مصاحبه ای با آلیس اسلاتر

توسط تونی رابینسون ، ژوئیه 28 ، 2019

از Pressenza

در ژوئن 6th ، ما در Pressenza آخرین فیلم مستند خود را به نمایش گذاشتیم ، "آغاز پایان سلاح های هسته ای". برای این فیلم ، ما با 14 نفر متخصص در زمینه های آنها مصاحبه کردیم که توانستند اطلاعاتی در مورد تاریخچه موضوع ، فرآیندی که منجر به معاهده منع سلاح های هسته ای شد ، و تلاش های فعلی برای انگ زدن آنها و تبدیل آنها ممنوعیت حذف. به عنوان بخشی از تعهد ما برای در دسترس قرار دادن این اطلاعات برای کل جهان ، ما نسخه های کامل آن مصاحبه ها را به همراه متن آنها منتشر می کنیم ، به این امید که این اطلاعات برای سازندگان فیلم های مستند ، فعالان و مورخان آینده مفید باشد. دوست دارند شاهد قدرتمندی را که در مصاحبه های ما ثبت شده است بشنویم.

این مصاحبه با آلیس اسلاتر ، مشاور بنیاد صلح عصر هسته ای ، در وی انجام شده است خانه در نیویورک ، در تاریخ 560th سپتامبر ، 315.

در این مصاحبه 44 دقیقه ای ، از آلیس درباره روزهای اولیه وی به عنوان یک فعال ، کار و تأثیر Abolition 2000 ، NPT ، پیمان منع سلاح های هسته ای سؤال می کنیم ، World Beyond War, آنچه مردم می توانند برای از بین بردن سلاح های هسته ای و انگیزه او انجام دهند.

سؤالات: تونی رابینسون ، فیلمبردار: vlvaro Orús.

رونوشت

سلام. من آلیس اسلاتر هستم. من اینجا در شکم وحش در شهر نیویورک ، در منهتن زندگی می کنم.

در مورد روزهای اولیه خود به عنوان یک فعال ضد هسته ای با ما بگویید

من از زمان 1987 یک فعال ضد هسته ای بوده ام ، اما من به عنوان یک زن خانه دار در ماساپیکا با دو نوزاد خود ، به عنوان یک فعال در 1968 شروع کردم و من تلویزیون را تماشا می کردم و فیلم قدیمی خبری هو هو مین را می دیدم. به وودرو ویلسون در 1919 ، پس از جنگ جهانی اول ، از ما التماس کرد که به او کمک کنیم تا فرانسوی ها را از ویتنام بیرون ببرد ، و ما او را رد کردیم ، و شوروی ها بیش از خوشحال شدن به کمک کردن بودند و به همین ترتیب او کمونیست شد.

آنها نشان دادند که او حتی قانون اساسی خود را از قانون ما الگوبرداری کرده است ، و این زمانی است که خبر به شما خبر واقعی می دهد. و همان شب بچه های دانشگاه کلمبیا در منهتن شورش می کردند. آنها رئیس جمهور را در دفتر وی حبس کرده بودند. آنها نمی خواستند وارد این جنگ وحشتناک ویتنام شوند و من وحشت کردم.

فکر کردم مثل آخر دنیا ، در آمریکا ، در نیویورک و شهر من است. این بچه ها بالا می روند ، بهتر است کاری انجام دهم. من تازه 30 ساله شده بودم و آنها می گفتند به کسی بالای 30 سال اعتماد نکنید. این شعار آنها بود و من آن هفته به یک باشگاه دموکرات رفتم و من هم پیوستم. آنها در حال بحث و جدال بین هاوکس و کبوترها بودند ، و من به کبوتران پیوستم و من در کارزار اوژن مک کارتی برای به چالش کشیدن جنگ در حزب دموکرات فعال شدم و هرگز متوقف نشدم این بود و ما وقتی مک کارتی باخت ، ما تمام حزب دموکرات را در اختیار گرفتیم. چهار سال طول کشید. ما جورج مک گاورن را نامزد کردیم و سپس رسانه ها ما را کشتند. آنها یک کلمه صادقانه درباره مک گاورن ننوشتند. آنها در مورد جنگ ، فقر یا حقوق شهروندی ، حقوق زنان صحبت نکردند. همه چیز در مورد کاندیدای معاون رئیس جمهور مک گاورن بود که 20 سال قبل به دلیل افسردگی جنون در بیمارستان بستری شده بود. مثل OJ ، مونیکا بود. دقیقاً مثل این آشغال ها بود و او خیلی بد از دست داد.

و جالب است زیرا فقط در این ماه دموکرات ها گفتند که آنها از شر ابر نمایندگان خلاص خواهند شد. خوب آنها پس از نامزدی مک گاورن فوق العاده نمایندگان را وارد کار کردند ، زیرا آنها بسیار شوکه شده بودند به طوری که مردم عادی خانه به خانه می رفتند - و ما اینترنت نداشتیم ، زنگ در را زدیم و با مردم صحبت کردیم - توانستند تصرف کنند کل حزب دموکرات و معرفی یک نامزد ضد جنگ.

بنابراین این احساس به من دست داد که ، حتی اگر در این جنگ ها پیروز نشدم ، دموکراسی می تواند مثر باشد. منظورم این است که این احتمال برای ما وجود دارد.

و بنابراین چگونه من یک فعال ضد هسته ای شدم؟

در ماساپکوآ من یک خانه دار بودم. زنان آن موقع سر کار نمی رفتند. در کتاب خودنویس دبیرستان ، وقتی آنها گفتند آرزوی زندگی شماست ، من "کارهای خانه" را نوشتم. این همان چیزی است که ما در آن سال ها باور داشتیم. و من فکر می کنم هنوز که هنوزم می خواهم به پسران بگویم اسباب بازی های خود را کنار بگذارند و آشفتگی که مرتکب شده اند ، کارهای جهانی خانه را انجام می دهم.

بنابراین به دانشکده حقوق رفتم و این یک چالش کامل بود و من در دادرسی تمام وقت مشغول به کار بودم. من از همه کارهای خوبم که در تمام آن سالها انجام داده ام خارج بودم و می بینم که در مجله حقوقی یک ناهار برای وکلای اتحاد برای کنترل سلاح های هسته ای وجود دارد و گفتم: "خوب ، این جالب است."

بنابراین به ناهار می روم و نایب رئیس بخش نیویورک را جمع می کنم. من با مک نامارا و کولبی روی تخته می روم. استنلی رزور ، او وزیر دفاع نیکسون بود و وقتی سرانجام معاهده منع آزمایش جامع را تصویب کردیم ، او آمد و گفت: "حالا شما خوشحال هستید ، آلیس؟" چون من خیلی گنگ بودم!

به هر حال ، در آنجا من با اتحاد حقوقدانان بودم و اتحاد جماهیر شوروی تحت نظر گورباچف ​​آزمایش هسته ای را متوقف کرده بود. آنها در قزاقستان راهپیمایی داشتند که توسط این شاعر قزاقستانی اولژاس سلیمانوف رهبری می شد ، زیرا مردم در اتحاد جماهیر شوروی در قزاقستان بسیار ناراحت بودند. آنها در جامعه خود بسیار سرطان و نقص مادرزادی و زباله داشتند. آنها راهپیمایی کردند و آزمایش هسته ای را متوقف کردند.

گورباچف ​​گفت: "باشه ، ما دیگر نمی خواهیم این کار را انجام دهیم."

و در آن زمان زیر زمین بود ، زیرا کندی می خواست آزمایش هسته ای را پایان دهد و آنها اجازه نمی دهند. بنابراین آنها فقط آزمایش را در جو به پایان رساندند ، اما زیر زمین رفت و ما بعد از اینکه در زمین مقدس Western Shoshone در نوادا به زیر زمین رفت ، هزار آزمایش انجام دادیم و آب در آن نشت و مسمومیت داشت. منظورم این است که انجام کار خوبی نبود.

بنابراین به کنگره رفتیم و گفتیم ، "گوش کن. روسیه ، "- وکلای ما اتحاد ، ما در آنجا ارتباط داشتیم -" روسیه متوقف شد "، (شما بعد از اتحاد جماهیر شوروی می دانید). "ما باید متوقف شویم."

آنها گفتند: "اوه ، شما نمی توانید به روسها اعتماد کنید."

بنابراین بیل دو ویند - که بنیانگذار وکلای اتحاد برای کنترل تسلیحات هسته ای بود ، رئیس اتحادیه وکلا در شهر نیویورک بود ، و بخشی از هلندی دی ویند بود که نیمی از هادسون را داشت ، می دانید مهاجران اولیه ، واقعی پیر - ما آمریکایی - هشت میلیون دلار از دوستانش جمع کردیم ، تیمی از زلزله شناسان را جمع کردیم و ما به اتحاد جماهیر شوروی رفتیم - یک هیئت - و ما با انجمن وکلائی اتحاد جماهیر شوروی و دولت اتحاد جماهیر شوروی ملاقات کردیم و آنها موافقت کردند که اجازه دهند لرزه نگاران آمریکایی ما ما باید در اطراف سایت آزمون قزاقستان قرار بگیریم ، تا بتوانیم تأیید کنیم که آیا آنها تقلب می کنند ، ما به کنگره برگشتیم و گفتیم ، "خوب ، شما لازم نیست به روس ها اعتماد کنید. ما زلزله شناسانی داریم که به آنجا می روند. "

و کنگره موافقت کرد آزمایش هسته ای را متوقف کند. این مثل یک پیروزی شگفت انگیز بود. اما مانند هر پیروزی ، این هزینه با توقف و توقف 15 ماهه همراه بود و به شرطی که ایمنی و قابلیت اطمینان زرادخانه و هزینه و منافع آن فراهم شود ، آنها می توانند پس از این مهلت قانونی ، 15 آزمایش هسته ای دیگر نیز داشته باشند.

و ما گفتیم که ما باید 15 آزمایش هسته ای را متوقف کنیم ، زیرا این امر با اتحاد جماهیر شوروی بد است که اجازه می دهد لرزه شناسان ما را وارد کند و من در یک جلسه بودم - این گروه اکنون اتحاد پاسخگویی هسته ای نامیده می شود - اما آن زمان بود شبکه تولید نظامی و همه سایتهای ایالات متحده مانند اوک ریج ، لیورمور ، لوس آلاموس بودند که بمب را می ساختند و من بعد از دیدار شوروی قانون را ترک کردم. یک اقتصاددان از من س ifال کرد که آیا می توانم به آنها در راه اندازی اکونومیست در برابر مسابقه اسلحه کمک کنم؟ بنابراین مدیر اجرایی شدم. من 15 برنده جایزه نوبل و گالبرایت داشتم و برای انجام یک پروژه تبدیل مانند ساخت اقتصادی در تأسیسات تسلیحات هسته ای به این شبکه پیوستیم و بودجه زیادی از مک آرتور و پلوشارز دریافت کردم - آنها این را دوست دارند - و من به جلسه اول می روم و ما جلسه ای برگزار می کنیم و می گوییم اکنون باید 15 آزمایش ایمنی را متوقف کنیم و داریل کیمبال ، که در آن زمان رئیس پزشکان برای مسئولیت اجتماعی بود ، گفت: "اوه ، هیچ آلیس. این معامله است. آنها قرار است 15 آزمایش ایمنی را انجام دهند. "

و من گفتم که من با این معامله موافق نیستم و استیو شوارتز که بعدا سردبیر مجله Bulletin of Atomic Scientists شد ، اما در آن زمان با Greenpeace بود ، گفت: "چرا ما یک تبلیغ تمام صفحه در The نیویورک تایمز با بیل کلینتون و ساکسیفون خود گفت: "آن را بیل نکن". همه آنها او را با یک انفجار هسته ای نشان می دادند که از داخل ساکس او خارج می شود. بنابراین من به نیویورک برگشتم ، و با اقتصاددانان هستم ، و فضای اداری رایگان دارم - من به این بچه ها میلیونرهای کمونیست می گفتم ، آنها بسیار چپ بودند اما پول زیادی داشتند و به من رایگان می دادند فضای اداری ، و من وارد دفتر کار جک شدم ، من گفتم ، "جک ، ما مهلت قانونی گرفتیم اما کلینتون 15 آزمایش ایمنی دیگر انجام می دهد ، و ما باید آن را متوقف کنیم."

و او می گوید: "چه کاری باید بکنیم؟"

من گفتم ، "ما در نیویورک تایمز به یک تبلیغ کامل صفحه نیاز داریم."

او گفت ، "چقدر است؟"

گفتم ، "75,000 $".

او گفت ، "چه کسی می خواهد هزینه آن را بپردازد؟"

گفتم: "تو و موری و باب."

او می گوید ، "خوب ، آنها را صدا کنید. اگر آنها خوب بگویند ، من 25 قرار می دهم. "

و در عرض ده دقیقه آن را بالا می برم و ما پوستر را در اختیار داریم. می توانید ببینید ، "Don't Blow It Bill" و روی تی شرت ها ، لیوان ها و پد های ماوس قرار گرفت. این در هر نوع تجارت بود و آنها هرگز 15 آزمایش اضافی را انجام ندادند. جلویش را گرفتیم تموم شد

و پس از آن البته وقتی کلینتون پیمان جامع تست ممنوعیت را امضا کرد ، که یک کمپین عظیم بود ، آنها این ضربه را در آنجا قرار دادند که وی مبلغ 6 میلیارد دلار به آزمایشگاه های زیر بحرانی و آزمایش های آزمایشگاهی می داد ، و آنها واقعاً متوقف نشدند. ، میدونی.

وی گفت آزمایش های زیر بحرانی تست نیستند زیرا پلوتونیوم را با مواد شیمیایی منفجر می کنند و مانند 30 مانند آنها در سایت نوادا عمل می کنند اما چون واکنش زنجیره ای ندارد ، گفت: این آزمایش نیست. مانند "من استنشاق نکردم" ، "من رابطه جنسی نداشتم" و "من آزمایش نمی کنم".

در نتیجه ، هند آزمایش کرد ، زیرا آنها گفتند ما نمی توانیم پیمان جامع آزمایش ممنوعیت برقرار کنیم ، مگر اینکه مانع از معیارهای مهم و آزمایش های آزمایشگاهی شویم ، زیرا آنها بی سر و صدا بمب خود را در زیرزمین داشتند ، اما آنها نبودند. به ما بستگی دارد ، و آنها نمی خواستند پشت سر بگذارند.

و ما به هر حال به دلیل اعتراض آنها این کار را کردیم ، حتی اگر شما به کمیته خلع سلاح در ژنو احتیاج به رضایت یکجانبه دارید ، آنها آن را از کمیته خارج کردند و به سازمان ملل آوردند. CTBT ، آن را برای امضا باز كرد و هند گفت: "اگر شما آن را تغییر ندهید ، ما آن را امضا نمی كنیم."

شش ماه بعد ، آنها آزمایش کردند ، پس از آن پاکستان ، پس از آن استعمار متکبر ، غربی ، سفید است ...

در حقیقت ، من یک داستان شخصی برای شما تعریف می کنم. ما یک مهمانی در کمیته غیر دولتی خلع سلاح ، NGO برای استقبال از ریچارد باتلر ، سفیر استرالیا داشتیم که به دلیل اعتراض هندوستان آن را از کمیته بیرون کشید و آن را به سازمان ملل آورد ، و من ایستاده ام و با او و همه صحبت می کنم با نوشیدن چند نوشیدنی ، من گفتم ، "در مورد هند چه می خواهی بکنی؟"

او می گوید ، "من تازه از واشنگتن برگشتم و با سندی برگر بودم." شخص امنیتی کلینتون. "ما می خواهیم هند را پیچ کنیم. ما می خواهیم هند را پیچ کنیم. "

او دوبار این حرف را گفت ، و من گفتم: "منظورت چیست؟" منظور من هند نیست ...

و او یک گونه مرا می بوسد و گونه دیگر مرا می بوسد. می دانید ، من یک پسر قد بلند ، خوش قیافه و من عقب نشینی می کنم و فکر می کنم ، اگر من یک پسر بودم ، او هرگز اینگونه مانع من نمی شد. او مرا از بحث و جدال با من باز داشت اما این ذهنیت بود. هنوز ذهنیت است. آن نگرش استعماری ، مغرورانه و غربی است که همه چیز را سر جای خود نگه می دارد.

در مورد ایجاد Abolition 2000 با ما بگویید

این فوق العاده بود همه ما در سال 1995 به NPT آمدیم. معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای در سال 1970 مورد مذاکره قرار گرفت و پنج کشور ایالات متحده آمریکا ، روسیه ، چین ، انگلیس و فرانسه قول دادند که اگر بقیه کشورهای جهان از سلاح های هسته ای خود دست بردارند. آنها را دریافت کنید ، و همه این معاهده را امضا کردند ، به جز هند ، پاکستان و اسرائیل ، و آنها رفتند و بمب های خود را گرفتند ، اما این معامله با این معامله فاوست داشت که اگر شما این پیمان را امضا کنید ما کلیدهای بمب را به شما می دهیم کارخانه ، زیرا ما به آنها اصطلاحاً "انرژی هسته ای صلح آمیز" دادیم.

و این همان چیزی است که در کره شمالی اتفاق افتاد ، آنها انرژی هسته ای صلح آمیز خود را بدست آوردند. آنها بیرون رفته اند ، بمبی درست کرده اند. ما نگران بودیم که ایران این کار را انجام دهد زیرا آنها به هر حال اورانیوم خود را غنی می کنند.

بنابراین این پیمان منقضی می شود و همه ما به سازمان ملل می آییم و این اولین بار است که در سازمان ملل متحد شرکت می کنم. من چیزی درمورد سازمان ملل نمی دانم ، من در حال ملاقات با مردم از سراسر جهان و بسیاری از بنیانگذاران لغو قانون 2000 هستم. و یک شخص بسیار باتجربه از اتحادیه دانشمندان نگران وجود دارد ، جاناتان دین ، سفیر سابق و همه ما جلسه داشتیم ، NGO ها. منظور من این است که آنها به ما NGO ها ، سازمان های غیردولتی می گویند ، این عنوان ماست. شما می دانید که ما سازمانی نیستیم که "غیر" هستیم.

بنابراین در اینجا ما با جاناتان دین هستیم و او می گوید ، "شما می دانید ، ما سازمان های غیردولتی باید بیانیه ای را تهیه کنیم."

و ما گفتیم ، "آره ،"

او می گوید: "من پیش نویس دارم." و او آن را واگذار می کند Uber Alles ایالات متحده، این کنترل تسلیحات برای همیشه است. درخواست لغو نشد و ما گفتیم ، "نه ، ما نمی توانیم این را امضا کنیم."

و ما جمع شدیم و بیانیه خودمان را تهیه کردیم ، حدود ده نفر از ما ، ژاکی کاباسو ، دیوید کریگر ، خودم ، آلی وایر.

همه ما قدیمی ها بودیم و آن زمان حتی اینترنت هم نداشتیم. ما آن را فکس کردیم و در پایان جلسه چهار هفته ای ششصد سازمان امضا کرده بودند و در بیانیه ما خواستار معاهده ای برای از بین بردن سلاح های هسته ای تا سال 2000 شدیم. ما پیوند ناگسستنی بین سلاح های هسته ای و انرژی هسته ای را تأیید می کنیم ، و خواستار حذف تدریجی انرژی هسته ای و ایجاد آژانس بین المللی انرژی های تجدیدپذیر شد.

و سپس سازماندهی کردیم. من یک سازمان غیرانتفاعی داشتم ، اقتصاددان را ترک کردم. من GRACE ، مرکز اقدام جهانی منابع جهانی برای محیط زیست را داشتم. بنابراین دیوید کریگر اولین دبیرخانه بنیاد صلح در عصر هسته ای بود و سپس در GRACE به من منتقل شد. ما آن را حدود پنج سال نگه داشتیم. فکر نمی کنم دیوید پنج سال زمان داشته باشد ، اما مثل یک دوره XNUMX ساله بود. سپس ما آن را منتقل کردیم ، می دانید ، ما سعی می کنیم ، ما نمی خواهیم آن را درست کنیم ...

و هنگامی که من در GRACE بودم ، آژانس انرژی پایدار را از طریق آن دریافت کردیم. ما بخشی از…

ما به کمیسیون توسعه پایدار پیوستیم ، و در سال 188 با 2006 پاورقی لابی کردیم و این گزارش زیبا را تولید کردیم ، که گفت ، اکنون انرژی پایدار امکان پذیر است ، و هنوز هم درست است و من فکر می کنم که آن گزارش را دوباره منتشر کنم ، زیرا واقعاً اینطور نیست منسوخ شده و من فکر می کنم ما باید در مورد محیط زیست و آب و هوا و انرژی پایدار همراه با سلاح هسته ای صحبت کنیم ، زیرا در این نقطه بحران قرار داریم. ما می توانیم کل سیاره خود را یا با سلاح هسته ای یا با فاجعه های فاجعه بار آب و هوایی نابود کنیم. بنابراین من اکنون در گروه های مختلفی که سعی در گردآوری پیام دارند بسیار درگیر شده ام.

سهم مثبت Abolition 2000 چه بوده است؟

مهمترین نکته این بود که ما یک کنوانسیون سلاح هسته ای را با وکلا ، دانشمندان و فعالان و سیاست گذاران تهیه کردیم و به یک سند رسمی سازمان ملل تبدیل شد و یک پیمان داشت. در اینجا آنچه شما بچه ها باید امضا کنید

البته ، می توان مذاکره کرد اما حداقل ما الگویی را برای دیدن مردم ارائه می دهیم. آن را به سراسر جهان رفت. و دستیابی به انرژی پایدار در غیر این صورت ...

منظور من این دو هدف ما بود. اکنون آنچه در سال 1998 اتفاق افتاد. همه به خوبی گفتند ، "لغو 2000". ما گفتیم که باید تا سال 2000 معاهده داشته باشیم. در سال 95 ، شما در مورد نام خود چه می کنید؟ بنابراین من گفتم بیایید 2000 سازمان بگیریم و ما خواهیم گفت که ما 2000 هستیم ، بنابراین نام را حفظ کردیم. بنابراین فکر می کنم عالی بود. شبکه می شود. در بسیاری از کشورها بود. بسیار غیر سلسله مراتبی بود. دبیرخانه از من به استیو استپلز در کانادا رفت ، و سپس به پکس کریستی در پنسیلوانیا ، دیوید رابینسون - او در آنجا نیست - و سپس سوسی آن را گرفت ، و اکنون با IPB است. اما در این میان ، تمرکز Abolition 2000 بسیار NPT محور بود و اکنون این کمپین جدید ICAN بزرگ شد زیرا آنها هرگز به وعده های خود احترام نگذاشتند.

حتی اوباما کلینتون پیمان منع جامع آزمایش را زیر پا گذاشت: این توافقنامه جامع نبود ، آزمایشات را ممنوع نکرد. اوباما به دلیل معامله کمی که انجام داد در جایی که 1500 اسلحه را از بین برد ، یک تریلیون دلار برای ده سال آینده برای دو کارخانه تولید بمب در کانزاس و اوک ریج و هواپیما ، زیردریایی ، موشک ، بمب وعده داد. بنابراین جنبش فوق العاده ای پیدا کرده است ، جنگ آوران هسته ای در آنجا حضور دارند و دیوانه کننده هستند. نمی توانید از آنها استفاده کنید. ما فقط دو بار از آنها استفاده کردیم.

نقص عمده NPT چیست؟

خوب یک روزنه وجود دارد زیرا نوید نمی دهد. سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی [معاهدات] می گویند ممنوع است ، غیرقانونی است ، غیرقانونی است ، نمی توانید آنها را داشته باشید ، نمی توانید آنها را به اشتراک بگذارید ، نمی توانید از آنها استفاده کنید. NPT فقط گفت ، ما پنج کشور ، تلاش های خیرخواهانه - این زبان - برای خلع سلاح هسته ای است. خوب ، من در یک گروه وکلا دیگر بودم ، کمیته وکلای سیاست هسته ای که کشورهای سلاح هسته ای را به چالش می کشید. ما پرونده ای را به دادگاه جهانی آوردیم و دادگاه جهانی ما را ناامید کرد زیرا آنها روزنه را در آنجا گذاشتند. آنها گفتند ، سلاح های هسته ای به طور کلی غیرقانونی هستند - مثل اینکه به طور کلی حامله باشید - و سپس آنها گفتند ، "ما نمی توانیم بگوییم که آیا آنها غیرقانونی هستند در مورد بقای یک کشور در معرض خطر است."

بنابراین آنها اجازه بازدارندگی را دادند ، و این زمانی بود که ایده معاهده ممنوعیت مطرح شد. "گوش کن. آنها قانونی نیستند و ما باید سندی داشته باشیم که می گوید آنها دقیقاً مانند مواد شیمیایی و بیولوژیکی ممنوع هستند. "

ما از صلیب سرخ بین المللی کمک زیادی کردیم که مکالمه را تغییر داد زیرا بسیار سرحال بود. این بازدارندگی و استراتژی نظامی بود. خوب آنها آنها را به سطح انسانی عواقب فاجعه بار استفاده از هر سلاح هسته ای برگرداندند. بنابراین آنها به مردم یادآوری کردند که این سلاح ها در مورد چیست. ما به نوعی فراموش کردیم که جنگ سرد به پایان رسیده است.

این چیز دیگری است! فکر کردم سرما تمام شده ، خوبی من ، میدونی مشکل چیه؟ باورم نمی شد چقدر ریشه دوانده اند. آن برنامه مباشرت کلینتون پس از سقوط دیوار رخ داد.

و سپس آنها گروهی قدیمی بودند که احساس بسیار بدی داشتند زیرا آنها دادگاه جهانی را وارد آن کرده بودند. من در آن هیئت کمیته وکلای دادگستری بودم ، استعفا دادم زیرا آمدم تا یک استدلال قانونی مطرح کنم. آنها از معاهده منع حمایت نمی كردند ، زیرا آنها در كارهایی كه در دادگاه جهانی انجام داده بودند بسیار سرمایه گذاری كرده بودند ، به همین دلیل سعی در استدلال كردند: "خوب ، آنها قبلاً غیرقانونی بوده اند و برای گفتن آنها نیازی به معاهده ای نداریم. ممنوع

و فکر کردم استراتژی مناسبی برای تغییر گفتگو نیست و من اخراج شدم. "شما نمی دانید در مورد چه چیزی صحبت می کنید. من هرگز چیزی احمقانه نشنیده ام. "

بنابراین من کمیته وکلا در مورد سیاست هسته ای را کنار گذاشتم زیرا این مسخره بود.

NPT به دلیل شرایط تسلیحات هسته ای 5 دارای نقص است.

درست. مثل این است که شورای امنیت آسیب دیده است. این پنج کشور در شورای امنیت سازمان ملل متحد است. می دانید ، اینها پیروز جنگ جهانی دوم هستند و همه چیز در حال تغییر است. آنچه تغییر کرد ، که من آن را دوست دارم ، این است که پیمان منع از طریق مجمع عمومی مورد مذاکره قرار گرفت. ما شورای امنیت را دور زدیم ، پنج وتو را دور زدیم و یک رأی داشتیم و 122 کشور رأی دادند.

اکنون بسیاری از سلاح های هسته ای کشورها را تحریم کردند. آنها این کار را کردند ، آن را تحریم کردند و چتر هسته ای که اتحاد ناتو است و سه کشور آسیا: استرالیا ، کره جنوبی و ژاپن تحت بازدارندگی هسته ای ایالات متحده هستند.

بنابراین آنها از ما پشتیبانی کردند که واقعاً غیرمعمول بود و هرگز گزارشی که من فکر می کنم منادی است ، نیامدند ، وقتی که آنها برای اولین بار در مجمع عمومی رای دادند که آیا باید مذاکره شود ، کره شمالی رأی مثبت داد. هیچ کس حتی آن را گزارش نکرده است. من فکر کردم که این قابل توجه است ، آنها سیگنال می فرستادند که می خواهند بمب را ممنوع کنند. بعداً آنها کشیدند ... ترامپ انتخاب شد ، همه چیز دیوانه شد.

در کنفرانس 2015 NPT آفریقای جنوبی بیانیه بسیار مهمی را بیان کرد

پیمان منع آغاز شده بود. ما این جلسه را در اسلو برگزار کردیم و سپس جلسه دیگری در مکزیک و سپس آفریقای جنوبی آن سخنرانی را در NPT انجام دادیم ، جایی که آنها گفتند این مانند آپارتاید هسته ای است. ما نمی توانیم مدام به این جلسه بازگردیم ، جایی که هیچ کس به قول های خود در مورد خلع سلاح هسته ای وفا نمی کند و کشورهای سلاح هسته ای بقیه جهان را به بمب های هسته ای خود گروگان می گیرند.

و این حرکت فوق العاده ای برای ورود به جلسه اتریش بود ، جایی که ما نیز بیانیه ای از پاپ فرانسیس گرفتیم. منظور من این است که گفتگو واقعاً تغییر پیدا کرد ، واتیکان در طی مذاکرات به آن رأی داد و اظهارات خوبی ارائه داد ، و پاپ تا آن زمان همیشه از سیاست بازدارندگی ایالات متحده پشتیبانی می کرد ، و آنها گفتند که بازدارندگی اشکالی ندارد ، داشتن همه چیز درست است اگر از آنها برای دفاع از خود استفاده می کنید ، وقتی بقای شما در خطر است ، سلاح های هسته ای استفاده می کنید. این استثنائی بود که دادگاه جهانی ایجاد کرد. بنابراین اکنون تمام شده است.

بنابراین اکنون یک مکالمه کاملاً جدید در حال وقوع است و ما نوزده کشور را داریم که آن را تصویب کرده اند ، و هفتاد یا حدوداً آن را امضا کرده اند ، و ما نیاز به 50 داریم تا تصویب کنیم تا تصویب شود.

نکته دیگر جالب است ، وقتی می گویید ، "ما منتظر هند و پاکستان هستیم". ما منتظر هند و پاکستان نیستیم. مانند هند ما CTBT را از کمیته خلع سلاح خارج کردیم حتی اگر آنها آن را وتو کردند. اکنون ما در تلاش هستیم که همین کار را برای پاکستان انجام دهیم.

آنها می خواهند که این پیمان برای مقاصد اسلحه مواد شکسته شده را قطع کند ، و پاکستان می گوید: "اگر شما نمی خواهید این کار را برای همه کارها انجام دهید ، ما از مسابقه پلوتونیوم کنار نخواهیم ماند."

و اکنون آنها به فکر غلبه بر پاکستان هستند ، اما چین و روسیه در سال 2008 و در سال 2015 معاهده ای را برای ممنوعیت سلاح در فضا پیشنهاد داده اند و آمریکا آن را در کمیته خلع سلاح وتو می کند. بحثی نیست ما حتی اجازه بحث در مورد آن را نمی دهیم. هیچ کس به دلیل اعتراض ما به سازمان ملل متحد پیمان نمی آورد. ما تنها کشوری هستیم که آن را احساس می کنیم.

و من فکر می کنم ، با نگاه به جلو اکنون ، چگونه واقعاً به خلع سلاح هسته ای خواهیم رسید؟ اگر نتوانیم روابط ایالات متحده و روسیه را التیام بخشیم و واقعیت را در مورد آن بگوییم ، ما محکوم به نابودی هستیم زیرا تقریباً 15,000 سلاح هسته ای در این کره خاکی وجود دارد و 14,000 سلاح در ایالات متحده و روسیه است. منظور من این است که همه کشورهای دیگر هزار هزار نفر بین خود دارند: این چین ، انگلیس ، فرانسه ، اسرائیل ، هند ، پاکستان ، کره شمالی است ، اما ما گوریل های بزرگ بلوار هستیم و من در حال بررسی این رابطه بوده ام. من متحیرم

اول از همه در سال 1917 وودرو ویلسون 30,000 سرباز را برای کمک به روسهای سفید علیه شورش دهقانی به سن پترزبورگ فرستاد. منظورم این است که ما در سال 1917 آنجا چه می کردیم؟ این مانند این است که سرمایه داری ترسیده است. شما می دانید که استالین وجود نداشت ، فقط دهقانانی بودند که سعی داشتند از شر تزار خلاص شوند.

به هر حال این اولین چیزی بود که دیدم برای من حیرت انگیز بود که با روسیه بسیار خصمانه بودیم و بعد از جنگ جهانی دوم وقتی ما و اتحاد جماهیر شوروی آلمان نازی را شکست دادیم و سازمان ملل را برای پایان دادن به آفت جنگ ایجاد کردیم. ، و بسیار ایده آلیستی بود. استالین به ترومن گفت: "بمب را به سازمان ملل متحد برگردان" ، زیرا ما تازه از آن استفاده کردیم ، هیروشیما ، ناگازاکی ، و این فناوری بسیار ترسناکی بود. ترومن گفت: "نه".

بنابراین استالین بمب خودش را گرفت. او قرار نبود عقب بماند ، و سپس وقتی دیوار خراب شد ، گورباچف ​​و ریگان با هم ملاقات کردند و گفتند بیایید همه سلاح های هسته ای خود را خلاص کنیم ، و ریگان گفت: "بله ، ایده خوب".

گورباچف ​​گفت: "اما جنگ ستارگان را انجام ندهید."

ما سندی داریم که امیدوارم در برخی موارد "چشم انداز 2020" را نشان دهید که فرماندهی فضایی ایالات متحده است ، برای محافظت از منافع و سرمایه گذاری های ایالات متحده ، بیانیه ماموریت خود را ، تسلط و کنترل منافع ایالات متحده در فضا دارد. منظورم این است که آنها بی شرمانند. اساساً بیانیه مأموریت از ایالات متحده می گوید. بنابراین گورباچف ​​گفت ، "بله ، اما جنگ ستارگان را انجام ندهید."

و ریگان گفت ، "من نمی توانم این را تسلیم كنم."

بنابراین گورباچف ​​گفت ، "خوب ، خلع سلاح هسته ای را فراموش کنید."

و سپس آنها وقتی آلمان دیوار فرو رفت ، نگران آلمان آلمان بودند و با آلمان غربی متحد شدند و بخشی از ناتو شدند زیرا روسیه در طول جنگ جهانی دوم میلیون نفر 29 را از دست داد و به یورش نازی ها درآمد.

باورم نمیشه منظورم این است که من یهودی هستم ، ما در مورد ما شش میلیون نفر صحبت می کنیم. چه هولناک! کی اسم بیست و نه میلیون نفر را شنیده است؟ منظورم این است ، ببینید چه اتفاقی افتاد ، ما 3,000 مورد را در نیویورک با مرکز تجارت جهانی از دست دادیم ، جنگ جهانی 7 را شروع کردیم.

به هر حال ریگان به گورباچف ​​گفت: "نگران نباشید. بگذارید آلمان شرقی با آلمان غربی متحد شود و به ناتو وارد شود و ما به شما قول می دهیم ناتو را یک اینچ به شرق گسترش نخواهیم داد. "

و جک ماتلاک که سفیر ریگان در روسیه است در تایمز مطلبی را نوشت و این را تکرار کرد. من فقط این را جبران نمی کنم. و اکنون ناتو تا مرز روسیه داریم!

بعد از اینکه به ویروس استاکس نت خود مباهات کردیم ، پوتین حتی قبل از آن نامه ای ارسال نکرد.

پوتین از کلینتون پرسید ، "بیایید دور هم جمع شویم و زرادخانه های خود را به هزار نفر برسانیم و همه را به میز بنشینیم تا برای خلع سلاح هسته ای مذاکره کنند ، اما موشک ها را وارد اروپا شرقی نشود."

زیرا آنها قبلاً در حال مذاکره با رومانی برای پایگاه موشکی بودند.

کلینتون گفت ، "من نمی توانم این قول را بدهم."

پس این پایان آن پیشنهاد بود ، و سپس پوتین از اوباما خواست تا برای معاهده فضای مجازی مذاکره کند. "بیایید جنگ سایبری نداشته باشیم" و گفتیم نه.

و اگر دقت کنید که اکنون آمریکا چه کارهایی انجام می دهد و قصد دارند علیه جنگ سایبری آماده شوند ، آنها در برابر زرادخانه هسته ای روسیه قرار می گیرند ، و اگر من بتوانم ، می خواهم آنچه را که پوتین در سخنرانی خود در اتحادیه گفت ، بخوانم. در ماه مارس.

ما او را اهریمنی می کنیم ، او را مسئول انتخاباتی می دانیم که مضحک است. منظورم این است که کالج انتخاباتی است. گور در انتخابات پیروز شد ، ما رالف نادر را که یک قدیس آمریکایی بود مقصر می دانیم. او به ما هوای پاک ، آب تمیز داد. سپس هیلاری در انتخابات پیروز شد و ما روسیه را سرزنش می کنیم به جای اینکه کالج انتخاباتی خود را که یکی از قدرت های سفیدپوست و مستضعف قدرت است و سعی در کنترل قدرت مردم را دارد ، اصلاح کند. درست مثل اینکه ما از بردگی خلاص شدیم و زنان رای آوردند ، ما نیز باید از کالج انتخاباتی خلاص شویم.

به هر حال در ماه مارس ، پوتین گفت ، "در سال 2000 ایالات متحده خروج خود از پیمان موشک ضد بالستیک را اعلام کرد." (بوش از آن خارج شد). "روسیه کاملا مخالف این بود. ما دیدیم که پیمان ABM اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده در سال 1972 به عنوان سنگ بنای سیستم بین المللی همراه با پیمان کاهش تسلیحات استراتژیک مشاهده شد ، پیمان ABM نه تنها فضای اعتماد ایجاد کرد بلکه مانع استفاده بی پروا از هر دو طرف از سلاح های هسته ای شد که ممکن است به خطر بیفتد. نوع بشر ما تمام تلاش خود را کردیم تا آمریکایی ها را از خروج از پیمان منصرف کنیم. همه بیهوده است. ایالات متحده در سال 2002 از این پیمان منصرف شد ، حتی پس از آن ما سعی کردیم گفتگوی سازنده ای را با آمریکایی ها توسعه دهیم. ما پیشنهاد کردیم که در این زمینه با هم همکاری کنیم تا نگرانی ها را کاهش دهیم و فضای اعتماد را حفظ کنیم. در یک برهه فکر کردم که سازش ممکن است ، اما قرار نبود. همه پیشنهادات ما ، کاملاً همه آنها رد شد و سپس گفتیم که برای حفاظت از امنیت خود باید سیستم اعتصاب مدرن خود را بهبود بخشیم. "

و آنها این کار را کردند و ما این را بهانه ای برای تقویت ارتش خود می کنیم ، در حالی که ما فرصت مناسبی را برای متوقف کردن مسابقه تسلیحاتی داشتیم. آنها هر بار این پیشنهاد را به ما دادند و هر بار ما آن را رد کردیم.

اهمیت پیمان منع چیست؟

اوه ، اکنون می توان گفت که آنها غیرقانونی هستند ، آنها غیرقانونی هستند. این یک نوع زبان تمایل به شستشو نیست. بنابراین می توانیم با قوت بیشتری صحبت کنیم. ایالات متحده هرگز پیمان مین گذاری را امضا نکرد ، اما ما دیگر آنها را نمی سازیم و از آنها استفاده نمی کنیم.

بنابراین ما می خواهیم بمب را انگ بزنیم ، و برخی از مبارزات خارق العاده ، منحصر به فرد کمپین واگذاری وجود دارد. ما در حال یادگیری از دوستان سوخت فسیلی هستیم که می گفتند شما نباید در سلاح های هسته ای سرمایه گذاری کنید و به ساختار شرکت ها حمله می کنید. و ما یک پروژه عالی داریم که از ICAN بیرون آمد ، Don Bank on the Bomb ، که در هلند ، Pax Christi در حال اتمام است ، و اینجا در نیویورک چنین تجربه فوق العاده ای داشتیم.

ما برای واگذاری به شورای شهر خود رفتیم. ما با رئیس امور مالی شورا صحبت کردیم ، و او گفت اگر بتوانیم ده عضو شورا را امضا کنیم ، نامه ای به دادگستری می نویسد - که تمام سرمایه گذاری های بازنشستگی شهر ، میلیاردها دلار را کنترل می کند. با او. بنابراین ما یک کمیته کوچک از ICAN داشتیم و این کار بزرگی نبود و ما فقط تماس های تلفنی را شروع کردیم و اکثریت را مثل 28 عضو شورای شهر گرفتیم که این نامه را امضا کنیم.

من به عضو شورای خودم تماس گرفتم و آنها به من گفتند که او در مرخصی پدری است. او اولین فرزند خود را داشت. بنابراین من نامه طولانی را برای او نوشتم و گفتم اگر تو این نامه را امضا می كنی چه هدیه شگفت انگیزی برای فرزندت است كه جهانی بدون هسته داشته باشد و او امضا كرد.

آسان بود واقعاً عالی بود که ما این کار را کردیم ...

و همچنین در کشورهای ناتو ، آنها قرار نیست در این امر ایستادگی کنند. آنها نخواهند ایستادند ، زیرا مردم حتی نمی دانند که ما در پنج کشور ناتو: ایتالیا ، بلژیک ، هلند ، آلمان و ترکیه سلاح هسته ای آمریکا داریم. و مردم حتی این را نمی دانند ، اما اکنون ما تظاهرات می گیریم ، افراد دستگیر می شوند ، عملیات شخم زدن ، همه این راهبه ها و کشیش ها و یسوعیان ، جنبش ضد جنگ ، و یک تظاهرات بزرگ از پایگاه آلمان ، و این تبلیغات شد و فکر می کنم این راهی دیگر برای برانگیختن علاقه مردم باشد ، زیرا از بین رفت. آنها به این فکر نمی کردند. می دانید که جنگ تمام شده بود و هیچ کس واقعاً نمی دانست که ما در حال زندگی با این چیزها هستیم که به یکدیگر اشاره می کنند و حتی این نیست که عمداً استفاده شود ، زیرا من شک دارم که کسی چنین کاری انجام دهد ، اما احتمال تصادفات. ما می توانیم موفق باشیم.

ما در زیر یک ستاره خوش شانس زندگی کرده ایم. داستانهای زیادی از دست رفته نزدیک وجود دارد و این سرهنگ پتروف از روسیه که چنین قهرمان بود. او در سیلوی موشک بود ، و چیزی را دید که نشان می داد آنها توسط ما مورد حمله قرار گرفته اند و او قرار بود همه بمب های خود را علیه نیویورک و بوستون و واشنگتن از بند باز کند و منتظر ماند و این یک اشکال کامپیوتر بود و او حتی بخاطر عمل نکردن به دستورات توبیخ شد

در آمریكا ، فقط حدود سه سال پیش ، پایگاه نیروی هوایی Minot وجود داشت ، در داكوتای شمالی ، ما هواپیمایی داشتیم كه دارای 6 موشك پر از سلاح هسته ای بود و به طور تصادفی به لوئیزیانا رفت. 36 ساعت غایب بود و آنها حتی نمی دانستند کجاست.

ما فقط خوش شانس هستیم ما در یک خیال زندگی می کنیم این مثل چیزهای پسرانه است. این وحشتناک است. ما باید متوقف شویم

مردم عادی چه کاری می توانند انجام دهند؟  World Beyond War.

من فکر می کنم ما باید مکالمه را گسترش دهیم ، به همین دلیل من در آن کار می کنم World Beyond War، زیرا این یک شبکه جدید شگفت انگیز است که سعی دارد پایان جنگ در کره زمین را ایده ای کند که زمان آن فرا رسیده است ، و آنها همچنین نه تنها هسته ای بلکه همه کارها یک کمپین واگذاری را انجام می دهند و آنها با Code Pink کار می کنند که فوق العاده است . آنها یک کمپین جدید واگذاری دارند که می توانید به آنها بپیوندید.

من سالها مدئه (بنیامین) را می شناسم. من او را در برزیل ملاقات کردم. من آنجا را ملاقات کردم و به کوبا رفتم ، زیرا او سپس این سفرها را به کوبا انجام می داد. او یک فعال افسانه است.

به هر حال World Beyond War is www.worldbeyondwar.org. پیوستن. ثبت نام.

کارهای زیادی وجود دارد که می توانید برای آن یا با آن انجام دهید. می توانید برای آن بنویسید ، یا در مورد آن صحبت کنید ، یا افراد بیشتری را ثبت نام کنید. من در سازمانی به نام پروژه گرسنگی در سال 1976 حضور داشتم و این نیز برای ایجاد پایان گرسنگی در کره زمین ایده ای بود که زمان آن فرا رسیده است ، و ما فقط افراد را ثبت نام می کردیم ، و واقعیت ها را بیان می کردیم. این چیزی است که World Beyond War افسانه ها در مورد جنگ: این اجتناب ناپذیر است ، هیچ راهی برای پایان دادن به آن وجود ندارد. و سپس راه حل ها.

و ما این کار را با گرسنگی انجام دادیم ، و گفتیم گرسنگی اجتناب ناپذیر نیست. غذای کافی وجود دارد ، جمعیت مشکلی ندارد زیرا افراد وقتی می دانند از آنها تغذیه می کنند به طور خودکار تعداد خانواده های خود را محدود می کنند. بنابراین ما همه این حقایق را داشتیم که فقط در سراسر جهان اعلام می کردیم. و اکنون ، ما به گرسنگی پایان نداده ایم ، اما این بخشی از اهداف توسعه هزاره است. این یک ایده قابل احترام است. وقتی گفتیم این مسخره است و می گویند می توانیم جنگ را خاتمه دهیم ، مردم می گویند ، "مسخره نباش. همیشه جنگ وجود خواهد داشت. "

خوب ، تمام هدف این است که همه راه حل ها ، امکانات و افسانه های مربوط به جنگ و چگونگی پایان دادن به آن را نشان دهیم. و بررسی روابط ایالات متحده و روسیه بخشی از آن است. ما باید شروع به گفتن حقیقت کنیم.

بنابراین ، آن وجود دارد ، و ICAN نیز وجود دارد ، زیرا آنها در تلاشند تا ماجرا را درباره پیمان منع به روش های مختلفی به دست آورند. بنابراین من حتماً این موضوع را بررسی می کنم www.icanw.org، کمپین بین المللی برای از بین بردن سلاح های هسته ای.

من سعی می کنم به نوعی انرژی محلی ، انرژی پایدار وارد شوم. من اکنون کارهای زیادی را انجام می دهم ، زیرا مضحک است که اجازه می دهیم این شرکت ها ما را با هسته و فسیل و زیست توده مسموم کنند. آنها وقتی ما انرژی کافی خورشید و باد و زمین گرمایی و آبی را داریم ، در حال سوختن غذا هستند. و کارایی!

بنابراین این همان چیزی است که من برای یک فعال توصیه می کنم.

چه می گویید به افرادی که از مقیاس مشکل غافل شده اند؟

خوب ، اول از همه به آنها بگویید تا مطمئن شوند که برای رأی دادن ثبت نام کرده اند. آنها نیازی به مراقبت از سلاح های هسته ای ندارند ، فقط مراقب شهروندی خود باشند! برای رأی دادن ثبت نام کنید و به افرادی که می خواهند بودجه نظامی را کاهش دهند و می خواهند محیط زیست را تمیز کنند رأی دهید. ما در نیویورک ، این Alexandria Cortes ، چنین انتخابات خارق العاده ای داشتیم. او در محله قدیمی من در برانکس زندگی کرد ، جایی که من بزرگ شدم. اینجا جایی است که او اکنون زندگی می کند و فقط این مشارکت خارق العاده را علیه سیاستمدار مستقر واقعی داشته است و این به دلیل رأی دادن مردم است. مردم اهمیت می دادند.

بنابراین من فکر می کنم ، به عنوان یک آمریکایی صحبت می کردیم ، ما باید Civics را به هر دانش آموز ارشد در دبیرستان الزام می کردیم و فقط باید برگه های برگه را داشته باشیم ، و به عنوان سالخوردگان به انتخابات می آیند و برگه های کاغذی را می شمارند ، و سپس برای رای دادن ثبت نام می کنند. بنابراین آنها می توانند حساب را بیاموزند ، و می توانند برای رأی دادن ثبت نام کنند و ما هرگز نگران رایانه ای نیستیم که رای ما را بدزدد.

این فقط وقتی می توانید برگه های رأی را بشمارید این چرند است. من فکر می کنم تابعیت واقعا مهم است و ما باید بررسی کنیم که چه نوع تابعیتی وجود دارد. من این سخنرانی خارق العاده توسط یک زن مسلمان را در کانادا شنیدم. که در World Beyond War، ما فقط یک کنفرانس کانادایی برگزار کردیم. ما باید در رابطه خود با کره زمین تجدید نظر کنیم.

و او در مورد استعمار صحبت می کرد که وقتی آنها تفتیش عقاید کردند کاملاً به اروپا بازمی گشت ، و من هرگز فکر نمی کردم که این عقب برگردد. من فکر کردم که ما این کار را در آمریکا آغاز کردیم ، اما آنها شروع کردند که مسلمانان و یهودیان را از اسپانیا بیرون انداختند. و آن زمان آنها این کار را می کردند و ما باید دوباره این فکر را بکنیم. ما باید با زمین ، مردم ارتباط برقرار کنیم و شروع به گفتن حقیقت در مورد همه چیز کنیم ، زیرا اگر در این مورد صادق نباشیم ، نمی توانیم آن را برطرف کنیم.

انگیزه شما چیست؟

خوب ، فکر می کنم در ابتدا گفتم. هنگامی که من برای اولین بار فعال شدم برنده شدم. منظورم این است که من کل حزب دموکرات را اسیر کردم! درست است که رسانه ها ما را شکست دادند. ما به کنگره رفتیم و پیروز شدیم. ما آنها را وادار کردیم که یک مهلت قانونی را انجام دهند ، اما ما همیشه برنده می شویم.

منظورم این است که مثل 10 قدم جلو ، یک قدم عقب است. بنابراین این چیزی است که مرا ادامه می دهد. اینطور نیست که من موفقیت هایی کسب نکرده ام ، اما موفقیت واقعی یک جهان بدون جنگ را نداشته ام. این فقط سلاح هسته ای نیست ، سلاح هسته ای نوک نیزه است.

ما باید از شر همه سلاح ها خلاص شویم.

وقتی این بچه ها علیه National Rifle [انجمن] راهپیمایی کردند بسیار دلگرم کننده بود. ما صد هزار نفر در نیویورک راهپیمایی می کردیم و همه آنها جوان بودند. سن من بسیار کم است. و آنها در حال ثبت نام افراد برای رای دادن به صورت آنلاین بودند. و این آخرین مقدماتی که در نیویورک برگزار کردیم ، دو برابر بیشتر از سال قبل در انتخابات مقدماتی رأی دادند.

الان به نوعی مثل دهه 60 است ، مردم در حال فعالیت هستند. آنها می دانند که مجبورند. این فقط خلاص شدن از شر سلاح های هسته ای نیست ، زیرا اگر ما از جنگ خلاص شویم ، سلاح های هسته ای نیز خلاص خواهیم شد.

شاید سلاح های هسته ای بسیار تخصصی باشد. شما واقعاً باید بدانید که اجساد در کجا دفن شده اند و کمپین ICAN را دنبال کنید ، اما لازم نیست که دانشمند موشک باشید تا بدانید جنگ مسخره است. قرن بیستم است!

ما از زمان جنگ جهانی دوم در جنگی پیروز نشده ایم ، پس ما در اینجا چه می کنیم؟

چه چیزی در آمریکا باید تغییر کند تا در مقابل جنگ پیش برود؟

پول. ما باید آن را مهار کنیم. ما قبلاً یک دکترین انصاف داشتیم که فقط به دلیل پول شما نمی توانستید بر روی امواج هوا مسلط شوید. ما باید بسیاری از این خدمات را پس بگیریم. من فکر می کنم ما باید شرکت برق خود را در نیویورک عمومی کنیم. بولدر ، کلرادو این کار را انجام داد ، زیرا آنها از گلوی خود به سوخت هسته ای و فسیلی هول می دادند و آنها خواهان باد و آفتاب بودند و من فکر می کنم ما باید از نظر اقتصادی ، اجتماعی سازماندهی کنیم. و این همان چیزی است که شما از برنی می بینید.

در حال رشد است ... ما نظرسنجی های عمومی را انجام دادیم. 87 درصد آمریکایی ها گفتند ، اگر دیگران موافق باشند ، بیایید از شر آنها خلاص شویم. بنابراین ما افکار عمومی را در کنار خود داریم. ما فقط باید آن را از طریق این بلوک های وحشتناک که با آنچه هشدار آیزنهاور ایجاد کرده است بسیج کنیم. نظامی-صنعتی ، اما من آن را مجتمع نظامی-صنعتی-کنگره-رسانه ای می نامم. تمرکز زیادی وجود دارد.

وال استریت را اشغال کنید ، آنها این الگوی رفتاری را بیرون آوردند: 1٪ در مقابل 99٪. مردم از چگونگی سو mal توزیع همه چیز آگاه نبودند.

FDR هنگام تأمین امنیت اجتماعی ، آمریکا را از کمونیسم نجات داد. او برخی از ثروت ها را به اشتراک گذاشت ، سپس با ریگان از طریق کلینتون و اوباما دوباره حریص شد و به همین دلیل ترامپ انتخاب شد ، زیرا بسیاری از مردم صدمه دیدند.

افکار نهایی

یک چیز است که من به شما نگفتم که ممکن است جالب باشد.

در دهه 50 ما از کمونیسم بسیار وحشت داشتیم. من به کالج کوئینز رفتم. آن دوران مک کارتی در آمریکا بود. من در سال 1953 به کالج کوئینز رفتم ، و من در حال بحث با یک نفر هستم ، و او گفت ، "اینجا. شما باید این را بخوانید. "

و او این جزوه را به من می دهد و در آن می گوید: "حزب کمونیست آمریکا" ، و قلبم می تپد. من وحشت زده ام. کیف کتابم را گذاشتمش. با اتوبوس به خانه می روم. مستقیم به طبقه 8 می روم ، به سمت زباله سوز می روم ، بدون اینکه حتی نگاه کنم آن را به پایین پرتاب می کنم. این چقدر ترسیده

سپس در 1989 یا هر چیز دیگری ، پس از ورود گورباچف ​​، من با اتحاد وکلای دادگستری بودم ، برای اولین بار به اتحاد جماهیر شوروی رفتم.

اول از همه ، هر پسر بالای 60 سال مدال جنگ جهانی دوم خود را پوشیده بود ، و در هر گوشه خیابان یک بنای یادبود سنگی وجود داشت ، 29 میلیون نفر ، و سپس شما به گورستان لنینگراد می روید و در آنجا گورهای دسته جمعی ، تعداد زیادی از مردم وجود دارد. 400,000 نفر بنابراین من به این نگاه می کنم ، و راهنمای من به من گفت ، "چرا شما آمریکایی ها به ما اعتماد ندارید؟"

من گفتم ، "چرا به شما اعتماد نداریم؟ مجارستان چطور؟ چکسلواکی چطور؟ "

می دانید ، مغرور آمریکایی. با چشمانی اشکبار به من نگاه می کند. او می گوید ، "اما ما باید کشور خود را از آلمان محافظت کنیم."

و من به پسر نگاه کردم ، و این حقیقت آنها بود. این کاری که آنها انجام داده اند خوب نبوده است ، اما منظور من این است که آنها از ترس از حمله ، و آنچه آنها متحمل شده بودند ، عمل می کردند و ما داستان درستی را نمی گرفتیم.

بنابراین من فکر می کنم اگر اکنون می خواهیم صلح برقرار کنیم ، باید شروع به گفتن حقیقت در مورد رابطه خود کنیم ، و اینکه چه کسی چه کسی را با چه کسی انجام می دهد ، و ما باید بازتر باشیم ، و من فکر می کنم این با #MeToo اتفاق می افتد ، با مجسمه های کنفدراسیون ، با کریستوفر کلمب. منظور من این است که هیچ کس هرگز به حقیقت آن فکر نکرده است و ما اکنون هستیم. بنابراین من فکر می کنم اگر شروع کنیم به بررسی آنچه واقعاً اتفاق می افتد ، می توانیم به طور مناسب عمل کنیم.

 

دسته بندی ها: مصاحبهصلح و خلع سلاحتصویری
برچسب ها: 

یک دیدگاه

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی