75 سال از پرل هاربر دروغ می گوید

By دیوید سوانسون

روز پرل هاربر امروز مانند روز کلمبوس 50 سال پیش است. این بدان معناست که اکثر مردم هنوز هم عصبانی هستند. اسطوره ها همچنان در دولت بی رحمانه شرور نگهداری می شوند. "پرل هاربرهای جدید" از جانب جنگجویان، ادعا شده و مورد سوء استفاده قرار می گیرند. با این وجود Pearl Harbor اصلی رایج ترین استدلال ایالات متحده برای همه چیز نظامی است، از جمله بازسازی طولانی مدت مجدد ژاپن - و نه اشاره به بازداشت WWII آمریکایی های ژاپنی به عنوان یک مدل برای هدف قرار دادن دیگر گروه ها امروز. بر خلاف امروز، معتقدان در پرل هاربر تصور می کنند که عواقب اسطوره ای آنها، بی گناهی بزرگتر ایالات متحده، قربانی خالص تر، کنتراست بالاتر از خیر و شر و ضرورت ایجاد جنگ دفاعی است.

حقایق اسطوره را پشتیبانی نمی کنند. دولت ایالات متحده نیازی به این ندارد ساخت ژاپن شریک جوانی در امپریالیسم نبود، نیازی به سوختن مسابقه تسلیحاتی نداشت، نیازی نبود پشتیبانی نازیسم و ​​فاشیسم، نیازی به تحریک ژاپن، نیازی به پیوستن به جنگ در آسیا و یا اروپا (به عنوان برخی از بزرگترین شرکت های آمریکایی حق را از طریق جنگ انجام داد)، و شد توسط حمله به پرل هاربر جای تعجب نیست. برای حمایت از هر یک از این اظهارات، خواندن را ادامه دهید.

این هفته من در یک شهادت می دهم دادگاه عراق در مورد دقیقه های خیابان داونینگ. در تفکرات ایالات متحده ، دوره 2003-2008 جنگ دهه ها با عراق به نوعی از جنگ جهانی دوم بدتر است. اما وقتی صحبت از دروغ ، تصمیمات بد و میزان مرگ و ویرانی می شود ، هیچ مقایسه ای وجود ندارد: جنگ جهانی دوم به عنوان بدترین چیزی که بشریت به طور کلی و دولت ایالات متحده به طور خاص (و همچنین بسیاری از دولت های دیگر) دارند ، بدون هیچ چالشی است. همیشه انجام شده حتی موازی با Downing Street Minutes وجود دارد.

در اوت 18، 1941، وینستون چرچیل، نخست وزیر، در کابینه خود در 10 Downing Street دیدار کرد. این جلسه شباهتی به ماه 23 جولای، 2002 داشت، که در همان آدرس برگزار شد، که دقیقه آن دقیقه به خیابان Downing Street معروف شد. هر دو جلسه نشان داد که قصد مخفی ایالات متحده برای رفتن به جنگ است. چرچیل در جلسه 1941 به کابینه خود گفت: "رئیس جمهور گفته بود که جنگ را بر عهده می گیرد، اما آن را اعلام نمی کند." علاوه بر این، "برای انجام یک حادثه همه چیز باید انجام شود".

در واقع، همه چیز برای تحمیل حادثه انجام شد و این حادثه پرل هاربر بود.

 

خاطرات اخیر

در ماه مه 2005 برخی از دوستان و من راه اندازی شد AfterDowningStreet.org (در حال حاضر نامیده می شود WarIsACrime.org) برای ارتقاء آگاهی از Downing Street Minutes یا Downing Street Memo و اسناد مربوطه.

این یک سند بسیار مفید بود که در لحظه ای منتشر شد که می تواند تاثیر مهمی داشته باشد.

مانند هر جنگی که پیش از این یا بعد از آن توسط کسی شروع شده است (حداقل تا سن آشکارا "سرقت نفت آنها" و "کشتن خانواده های آنها") ، مرحله 2003 در جنگ عراق بر اساس دروغ و دروغ آغاز شده است بر اساس دروغ های دیگر ادامه داشته و هنوز هم ادامه دارد.

ما نباید به هیچ مدرکی نیاز داشته باشیم. غیر قانونی است که به یک کشور دیگر تحت منشور سازمان ملل متحد و تحت پیمان کلئوجب بریان (و مسلما تحت کنوانسیون لاهه 1899) حمله کند. و در این مورد، همانند افغانستان دو سال قبل، سازمان ملل به طور خاص جنگ را رد کرد. راه اندازی جنگ غیر قانونی و غیرمنطقی است بدون توجه به اینکه چه سلاح هایی ممکن است در ملت مورد حمله قرار گیرد و مهم نیست چه جنایاتی که این کشور مرتکب شده است. حتی در درک وکلائی که نادیده گرفتن جنگ غیرقانونی را نادیده می گیرند، به طور کامل حمله به غیرنظامیان را متوقف می کنند و به آنها شگفت زده می شوند. از نظر اخلاقی یکی از بدترین مواردی است که تا کنون انجام داده است. تقریبا هرگز کار نکرده است.

حتی اگر بپذیریم که سلاح در عراق یا جنایات عراق می تواند جنگی را توجیه کند ، شواهد روشن بود که اینها دروغ است. دولت عراق با گروهی که گویا با آن همکاری کرده بود مخالف بود. در سال 1995 داماد صدام حسین به ایالات متحده و انگلیس اطلاع داده بود که تمام سلاح های بیولوژیکی ، شیمیایی ، موشکی و هسته ای تحت نظارت مستقیم وی منهدم شده است. پس از خروج بازرسان سازمان ملل از عراق در سال 1998 ، بازرس اصلی گفت آنها به همان نتیجه رسیده اند. در سال 1999 در یک مناظره اولیه در نیوهمپشایر ، بوش گفت که او صدام حسین را "بیرون" می کند. وی گفت: "من متعجب هستم كه او هنوز آنجا است." در سال 2001 ، کاندولیزا رایس ، کالین پاول و دیگران در دولت بوش به رسانه ها می گفتند که صدام حسین سلاحی ندارد. آنها به طور شفاف نظرات خود را در مورد فرماندهی تغییر دادند.

بنابراین ، هنگامی که در 1 مه 2005 ، جلسات Downing Street Minutes منتشر شد ، ما نه فقط به عنوان اطلاعات جدید بلکه به عنوان مدرکی که می توانستیم از آنها استفاده کنیم ، هم برای ترغیب دیگران و هم برای طرح پرونده در دادگاه یا کنگره ، از آن استفاده کردیم. این صورتجلسات ملاقات در دفتر نخست وزیری تونی بلر در 23 ژوئیه 2002 بود که در آن رئیس موسوم به اطلاعات وی ، تازه از واشنگتن ، گزارش داد (همانطور که در این صورتجلسه خلاصه شد):

"اکنون اقدامات نظامی اجتناب ناپذیر تلقی می شد. بوش می خواست صدام را با اقدامات نظامی توجیه شده با تروریسم و ​​سلاح های کشتار جمعی برکنار کند. اما اطلاعات و حقایق پیرامون این سیاست ثابت می شد. "

و همینطور بود ، همانطور که با جزئیات گسترده مستند شده است. طراحان جنگ کاخ سفید و همکاران آنها اسناد جعلی را تهیه کرده ، ادعاهای مطلوبی را که توسط کارشناسان خود رد شده است درخواست می کنند ، به شاهدان غیر معتبر اعتماد می کنند ، مدارک جعلی را برای همدستی روزنامه نگاران به اصطلاح شریک می کنند و اظهارات مورد نظر را به دلیل قربانیان ربوده شده شکنجه می کنند. بوش برای شروع جنگی که علناً ادعا می کرد سعی دارد از آن اجتناب کند ، نقشه های نامرتب را اختراع کرد. به عنوان مثال ، مشاهده کنید خاطرات کاخ سفید.

اما فقط این واقعیت که انگلیسی ها مطلع شده بودند که جنگ تا 23 ژوئیه 2002 اجتناب ناپذیر است ، باید در ماه مه 2005 یک داستان بزرگ بود. ما برای ایجاد چنین شرایطی سخت تلاش کردیم ، یک رسانه شرکتی مقاوم را تحت فشار قرار دادیم که ادعا می کرد که نمی تواند نمی توانید یادداشتی را تأیید کنید که کاملاً معتبر بوده و حتی مورد مناقشه هم نباشد ، یا این استدلال را داشته باشید که آنچه در آن فاش شده است "اخبار قدیمی" است ، حتی اگر برای هر کسی که توسط آن رسانه ها اطلاع داده می شود کاملاً جدید است.

ما از طریق اعتراضات عمومی، مجدد مجدد در لابی رسانه ها، سیل نامه نامه ها به سردبیران و طیف وسیعی از اقدامات خلاقانه به خبر بزرگ پیوستیم. اما ما یک مزیت داشتیم. دموکراتها در کنگره در اقلیت بودند و بسیاری از آنها ادعا کردند که اگر اکثریت قاطع باشند، اقدامات لازم را برای پایان دادن به جنگ خواهند داد. اعضای کلیدی کنگره از تلاش های ما حمایت کردند. من اعتقاد دارم که ما بسیاری از ادعاهای دلگرم کننده خود را به دروغ از طریق کاهش و افزایش جنبش ما در ماه ژانویه 2007 کاهش دادیم.

وقتی دایان ساویر از بوش س askedال کرد که چرا ادعاهایی را که در مورد سلاح های کشتار جمعی عراق گفته ، مطرح کرده است ، وی پاسخ داد: "چه تفاوتی دارد؟"

شاید اکنون خیلی کم ، چون ما هشت سال را با رئیس جمهوری گذرانده ایم که بدون زحمت دروغ گفتن به کنگره جنگ را آغاز می کند. یا شاید خیلی زیاد ، همانطور که ما قدرت خود را برای مقاومت در برابر دروغ در مورد سوریه در سال 2013 نشان دادیم ، زیرا این یک دهه فعالیت علیه جنگ علیه عراق بود که کنگره را پشتیبانی نکرد و از جنگ جدید حمایت نکرد.

ما باید پاسخ را مهم کنیم. ما باید داستان را به درستی تعریف کنیم ، زیرا نیمی از ایالات متحده هنوز آن را نمی داند. بزرگترین دروغی که اکنون بسیاری از آمریکایی ها معتقدند این است که عراق از جنگی که عراق را نابود کرد سود برد و ایالات متحده متحمل ضرر شد (آن قسمت دوم درست است).

به منظور اصلاح این اعتقاد دروغین، من سه بار مقاله ای را نوشتم که به عنوان شواهدی نوشته شده است جنگ عراق در بین بدترین حوادث جهان.

بزرگترین ترس من این است که جنگهای هواپیماهای بدون سرنشین و جنگهای نیابتی و جنگهای مخفیانه بدون مقدمه تبلیغات دروغگویی علنی ادامه یابد. یا حتی بدتر: جنگ ها با اعلامیه های صادقانه ای مبنی بر نیاز به سرقت نفت کسی یا کشتار برخی از مردم آغاز خواهد شد - و ما در جلوگیری از این جنایات مقاومت نخواهیم کرد یا موفق نخواهیم شد یکی از بهترین ابزارهایی که در این مبارزه داریم ، آگاهی از هر دروغی است که برای حمایت از هر جنگ گذشته استفاده می شود. ما باید در هر فرصتی این آگاهی را افزایش دهیم.

مهمتر از همه، ما باید اسطوره های پرل هاربر را رها کنیم.

 

بی نظیر

بسیاری از ژاپنی ها بهتر می توانند جنایات دولت خود ، جنایات قبل و بعد از پرل هاربر و همچنین جرم پرل هاربر را تشخیص دهند. ایالات متحده نسبت به نقش خود کاملاً کور است. از طرف آمریكا ، پرل هاربر ریشه در آلمان داشت.

آلمان نازی ، ما گاهی اوقات نادیده می گیریم ، بدون حمایت دهه های گذشته و در جریان جنگ شرکت های آمریکایی مانند GM ، Ford ، IBM و ITT ، نمی توانستیم وجود داشته باشیم یا جنگی را آغاز کنیم. منافع شرکتهای آمریکایی آلمان نازی را به اتحاد جماهیر شوروی کمونیست ترجیح می دادند ، از دیدن کشتار مردم این دو ملت خوشحال بودند و از ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم بسیار خوب و ضروری فقط در طرف انگلیس خوشحال بودند. هنگامی که دولت ایالات متحده این کار را بسیار سودآور کرده بود. در حالی که آلمان خون روسیه را خشک کرد ، ایالات متحده روز D روز را به تأخیر انداخت و چند ساعت پس از شکست آلمان ، چرچیل با استفاده از نیروهای آلمانی جنگ جدیدی را علیه روسیه پیشنهاد داد.

امید پرشور چرچیل برای سالها قبل از ورود ایالات متحده به جنگ این بود که ژاپن به ایالات متحده حمله کند. این امر به ایالات متحده (نه از نظر قانونی ، بلکه از نظر سیاسی) اجازه می دهد تا کاملاً به جنگ جهانی دوم در اروپا وارد شود ، همانطور که رئیس جمهور آمریکا می خواست این کار را انجام دهد ، در حالی که این کار صرفاً تهیه سلاح و کمک به هدف قرار دادن زیردریایی ها بود.

در 7 دسامبر 1941 ، رئیس جمهور فرانکلین دلانو روزولت اعلامیه جنگ را علیه ژاپن و آلمان تنظیم کرد ، اما تصمیم گرفت که نتیجه ای نخواهد گرفت و به تنهایی با ژاپن رفت. آلمان به سرعت به ایالات متحده جنگ اعلان کرد ، احتمالاً به این امید که ژاپن به اتحاد جماهیر شوروی اعلان کند.

ورود به جنگ ایده جدیدی در کاخ سفید روزولت نبود. FDR سعی کرده است به ایالات متحده آمریکا در مورد کشتی های ایالات متحده از جمله گریرو کرنی، که به هواپیماهای انگلیسی کمک می کرد تا زیر دریایی های آلمان را ردیابی کنند ، اما روزولت وانمود می کرد که بی گناه مورد حمله قرار گرفته است. روزولت همچنین به دروغ گفت كه او نقشه مخفی نازی ها را دارد كه قصد دارد فتح آمریكای جنوبی را برنامه ریزی كند و همچنین یك نقشه مخفی نازی ها را برای جایگزینی همه ادیان با نازیسم. این نقشه با كیفیت "اثبات" كارل روو مبنی بر اینكه عراق در نیجر اورانیوم می خرید ، بود.

و با این حال ، مردم ایالات متحده ایده جنگی دیگر را خریداری نکردند تا اینکه پرل هاربر ، که در آن روزولت پیش نویس را ایجاد کرده بود ، گارد ملی را فعال کرد ، یک نیروی دریایی عظیم در دو اقیانوس ایجاد کرد ، و ناوشکن های قدیمی را معامله کرد به انگلیس در ازای اجاره پایگاههای خود در کارائیب و برمودا ، و - درست 11 روز قبل از حمله "غیر منتظره" و پنج روز قبل از انتظار FDR - او مخفیانه دستور ایجاد لیست (توسط هنری فیلد) را داده بود از هر فرد ژاپنی و ژاپنی-آمریکایی در ایالات متحده است.

در آوریل 28، 1941، چرچیل یک دستور مخفی را در کابینه جنگ خود نوشته است:

"ممکن است تقریبا مطمئن باشد که ورود ژاپن به جنگ بعد از ورود سریع ایالات متحده در کنار ما خواهد بود."

در ماه مه 11، 1941، رابرت Menzies، نخست وزیر استرالیا، با روزولت ملاقات کرد و او را "کمی حسادت" از مکان چرچیل در مرکز جنگ یافت. در حالی که کابینه روزولت همه می خواست ایالات متحده را به جنگ وارد کند، Menzies دریافت که روزولت،

" . . تحت جنگ ودرو ویلسون در جنگ گذشته ، منتظر یک حادثه می ماند ، که در یک ضربه ایالات متحده را وارد جنگ می کند و R. را از تعهدات احمقانه انتخاباتی خود مبنی بر اینکه "من شما را از جنگ دور می کنم" بیرون می کشد. "

در اوت 18، 1941، چرچیل برگزار شد که دیدار با کابینه خود را در 10 Downing خیابان.

یک حادثه مجبور شد

قطعا ژاپن برای حمله به دیگران مخالف نیست و مشغول ایجاد یک امپراتوری آسیایی بود. و ایالات متحده و ژاپن قطعا در دوستی هماهنگ زندگی نمی کنند. اما چه می تواند ژاپنی ها را به حمله برساند؟

وقتی پرزیدنت فرانکلین روزولت از ماه ژوئیه 28، 1934 در ماه ژوئیه پرل هاربر دیدن کرد، هفت سال قبل از حمله ژاپن، ارتش ژاپن ابراز نگرانی کرد. عمومی Kunishiga Tanaka در تبلیغ کننده ژاپن، مخالفت با ساخت ناوگان آمریكا و ایجاد پایگاه های اضافی در آلاسكا و جزایر الوطه:

"رفتار چنین غم انگیز ما را بیشتر مشکوک می کند. این باعث می شود ما فکر کنیم اختلال بزرگی به طور هدفمند در اقیانوس آرام تشویق شده است. این بسیار پشیمان شده است. "

اینکه آیا واقعاً پشیمان شده است یا خیر ، س separateال جداگانه ای از این است که آیا این یک پاسخ معمولی و قابل پیش بینی به توسعه طلبی نظامی است ، حتی اگر به نام "دفاع" انجام شود. جورج سلدز ، روزنامه نگار بزرگ بدون تجمع (همانطور که امروز او را صدا می کنیم) نیز مشکوک بود. در اکتبر 1934 او در نوشت مجله هارپر: "این بدیهی است که ملتها برای جنگ بلکه برای جنگ مسلح نمی شوند." سلدس از یک مقام در لیگ نیروی دریایی پرسید:

"آیا شما عقیده دریایی را قبول می کنید که برای مبارزه با یک نیروی دریایی خاص آماده می شوید؟"

مرد پاسخ داد: "بله."

"آیا شما فکر می کنید مبارزه با نیروی دریایی بریتانیا؟"

"قطعا نه."

"آیا جنگ با ژاپن را مد نظر دارید؟"

"بله."

در 1935 که بیشترین مدرن ترین دریایی ایالات متحده در آن زمان بود، سرتیپ سامیلی دی باتلر، به موفقیت عظیم، یک کتاب کوتاه به نام جنگ یک راکت است. او به خوبی دید که چه اتفاقی افتاده و به کشور هشدار داده است:

"در هر جلسه کنگره ، مسئله اعتبارات بیشتر نیروی دریایی مطرح می شود. دریاسالارهای صندلی گردان فریاد نمی زنند که "ما برای جنگ با این ملت یا آن ملت به تعداد زیادی کشتی جنگی نیاز داریم." وای نه. اول از همه ، آنها اعلام کردند که آمریکا توسط یک قدرت بزرگ دریایی مورد تهدید قرار گرفته است. تقریباً هر روز ، این دریاسالارها به شما خواهند گفت ، ناوگان بزرگ این دشمن فرضی ناگهان حمله خواهد کرد و 125,000,000،XNUMX،XNUMX نفر ما را نابود خواهد کرد. درست مثل آن سپس آنها شروع به گریه برای یک نیروی دریایی بزرگتر می کنند. برای چی؟ برای جنگیدن با دشمن؟ اوه ، نه وای نه. فقط برای اهداف دفاعی سپس ، اتفاقاً ، آنها مانورها را در اقیانوس آرام اعلام می کنند. برای دفاع آهان.

"اقیانوس آرام بزرگ اقیانوس بزرگ است. ما خط ساحلی فوق العاده ای در اقیانوس آرام داریم. آیا مانورها در ساحل دو یا سه صد مایل هستند؟ وای نه. این مانورها دو هزار و بیست، شاید حتی سی سی مایل، در ساحل.

"ژاپنی ها، مردم پر افتخار، البته فراتر از بیان خواهند بود که ناوگان ایالات متحده را به سواحل نپتون نزدیک می کنند. حتی با خوشحالی ساکنان کالیفرنیا، آنها از طریق غبار صبحانه، ناوگان ژاپنی در بازی های جنگی در لس آنجلس بازی می کردند. "

در ماه مارس 1935، روزولت به جزیره ویک در نیروی دریایی ایالات متحده اعطا کرد و اجازه داد تا بانه های هوایی را در جزیره ویک، جزیره میدوی و گوام بگذارند. فرماندهان نظامی ژاپن اعلام کردند که آنها را مختل کرده و این خطوط هوایی را به عنوان یک تهدید مشاهده کرده است. فعالان صلح در ایالات متحده نیز فعال بودند. ماه بعد، روزولت برنامه های جنگی و مانورهای خود را در نزدیکی جزایر آلواتی و جزیره میدوی قرار داد. در ماه بعد، فعالان صلح در نیویورک از طرف دوستی با ژاپن راهپیمایی کردند. نورمن توماس در 1935 نوشت:

"مردی از مریخ که متوجه شد چگونه مردان در جنگ های اخیر رنج می برند و اینکه چگونه آنها به طور فزاینده ای برای جنگ بعدی آماده می شوند، که آنها می دانند بدتر می شوند، به این نتیجه می رسد که او به دوری از پناهجویان غریبه نگاه می کند."

نیروی دریایی ایالات متحده چند سال آینده را برای تهیه نقشه های جنگ با ژاپن گذراند ، نسخه 8 مارس 1939 ، نسخه ای از آن "جنگ تهاجمی طولانی مدت" را توصیف می کند که ارتش را نابود می کند و زندگی اقتصادی ژاپن را مختل می کند. در ژانویه 1941 ، یازده ماه قبل از حمله ، تبلیغ کننده ژاپن سفیر ایالات متحده در ژاپن در دفتر خاطرات خود نوشت:

"بحث بسیار زیادی در مورد شهر وجود دارد به این معنی که ژاپن، در صورت شکستن با ایالات متحده، قصد دارد تمام حملات توهین آمیز به پرل هاربر را بیابد. البته من دولتم را مطلع کردم. "

در ماه فوریه 5، 1941، دریاسالار ریچموند کلی ترنر به وزیر جنگ هانری استمسون نامه ای نوشت تا هشدار دهد که احتمال حملات شگفت انگیزی در پرل هاربر وجود دارد.

همانطور که قبلا به عنوان 1932 ایالات متحده با چین در مورد ارائه هواپیماها، خلبانان و آموزش برای جنگ با ژاپن صحبت کرده بود. در ماه نوامبر 1940، روزولت چین را برای صد میلیون دلار برای جنگ با ژاپن وام داد و پس از مشاوره با بریتانیا، وزیر خزانه داری ایالات متحده، هنری مورگنتائو، قصد داشت بمب گذاران چینی را با خدمه های آمریکایی برای بمباران در توکیو و دیگر شهرهای ژاپن بفرستد. در ماه دسامبر 21، 1940، دو هفته قبل از حمله ژاپنی به پرل هاربر، وزیر مالیه تلویزیون Soong و سرهنگ کلر چننو، یک نیروی بازنشسته ارتش ایالات متحده که برای چین کار می کرد، شگفت زده شد و از آنها خواست تا از آمریکا استفاده کنند خلبانان برای بمباران توکیو از حداقل 1937، در اتاق ناهار هنری هنری مارتین ملاقات کردند تا بمب گذاری ژاپن را برنامه ریزی کنند. مورنتهو گفت که اگر چینی ها می توانند هر ماه $ 1,000 را پرداخت کنند، می توانند مردان را از کار در نیروی هوایی ارتش ایالات متحده آزاد کنند. Soong توافق کرد

در ماه مه 24، 1941، نیویورک تایمز در مورد آموزش نیروی هوایی چین توسط ایالات متحده و تهیه "تعداد زیادی هواپیمای جنگنده و بمب افکن" به چین توسط ایالات متحده گزارش داده است. عنوان زیر را بخوانید: "انتظار می رود بمباران شهرهای ژاپن". تا ژوئیه ، هیئت مشترک ارتش و نیروی دریایی طرحی را به نام JB 355 برای بمباران ژاپن تصویب کرده بود. یک شرکت مقدماتی هواپیماهای آمریکایی را خریداری می کند که توسط داوطلبان آمریکایی آموزش دیده توسط چنو و با پرداخت هزینه توسط یک گروه جبهه دیگر به آنها منتقل می شود. روزولت تصویب کرد و لاوچلین کوری ، متخصص چین ، به قول نیکلسون بیکر ، "نامه ای را به مادام چایینگ كای شك و كلر چنو تحویل داد. این کل موضوع بود یا نه ، این نامه بود:

"من بسیار خوشحالم که می توانم امروز را گزارش دهم که رئيس جمهور دستور داده است که شش و شش بمب افکن در این سال با بیست و چهار نفر به فورا تحویل داده شود. او همچنین یک برنامه آموزش خلبان چینی را در اینجا تأیید کرد. جزئیات از طریق کانال های معمولی با احترام گرم. "

سفیر ایالات متحده گفته بود "در صورت قطع رابطه با ایالات متحده" ژاپنی ها پرل هاربر را بمباران می کنند. من تعجب می کنم اگر این واجد شرایط است!

گروه داوطلب آمریکایی 1st (AVG) نیروی هوایی چین، همچنین به عنوان ببرهای شناخته شده شناخته می شود، بلافاصله به استخدام و آموزش ادامه دادند، به چین قبل از پرل هاربر تحویل داده شدند، و برای مبارزه در دسامبر 20، 1941، دوازده روز (زمان محلی) پس از حمله ژاپن به پرل هاربر.

در ماه مه 31، 1941، در کنگره نگه داشتن آمریکا در خارج از جنگ، ویلیام هنری چامللین هشدار داد: "تحریم اقتصادی کامل ژاپن، به عنوان مثال، متوقف کردن حمل و نقل نفت، ژاپن را به آغوش محور هل می دهد. جنگ اقتصادی می تواند پیشنهادی برای جنگ دریایی و نظامی باشد. "بدترین چیزهایی که در مورد طرفداران صلح به چشم می خورد، این است که چقدر تعداد دفعات آنها درست است.

در 24 ژوئیه 1941 ، رئیس جمهور روزولت اظهار داشت: "اگر ما نفت را قطع كنیم ، احتمالاً [ژاپنی ها] یك سال پیش به هند شرقی هلند سقوط می كردند و شما جنگ می كردید. از نقطه نظر خودخواهانه خودمان در امر دفاع بسیار ضروری بود که از شروع جنگ در اقیانوس آرام جنوبی جلوگیری کنیم. بنابراین سیاست خارجی ما سعی داشت مانع از شروع جنگ در آنجا شود. "

خبرنگاران متوجه شدند که روزولت به جای "است" به جای "است." روز بعد، روزولت یک دستورالعمل اجباری منع شدۀ دارایی های ژاپن را صادر کرد. ایالات متحده و بریتانیا نفت و فلزات قراضه را به ژاپن متوقف کردند. رادکابینود پال، یکی از حقوقدانان هند که پس از جنگ به دادگاه جنایات جنگی خدمت کرده بود، این تحریم ها را "تهدید واضح و قوی برای وجود موجودیت ژاپن" نامید و نتیجه گرفت که ایالات متحده ژاپن را تحریک کرده است.

در ماه اوت 7th، چهار ماه قبل از حمله، ژاپن تایمز تبلیغ نوشت: "ابتدا ایجاد یک پایگاه فوق العاده در سنگاپور انجام شد که به شدت توسط نیروهای انگلیس و امپراتوری تقویت شد. از این مرکز چرخ بزرگی ساخته شد و با پایگاه های آمریکایی مرتبط شد و حلقه بزرگی را در منطقه ای بزرگ به سمت جنوب و غرب از فیلیپین از طریق مالایا و برمه تشکیل داد و پیوند آن فقط در شبه جزیره تایلند شکسته شد. اکنون پیشنهاد شده است که باریک ها را در محاصره قرار دهیم ، که به رنگون ادامه می یابد. "

نمی توان در اینجا موارد هیلاری کلینتون را یادآوری کرد نظرات به بانکداران گلدمن ساکس. کلینتون ادعا کرد که به چینی ها گفته است که ایالات متحده می تواند مالکیت کل اقیانوس آرام را به دلیل "آزادسازی آن" ادعا کند. وی در ادامه ادعا کرد که به آنها گفته است که "ما ژاپن را به خاطر آسمان کشف کردیم." و: "ما اثبات خرید [هاوایی] داریم."

مطبوعات ژاپن در سپتامبر 1941 از اینکه ایالات متحده حمل و نقل نفت را از گذشته در ژاپن برای رسیدن به روسیه آغاز کرده بود ، خشمگین شدند. ژاپن می گوید ، ژاپن در حال مرگ آهسته "جنگ اقتصادی" است.

چه چیزی ممکن است ایالات متحده امیدوار باشد که نفت را در گذشته از یک ملت به دست بیاورد؟

در اواخر ماه اکتبر، ادگار مورن، جاسوسی آمریكا، برای سرهنگ ویلیام دونووان كه برای روزولت جاسوس بود، كار می كرد. جرثقیل با یک مرد در مانیل به نام ارنست جانسون، یکی از اعضای کمیته دریایی گفت که او انتظار دارد که "جیپس قبل از اینکه من بیرون بیایید، مانیل را می گیرم." وقتی موشك ابراز تعجب كرد، جانسون پاسخ داد: "آیا یوپ ناوگان به سمت شرق حرکت کرده است، احتمالا به ناوگان ما در پرل هاربر حمله می کند؟ "

در تاریخ 3 نوامبر 1941 ، سفیر ایالات متحده دوباره سعی کرد از طریق جمجمه ضخیم دولت خود چیزی بدست آورد ، و یک تلگراف طولانی به وزارت امور خارجه فرستاد و هشدار داد که ممکن است تحریم های اقتصادی ژاپن را مجبور به "حرام-kiri ملی" کند. وی نوشت: "درگیری مسلحانه با ایالات متحده ممکن است ناگهانی خطرناک و چشمگیر باشد."

چرا من مرتباً عنوان یادداشتی را که به رئیس جمهور جورج دبلیو بوش قبل از حملات 11 سپتامبر 2001 داده شده بود ، به خاطر می آورم؟ "بن لادن مصمم است که در آمریکا حمله کند" ظاهراً هیچ کس در واشنگتن در سال 1941 نمی خواست آن را بشنود.

در 15 نوامبر ، رئیس ستاد ارتش جورج مارشال در مورد چیزی که از آن به عنوان "طرح مارشال" یاد نمی کنیم ، به رسانه ها اطلاع داد. در واقع ما اصلاً آن را به خاطر نداریم. مارشال گفت ، "ما در حال آماده سازی جنگی تهاجمی علیه ژاپن هستیم" ، و از خبرنگاران خواست كه این موضوع را مخفی نگه دارند ، كه تا آنجا كه من می دانم آنها این كار را با وظیفه انجام داده اند.

ده روز بعد ، وزیر جنگ هنری استیمسون در دفتر خاطرات خود نوشت که در دفتر بیضی با مارشال ، رئیس جمهور روزولت ، وزیر نیروی دریایی فرانک ناکس ، دریاسالار هارولد استارک و وزیر امور خارجه کوردل هول دیدار کرده است. روزولت به آنها گفته بود كه ژاپنی ها احتمالاً به زودی ، احتمالاً دوشنبه آینده ، حمله خواهند كرد. به خوبی ثابت شده است که ایالات متحده کدهای ژاپنی ها را شکسته و روزولت به آنها دسترسی داشته است. از طریق رهگیری پیام به اصطلاح کد ارغوانی بود که روزولت نقشه های آلمان برای حمله به روسیه را کشف کرد. این هال بود که یک رهگیری ژاپنی را به مطبوعات رساند ، و در نتیجه آن در 30 نوامبر 1941 با عنوان "ژاپنی ها ممکن است اعتصاب کنند آخر هفته".

دوشنبه هفته آینده ، شش روز قبل از حمله واقعی ، اول دسامبر بود. استیمسون نوشت: "س questionال این بود که چگونه باید آنها را در موقعیت شلیک اولین شلیک مانور دهیم بدون اینکه خطر زیادی برای خود ایجاد کنیم. این یک پیشنهاد دشوار بود. " بود؟ یک پاسخ واضح این بود که ناوگان را در پرل هاربر نگه دارید و ملوانان را در تاریکی مستقر کنید در حالی که از دفاتر راحت در واشنگتن درباره آنها ناراحت می شوید. در واقع ، این راه حلی بود که قهرمانان کت و شلوار ما بسته اند.

روز بعد از حمله، کنگره برای جنگ رای داد. زن کنتاکی ژانت رابین (R.، Mont.)، اولین زن که هرگز به کنگره انتخاب شده بود و بر علیه جنگ جهانی اول رای داد، تنها در مخالفت با جنگ جهانی دوم ایستاد (درست مثل کنگره Barbara Lee [D.، Calif.] تنها در برابر حمله به افغانستان 60 سال بعد).

یک سال پس از رأی گیری ، در 8 دسامبر 1942 ، رانکین سخنان گسترده ای را در توجیه مخالفت خود با ضبط کنگره ارائه داد. او به کار یک مبلغ انگلیسی اشاره کرد که در سال 1938 برای استفاده از ژاپن برای وارد کردن ایالات متحده به جنگ بحث کرده بود. او به اشاره هنری لوس در اشاره کرد زندگی مجله در 20 ژوئیه 1942 ، به "چینی هایی که ایالات متحده اولتیماتومی را برای پرل هاربر ایجاد کرده بود". وی شواهدی ارائه داد که در کنفرانس آتلانتیک در 12 آگوست 1941 ، روزولت به چرچیل اطمینان داده بود که ایالات متحده فشار اقتصادی بر ژاپن را تحمیل خواهد کرد. بعداً رانكین نوشت: "من استناد كردم ،" بولتن وزارت امور خارجه در 20 دسامبر 1941 ، كه نشان داد در 3 سپتامبر ارتباطی به ژاپن ارسال شده است كه خواستار پذیرش اصل "عدم برهم خوردن وضع موجود در اقیانوس آرام است ، "که به معنای خواستار تضمین عدم تجاوز از امپراتوریهای سفید در مشرق زمین بود."

رانکین دریافت که کمیته دفاع اقتصادی، کمتر از یک هفته پس از کنفرانس آتلانتیک، تحریم های اقتصادی داشته است. در دسامبر 2، 1941، نیویورک تایمز در حقیقت گزارش داده بود كه ژاپن "با محاصره متفقین در حدود 75 درصد از تجارت عادی خود قطع شده است." همچنین رانکین به سخنان ستوان کلارنس دی. دیکینسون ، USN ، در پست عصر شنبه از 10 اکتبر 1942 ، که در 28 نوامبر 1941 ، نه روز قبل از حمله ، معاون دریادار ویلیام اف. هالزی ، جونیور ، (وی با شعار جذاب "Kap Japs! Kill Japs!") دستورالعمل هایی را به او داده بود و دیگران برای "شلیک هر چیزی که در آسمان می بینیم و بمب گذاری هر چیزی که در دریا می بینیم".

ژنرال جورج مارشال به کنگره در 1945 به اندازه کافی اعتراف کرد: کدهای شکسته شده بود، ایالات متحده آمریکا توافقنامه انگلیس-هلند و آمریکا را برای اقدام واحد علیه ژاپن آغاز کرده است و آنها را قبل از پرل هاربر اجرا کرده است و ایالات متحده نیروهای ارتش خود را به چین برای وظیفه مبارزه قبل از پرل هاربر تحویل داد. به سختی راز این است که دو نیروی جنگی به جنگ می پردازد (برخلاف زمانی که یک نیروی جنگ به یک دولت غیرمسلح حمله می کند) یا این پرونده به هیچ وجه به این قانون منحصر نمی شود.

تفاهم نامه اکتبر 1940 توسط ستوان فرمانده آرتور اچ مک کولوم توسط رئیس جمهور روزولت و افراد زیرمجموعه اصلی وی انجام شد. این هشت اقدام را پیش بینی كرد كه مک كولوم پیش بینی می كرد ژاپنی ها را به سمت حمله سوق دهد ، از جمله مقدمات استفاده از پایگاه های انگلیس در سنگاپور و استفاده از پایگاه های هلند در اندونزی فعلی ، كمك به دولت چین ، اعزام لشكر از راه دور کشتی های سنگین تفریحی به فیلیپین یا سنگاپور ، فرستادن دو بخش از زیردریایی ها به "مشرق زمین" ، با حفظ اصالت ناوگان در هاوایی ، اصرار بر این که هلندی ها از روغن ژاپن خودداری کنند و همه تجارت با ژاپن را با همکاری امپراتوری انگلیس تحریم کنند. .

روز بعد از یادداشت مک کلوم ، وزارت امور خارجه به آمریکایی ها گفت که باید خاورهای شرقی را تخلیه کنند ، و روزولت دستور داد که ناوگان در هاوایی به دلیل اعتراض شدید دریاسالار جیمز او ریچاردسون نگهداری شود که به نقل از رئیس جمهور گفت: "دیر یا زود ژاپنی ها مرتکب اقدام آشکار علیه ایالات متحده و ملت مایل به ورود به جنگ است. " پیامی که دریادار هارولد استارک در 28 نوامبر 1941 به دریاسالار شوهر کیمل فرستاد ، حاوی این مقاله بود: "اگر خانواده ها نمی توانند تکرار شوند ، نمی توان از خواسته های ایالات متحده جلوگیری کرد که ژاپن اولین اقدام اصلی را انجام می دهد." جوزف روچفورت ، بنیانگذار بخش اطلاعات ارتباطات نیروی دریایی ، که در عدم برقراری ارتباط با پرل هاربر آنچه در آینده بود ، بسیار مثر بود ، بعداً اظهار نظر می کند: "پرداخت هزینه برای متحد کردن کشور بسیار ارزان بود."

شب بعد از حمله ، رئیس جمهور روزولت مجبور شد ادوارد آر مورو از سی بی اس نیوز و ویلیام دونووان ، هماهنگ کننده اطلاعات روزولت ، برای صرف شام در کاخ سفید و همه آنچه که رئیس جمهور می خواست بداند این است که آیا مردم آمریکا اکنون جنگ را قبول می کنند یا خیر. دونووان و مورو به او اطمینان دادند که مردم در حال حاضر جنگ را خواهند پذیرفت. بعدا دونووان به دستیار خود گفت كه غافلگیر شدن روزولت متعجب دیگران نبود و او ، روزولت ، از این حمله استقبال كرد. مورو آن شب قادر به خوابیدن نبود و بقیه زندگی خود را گرفتار آنچه او "بزرگترین داستان زندگی من" نامید و هرگز تعریف نکرد اما نیازی به آن نبود. روز بعد ، رئیس جمهور از یک روز بدنامی صحبت کرد ، کنگره ایالات متحده آخرین جنگ قانون اساسی در تاریخ جمهوری را اعلام کرد ، و رئیس شورای کلیساهای فدرال ، دکتر جورج A. باتریک ، به عضویت یار آشتی متعهد به مقاومت در برابر جنگ.

چرا مهم است؟ از آنجا که افسانه پرل هاربر، دوباره مورد استفاده در 9-11، مسئول نه برای سیاست های جنگ مخرب از 1920s و 1930s که جنگ جهانی دوم به وجود آورده است، اما مسئول ذهنیت جنگ دائمی از 75 گذشته است سال ها، و همچنین برای اینکه چگونه جنگ جهانی دوم افزایش یافت، طولانی و کامل شد.

لورنس اس. ویتنر نوشت: "در سال 1942 آشفته شد ،" به دلیل شایعات مربوط به برنامه های نابودی نازی ها ، جسی والاس هوگان نگران بود كه در صورت جنگ جهانی دوم چنین سیاستی كه از نظر آسیب شناسی آنها "طبیعی" به نظر می رسد ادامه داد. وی نوشت: "به نظر می رسد تنها راه نجات هزاران و شاید میلیون ها یهودی اروپایی از نابودی ، این باشد كه دولت ما قول" آتش بس "را به شرط عدم تحقیر بیشتر اقلیت های اروپایی پخش كند. . . . بسیار وحشتناک خواهد بود اگر شش ماه دیگر متوجه شویم که این تهدید به معنای واقعی اتفاق افتاده است ، بدون اینکه حتی اقدامی برای جلوگیری از آن انجام دهیم. ' هنگامی که پیش بینی های او تا سال 1943 خیلی خوب تحقق یافت ، وی نامه ای به وزارت امور خارجه و وزارت امور خارجه نوشت نیویورک تایمز، این واقعیت را که "دو میلیون [یهودی] قبلاً کشته شده اند" و این که "دو میلیون نفر دیگر تا پایان جنگ کشته خواهند شد" فریب داد. یک بار دیگر او خواستار توقف جنگ شد ، و استدلال کرد که شکست های ارتش آلمان به نوبه خود انتقام های دقیق بر علیه اهلی یهود است. وی تأكید كرد: "پیروزی آنها را نجات نخواهد داد ، زیرا مردان مرده نمی توانند آزاد شوند."

هیتلر میلیون ها آلمانی را کشت، اما متحدان به تعداد زیادی یا بیشتر کشته شدند، آلمانی ها به منظور نبرد با هیتلر یا آلمانی ها در محل اشتباهی که بمب های متحدان سقوط کردند دستور دادند. و همانطور که هوگن در آن زمان اشاره کرد، جنگ باعث نسل کشی شد، همانطور که حل و فصل مسالمت آمیز جنگ قبلی یک قرن پیش از آن، باعث شد تا خصومت، عقب ماندگی و ظهور هیتلریسم به وجود آید.

در نهایت، از مقاومت در برابر جنگ با مخالفان وظیفه ای آمریکا، توسعه مقاومت نظامی به جدایی نژادی در زندان های ایالات متحده، که بعدا به ملت خارج از زندان ها گسترش یافت، به عنوان فعالان تلاش می کردند تا پیروزی خود را در مقیاس وسیع تکرار کنند. اما همچنین از این بدترین چیزی که گونه ما تا به حال به خود اختصاص داده است، جنگ جهانی دوم، مجتمع صنعتی نظامی دائمی خواهد آمد. ما قدرت را برای رای دادن به بیشتر و بیشتر آمریکایی ها گسترش می دهیم در حالی که، در ظالمانه ترین جوک ها، تبدیل شدن به رای گیری به یک شرکت بی معنی است. ما یک کت جدید از تظاهرات براق در دموکراسی ما نقاشی می کنیم در حالیکه آن را از داخل بیرون می کشیم و آن را با یک ماشین جنگی که همان سیاره ای است که هرگز ندیده اید و ممکن است نتواند زنده بماند جایگزین آن می کنیم.

 

گسترش اسطوره

ایالات متحده بدون شک مکررترین و گسترده ترین شرط بندی جنگ تهاجمی جهان ، بزرگترین اشغالگر سرزمین های خارجی و بزرگترین فروشنده سلاح در جهان است. اما وقتی ایالات متحده از زیر پتو جایی که خوابیده است از ترس می ترسد ، خود را یک قربانی بی گناه می داند. تعطیلاتی ندارد که هر نبرد پیروزمندانه ای را در ذهن همه نگه دارد. این یک روز تعطیل است که به یاد حمله ژاپن به پرل هاربر می افتد - و اکنون نیز یک بار ، شاید هنوز هم مقدس تر ، برای یادآوری نه "شوک و هیبت" تخریب بغداد ، بلکه جنایات 11 سپتامبر 2001 ، "پرل هاربر جدید" "

همانند اسرائیل، اما با تنوع، ایالات متحده عمیقا وسواس جنگ جهانی دوم را دارد، البته در یک جاذبه جنوبی با جنگ داخلی ایالات متحده پوشش داده شده است. ایالات متحده آمریکا برای جنگ داخلی عشق می بخشد، عشق به جنگی است که از دست داده است، بلکه برای قربانی و عدالت انتقام در سال های سال از سوی ارتش آمریکا بوجود آمده است.

عشق ایالات متحده به جنگ جهانی دوم نیز اساساً عشق به جنگ از دست رفته است. گفتن این ممکن است عجیب به نظر برسد ، زیرا همزمان عشق بسیار زیادی به جنگ پیروز شده است. جنگ جهانی دوم همچنان الگوی ایالات متحده است که ممکن است روزی دوباره در یک جنگ پیروز شود ، زیرا 71 سال پس از جنگ جهانی دوم این جنگ را در سراسر جهان از دست داده است. اما نگاه ایالات متحده به جنگ جهانی دوم نیز به طرز عجیبی شبیه دیدگاه روسیه است.

روسیه مورد حمله وحشیانه نازی ها قرار گرفت ، اما استقامت کرد و در جنگ پیروز شد. ایالات متحده معتقد است که "بلافاصله" مورد حمله نازی ها قرار گرفته است. بالاخره این تبلیغاتی بود که ایالات متحده را به جنگ کشاند. حتی یک کلمه در مورد نجات یهودیان یا چیزی به اندازه نصف آن بزرگوار وجود نداشت. در عوض ، رئیس جمهور فرانکلین روزولت ادعا کرد که نقشه ای از نقشه های نازی ها برای تراشیدن قاره آمریکا دارد.

هالیوود در مقایسه با درام های مربوط به جنگ جهانی دوم ، که در واقع ممکن است محبوب ترین موضوع آن باشد ، در مورد همه جنگ های دیگر با هم تعداد نسبتاً کمی فیلم و نمایش تلویزیونی ساخته است. ما واقعاً غرق فیلم های بزرگداشت سرقت شمال مکزیک یا اشغال فیلیپین نیستیم. جنگ کره بازی کمی دارد. حتی جنگ ویتنام و جنگ های اخیر نیز نتوانسته اند از داستان نویسان آمریکایی مانند جنگ جهانی دوم الهام بگیرند و حدود 90٪ از این داستان ها مربوط به جنگ در اروپا است نه در آسیا.

داستان اروپا به دلیل شرارتهای خاص دشمن آلمانی بسیار ترجیح داده شده است. اینکه ایالات متحده با درهم شکستن آلمان از صلح بدون پیروز در جنگ جهانی اول جلوگیری کرد ، و سپس آن را به سختی مجازات کرد ، و سپس به نازی ها کمک کرد - همه اینها به راحتی از بمب های هسته ای که ایالات متحده به ژاپن انداخت فراموش می شود. اما این حمله ژاپنی ها در 7 دسامبر 1941 ، همراه با حمله خیالی نازی ها است که مردم آمریكا را ترغیب می كند كه انجام جنگ در اروپا دفاعی است. بنابراین تاریخ ایالات متحده در آموزش ژاپن در امپریالیسم و ​​سپس خصومت و تحریک ژاپن نیز باید فراموش شود.

Amazon.com، یک شرکت با یک قرارداد بزرگ CIA، و صاحب آن مالک نیز است واشنگتن پست سریال تلویزیونی را به نام " laمرد در قلعه بالا. داستان در 1960s با نازی ها که سه چهارم ایالات متحده و ژاپنی ها را اشغال می کنند، تنظیم شده است. در این جهان جایگزین، رستگاری نهایی در آلمان به عنوان کشوری است که بمب اتمی را رها کرده است.

پیروزهای محور و رهبران پیر آنها ، امپراتوری به سبک قدیمی را ایجاد کرده و آن را حفظ کرده اند - نه مانند پایگاه های ایالات متحده در ایالات نیابتی ، بلکه اشغال کامل ، مانند ایالات متحده در عراق. واقعاً مهم نیست که این چقدر غیرقابل قبول است. این معقول ترین سناریویی است که می تواند خیال ایالات متحده را در خود مجسم کند که شخص دیگری همان کاری را که برای دیگران می کند با آن انجام دهد. بنابراین جنایات ایالات متحده در دهه 2000 واقعی در اینجا "دفاعی" می شوند ، همانطور که قبل از اینکه دیگران بتوانند در برابر آن عمل کنند ، در مورد دیگران نیز انجام می شود.

مقاومت بدون خشونت در فصل اول قسمت اول این ماجراجویی آرامش بخش قربانی وجود ندارد و ظاهرا سالهاست که در آن مرحله از داستان حضور نداشته است. اما چگونه می توانست؟ نیرویی که از طریق عدم خشونت متوقف می شود - حتی یک تخیل - نمی تواند برای توجیه خشونت ارتش واقعی آمریکا باشد. اشغالگران آلمانی و ژاپنی فقط از طریق خشونت باید مقابله کنند ، حتی به لحاظ تجارتی در عصری که تکنیک های غیر خشونت آمیز شناخته شده بود ، جنبش حقوق مدنی در برابر فاشیسم آمریکا بسیار مقاومت می کرد.

یکی از جوانان جذاب سفیدپوست که همه قهرمانان و برخی از اشرار در این نمایش را تشکیل می دهد ، می گوید: "قبل از جنگ ... هر مردی آزاد بود." این ایالات متحده جایگزین به جای شورش های نژادی ، مک کارتیسم ، ویتنام و عقیم سازی و آزمایش بر روی ناتوانی که واقعاً اتفاق افتاده است ، شامل سوزاندن یهودیان ، معلولان و بیماران لاعلاج است. تضاد با گذشته تصور شده قبل از نازی ها که "در آن هر مرد [اما نه زن؟] آزاد بود" کاملاً آشکار است. تقریباً آرزو می شود که آمریکا دوباره بزرگ شود.

آمازون همچنین به ما نشان می دهد که نازی ها رفتاری مانند رفتار واقعی ایالات متحده دارند: شکنجه و قتل دشمنان. جزیره ریکرز در این برنامه تلویزیونی و در واقع یک زندان وحشیانه است. در این خیال ، نمادهای میهن پرستی ایالات متحده و نازی ها به طور یکپارچه ادغام شده اند. در حقیقت ، ارتش ایالات متحده بسیاری از تفکرات نازی را همراه با نازی های زیادی که از طریق عملیات Paperclip به خدمت گرفته بودند ، درگیر کرد - روش دیگری که در آن ایالات متحده در حقیقت جنگ جهانی دوم را از دست داد ، اگر تصور کنیم پیروزی به منزله شکست دادن دموکراسی بر جامعه ای است که در آن فردی مانند دونالد ترامپ می تواند رشد کند.

امروز ایالات متحده موفق می شود پناهندگان جنگهای خود را در سرزمینهای دوردست به عنوان دشمنانی خطرناک ، به عنوان نازی های جدید ببیند ، همانطور که سیاستمداران برجسته ایالات متحده از رهبران خارجی به عنوان هیتلر جدید یاد می کنند. با وجود تیراندازی شهروندان آمریکایی در مکانهای عمومی تقریباً به صورت روزمره ، وقتی ادعا می شود که یکی از این قتل ها توسط یک مسلمان ، به ویژه یک مسلمان با هرگونه همدردی با مبارزان خارجی انجام شده است ، این فقط یک تیراندازی نیست. این بدان معنی است که ایالات متحده مورد حمله قرار گرفته است. و این بدان معنی است که هر کاری انجام دهد "دفاعی" است.

آیا ونزوئلا رهبرانی را انتخاب می کند که آمریکا آنها را قبول ندارد؟ این تهدیدی برای "امنیت ملی" است - تهدیدی تا حدودی جادویی برای حمله و اشغال ایالات متحده و مجبور کردن آن به شکنجه و کشتن با پوشیدن پرچمی متفاوت. این پارانویا از هیچ جا نمی آید. این از برنامه هایی مانند مرد در قصر بالا.

افسانه پردازی پرل هاربر فقط زمینه ای برای سرگرمی نیست. در اینجا یک مقاله روزنامه:

"پرل هاربر و جنگ جهانی دوم ما را به عنوان یک ملت گرد هم آورد. ما اعتقاد داشتیم که نمی توان ما را کتک زد. و ما پیروز شدیم. اما چرا کنگره اکنون اینقدر قصد دارد احساسات میهن پرستی ما را از بین ببرد و دفاع ملی ما را از بین ببرد؟ بسیاری از اعضای کنگره می خواهند هزینه های دفاع ملی ما را کاهش دهند تا تلاش کنند تا بی عملی خود را جبران کنند ، به دلیل عدم انجام مسئولیت های خود به عنوان نمایندگان ما و پذیرایی از گروه های دیگر و سیاستمداران به خاطر پروژه های حیوانات خانگی (گوشت خوک) و انتخابات بعدی. آنها فراموش می کنند (یا نمی دانند) که اولویت شماره 1 آنها دفاع از کشور ما است و مربوط به آن ، حمایت از مزایای جانبازان ما است. . . .

وی افزود: "آیا این واقعیت كه آمریكا آنچه در پرل هاربر اتفاق افتاد را فراموش كرده و نگهبانان خود را فرو نشاند ، می تواند به وقوع حملات 9 سپتامبر كمك كند؟ و آیا این فراموشی و نادانی باعث جلب آرزوهای تروریست ها برای گسترش حملات خود خواهد شد؟ از آنجا که "کمیته فوق العاده" کنگره ماه گذشته برای تعیین 11 تریلیون دلار پس انداز نتوانست به مهلت خود برسد ، اکنون مقررات کاهش هزینه ها از جمله 1.2 میلیارد دلار برای دفاع از سال 2013 اجرا می شود. اگر به کنگره اجازه داده شود بودجه نظامی را کاهش دهد ، حمله دیگری احتمال بیشتری پیدا می کند.

"ما باید با رئیس جمهور ، رهبران کنگره ، دو سناتور ایالتی و نمایندگان خود در مجلس تماس بگیریم تا به آنها بگوییم دست از حماقت خود بردارند ، بودجه ارتش و امور ایثارگران را تمدید کنند و حتی آنها را افزایش دهند تا هر دو بتوانیم برنامه های خود را تقویت کنیم تحقیق و توسعه به منظور بزرگترین و مجهزترین ارتش در جهان باقی بماند و به قهرمانان پیشکسوت گذشته خود احترام و احترام بگذاریم.

وی افزود: "اگر ما به آنها اجازه دهیم كه همه اقدامات دفاعی را به نام خروج از عراق و سرانجام افغانستان انجام دهند (كه احتمالاً اشتباه است ، اما این بحث برای یك روز دیگر خواهد بود) ، دیگر بودجه تحقیقاتی باقی نمی ماند. 1 ، هیچ ارتقا ، هیچ تانک ، هواپیما ، کشتی و هواپیماهای بدون سرنشین جدید ، نه زره و وسایل نقلیه بهتر و نه بهتر. "

صرف نظر از اینکه شما افسانه پرل هاربر را باور دارید ، انکار این که دنیای دیگری است بسیار دشوار است. ایالات متحده نه تنها گرانترین ارتش را در جهان دارد ، بلکه نظامی است که به اندازه بقیه جهان در کنار هم قرار گرفته است. ایالات متحده در بیشتر کشورهای دیگر جهان پایگاه یا نیرو دارد. ایالات متحده بر اقیانوس ها و فضای خارج از کشور تسلط دارد. ایالات متحده کره زمین را به مناطق فرماندهی تقسیم کرده است. کنگره بیش از نیمی از هزینه های اختیاری را به ارتش می ریزد. در حالی که آنها این هزینه را تقریباً دو برابر کرده اند ، هم به دلار واقعی و هم به عنوان درصدی از بودجه فدرال از 9-11 ، واقعیت این است که زرادخانه هسته ای و امپراتوری پایگاه ها و تمام هزینه های بی پایان هیچ ارتباطی با 9- 11 غیر از خدمت برای تحریک آن است. روزنامه شما از شما می خواهد که در یک دنیای رویایی زندگی کنید ، و در طی آن این یکی را نابود کنید.

مخازن جدیدی نیست؟ هواپیمای جدیدی ندارید؟ 600 میلیارد دلار بزرگ به نظر می رسد ، اما بیش از 10 سال 60 میلیارد دلار از بودجه سالانه تریلیون "امنیت" - یعنی 6٪ است. تنها چیزی که برای تبدیل آن به جای کاهش به افزایش نیاز دارد ، برداشت از بودجه "پیش بینی شده" است که بیش از 6 درصد افزایش می یابد. اگر هرگونه برش واقعی اتفاق بیفتد ، مطمئن باشید که نمایندگان نادرست ما هر آنچه در توان آنها باشد برای بردن پول از مناطق غیر نظامی یا حداقل برای کاهش منافع نظامیان به جای مخازن و هواپیماهای مقدس و سودآور و غیره انجام می دهند ، تقریبا هیچ که هیچ ارتباطی با "دفاع" ندارد.

 

مقابله با افسانه

همانطور که می خوانیم اولیس در بلومس دی هر شانزدهم ژوئن (یا اگر این کار را نکنیم باید انجام دهیم) من فکر می کنم که هر 16 دسامبر نه تنها باید بزرگداشت قانون بزرگ 7 را که جنگ در پنسیلوانیا را ممنوع کرده است بلکه پرل هاربر را نیز نشان دهد ، نه با تجلیل از ایالت پرماور که 1682 سال وجود داشت ، اما با خواندن عصر طلایی توسط گور ویدال و با عجیب و غمگینی از جنس عجیب و غریب عجیب و غریب عصر طلایی کشتن امپراطوری ضد انزواطلبی که زندگی هر شهروند آمریکایی زیر سن 75 را شامل می شود.

روز عصر طلایی باید شامل قرائت عمومی از رمان ویدال و تأییدیه های درخشان آن توسط واشنگتن پست، نیویورک تایمز کتاب نقد کتاب، و هر مقاله شرکتی دیگر در سال 2000 ، همچنین به عنوان سال 1 BWT (قبل از جنگ در زمین) شناخته می شود. از نظر من ، حتی یک مورد از این روزنامه ها ، تجزیه و تحلیل جدی جدی درباره چگونگی مانور پرزیدنت فرانکلین دی روزولت در ایالات متحده در جنگ جهانی دوم چاپ نکرده است. با این وجود رمان ویدال - به عنوان داستان تخیلی ارائه می شود ، اما کاملاً به واقعیت های مستند تکیه می کند - داستان را با صداقت کامل بازگو می کند ، و به نوعی ژانر استفاده شده یا شجره نامه نویسنده یا مهارت ادبی وی یا طول کتاب (تعداد صفحات زیادی برای ویراستاران ارشد به او مجوز می دهد تا حقیقت را بگوید.

مطمئنا بعضی از مردم خواندند عصر طلایی و بی ادبانه آن را اعتراض کرد، اما آن را یک حجم قابل احترام باقی مانده است. من می توانم علت را با آشکارا در مورد محتوای آن بنویسید. این ترفند که من به همه توصیه می کنم این است که کتاب را به دیگران توصیه یا توصیه کنم بدون به آنها گفتن چه چیزی در آن است

با وجود اینکه یک فیلمساز شخصیت اصلی کتاب است ، تا آنجا که من می دانم از آن یک فیلم ساخته نشده است - اما یک پدیده گسترده از قرائت عمومی می تواند این اتفاق را رقم بزند.

In عصر طلایی، ما در داخل تمام درب های بسته به دنبال انگیزه انگلیس برای دخالت ایالات متحده در جنگ جهانی دوم هستیم؛ همانطور که رئیس جمهور روزولت تعهد به نخست وزیر وینستون چرچیل را به عهده می گیرد، چون جنگجویان جنگی کنوانسیون جمهوری خواه را دستکاری می کنند تا مطمئن شوند هر دو احزاب نامزدهای انتخاباتی 1940 را برای مبارزه با صلح در حالی که برنامه ریزی جنگ را هدف قرار داده اند، اعلام می کنند؛ چرا که FDR به دنبال یک دوره بی سابقه ای به عنوان رئیس جمهور در زمان جنگ است، اما باید خود را با آغاز یک پیش نویس و مبارزات انتخاباتی به عنوان رییس جمهور پیشین در زمان تهدید ملی مطرح کند. و به عنوان FDR کار می کند به تحریک ژاپن به حمله به برنامه مورد نظر خود را.

پژواک ها وهم آور است. روزولت به صلح می پردازد ("بجز در صورت حمله") ، مانند ویلسون ، مانند جانسون ، مانند نیکسون ، مانند اوباما. روزولت ، پیش از انتخابات ، هنری استیمسون را به عنوان یک وزیر جنگ مشتاق جنگ منصوب می کند ، در کل بر خلاف نامزدهای دونالد ترامپ نیست.

 

جنگ جهانی دوم جنگ واقعی نبود

جنگ جهانی دوم اغلب "جنگ خوب" نامیده می شود و از زمان جنگ ایالات متحده با ویتنام بوده است. جنگ جهانی دوم در آمریکا و در نتیجه سرگرمی و آموزش غربی، غالبا "خوب" به معنی چیزی بیش از "فقط" است.

برنده مسابقه زیبایی 2016 "دوشیزه ایتالیا" با اعلام اینکه او دوست دارد از طریق جنگ جهانی دوم زندگی کند، خودش را به یک رسوایی تبدیل کرد. در حالی که او فریب خورده بود، او به وضوح تنها نبود. بسیاری از اینها بخشی از چیزی است که به طور گسترده ای به عنوان نجیب، قهرمانانه و هیجان انگیز به تصویر کشیده شده است. باید آنها را در واقع یک ماشین زمان پیدا کنند، من توصیه می کنم اظهارات برخی از جانبازان و بازماندگان واقعی جنگ جهانی دوم را قبل از بازگشت به پیوستن به سرگرم کننده بخوانند.

مهم نیست چند سال است که یک کتاب را می نویسید، مصاحبه ها، ستون ها را چاپ می کند و در حوادث صحبت می کند، تقریبا غیرممکن است که آن را در یک رویداد در ایالات متحده قرار دهیم که در آن شما از جنگ لغو بدون کسی که با شما برخورد کرده اید دفاع کرده اید سوال در مورد جنگ خاورمیانه. این باور که جنگ سالم 75 خوب بود، بخش بزرگی از آنچه عموم مردم آمریکا را تحمل می کند، تحمل یک میلیارد دلار در سال را برای آماده سازی در صورت جنگ سالم در آینده، حتی در صورت بسیاری از چندین جنگ در طول سال های گذشته 71 که توافق کلی وجود دارد که آنها خوب نیستند. بدون اسطوره های ثروتمند و معتبر در مورد جنگ جهانی دوم، تبلیغات فعلی در مورد روسیه، سوریه یا عراق یا چین به نظر می رسد به نظر من برای بسیاری از مردم دیوانه است. و البته بودجه تولید شده توسط افسانه جنگ Good War منجر به جنگ های بدتر می شود، نه جلوگیری از آنها. من در این مقال در بسیاری از مقالات و کتابها به ویژه در مورد این موضوع نوشته ام جنگ دروغ است. اما من چند نکته کلیدی را ارائه می دهم که حداقل باید در چند اکثریت طرفداران جنگ جهانی دوم به عنوان یک جنگ منصفانه بکار برده شود.

جنگ جهانی دوم بدون جنگ جهانی اول نمی توانست اتفاق بیفتد، بدون شیوه ای احمقانه از شروع جنگ جهانی اول و شیوه ی بسیار دقیق پایان دادن به جنگ جهانی اول که باعث شد بسیاری از مردم عاقل به پیش بینی جنگ جهانی دوم در محل و یا بدون بودجه وال استریت از آلمان نازی ها برای چندین دهه (به عنوان ترجیح به کمونیست ها)، و یا بدون مسابقه تسلیحاتی و تصمیمات متعدد بد که نیازی به تکرار در آینده نیست.

جنگ از لحاظ بشردوستانه نبود و حتی پس از گذراندن آن حتی به بازار عرضه نشد. هیچ تبلیغی وجود نداشت که از شما کمک کند تا عمو صلاح را صرف یهودی کند. یک کشتی از پناهندگان یهودی از آلمان توسط گارد ساحلی از میامی فرار کرد. ایالات متحده و سایر ملل از پذیرش پناهندگان یهودی خودداری کردند و اکثریت مردم آمریکا از این موضع حمایت کردند. گروه های صلح که نخست وزیر وینستون چرچیل و وزیر خارجه خود را در مورد انتقال یهودیان از آلمان به آنها برای نجات آنها مورد سوال قرار دادند، گفتند، اگرچه هیتلر می تواند به شدت با این طرح موافقت کند، این مسئله خیلی مشکل خواهد بود و به کشتی های زیادی نیاز دارد. ایالات متحده هیچ تلاش دیپلماتیک و نظامی برای نجات قربانیان در اردوگاه های کار اجباری نازی نداشت. آن فرانک یک ویزای آمریکا را رد کرد.

اگر چه این نکته هیچ ارتباطی با یک پرونده تاریخی جدی برای جنگ جهانی دوم به عنوان جنگ عادلانه ندارد، اما این اسطوره ای است که تاکنون در مرکز اسطوره شناسی ایالات متحده قرار گرفته است و من اینجا یک عبارتی کلیدی از نیکلسون بیکر را در اینجا آورده ام:

"آنتونی ادن، وزیر امور خارجه بریتانیا، که توسط چرچیل مسئولیت رسیدگی به پرونده های مربوط به پناهندگان را به عهده داشت، سردمردانه با یکی از نمایندگان مهم گفت وگو کرد و گفت که هر گونه تلاش دیپلماتیک برای به دست آوردن آزادی یهودیان از هیتلر" فوق العاده غیرممکن "بود. عدن به سفر به ایاالت متحده صادقانه به سردل هال، وزیر امور خارجه، گفت که مشکل واقعی با درخواست هیتلر برای یهودیان این بود که "هیتلر شاید ما را در هر چنین پیشنهادی قرار دهد و کشتی های کافی برای آن وجود ندارد و وسایل حمل و نقل در جهان برای رسیدگی به آنها. چرچیل توافق کرد وی در پاسخ به یک نامه محرمانه حتی به ما اجازه داد تا تمامی یهودیان را از بین ببرد، "حمل و نقل به تنهایی مشکل را فراهم می کند که راه حل مشکل خواهد بود." حمل و نقل کافی نیست؟ دو سال قبل، بریتانیا فقط 9 روز از ساکنین دونکرک، نزدیکان 340,000 را تخلیه کرد. نیروی هوایی ایالات متحده هزاران هواپیمای جدید داشت. در حین یک فرماندهی کوتاه مدت، متفقین می توانستند هواپیما و پناهندگان را در تعداد زیادی از سرزمین آلمان حمل کنند. "

"خوب" جنگ به سادگی در مورد آنچه که می تواند به عنوان نمونه مرکزی از بدی از "بد" سمت جنگ تبدیل شود لعنتی.

جنگ دفاعی نبود. یک مورد را می توان پیش بینی کرد که ایالات متحده نیاز به ورود به جنگ در اروپا برای دفاع از کشورهای دیگر دارد که وارداتی برای دفاع از دیگر ملت ها را داشته است، اما می توان گفت که ایالات متحده هدف قرار دادن غیرنظامیان را افزایش داد، جنگ را گسترش داد و آسیب بیشتری نسبت به آنچه ممکن است اتفاق افتاده باشد، ایالات متحده هیچ کاری انجام نداد، تلاش برای دیپلماسی یا سرمایه گذاری در عدم خشونت. ادعا می کند که یک امپراطوری نازی می تواند روزی افزایش یابد، اشغال ایالات متحده به شدت بی رحمانه است و به هیچ وجه نمونه های زودتر و بعد از جنگ های دیگر تحقق نمی یابد.

اکنون ما بیشتر به طور گسترده و با اطلاعات بسیار بیشتر می دانیم که مقاومت بی قید و شرط نسبت به اشغال و بی عدالتی بیشتر به موفقیت می رسد و این موفقیت بیشتر از مقاومت خشونت آمیز است. با استفاده از این دانش، ما می توانیم به موفقیت های خیره کننده اقدامات خشونت آمیز علیه نازی ها نگاه کنیم، که در خارج از موفقیت های اولیه خود به خوبی سازمان یافته یا ساخته نشده اند.

جنگ خوب برای نیروها خوب نبود. در صورت نبود آموزش مدرن مدرن و تهیه روانشناسی برای آماده ساختن سربازان برای مشارکت در قتل غیر طبیعی از قتل، برخی از 80 درصد از ایالات متحده و سایر نیروهای نظامی در جنگ جهانی دوم سلاح خود را به "دشمن" نبردند. این واقعیت که جانبازان جنگ جهانی دوم پس از جنگ بهتر از قبل از یا قبل از سربازان دیگر، نتیجۀ فشار ناشی از ارتش پاداش پس از جنگ قبلی بود. این جانبازان کالج آزاد، مراقبت های بهداشتی و حقوق بازنشستگی به علت شایستگی جنگ و یا به نحوی از نتیجه جنگ نبودند. بدون جنگ، هر ساله می توانست به کالج آزاد دسترسی پیدا کند. اگر امروز کالج رایگان برای همه امروز فراهم کنیم، پس از آن، داستان های بسیاری از داستان های جنگ جهانی دوم به دست خواهد آمد تا بسیاری از افراد را به ایستگاه های استخدام نظامی تبدیل کنند.

چندین بار تعداد کشته شدگان در اردوگاه های آلمان در خارج از کشور در جنگ کشته شدند. اکثریت آن افراد غیر نظامی بودند. مقیاس کشتار، زخمی شدن و نابود کردن جنگ جهانی دوم، تنها بدترین چیزی بود که بشریت در طول زمان کوتاهی به خود انجام داده است. ما تصور می کنیم که متحدان به نحوی "مخالف" به کشتار کمتری در اردوگاه ها هستند. اما این نمی تواند درمان را که بدتر از بیماری است، توجیه کند.

افزایش جنگ برای شامل نابودی کامل غیرنظامیان و شهرها، به قدمت آن به طور کامل غیرقابل تصور از شهرها، جنگ جهانی دوم را از قلمرو پروژه های قابل دفاع برای بسیاری از کسانی که از آغاز آن دفاع کرده بودند خارج کرد. تسلیم بدون قید و شرط و تلاش برای رسیدن به حداکثر رساندن مرگ و رنج، آسیب فراوانی را به بار آورد و میراث مضحک و مفرط را ترک کرد.

کشته شدن تعداد زیادی از مردم، ظاهرا برای طرف "خوب" در جنگ، اما نه برای طرف "بد" قابل دفاع است. تمایز بین این دو به هیچ وجه به همان اندازه فریبنده نیست. ایالات متحده به عنوان یک کشور آپارتاید سابقه طولانی داشت. سنت های ایالات متحده از سرکوب آمریکایی های آفریقایی تبار، کشتار نسل کشی علیه بومیان آمریکایی و در حال حاضر کارآموزان آمریکایی های ژاپنی نیز برنامه های ویژه ای را ایجاد کردند که الهام بخش نازی ها در آلمان بودند - شامل اردوگاه های بومیان آمریکا و برنامه های اصلاح نژاد یهودی و آزمایش های انسانی که پیش از آن، بعد از جنگ.

یکی از این برنامه ها شامل تهیه سیفلیس به مردم در گواتمالا در همان زمان محاکمات نورنبرگ بود. ارتش آمریکا استخدام صدها نفر از نازی ها در پایان جنگ؛ آنها مناسب هستند. ایالات متحده قصد دارد تا امپراتوری جهانی گسترده تر، قبل از جنگ، در طول آن و از آن زمان تاکنون. امروز نئونازی های آلمانی ممنوعیت پرچم نازی ها را ممنوع کرده اند و گاهی اوقات موجب پرچم ایالات متحد امریکا می شوند.

طرف "خوب" "جنگ خوب" ، حزبی که بیشترین کشتار و جانفشانی را برای طرف پیروز انجام داد ، اتحاد جماهیر شوروی کمونیست بود. این امر باعث پیروزی کمونیسم نمی شود ، اما داستان های پیروزی "دموکراسی" واشنگتن و هالیوود را لکه دار می کند.

جنگ جهانی دوم هنوز به پایان نرسیده است. افراد عادی در ایالات متحده درآمدشان را تا زمان جنگ جهانی دوم نداشتند و هرگز متوقف نشدند. قرار بود موقت باشد پایگاه های دوران جنگ جهانی دوم در سراسر جهان ساخته شده است هرگز بسته شده است. نیروهای ایالات متحده هرگز آلمان یا ژاپن را ترک نکرده اند. بیش از 100,000 بمب های آمریکایی و بریتانیا هنوز در زمین در آلمان وجود دارد، هنوز هم کشتن.

بازگشت 75 سال به یک جهان بدون استعمار و استعماری از ساختارها، قوانین و عادت های کاملا متفاوت، برای توجیه آنچه که بیشترین هزینه ایالات متحده را در هر سال از آن ها به دست آورده است، یک تجربه عجیب و غریب از خودباوری است که " تلاش برای توجیه هر سازمانی کمتر. فرض کنید که من همه چیز را کاملا اشتباه گرفته ام و هنوز باید توضیح دهید که یک رویداد از ابتدای 1940 ها توجیه کردن یک تریلیون دلار 2017 را به بودجه جنگی می دهد که می تواند صرف غذا، لباس، درمان، و پناه دادن میلیون ها نفر مردم، و برای حفاظت از محیط زیست از زمین.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

مقالات مرتبط

نظریه تغییر ما

چگونه به جنگ پایان دهیم

برای چالش صلح حرکت کنید
رویدادهای ضد جنگ
به ما کمک کنید رشد کنیم

اهدا کنندگان کوچک ما را ادامه می دهند

اگر انتخاب می‌کنید که حداقل 15 دلار در ماه کمک مکرر داشته باشید، می‌توانید هدیه‌ای برای تشکر انتخاب کنید. ما از اهداکنندگان مکرر خود در وب سایت خود تشکر می کنیم.

این شانس شماست که یک را دوباره تصور کنید world beyond war
فروشگاه WBW
ترجمه به هر زبانی