ژنتیکی داریم"، با اشاره به اقوام نزدیک - پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ - که تجربه خود را از پاکسازی بزرگ و/یا محاصره لنینگراد منتقل کردند، زمانی که نزدیک به یک میلیون روس از گرسنگی و بیماری مردند زیرا آلمان تمام واردات را قطع کرد. و صادرات. «سه تا از برادران مادربزرگم و چهار برادر پدربزرگم در جنگ جان باختند. مادرم در سال 1937 به دنیا آمد. او خوش شانس بود که از جنگ جان سالم به در برد. او در دهکده‌ای زندگی می‌کرد که نازی‌ها با نزدیک شدن به مسکو از آن تجاوز کردند. بمباران کردند و سوزاندند. نیمی از روستا در آتش سوخت. او فقط در نیمه دیگر شهر بود که آن را آتش زدند. بسیاری از دوستانش مردند.»

در آخرین عصرمان در سن پترزبورگ، خوشحال بودیم که در یک رستوران گرجی با یک زن جوان روسی که روز قبل در خانه یکی از دوستانش ملاقات کرده بودیم، شام خوردیم. آلینا روشن و باز و بی خود است. او با زبان انگلیسی تند و با لهجه مختصری بریتانیایی، با شور و اشتیاق در مورد تأثیرات سخت بدتر شدن اقتصاد روسیه و علل آن صحبت کرد. کاهش قیمت جهانی نفت و تحریم‌ها علیه روسیه به اقتصاد ما آسیب می‌زند. و باعث درد و رنج زیادی برای مردم می شود. به خصوص برای افراد مسن که دارای درآمد ثابت هستند. و در خارج از شهرها بدتر است، جایی که حقوق ها واقعا پایین است، اما هزینه زندگی آنقدرها (با شهرها) متفاوت نیست. شما فقط در مسکو و سن پترزبورگ بوده اید، اما در استان ها واقعاً بد است. اگر به آنجا می رفتی، باور نمی کردی.» این امر آنچه را که روزها قبل با مددکاران اجتماعی روسی ملاقات کردیم، شنیده بودیم تأیید کرد. آلینا به ما گفت که "غذا در روسیه برای خارجی ها ارزان و برای روس ها گران است و در حال بدتر شدن است. من تقریبا نصف حقوقم را خرج غذا می کنم. و حمل و نقل و مسکن نیز واقعاً گران است.»

یاد سفر به عراق می افتم که در اواسط دهه 1990 انجام دادم، زمانی که گروه های کوچکی از مردم ایالات متحده و بریتانیا در سرپیچی از قوانین فدرال و در مخالفت با تحریم بی رحمانه اقتصادی بین المللی به عراق رفتند. ما به عنوان احمقی که در دستان «دشمن» بازی می‌کنند، به تصویر کشیده شدیم. رسانه های جریان اصلی مردم را متقاعد کردند که صدام حسین نه تنها تهدیدی برای منافع حیاتی ایالات متحده در منطقه است، بلکه فردی با جاه طلبی های امپریالیستی است که برای به انجام رساندن آنها دست از هیچ کاری نمی کشد. با هیتلر مقایسه می‌شد، گویی وسایلی که در اختیار داشت قابل مقایسه بود، علی‌رغم این واقعیت که ارتش عراق، از جمله گارد جمهوری‌خواه آن، در عرض چند هفته در زمان تهاجم ایالات متحده در سال 1991 سقوط کرده بود و تحریم اقتصادی خفه شده بود. اقتصاد عراق را از بین برد و حتی توانایی آن را برای مراقبت از خود از بین برد، چه رسد به اینکه به دنبال سلطه منطقه ای باشد. البته همه اینها به طور گسترده توسط رسانه های ایالات متحده درک شد، اما جلوی نمایش پر انرژی و تسلیم ناپذیر صدام حسین به عنوان تهدیدی معتبر برای جهان را گرفت. و بنابراین مردم ایالات متحده، که مطمئناً می توانستند تحلیل پیچیده تری داشته باشند، این را پذیرفتند و باور کردند. علاوه بر این، آنها جنگ اقتصادی را به عنوان یک نقطه افتخار تلقی کردند، سیاست خارجی ایالات متحده یک بار دیگر به نفع جهان کار می کند (حتی اگر دنیا سپاسگزار نباشد!)، از جمله مردم عراق که آشکارا برای سرنگونی نیروهای ظالم به کمک نیاز داشتند. دیکتاتور خطرناک

این ناکامی رسانه های ایالات متحده در ترک اعتیاد خود به تبلیغات دولتی پوشش لازم را برای سیاست های خارجی ایالات متحده ایجاد کرد که باعث شد صدها هزار کودک زیر پنج سال به دلیل بیماری های قابل پیشگیری که عمدتاً مربوط به عفونت های ناشی از آب بود جان خود را از دست بدهند. آنها روز به روز، ماه به ماه، سال به سال، بدون نیاز به تعداد زیادی جان خود را از دست دادند، در حالی که والدین ناامیدشان آنها را نگه داشتند، در حالی که پزشکان خسته نتوانستند کاری برای نجات آنها انجام دهند، زیرا نمی توانستند آنتی بیوتیک ها و مایعات آبرسانی مجدد را که زمانی به راحتی به دست می آمد را دریافت کنند. . علیرغم بزرگی کشتار در عراق، علیرغم پخش صحنه‌های دلخراش روزانه در بیمارستان‌ها و خانه‌ها، علیرغم دسترسی آسان به اطلاعات و تصاویر فراوان و موثق، رسانه‌های اصلی (به استثنای استثنائات قابل توجه در سال‌های بعد) چشم‌پوشی کردند و گیر کردند. به وسواس اجباری باریک آن. و بچه ها در همان اوایل مردند یونیسف در سال 1996 گزارشی را منتشر کرد با بیان اینکه ماهانه 4,500 کودک زیر پنج سال عراقی قربانی یک جنگ اقتصادی وحشیانه و مرگبار می شوند.

آمریکا در سال 2014 تحریم هایی را علیه روسیه وضع کرد و اعلام کرد که این تحریم ها در پاسخ به اقدامات نظامی روسیه در اوکراین بوده است و امروز کاخ سفید آشکارا افزایش تحریم ها را به عنوان پاسخی احتمالی به حمایت روسیه از دولت سوریه معرفی می کند. همانطور که رسانه‌های آمریکایی تأثیرات رژیم تحریم‌ها بر مردم عادی عراق را نادیده گرفتند، امروز نیز هنگام تحلیل موفقیت تحریم‌ها، وضعیت اسفبار مردم عادی روسیه را در نظر نمی‌گیرند. یک 26 اکتبرth مقاله در شیکاگو تریبون اشاره کرد که تحریم ها در انقباض 3.7 درصدی اقتصاد روسیه در سال 2015 دخیل هستند و انتظار می رود انقباض بیشتری در سال 2016 وجود داشته باشد، اما نویسنده نتوانسته است سختی های احتمالی را برای مردم روسیه در نظر بگیرد، گویی که اقتصادها به نحوی تنها بر درآمدهای دولت تأثیر می گذارند و نه بر زندگی مردم.

در حالی که رژیم تحریم‌های کنونی ممکن است مردم ایالات متحده را به عنوان یک سیاست توجیه‌پذیر، معتدل و غیرخشونت آمیز مورد حمله قرار دهد، اما سؤالات زیادی را مطرح می‌کند، از همه مهمتر: چه کسی این حق را به ایالات متحده می‌دهد؟ البته این سوال حرام است. حق ایالات متحده برای اعمال تحریم ها علیه روسیه و تحت فشار قرار دادن کشورهای اروپایی برای مشارکت به همان اندازه مقدس است که حق ایالات متحده برای ایجاد پایگاه های نظامی در کشورهای در امتداد مرز روسیه. آیا کسی در رسانه ها این سوال را مطرح می کند؟ ظاهراً به اندازه حق ایالات متحده برای شرکت در اقدام نظامی در سوریه، افغانستان، عراق و هر جای دیگری که بخواهد مقدس است. بنابراین، اگر روسیه به دلیل اقدامات خود در اروپا مستحق تحریم است، آیا ایالات متحده نیز به دلیل ساخت این پایگاه ها و شرکت در تمرینات نظامی ناتو در کشورهای هم مرز با روسیه مستحق تحریم نیست؟ چرا اقدامات نظامی روسیه در سوریه با اقدامات نظامی آمریکا در سوریه و سایر نقاط منطقه متفاوت است؟ چه کسی آنجا بود تا ایالات متحده را به دلیل نقشش در بمباران وحشتناک بیمارستان MSF در افغانستان و بمباران بیمارستان ها در یمن تحریم کند؟ هنگامی که هواپیماهای بدون سرنشین آن یک جشن عروسی یا کاروان غیرنظامی را بمباران می کنند، یا زمانی که ترورهای هدفمند، غیرنظامیان بی گناه را می کشند، چه کسی آمریکا را تحریم می کند؟ یا زمانی که حملات هوایی ایالات متحده باعث کشته شدن غیرنظامیان می شود، همانطور که چند روز پیش در قندوز، افغانستان اتفاق افتاد؟

مردم ایالات متحده می توانند چیزهای مهمی را از همتایان روسی ما بیاموزند - یعنی روس های معمولی که حداقل به اندازه ما با جنگ مخالف هستند. به نظر می رسد آنها استاندارد دوگانه ای را که در رسانه های جمعی کار می کند و خطری که در پی دارد را درک می کنند. اما تا زمانی که آن را نبینیم و شروع به پرسیدن سوالات دشوار نکنیم، در خطر فریب خوردن هستیم، نه از ولادیمیر پوتین، بلکه از دولت خودمان.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی