جایگزین برای جنگ از پایین به بالا

توسط Stephen Zunes فیلم برای عمل

بیشتر از هر زمان دیگری در طول تاریخ ، می توان با دلایل عمل گرایانه و سودمندانه پرونده ای محکم را مطرح کرد که دیگر نیازی به جنگ نیست. دولت های غیر خشونت آمیز نیازی به رویای صلح طلبان و آرمان گرایان رویایی نیست. در دسترس ماست.

به سادگی مخالف جنگ و مستند سازی پیامدهای غم انگیز آن کافی نیست. ما باید بتوانیم جایگزین های قابل اعتمادی را بویژه در مورد تلاش های منطقی جنگ برای علل درست مانند پایان دادن به دیکتاتوری ها و اشغال، مشارکت در دفاع از خود و حفاظت از کسانی که به قتل عام و کشتار قاچاق می شوند، بپردازیم.

در برخی از ایالت ها جنبش های انقلابی مسلحانه ای که با دیکتاتوری مبارزه می کنند، منطقی است. بعضی از آنها حتی تصور می کنند که به نفع این جنبش ها به نام ارتقاء دموکراسی به صورت نظامی به سر می برند. با این حال، دیگر ابزار مؤثرتری برای کاهش دیکتاتوری وجود دارد.

این چریکی های چپ ارتش نیویورک بود که دیکتاتوری مارکوس در فیلیپین را حمایت کرد. این ها راهبه ها را در مقابل تانک های رژیم و میلیون ها تظاهر کننده بی خشونت که مینایا را به حالت تعلیق درآورده بودند دعا می کردند.

این نه یازده هفته بمباران بود که سرلوبادان میلوشویچ، صاحب "قصاب بالقوه بالکان"، سرکوب صهیونیستی را برانگیخت. این یک جنبش مقاومت خشونت آمیز بود - که به رهبری دانشجویان جوان است که نسل آنها در یک سری از مبارزات نظامی خونین علیه همسایه قربانی شده بود جمهوریهای یوگسلاوی - که قادر بود بخش بزرگی از جمعیت را بسیج کند تا در برابر انتخابات ربوده شده افزایش یابد.

این نهاد مسلح کنگره ملی آفریقا بود که قانون اکثریت را به آفریقای جنوبی برساند. این کارگران، دانشجویان و ساکنین شهر بودند که - از طریق استفاده از اعتصاب، تحریم، ایجاد نهادهای جایگزین و سایر اعمال خشونت آمیز - برای سیستم آپارتاید ادامه داد.

این ناتو نبود که رژیم های کمونیستی اروپای شرقی را تخریب کرده و جمهوریهای بالتیک را از کنترل شوروی آزاد کند. متصدیان لهستانی لهستانی، کلیسای شرقی آلمان شرقی، اهل قلمروهای استونی، روشنفکران چک و میلیون ها شهروند عادی که با دست های خالی خود به مخازن رسیدند و دیگر مشروعیت رهبران حزب کمونیست را به رسمیت شناختند.

به همین ترتیب، چنین ستم هایی مانند ژان کلود دوالیر در هائیتی، آگوستو پینوشه در شیلی، پادشاه گیندررا در نپال، ژنرال سهراتو در اندونزی، زین العابدین بن علی از تونس و دیکتاتورهای بولیوی به بنین و از ماداگاسکار تا مالدیو مجبور شدند زمانی که معلوم شد که آنها در برابر مقاومت غیرمعمول و عدم همکاری بسیار قدرتمند بودند، گام بردارند.

 

اقدام بی قید و شرط اثبات شده است

تاریخ نشان داده است که در اکثر موارد، اقدام خشونتآمیز استراتژیک میتواند موثرتر از مبارزه مسلحانه باشد. یک مطالعه اخیر خانه آزادی نشان داد که از حدود هفتاد کشور که از طریق دیکتاتوری به درجه های مختلف دموکراسی در سی و پنج سال گذشته تغییر کرده اند، تنها یک اقلیت کوچک از طریق مبارزه مسلحانه از پایین یا اصلاحات از بالا به انجام رساند. تقریبا هر دموکراسی جدید ناشی از تهاجم خارجی است. در تقریبا سه چهارم انتقال، تغییر در سازمان های دموکراتیک مدنی مدنی است که روش های بی خشونت را مورد استفاده قرار می دهند.

به طور مشابه، در کتاب بسیار تحسین شده است چرا مقاومت مدنی کار می کندنویسندگان اریکا چنووث و ماریا استفان (متفکر اصلی تحلیل گران استراتژیک کمیاب) توجه داشته اند که از شورش های عمده 350 در حمایت از خودکفایی و حکومت دموکراتیک در طول قرن گذشته، در درجه اول مقاومت خشونت آمیز تنها 26 درصد از زمان، در حالی که عمدتا کمپین های بی خشونت، میزان موفقیت 53 را داشتند. به همین ترتیب، آنها اشاره کرده اند که مبارزات مسلح موفقیت آمیز به طور متوسط ​​هشت سال طول می کشد، در حالی که مبارزات غیرمسلح موفق به طور متوسط ​​تنها دو سال طول می کشد.

اقدام بی قید و شرط نیز یک ابزار قدرتمند در عقب نشینی کودتا بوده است. در آلمان در 1923، در بولیوی در 1979، در آرژانتین در 1986، در هائیتی در 1990، در روسیه در 1991، و در ونزوئلا در 2002، هنگامی که پلاتر متوجه شد، پس از اینکه مردم به خیابان ها رسیدند، کنترل فیزیکی ساختمان ها و مؤسسات کلیدی به این معنا نیست که در واقع قدرت دارند.

مقاومت غیر خشونت آمیز نیز با شغل نظامی خارجی به چالش کشید. در طی اولین انتفاضه فلسطینی ها در 1980 ها، بیشتر افراد تحت فرماندهی به طور مؤثر از طریق نهادهای غیردولتی و ایجاد نهادهای جایگزین، مجبور شدند اسرائیل را مجبور به ایجاد اقتدار و حکومت خودگردانی برای بسیاری از شهرها کنند. مناطق کرانه غربی. مقاومت بدون خشونت در صحرای غربی حاشیه خلیج فارس باعث شده است تا پیشنهاد خودمختاری به مراکش ارائه کند که در عین حال هنوز به طور کامل از اهداف مراکش برای اعطای صلاحیت به حق تعیین سرنوشت خود برخوردار نیست - حداقل اذعان می کند که این قلمرو تنها بخش دیگری از مراکش نیست.

در سال های آخر اشغال آلمان در دوران جنگ جهانی دوم، نازی ها به طور موثر دیگر مردم را کنترل نمی کردند. لیتوانی، لتونی، و استونی، از قبل از فروپاشی شوروی سابق خود را از اشغال شوروی از طریق مقاومت بی خشونت آزاد کردند. در لبنان، یک ملت که چندین دهه جنگ ویرانگر بود، سی سال سلطه سوری توسط یک قیام گسترده و خشونت آمیز در 2005 پایان یافت. و در سال گذشته، ماریوپول بزرگترین شهر بود که از کنترل توسط شورشیان حمایت شده از روسیه در اوکراین آزاد شد و نه توسط بمب گذاری ها و حملات توپخانه توسط ارتش اوکراین، اما زمانی که هزاران نفر از کارگران فولاد غیرمسلح مسالمت آمیز به بخش های اشغال شده از منطقه مرکز شهر رفتند و سوار شدند از جدایی طلبان مسلح خارج شوید

تقریبا تمام این جنبشهای ضد اشغالگر عمدتا خودانگیخته بودند. اگر بجای صرف میلیاردها دلار برای نیروهای مسلح، دولتها مردم خود را در برابر مقاومت عظیم مدنی آموزش دهند؟ دولت ها عمدتا بودجه نظامی خود را به عنوان وسیله ای برای جلوگیری از تهاجم خارجی توجیه می کنند. اما ارتش اکثریت قریب به اتفاق ملت های جهان (که نسبتا کوچک هستند) می تواند به اندازه کافی برای جلوگیری از یک مهاجم قدرتمند و مسلح باشد. مقاومت مدنی عظیم در واقع می تواند یک ابزار واقع گرایانه برای مقاومت در برابر جذب یک همسایه قوی تر از طریق عدم همکاری های گسترده و اختلالات باشد.

اثربخشی مقاومت بی خشونت علیه بازیگران دولتی به طور فزاینده ای قدردانی شده است. آیا مقاومت خشونتآمیز نیز در برخورد با بازیگران غیردولتی مفید است، بهویژه در موقعیتهایی که شامل گروههای مسلح رقیب، جنگسالاران، تروریستها و کسانی هستند که به حمایت مردمی یا شهرت بینالمللی توجه ندارند، مفید است؟ حتی در مواردی که می توان به عنوان "استبداد های جداگانه" اشاره کرد، ما شاهد موفقیت های قابل توجهی نظیر جنگ های لیبریا و سیرالئون بودیم که در آن عمدتا جنبش های خشونت بار رهبری زنان نقش مهمی در صلح داشتند. در کلمبیا، سرزمین های گواتمالا و دلتای نیجر، پیروزی های کوچک در برابر مقاومت بی خشونت علیه نیروهای امنیتی دولتی و گروه های مسلح مسلط خصوصی وجود دارد که در صورت وجود چنین استراتژی هایی در جامع تر شیوه.

 

مطالعات تجربی سوء استفاده از قضیه نظامیگری را رد می کند

چه مواردی در مورد آزار و اذیت سیستماتیک در قبال نسل کشی، که به عنوان بهانه ای برای مسئولیت به اصطلاح مسئولیت حفاظت از آن استفاده شده است؟ جالب توجه است که داده های تجربی نشان می دهد که به اصطلاح مداخله نظامی بشردوستانه به طور متوسط را افزایش می دهد میزان کشتن، حداقل در کوتاه مدت، به عنوان عاملان احساس می کنند که هیچ چیز برای از دست دادن نیست و مخالفان مسلح خود را به عنوان داشتن چک خالی بدون نیاز به مصالحه. و حتی در دراز مدت، مداخله خارجی، کشتارها را کاهش نمی دهد، مگر اینکه واقعا بی طرف باشد، که به ندرت مورد است.

مداخله 1999 ناتو در کوزوو: در حالی که مبارزه ضد شورشی در برابر چریک های مسلح کوزوو واقعا بی رحمانه بود، پاک سازی قومی عمده ای - زمانی که نیروهای صرب از صدها هزار نفر از آلبانیایی های قومی بیرون رانده شدند - تنها بعد از ناتو به سازمان امنیت و همکاری اروپا دستور داد تا مانیتور خود را برداشت و بمباران را آغاز کرد. و شرایط توافقنامه آتش بس که به مدت یازده هفته پس از پایان جنگ به پایان رسید، تقریبا مصالحه بین درخواستهای اصلی ناتو در جلسه رابوئلیه قبل از جنگ و جلسه مخالف توسط مجلس صرب بود و این سوال را مطرح کرد که آیا یک توافق نامه بدون یازده هفته بمباران مذاکره شده بود. ناتو امیدوار بود که این بمبگذاری میلوشویچ را از قدرت برهاند، اما در ابتدا او را تقویت کرد، زیرا سرب ها در اطراف پرچم در حال تیراندازی بودند که کشورشان بمباران شد. سربازان جوان اتپور، جنبش دانشجویی که منجر به قیام مردمی شد که سرانجام میلوشویچ را سرنگون کرد، رژیم را نفرین کرد و از سرکوب در کوزوو وحشت زده شد، اما به شدت با بمب گذاری مخالفت کردند و به این نتیجه رسیدند که علت آنها را رد کرد. در مقابل، آنها می گویند که اگر آنها و جناح بی خشوی جنبش آلبانی آلبانیایی کوسوو پیش از آن در دهه حمایت خود را از غرب دریافت کرده بودند، می توانست جنگ را از بین ببرد.

خبر خوب این است که مردم جهان منتظر تغییر سیاست های دولت هایشان نیستند. از فقیرترین کشورهای آفریقا تا کشورهای باثبات اروپای شرقی؛ از رژیم های کمونیست به دیکتاتوری های نظامی راست دست؛ از طریق طیف فرهنگی، جغرافیایی و ایدئولوژیک، نیروهای دموکراتیک و پیشرفته، توان مقاومت جمعی استراتژیک خشونتطلبانه استراتژیک را به رسمیت شناختند تا خود را از ظلم و ستم و سرنگونی نظام نظامی دور کنند. این در اغلب موارد از تعهد اخلاقی یا روحانی به عدم خشونت نیست، بلکه فقط به این دلیل است که کار می کند.

آیا می توانیم با اعتماد به نفس بگوییم که نیروی نظامی هرگز قابل توجیه نیست؟ که وجود دارد همیشه جایگزین های خشونت آمیز نه، اما نزدیک هستیم

خط پایین این است که مبنای سنتی برای نظامی گری، دفاع از سخت تر و سخت تر می شود. صرف نظر از این که آیا صلح خاورمیانه به عنوان یک اصل شخصی در نظر گرفته می شود یا خیر، ما می توانیم در حمایت از حکومت خشونت آمیز موثرتر باشیم، اگر ما بدانیم و مایل به حمایت از گزینه های خشونت آمیز برای جنگ، مانند اقدام بی خشونت استراتژیک است.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی